#اشعار_مناجاتی
#ماه_مبارک_رمضان
اشعار مناجاتی وداع با ماه رمضان،(الغرض! فیض خاص گشت تمام)
الغرض! فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز، فیض عام شده است
دل ناباورم صدا میزد:
میهمانی مگر تمام شده است؟
*
گفته بودند آخر این ماه
عاشقش سر به زیر خواهد شد
گفته بودند با دلم هر شب
توبه کن! توبه، دیر خواهد شد
*
رمضانهای بی شمار رسید
همه شبها گذشت پی در پی
با خودم گفتم ای دل بی درد
فرصت توبه میرود، پس کی؟
*
فکر این باش سال دیگر هم
رمضان میرسد ز راه اما
تو مگر میشوی عوض؟هرگز
تو مگر توبه میکنی اصلا!
*
تو فقط فکر آمدن، رفتن
فکر در مسجدِ خدا بودن
فکر با اشک خود غریبه شدن
با همه شهر آشنا بودن
*
چیست دیگر بگو که قلب تو را
به تامل، به فکر وا دارد؟
تو گمان میکنی به راه آیی؟
مرگ باید تو را به راه آرد
*
ای دل، از حال خود مشو غافل
چهره با اشک خود معطر کن
فرصت گفت و گو کمی باقی است
خیز و فریاد توبهای سر کن
***جواد محمد زمانی***
شاعر: #حجه_الاسلام_والمسلمین__جواد_محمد_زمانی
شناسه مطلب :4003
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/4003/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السّلام
#حضرت_علی_علیه_السلام
ترکبیب بند امام علی علیهالسلام -(حیا به گوشۀ آن چشم مست منزل داشت)
@emam8com
حیا به گوشۀ آن چشم مست منزل داشت
وفا هزار فضیلت ز دوست در دل داشت
به باغ فطرت ما آب نور پاشیدی
زلال کوثر تو شوق خلقت از گِل داشت
طلوع معجزۀ هر رسول نام تو بود
خدا تو را به دل انبیاش نازل داشت
مسیح دست تو از بس طبیب حاذق بود
سلامت از تو امید شفای عاجل داشت
رکوع شوق تو تنها زکات دادن نیست
نمازت آیۀ رحمت برای سائل داشت
کسی ز بعد تو دریای ایستاده ندید
که چشم حیرت دل جستجوی ساحل داشت
نگاه آینهات غرق در تجلی بود
که مثل فاطمه آیینهای مقابل داشت
به جز ولای تو ایمان قلب کامل نیست
که غیر عاشق تو در بهشت داخل نیست
طلوع میکند آن آفتاب گنبد تو
ز سمت مشرقِ صبحآشنای مرقد تو
به غیر نغمۀ «قد قامت» از منارۀ نور
کجاست جلوه کند سروِ قدّ و قامت تو
به راههای سما آشناتر از خاکی
و عین مبدأ تو روشن است مقصد تو
به رغم سورۀ انسان پیمبر نوری
فرشته میچکد از خلقت مجرّد تو
شگفت نیست کلامت طلوع معجزه است
که جبرئیل نشسته به درس اَبجد تو
تو را برای تولّد به خانه خوانده خدا
شکاف کعبه نباشد به جز خوش آمد تو
شکوه خشم خدا جلوه میکند بر خاک
اگر به معرکه بارد نگاه ممتد تو
چگونه جغد نفاق از قفس شود آزاد
که میشود در خیبر اسیر در ید تو
به فتنه ضربۀ تیغ تو بیعدد باشد
اگر چه عالمی عمرو بن عبدود باشد
شب از ستاره برای تو جان به کف دارد
کنار ساحل صبحت سحر صدف دارد
ز مشرق آمده تا اوج آسمان خورشید
هوای بوسه به گلدستۀ نجف دارد
شکوهت از شرر اهل فتنه کم نشود
مگر نه ساحل دریا همیشه کف دارد؟
از آن که قدر تو چون شام قدر پنهان ماند
کتاب خاطره وصف «مع الأسف» دارد
هنوز از لب شمشیرت آب می نوشد
اگر زمین تو فرزند ناخلف دارد
جهان فتنه اگر ماند نهروانیِ تو
سپاه عزم تو لبیک صف به صف دارد
ز حکم نافذ تو اقتدار میجوشد
عدالت از لب این چشمه آب مینوشد
تو آن گلی که مجرد ز رنگ و بو باشی
به آفرینش این خاک آبرو باشی
زبان حق شدهای تا که در شب معراج
به اشتیاق نبی طعم گفتگو باشی
من از طهارت اسم تو خوب دانستم
که خود به بردن این نام با وضو باشی
ببین که وصلۀ کفش تو خنده میآرد
به وهم اینکه به خاک اهل آرزو باشی
بگو به اهل سقیفه که نام تو نبرند
تو باشکوهتر از این بگو مگو باشی
به احتضار خود آغوش میگشاید دل
اگر به قبر و قیامت تو پیش رو باشی
به حشر از مددت با نشاط خواهم رفت
به استواری پا از صراط خواهم رفت
شاعر: #حجه_الاسلام_والمسلمین__جواد_محمد_زمانی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52318/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com