eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
10.4هزار دنبال‌کننده
269 عکس
71 ویدیو
47 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات و ارسال شعر @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
مثنوی غم نامه حضرت علی(ع) -(ای ابر مرد تمامِ عصرها) @emam8com ای ابر مرد تمامِ عصرها ای لِوایت افتخار نصرها ای بلند آوازه ی ، آوازها نام مشکل گشای رازها یاعلی ای پادشاه انس و جان نام تو هفت آسمان را ترجمان ای هزاران نکته اندر باب عشق ای تو تنها راستین ارباب عشق دردها در حکمت تقدیر تو مردها در سایه ی شمشیر تو نام تو چون التزامِ مردی است بی توبودن پس همان نامردی است در اذان عشق گویم یا علی اَشهَد اَن لافتی الّا علی شش جهت، در حلقه ی احرام تو هفت شهر عشق زیر گام تو هشت دوزخ التهابِ آهِ تو نُه رواق عرش، منزلگاه تو کیستی، ای ساقی مست خدا ای شهنشاه تُهی دست خدا مؤمنین و مؤمناتی را امیر هو علی، ای مفخر خُمِّ غدیر خود، خلافت آرزومند تو بود زان گذشتن کمترین پند تو بود این گذشتن نِی عجیب است و نه راز بگذرد هر بی نیاز، از این نیاز مرتضا کِی در گمان جاه بود؟ انس و جان را او که شاهنشاه بود کور دلهای مدینه، از امام از عدالت می گرفتند انتقام کور دلهایِ مدینه، آمدند درگه توحید را آتش زدند شعله هایش کینه تا بر می فروخت آتش در، در شرار درد سوخت درد سنگین بود و افزون از حدود پشت آن در فاطمه افتاده بود در میانِ شعله ی بیگانگی شمع، حیدر بود و بی پروانگی در میان کثرتِ غوغای شهر شد علی تنهاترین تنهای شهر تا نظام عشق از هم می گسست پنجه های مرد را نامرد بست با علی این ظلم نا بخشیدنیست آفتابی دست بسته دیدنیست مرتضی، فرمانروای اقتدار در میان اقتضا و اختیار بود دشمن گیر و دشمنگیر شد در میان موج غم ها پیر شد گرچه شب ها از غم زهرا نخفت جز به چاه این درد را با کس نگفت فاطمه آگاه از این اسرار بود چون غم ناگفته را غمخوار بود در قیامِ خلوتِ خشمِ خدا می نشست او چَشم در چشم خدا فاطمه نادیدنی ها دیده بود فاطمه اشک خدا را دیده بود مرتضا سر رویِ پای فاطمه داشت شبهایی برای فاطمه کز غم و اندوه آن شبهای تار ریخت نم نم اشک های ذوالفقار مرتضی می گفت از باغ فدک شِکوه ها می کرد از دور فلک از خیانت از سلامی بی جواب از سکوت مُبهم یک شهر خواب گفت از بیدادهایِ زندگی از علی بودن الی... شرمندگی مرتضی، از آتشِ درگاه گفت وانچه بر گفتن نیاید، آه گفت فاطمه اما، سرا پا گوش بود عشق بود و عشق را هم دوش بود با علی کِی گفت از پهلوی خود؟ یک علی غم داشت در زانوی خود فاطمه بر شرح غم فرصت نداشت بود اگر فرصت، علی طاقت نداشت ای خوش آنانکه ز غم آشفته اند داغ زهرا، با «امانی» گفته اند شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/52250/ 📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com