#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_خدیجه_س
اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) -( غزل برای تو چون کم سروده ام حالا )
زمان مدح تو شدای ملیکه ی مکه
برای مدحت تو آیه ها به صف شده اند
غزل برای تو چون کم سروده ام حالا
برای شعر تو آرایه ها به صف شده اند
سرآمدی به همه بانوان قدیسه،
که بعد فاطمه توسرورزنان هستی
تو مادر همه ی خانواده ی زهرا
تو مادر علی و صاحب الزمان هستی
محبتت به رسول خدا مثل زدنی است
اویس ها شده اند ازسبوی تو سرمست
میان سردی برخورد مردم مکه
به بودن تو پیمبر همیشه دلگرمست
تحمل غم تو شرح صدر میخواهد
که سال پرزدنت سال حزن واندوه است
دوباره بردل پیغمبرت تو مرهم باش
دل نبی خدا ازغم تومجروح است
وأین مثل خدیجههمیشه ذکر لبش
بدون بودن تو زحمتش نتیجه نداشت
نداشت فاطمه وزینب وحسین وحسن
اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت
شبیه حضرت ختمی مآب معمولا
تودست فاطمه راغرق بوس میکردی
أجل اجازه نداد،آرزو به دل ماندی
که کاش بودی واورا عروس میکردی
همیشه سر زده سر میزنی به فاطمه ات
خدا کند که نبینی شکستن اورا
خداکند که نبینی مقابل حسنین
نفس نفس زدن وچشم بستن اورا
خداکند که نبینی حسین بی کفنت
چگونه مادر جان داده راتکان بدهد
خداکند که نبینی چگونه یک مادر
بخواند ازغم گودال وبعد جان بدهد
شاعر : محسن حنیفی
شاعر: #محسن_حنیفی
شناسه مطلب :34163
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/34163/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_مهدوی_اشعار_ویژه_امام_زمان
#شعر_امام_زمان_عج
مناجات باامام زمان -(وجود، ثانیه ثانیه در تو فانی شد)
@emam8com
وجود، ثانیه ثانیه در تو فانی شد
طلیعه ی غزلی صاحب الزمانی شد
برای دیدنت ای آفتاب در پس ابر
قنوت پنجره ها غرق ندبه خوانی شد
نگاه چله نشین کسی به آینه خورد
که پای عهد خودش ماند و شمعدانی شد
به جز ظهور تو در مُلک طور جلوه نبود
اگر چه روزی این دیده "لن ترانی" شد
برای اینکه "حسین بن روح" تو باشیم
دعا برای فرج لطف کرد و بانی شد
عقیق، خون جگر خورد و در رکاب تو ماند
"اویس" خانه ی تو "سید یمانی" شد
نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت
به چاه میکده ات داد و آسمانی شد
خوشا به ندبه ی "أین الحسین" وقت سحر
که سوی کرببلا رفت و جمکرانی شد
شاعر: #محسن_حنیفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/66795/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_زهرا_س
حضرت زهرا(س)، مدح و ولادت -(حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر...)
@emam8com
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر
که نورش لیله ی قدر است و از ادراک بالاتر
طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد
طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد
قدم رنجه نموده در جهان تاثیر بگذارد
قدم بر روی چشم آیه ی تطهیر بگذارد
جهان پر نور شد از روشنای صبح لبخندش
مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش
خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد
در آغوشش گرفت و سالها خدمتگزارش شد
خدا بر گنج عصمت در و مروارید بخشیده
به یمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده
همان حوریه ای که سابقاً در عرش ساکن بود
همان گنجینه خلقت که خود گنجور محسن بود
تمام طایفه او را خدای ایل می گفتند
ملائک سجده بر او کرده و تهلیل می گفتند
کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد
همان آیینه ای که مادر اسماء حسنی شد
همان که شرح می دادند قدسی ها عفافش را
به سائل می دهد پیراهن شام زفافش را
خدا پرده نشین منزلش کرده است عصمت را
به او بخشیده بین رقعه ای حکم شفاعت را
بهشت از عطر بانو وام می گیرد شمیمش را
پیمبر بوسه میزد دائماً دست کریمش را
قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش
قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش
گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را
همان نوری که بخشیده است معنا لفظ "زهرا" را
تلألو داشته روزی سه دفعه زهره بر حیدر
تجلی میکند کوثر فقط بر ساقی کوثر
سپیده دم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا
بخوان روح القدس ذکر "و ما ادراک ما زهرا"
چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد
که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد
نگین بارگاه عرشی اش یاقوت حمرا شد
زبرجد میوه ی این شاخسار سبز طوبی شد
شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین
تمام دردها را نام بانو می دهد تسکین
خبر دار است زهرا از "بما کان" و "بما کائن"
تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن
نماز شب، خدا بود و مباهات به نجوایش
چنان غرق قیامش شد ورم کرده است پاهایش
"الهی بعلیٍ" را صد و ده بار میخواند
قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند
خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه مینازد
که با اکسیر چشمش از غباری فضه میسازد
به زیر پای او فرش از پرش، جبریل گسترده
یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده
پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا
نباشد واژگان خاکی ما در خور زهرا
سیاه چادرش باشد شب شعر غزل خیزی
به غیر از چادرش هرگز نباشد دست آویزی
بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر
شکوه ریشه های چادر او پهن در محشر
تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا
همیشه دور از درک وجود نوری زهرا
عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو
ظهور علم یعنی صفحه صفحه مصحف بانو
ملک از مریم چشمان او انجیل می خواند
نبی با مصحف پیشانی اش ترتیل می خواند
نگو که سرور مریم بگو که "بل هیَ اعظم"
همان که خلقتش بوده است قبل خلقت آدم
برای خاکبوسی درش روح الامین آمد
به حال "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد
ملائک صف به صف خدمتگزار خانه ی بانو
که عزراییل هم اذن شرفیابی گرفت از او
مقامات نبوت با کراماتش شود کامل
به نان دست پخت او تمام انبیا سائل
حکایت میکنم آن جود مافوق تصور را
بگویم از عنایاتش، بخوانم روضه ی حُر را
به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد
که فرمودند صد جا مهر زهرا منفعت دارد
قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را
که تشریفش گلستان میکند راه عبورش را
شفیعی که سوار ناقه ای از نور می آید
رخش زیر پر حوریه ها مستور می آید
شفق ناخوانده مهمان رخ آن ماه طلعت شد
چنان که ماه، روی خاک افتاد و قیامت شد
جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد
شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد
لگد می خورد بر احساسِ مانند گل یاسش
امان از دست آن همسایه های قدر نشناسش
خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد
حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد
شاعر: #محسن_حنیفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/69897/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_زینب_کبری_س
حضرت زینب(س)، مدح ومصائب -(بخشیده بر خورشید نور مأمنش را...)
@emam8com
بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را
با کاف و ها و یا و عین و صاد، مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را
ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را
آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را
این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را
از آستینش احتضارش را بپرسید
"شرمش" بخواند روضه جان دادنش را
با خط نامحرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را
با حرمتِ آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را
او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را
از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را
با خنجر کندی کسی از بین می برد
گل بوسه های "ان یکاد" گردنش را
کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را
او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را
بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را
شاعر: #محسن_حنیفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/70774/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_الکاظم
شهادت امام کاظم(ع) -(از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت...)
@emam8com
از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت
رنگی کبود و دیده ای دلواپس و تر داشت
خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند
او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت
زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد
چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت
پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا
یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت
با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که
شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت
زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد
بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت
وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند:
او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت
او ترجمان زخم های کوچه و در بود
بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت
مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا
آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت
زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز
در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت
با روضه های قتلگاه جد خود جان داد
با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت
شاعر: #محسن_حنیفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/71161/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl