eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
10.4هزار دنبال‌کننده
269 عکس
71 ویدیو
47 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات و ارسال شعر @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
پاچیده تر ز جسم علی اکبرم حسین(روضه قمر بنی هاشم ع) @emam8com استمداد حضرت اباالفضل العباس افتاده ام زمین و شکسته پرم حسین از تیر و نیزه پرشده دور و برم حسین یک چشم تیر و چشم دگر پر ز خاک و خون بی دست و پا شدن، شده دردسرم حسین اصلا بعید نیست که نشناسی ام اخا پاچیده تر ز جسم علی اکبرم حسین لج کرده اند با من ِ شق القمر شده در چنگ بی مروتی ِ لشکرم حسین آقا ، نه میکُشند مرا راحتم کنند! نه اینکه بگذرند ز جسم وسرم حسین تکیه به نخل دادم و بستن مرا به آن چون کشتی شکسته ی بی لنگرم حسین کم مانده زنده زنده مرا غارتم کنند چیزی نمانده دیگر از این پیکرم حسین هر که رسید نیزه زد و نیزه را شکست باتیر و نیزه پر شده پا تا سرم حسین این لشکری که دیدمشان بی حیا ترند دلواپس غروب و غم معجرم حسین رامین برومند(زائر) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79963/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زمینه شب نهم محرم - نیزه خورده مثل علی اکبر پهلوت (حضرت اباالفضل العباس ع ) @emam8com زمینه شب نهم محرم ۱۴۰۱ ای مظهر عشق و وفا ساقی بی دست و تشنه، مشکل گشا پای عشقت گیره دنیا حاجت میگیرن از دستت ارمنی ها . تا که این دنیا پا برجاس پرچمت مثل پرچم ارباب بالاس نوکرتم کوه احساس بابی انت و امی ، نفسی عباس جانم عباس جانم عباس »»»»»»»»»»»»»»» از تن جدا شده بازوت فاصله افتاده سقا بین ابروت نگو که ریخته آبروت نیزه خورده مثل علی اکبر پهلوت . شدم ازین دنیا خسته تیر سه شعبه تویه چشمات نشسته جونم فدات سرشکسته بمیرم که خاک و خون چشماتو بسته واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» دلاور ام البنین میخنده یه لشگر به من پاشو ببین سردار مقطوع الیمین از روی مرکب با صورت خوردی زمین . جای سالم نیست تو تنت مثل حسن تیر بارون شده بدنت روی این خاک کشیدنت انگار که بستنت به نخل و زدنت واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» به خیمه ی آل عصمت بعد از عباس دیگه راحت شد جسارت همه خلخال ها شد غارت ناموس اربابمو بردن اسارت . تویه علقمه بلوا شد واسه ی بردن سرش هم دعوا شد دور و برش که غوغا شد روی سرنیزه سرش از پهلو جا شد واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» رامین برومند(زائر ) شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/01/5/79939_140153093737_2824149.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79939/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
بلای جانی -(آب بلای جانی) @emam8com بلای جانی آب بلای جانی به سینه می سوزانی سرود غم می خوانی درد مرا می دانی رقیه می گریانی سراب هر عطشانی ** آه ای آب روان دردِ تشنه لبان برده تابِ تنِ سقا زخمه از دل و جان تا اعماق نهان خورده در گذر دریا چه خوش خرامانی ، در این بیابان ها تو می روی امّا ، به دور عطشان ها خروش امواجت ، به دیده می بینم سکوت طفلان را ، چگونه برچینم؟ آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه این درد گران طفل بسته زبان دیدم فتاده بود از پا در هر پیر و جوان حسرت مانده عیان طاقت بریده بود از نا دو دیده می دوزم ، به موج مواجت به سینه می سوزم ، میان امواجت کنار آب خوش ، فتاده غمگینم نمی خورم از آب ، عوض نشد دینم آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه از جور خزان دست ظلم زمان آتش زده به سر تا پا بیداد و الامان از نای عاشقان دارد به گوش جان آوا نه العطش کاهش ، نه خیمه آرامش ستم در این سامان ، گرفته افزایش دو دیده ها بر ره ، به چشم دل بینم نشد مراد دل ، به رنگ تسکینم؟ آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه ای خاک بلا دشت کرب و بلا ظالم شکسته دل ها را در سوگ باغبان اندوه بی کران ماتم نشسته گل ها را به غنچه ای تنها ، چه می توان گفتن؟! شکوفة غم ها ، به سینه بشکفتن چکاچکی خونین ، جدال شمشیرست صدای پای آب ، سرود تبخیرست آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** شاعر: https://emam8.com/upload/article/images/01/4/79858.jpg این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79858/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) @emam8com ◾دوبیتی‌های ◾بی‌بی ام‌البنین(س) خبر آورده‌ام ای روحِ احساس من از گلهای سرخ و از گلِ یاس کنارِ علقمه با کامِ عطشان به خاک افتاده است دستان عباس! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اگر سررشته ی حبل‌المتینم اگر یارِ امیرالمومنینم (ع) همین بس افتخارم در دو عالم_ کنیز فاطمه(س) ام‌البنینم! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79636/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال حضرت اباالفضل(ع) -(مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج) @emam8com مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج گلگون شده زان باده ی نابم رخ نارنج افتاده ام از اسب در اين عرصه شطرنج بنگر كه : سر و كتف و دل و ساعدو آرنج رفت از نظرم در هوس روي تو هر پنج اي شاه مرا كرده غلام تو خداوند گر سر برود نگسلم از بندگيت بند هرگز نروم ا ز سرپيمان بتو سوگند گو : مكنت و ملك و حرم و خانه و فرزند گردند فداي سر گيسوي تو هر پنج اي پايه ی عرش از نفس گرم تو قائم سر درخط فرمان تو ذرات عوالم مخدوم توئي دردو جهان ما همه خادم مفتي و فقيه و ثقه وعارف وعالم جاروب كش مسند سكوي تو هر پنج در مكتب تعليم طريقت تويي استاد از فيض تو يابند خلايق همه ارشاد هرگز چو تو فرزانه ندارد دو جهان ياد روح و ملك وآدمي و جن و پريزاد شاگرد دبستان سر كوي تو هر پنج تا سرزند از خا ك سيه لاله و سنبل بر دامن لطف تو زند چنگ توسل بي اذن تو قمري نكند شوق تغزل آ ئينه و شمع و گل و پروانه و بلبل ساغركش ميخانه ی يا هوي تو هر پنج اي مايه ی مجد و شرف دوده ی آدم از تست جلال و حشم آدم و عالم نبود دو جهان قيمت يك موت مسلم جنات و قصور و غرف و كوثر و زمزم بوسند در دولت مينوي تو هر پنج اي كعبه جان قبله ی دل مهبط ارشاد معموره ی اسلام ز ايثار توآباد متروك وخراب از كرمت خانه بيداد سلطان و غلام وخدم و بنده وآزاد در سجده به پيش خم ابروي تو هر پنج عرش ملكوت است تو را مسند اجلاس دارند ملا يك در درگاه تو را پاس تنها نه جبين ساست بدرگاه تو عباس عيسي و كليم و خضر و يونس و الياس سايند جبين بر در مشكوي تو هر پنج اي خاك درت سرمه ی چشم مه و خورشيد تنها نه منم در طلب دولت جاويد ذرات جهانند در اين خواهش و اميد شمس و قمر و مشتري و زهره و ناهيد هستند چو بنده به تكا پوي تو هر پنج جان بركفم از عشق تو اي مظهر لولاك وي فيض وجودت سبب خلقت افلاك عباس كجا،كي كند از كشته شدن باك اين دست و سر و سينه و چشم و تن صدچاك بالله كه نيرزند به يك موي تو هر پنج اي رشگ همه هستي عالم به كمالات آدم، به ملك از تو كند فخر و مباهات جاويد ز جانبازي تو جمله آيات انجيل و زبور و صحف و مصحف و تورات هستند به تلويح ثنا گوي تو هر پنج هرچند ز ده آه درون خيمه به گردون وز سوز عطش جام دلت گشته پر از خون ليك آب همه عالم امكان به تو مرهون جيحون و فرات و ارس و دجله و كارون مخمور عطشناك لب جوي تو هر پنج اي كون ومكان بر كرم و لطف تو محتاج آنرا كه نهادي به سر از مكرمتت تاج از جور عدو گشت به تير ستم آماج مشگ و علم و جان و دل و ديده به تاراج رفت از سر شوق رخ نيكوي تو هر پنج اي مرغ ملك بال در اين دشت بلاخيز افتاده ام از جور سپاه شرر انگيز آماده و در دست همه حربه ی خونريز تيغ و سه¬پر و نيزه وگرز و تبر تيز اندر صدد صيد پرستوي تو هر پنج كي مي سزد از همچو مني وصف تو مولا فيضي برد از مهر فلك شب¬پره حاشا وامانده در اين مرحله شب خيز نه تنها حَسان و جَرير، َاصمَعي واَخطَل و اَعشا قاصر زمديح صفت وخوي تو هر پنج شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78975/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) @emam8com اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم بر دامنِ حسین برسان دستِ دیگرم چون دستِ من لیاقت دامانِ او نداشت انداختم به راه که بر دارد از کرم بی دست من زِ دستِ حسینم گسسته دست اِی دست حقّ بگیر تو دستِ برادرم اِی دست راست رُو به سلامت که تا اَبد این خاطره ودیعه سپارم بخاطرم آنجا که دستِ فاطمه در حشر جای توست بر خاک و خون فتاده تویی نیست باورم اِی دست چپ زِ یاری من دست برمدار من در هوای آب به شوق تو می پرم آبی که آبروی من و اعتبارِ توست بر تشنگان اگر نرسد خاک بر سرم آبِ فرات نیست به مشگ آبروی اوست بر پیشگاهِ آبروی خلق می برم نی نی نه آبروی فرات و نه آبِ اوست خود آبروی اُمّ بنین اَست مادرم مردم به حفظِ دیده زِ هر چیز بگذرند من بهر آب حاضرم از دیده بگذرم اِی دست دامن تو و دستِ نیاز من تا همّتت به عرصهء پیکار بنگرم من که به عمر منّتی از کس نبرده ام اینک به ناز منّتت اِی دست حاضرم منّت به بهر خود پیّ این مشک می کشم نا مردم از هوای سرم برده بر سرم ترسم تو هم زِ دست روی بی تو مشک را آخر به دستِ ناوکِ دلدوز بسپُرَم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78796/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
امان نامه -(به سر باز دارم هوای دگر) @emam8com به سر باز دارم هوای دگر پرد مرغ روحم به جای دگر ندا آید از خامه پر نوا گذر کن سوی عرصه کربلا بیابان پر از داد و شور شر است همانا که هنگامه محشر است بر آن دشت هی لشکر آید فرود کند مرد جنگی به هر دم ورود همه غرق آهن همه کینه خواه همه دشمن حقّ همه دین تباه همه دشمن ملک و مال علی همه تشنه خون آل علی چو زجز و چو خولی چوشمر و سنان گرفته به کف آب داده سنان به سرداری ابن سعد عنید فرستاده بی حَد لشکر یزید به سرعت دوان و دمان آمدند به قتل امام زمان آمدند جهان آفرین تا جهان آفرید چنین بی حیایی نیاید پدید ندید است چشم جهان خراب به مهمان خود کس کند مَنع آب نویسد کسی نامه دعوت کند به مهمان چنین هَتک حَرمت کند ندیدم کسی این چنین رای و کیش کند میزبان قصد مهمان خویش که مهمان خود را کُشد تشنه لب که کُشتند آن فرقه بی ادب به دل ها بسی کینه ها داشتند بسا این عمل نیک پنداشتند همه دین و ایمان زِ کف داده بود همه بر قتال شه آماده بود ولی آن سپه را به دل بیم بود دل جنگجویان به دو نیم بود همه ترس از اَشجَع ناس داشت همه بیم از تیغ عباس داشت به مردانگی گر کند قد علم نماند زِ لشکر بپا یک علم یکی گفت این ثانی حیدر است یکی گفت به میدان کین اژدر است یکی گفت گر تیغ گیرد به کف نماند بجا دست و تیپ و نه صف اگر آن نباشد میان سِپه کنیم این سِپه را به زودی تَبه چنین گفت شمرِ ستمکار دون من اکنون زِ لشکر در آرم برون به صد دام تزویر و افسون کنم زِ اُردوی آن شاه بیرون کنم روم وعده جاه و غزّت دهم نوید امید و ریاست دهم بیامد به مکر و فسون آن لعین به نزدیک خرگاه سلطان دین کنارِ خیامِ امامِ اَنام چو ایستاد آن شوم و بی ننگ و نام مخاطب نمود اَشجَع ناس را رشید و هنر پرور عباس را به نزدیک شمر آمد آن خوش کلام قَمر شد مُقابل به ابر ظُلام پس آنگه بگفت آن لعین عنید که ای نامدار و شجاع و رشید دریغا از این جلوهء روی تو دریغا از این زور و بازوی تو دریغا از این قد دلجوی تو دریغا از این زور و نیروی تو امان نامه دارم زِ میرم برات که یابی از این ورطه راه نجات تو هستی مرا هم قبیله از آن نمی خواهمی مرگ تو بی گمان که حیف است این قامت اُفتد به خاک شود چون تو یک شیر جنگی هلاک چنین پاسخی داد آن پنجه شیر مرا نیست غیر از حسینم امیر امیری حسین و نعم الّامیر بدور ای سمتکار شوم و شریر تو ای ناخدای یم کربلا رضای خدا را تو گفتی بلا به (شانی) کرامت نما از کرم سرايد رثای شما اين رقم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78533/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شب نهم محرم شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(دیدن پیکر تو پیر شدن هم دارد) @emam8com دیدن پیکر تو پیر شدن هم دارد داغ هجران تو زنجیر شدن هم دارد دمِ تو هست ولی بازدمت کو عباس درد تو درد زمین گیر شدن هم دارد بخدا پای تو چندین دفعه درگیر شدم سر تو ارزش درگیر شدن هم دارد جان من پاشو ابلفضل بیا آغوشم بی تو درسینه نفس سیر شدن هم دارد سر پاشیده تو قد مرا خم کرده غیرتت ارزش تقدیر شدن هم دارد چقدر تیر سر سفره چشمت داری سوره چشم تو تفسیر شدن هم دارد تو ابلفضل منی یا حرم نی زاری بدن پاره مگر زیر شدن هم دارد سر هر عضو تنت ناله جانسوز زدم تن تو درد زمین گیر شدن هم دارد شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78352/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت ابالفضل ع -( ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل) @emam8com ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل از چه شدی نقش زمین، یا ابوفاضل جان داده ای در علقمه، با لبِ عطشان برخیز و حالِ ما ببین، یا ابوفاضل وقتِ وداع گفتی تو با، دیدگانِ تَر من می روم آب آورم، زینب ای خواهر در خیمه پَرپَر از عطش شد علی اصغر از چه شکسته شد جبین، یا ابوفاضل پشت و پناهِ این حرم، یا ابوفاضل تنها تویی برادرم، یا ابوفاضل رفتی و بشکسته پَرم، یا ابوفاضل بنگر چه آمد بر سرم، یا ابوفاضل آخر شدی قطع الیمین، یا ابو فاضل! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78295/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت اباالفضل(ع) -( آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود) @emam8com آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود بر تراب غم، عزیز بو تراب افتاده بود آه سرد باد، آتش روی آب افکنده بود آفتاب از گرمی خود در عذاب افتاده بود نوک پیکان سه شعبه، بین طاقین خورده بود ناله و شیون به طاق نه قباب افتاده بود بسکه لرزان گشته بوده، گاه افتادن علم بر دل اطفال زهرا اضطراب افتاده بود دست از تن رفت، اما در یسار و در یمین یک لوا آلوده خون، یک مشک آب افتاده بود پیکرش از نوک پیکان، پاره پاره، چاکچاک زخم شمشیرش بر اعضا بی حساب افتاده بود خون اعضایش ز گرمی در بدن خشکیده بود زخم بر سوزش ز تاب آفتاب افتاده بود شه به بالین سپهبد در همان ساعت رسید بین لشگر بهر قتلش انقلاب افتاده بود دید جسم ناخدا را غرق خون فلک نجات یک چمن گل گوئیا بحر گلاب افتاده بود (شاُنی) آن روزیکه این اشعار دلکش می نوشت جسم بی یارش میان رختخواب افتاده بود شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78198/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت اباالفضل(ع) -(بر لب آبم و از داغ لَبت می‌میرم) @emam8com بر لب آبم و از داغ لَبت می‌میرم هر دَم از غصه‌ی جان سوز تو آتَش گیرم مادرم داد به من درس وفا داری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم گاه سردار علمدارم و گاهی سقا گه به پاس حَرمت گشت زنان، چون شیرم بوته‌ی عشق تو کرده است مرا، چون زَر ناب دیگر این آتش غم‌ ها ندهد تغییرم گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است از خزان تو دگر‌ ای گل زهرا پیرم غیرتم گاه نَهیبم زند از جا بر خیز لیک فرمان مطاع تو شود پا گیرم تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیتِ قَهر بیان شد، زِ لب شمشیرم سایه‌ی پرچم تو کرد سر اَفراز مرا عشق تو کرد عطا دولت عالم گیرم کَربلا کعبه‌ء عشق است و من اندر اِحرام شد در این قبله‌ی عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصوّیرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حَج من و تقصیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم‌ ای قَد و قامت تو معنی قَدقامت من‌ ای که الهام عِبادت زِ وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم جَسدم را به سوی خیمه‌ی اصغر نَبرید که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78183/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت اباالفضل(ع) -(روز عاشورا سیه مستان مست) @emam8com روز عاشورا سیه مستان مست نقد جان دادند بر عهد الست هر یکی تهلیل گو با پیچ و تاب عربده جویی نمود و مست برست وقت آن شد تشنه لب سردار عشق بر مطاف خویشتن احرام بست طوف اول آن سیه مست بلا در حریم کبریایی داد دست طوف دوم حاجی حجاج عشق در حرم از قید دست چپ برست طوف سوم مشک آبش پاره شد رشته ی صبر دلش ازهم گسست طوف چهارم پرچمش شد سرنگون بر جبینش تیر اهل کین نشست طوف پنجم زانوانش شد بلند قامتش را دال کرد آن سرو شست تیر کین را تا برآرد از جبین اوفتاد عمامه ی آن می پرست طوف ششم از جفای محتسب کاسه ی جام سر سقا شکست طوف هفتم بند شد پا در رکاب عاشقان را این چنین مستی خوشست فاطمه (س) فرمود حجت شد قبول ای حسینم را بهین سقای مست عشق شبگیری مرا (شبگیر)کرد سوختن آموختم از سال شصت شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78182/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl