#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_رقیه_س
میلاد حضرت رقیه(س) -( بهار،رویشِ او را به صحنِ گلها خواند )
بهار،رویشِ او را به صحنِ گلها خواند
نسیم، آمدنش را به گوشِ دریا خواند
شبی که آمد و گُل شد سپیده می بارید
فرشته بر قدمِ نو رسیده می بارید
طلوعِ طلعتِ او را بنفشه آذین بست
هزار دستِ شقایق هزار نسرین بست
سحر ستاره ی گُل را به باغ ها پاشید
زمین غبارِ رهش را به آسمان بخشید
هزار خرمن خوش رنگِ خوشه یِ خورشید
هزار دامنِ گُل از هزار یاسِ سفید
چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیبا گفت
شبی که غنچه یِ لب را گشود و بابا گفت
طراوتِ نفسش جان به باغبان می داد
تبسمش به خداوندِ عشق ، جان می داد
گرفت تنگ در آغوش و بوسه افشاندش
چو جانِ رفته زِ تَن رویِ سینه خواباندش
دوباره آتشِ شوقش زِ دل زبانه گرفت
شکُفت خنده ی ارباب و این ترانه گرفت
بگو دوباره قرارم ... بگو بگو بابا
ستاره یِ شبِ تارم ... بگو بگو بابا
چه عاشقانه به گوشِ سما ثریا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت
شاعر : حسن لطفی
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :30968
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/30968/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_رقیه_س
بحر طویل ولادت حضرت رقیه بنت الحسین (ع) -(سحری روشن و عاشق)
#بحرطویل
سحری روشن و عاشق/سحری غرقِ شقایق/سحری چاک گریبان و/شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامهی شوری است
که در حلقهی گیسوی ستاره/زمان/ لحظهی احساس/زمین تکّهی الماس/پُر از عطرِ گلِ یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/زِ طربخانهی سینه/پِیِ دلهای دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیدهی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانهی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامهی شوری است
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و مِنا را و صفا را/وَ زِ سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هالهی راز است
در این بزمِ معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد از عشق لبالب/وَ گُلِ خنده شکوفاست به رخسارهی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وَز آن قامت سرشار زِ دلدار/وَز آن چهرهی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم میزند و منتظرِ عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
چه شد باز/که در باز شد و لحظهی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُلهای از برگ گل یاس/و پیچیده به قُنداقهای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/وَ ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچهام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساستر از معنیِ احساس/و آئینهتر از آینه در بوسهی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاستر از یاس
و ای شبنم شیرین مَنِشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/
خدایا چه گُل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/
که زینب به نَمِ اشکی و با سینهی پُر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسرِ اُمِ بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترکِ نازِ حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که میبود حدیثِ فدک و غصبِ فدک/زخمِ دلِ حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
(حسن لطفی ۸۴)
شاعر: #حسن_لطفی
https://emam8.com/upload/sabks/97/2/40519_1397216015040_8473077.mp3
شناسه مطلب :40519
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/40519/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
ولادت امام حسن ع -( باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را )
باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را
ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خورده است نبی هم کفی از نان نجف را
بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک
پیش از همه ی خلق مسلمان نجف را
می خواست ببینیم کریمیِ علی را
رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سرِ فاطمه ایوان نجف را
دیدیم همه سروری آل علی را
اول پسرِ مادریِ آل علی را
*
جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب
ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب
من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز
از لطفِ شما لاله ی قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد
پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرف الشمس عقیق یمنش را
*
آیینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را
باید که عقیقه بکند فاطمه امشب
شیرینیِ این لحظه یِ مادر شدنش را
یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز
می دید در آن غُلغُله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذریه ی زهرا
با رویِ حسن دید خود ابتر شدنش را
بین الحرمین اند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است
هر دو حرم کرببلا هم حسنیه است
*
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا این که مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم
از فاطمه ی خود دو جگر داشته باشد
باید که پسر دار شوی تا که بفهمی
شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد
هرکس که از این ایل بود موقع رزمش
در پنجه ی خود تیغِ دو سر داشته باشد
باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت
تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پُر از کوچه ی بن بست شد آقا
*
خورشید چرا نیمه ی شب بر سر بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کَس که در این خانه غلام است امیر است
آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است
“در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی رویِ تو ای سرو گل اندام حرام است”
با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شده ام قبله کدام است کدام است
هر کس که جمل بود و تو را دید نوشته است
سوگند که صلح تو قیام است قیام است
لایوم….بگو تا بگدازیم برایت
ای کاش حسینیه بسازیم برایت
شاعر : حسن لطفی
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :33621
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/33621/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
متن شعر ولادت امام حسن مجتبی (ع) -(خبری نیست اگر مُعجزهای برپا شد)
خبری نیست اگر مُعجزهای برپا شد
خبری نیست اگر سینهیِ دریا وا شد
خبری نیست که دریا صدفِ موسیٰ شد
خبر این است که گفتند علی بابا شد
امشب از جامِ جنون مِی زده ، کم نگذارید
که من عاشق شدهام ، سر به سَرم نگذارید
شب چه روشن شده ، انگار زمین زَر شدهاست
ماه در هالهیِ خورشید ، شبش سر شدهاست
گوشِ عالم ، همه از هلهلهای ، کَر شدهاست
آی جبریل بگو ، فاطمه مادر شدهاست
گیسویش باز گُذارید که دلها بُرده
پسرِ ارشدِ زهرا دلِ زهرا بُرده
جز لبت هیچکجا ، شَهد و نمک با هم نیست
غیرِ زهرا ، به نگاهِ تو کسی مَحرَم نیست
هرکه شد طالبِ تو در طلبِ دِرهم نیست
هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند آدم نیست
الحق ای ماه ، که رُخسارِ خدایی داری
که خدایی رُخِ انگشت نمایی داری
تا که گیسویِ شکن در شکنت دَر هَم شد
خوب شد ، رویِ همه حُسن فروشان کم شد
راهِ گلخانهی تو ، جادهی ابریشم شد
تا که آدم به خود آمد که چه شد ، آدم شد
خوش به این ناز بنازیم که دیدن دارد
این همه حُسن ، به حق ، سینه دریدن دارد
آسمان دامنی از ماه و زُحَل ریخته است
چه قَدَر در قَدَمت تاج محل ریخته است
طرحِ اَبروی تو را دستِ ازل ریخته است
وَ خدا خود به لبانِ تو عسل ریخته است
دَمِ تو ، کهنه شرابی است که تاکَم کرده
خوش به حالِ دلِ من ، عشق هلاکم کرده
چشمِ تو باز شد و کار به محشر اُفتاد
یوسف از چشمِ زلیخای دل آخر اُفتاد
هرکه سر ، پای تو نگذاشته با سر اُفتاد
هرکه با عشق در اُفتاد ، خودش ور اُفتاد
بعد از این ، کوچهی ما کوچهی بنبست شده
نه فقط چشمِ همه ، چشمِ خدا مست شده
تیغِ صلحِ تو قد افراشت که دین خَم نشود
کربلا جُز به قُعودِ تو مجسم نشود
هرکه مجنونِ تو ای لیلی عالم نشود
چه خیالی است ، بهشتم به جهنم نشود
لطفِ زهراست که در دل دو هدیه داریم
هم حُسینیه در آن ، هم حَسنیه داریم
رو به چشمِ دلمان ، منظرهای وا کردی
تا اُفقهای خدا ، پنجرهای وا کردی
با ضریحی که نداری ، گرهای وا کردی
عقدهای در دلت از خاطرهای وا کردی
کوچه ای تنگ و ، دلی سنگ و ، صدایِ سیلی
وای ، خون میچکد انگار زِ جایِ سیلی
با همین زخم ، همین عقده و غم میسازیم
تا که یک روز برایِ تو حرم میسازیم
صحنهایی همه بر عشق ، قسم میسازیم
در حرم سینه زنان نوحه و دَم میسازیم
هرکه دارد غم آن زلفِ رها بسم الله
هرکه دارد هوس کربُ بلا بسم الله
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :40727
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/40727/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
شعر ولادت امام حسن مجتبی (ع) -(خدا پرده را تا ثُریا گشود)
خدا پرده را تا ثُریا گشود
و راهی برای تماشا گشود
خدا محضِ دلهایِ مجنونِ ما
سرِ مویی از زُلفِ لیلا گشود
برایِ ظهورِ تمامیِ خویش
زِ خود جادهای تا به دنیا گشود
به سویِ کویری ترین خاکها
خدا دامنی غرقِ دریا گشود
شبی که پیمبر هم از تاب رفت
چو آئینهاش چشم خود را گشود
زمین و زمان را به هم ریخت باز
نقاب از رُخَش تا که زهرا گشود
- -
علی عرضِ تبریکِ حق را شنید
زِ لبهایِ او تا که بابا شنید
زمانی که جای دقایق نبود
اُفق های خورشید مشرق نبود
زمانی که حتی تمامِ بهشت
برای حضورِ تو لایق نبود
جهان بی وجودت عدم در عدم
خدا بی شکوهِ تو خالق نبود
تو ما را زِ خاکِ خودت ساختی
زمانی که حرف از خلایق نبود
کسی مثلِ تو در پِیِ ما نگشت
کسی مثلِ ما بر تو عاشق نبود
- -
قدم زن که چشم همه مست شد
گذر بسته شد کوچه بن بست شد
بدون تو دنیا نسیمی نداشت
خلیلی خدا یا کلیمی نداشت
چه میکرد با ازدحامِ گدا
اگر سفره دارِ کریمی نداشت
زمین شوره زاری تَرکَ خورده بود
اگر آسمان یاکریمی نداشت
بدونِ تو شب تا ابد عمر داشت
اگر آفتابِ زمینی نداشت
تو میراثِ دوشِ علی بُردهای
که با تو مدینه یتیمی نداشت
بدون تو عباس ، حتیٰ حسین
برادر فقط نه که نیمی نداشت
- -
شکوهَت ابد تا ازل را گرفت
خروشَت سپاهِ جمل را گرفت
نفَسهایِ گرمِ پیمبر شدی
تپشهایِ زهرایِ اطهر شدی
بده گیسوان را به دستانِ باد
که عالم ببیند چه محشر شدی
خدا بینِ طاقِ دو اَبرویِ توست
که از هرچه دارد علی سر شدی
به پیشِ نگاهِ سپاهِ جمل
تو دَهها تو صدها برابر شدی
تو پاشیدهای فتنهها را زِ هم
تو سنگین ترین ضربِ حیدر شدی
- -
نوشتند بر تیغهی ذوالفقار
حسن حیدرِ دومِ روزگار
کسی را که چشمت گرفتار کرد
گرفتارِ رویی نبی وار کرد
مسیحایی آموخت چشمی که مست
تماشای این چشم بیمار کرد
مسلمان شدیم از زمانی که دل
به آیاتِ حُسنِ تو اقرار کرد
چه شیرین شده روزههای علی
که باز از لبانِ تو افطار کرد
زبان بند میآید از لطفتان
بیان را خیالِ تو دشوار کرد
- -
جوابِ سلامِ مرا میدهی
سحر لقمهای دست ما میدهی
منم نذرِ چشمانِ بارانیات
نسیمی زِ الطافِ روحانیات
مرا مَحرَم رازِ خود میکنی
منم مرحم قلب طوفانیات
مرا میبَری تا کنارِ بقیع
شبی سمتِ باغِ پریشانیات
چه میشد اگر سایه بانت شوم
و یا تکه شمعی به مهمانیات
چرا اینقدر مو سپیدی غریب
بگو با دلم حرف پنهانیات
- -
دلت زخمی از دست مردم شده
عزیزِ تو در کوچهها گُم شده
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :40726
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/40726/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین )
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
شاعر : حسن لطفی
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :32667
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/32667/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
متن شعر شب ضربت خوردن مولا علی (ع) -(مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد)
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد ، گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورد بود
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده بود
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
پیشش نشست فاطمه همراه محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
بابا رسید او پدری بر عبا ندید
آری هزار شکر که او بوریا ندید
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی
شناسه مطلب :40811
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/40811/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_علی_اکبر_ع
حضرت علی اکبر (ع) -(قبلهی ما علی و قبله نما نیز علیست)
@emam8com
قبلهی ما علی و قبله نما نیز علیست
حرمِ ما نجف وکعبهی ما نیز علیست
ها علی بشر کیف بشر یعنی که...
قل هوالعشق علی نقطهی با نیز علیست
فقط از لطفِ علی فاطمه را میفهمیم
نقطهی با علی و نقطهی فا نیز علیست
از علی بندگی آموختم اما گفتند...
آنقدر قرب گرفته است خدا نیز علیست
بعد معراج پیمبر به ابوذر میگفت
هست در خانهی تو در همه جا نیز علیست
امر فرمان علی هست و اولیالامر علی
قدر از سمت علی است و قضا نیز علیست
نفَس فاطمه و نَفسِ نفیسِ احمد
همه دم معنیِ نفسی بفدا...نیز علیست
صاحب خندق و خیبر احد و بدر و حُنین
فاتحِ معرکهی کرببلا نیز علیست
رفت میدان و حسین از پسِ او میفرمود
چشمِ بد دور که این سبزقبا نیز علیست
او که میتاخت امیرانِ عرب میگفتند
تا که او هست امیرالاُمَرا نیز علیست
میزند بر جگرِ خصم و همه میفهمند
وارثِ تیغ علی در دو سرا نیز علیست
از اذانش دل زهرا به تپش میاُفتاد
در حرم زمزمهی فاطمهها نیز علیست
همه گفتند نبی یا که علی شاید اوست
بعد الله اگر یک کلمه باشد اوست
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/43494/
📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇
https://eitaa.com/emam8_apps
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
شب تاسوعا حضرت عباس -( آب آور را زدند ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند )
@emam8com
آب آور را زدند
ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند
در میان نخل ها
دستها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند
باز هم از پشت نخل
حرمله یک چشم،خولی یک چشم دیگر را زدند
خورد تا روی زمین
دید بر دیوار کوچه روی مادر را زدند
تا که کوتاهش کنند
تیغ ها از سمت پا بدجور پیکر را زدند
یک نفر مو را گرفت
یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند
آستین شد موی سر
دزدهای قافله این بار معجر را زدند
روی تیغِ نیزه ها
ابتدا عباس را و بعد اصغر را زدند
چند باری او فتاد
باز محکمتر به روی نیزه حنجر را زدند
بار دیگر سر نماند
وای از پهلو نوکِ نیزه برادر را زدند
خواهرش با پارچه
بست سر را تا نیافتد حیف خواهر را زدند
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/32404/
📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇
https://eitaa.com/emam8_apps
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_مهدوی
#در_فراق_یار
امام زمان(عج)ولادت -( بيشتر از بيشتر از بيشتر )
@emam8com
بيشتر از بيشتر از بيشتر
میشود از عشق دلم ريشتر
من كه اويسم ز قَرَن آمدم
وقت ندارم به خدا بيشتر
ليلهى قدرِ حسنِ عسکرى
كاش قرارِ تو شود پيشتر
ناوَك مژگانِ تو و جانِ ما
خونِ همه گردن آن نيشتر
واى كه ديوانه شدم يك كلام
سورهى والعصر عليك السلام
همسفرِ هر سحر سامرا
اى پسرِ خوش خبرِ سامرا
اى نوهى حضرت هادى سلام
حصن تو در دور و بر سامرا
در حرم تازهى باباى تو
جامعه خوانديم درِ سامرا
كارگريَش كه نشد قسمتم
رُفتهگرم رُفتهگرِ سامرا
آمدهام تا بزنم يك دو جام
سورهى والعصر عليك السلام
تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد
بوى گلِ نرگسى آورد باد
در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت
لطف تو شد از سرِ عالم زياد
دَم پرِ جبريل شدم بال زد
بال زدم از درِ بابُ الجواد
بُرد مرا اولِ شب كاظمين
بُرد مرا كرب و بلا بامداد
اى عَلوى جود و جوادى مرام
سورهى والعصر عليك السلام
آمدم اى شاه پناهم بده
خط امانى زِ گناهم بده
پنجره فولاد مرا راه داد
جانِ رضا خوانده و راهم بده
ماه مبارك من و دست تُهى
سوزِ جگر آتش آهم بده
كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا
باز از آن لطف نگاهم بده
میرسد عطرِ رضوى بر مشام
سورهى والعصر عليك السلام
كعبهى هفتم شد و حاجات داد
بابِ حوائج شد و خيرات داد
مادر من سفرهى نذرش گرفت
حاجت ما اكثرِ اوقات داد
ندبهى تعجيلِ فرج رزق ما
با نَفَسِ جدهى سادات داد
اَفضَل اعمال بُوَد انتظار
ذكر فرج حالِ مناجات داد
من به مناجاتِ توأم مستدام
سورهى والعصر عليك السلام
كاش كه مردانِ ظهورت شويم
صاحبِ يك سيرت و صورت شويم
كاش كه در غيبت تو استوار
مثل زمانهاى حضورت شويم
حضرت صادق تويى و كاش ما
شيعهى تو مَردِ تنورت شويم
گفت كه دربانىِ تو مىكند
كاش كه ما خاك عبورت شويم
تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام
سورهى والعصر عليك السلام
با قدمت علم تناور شود
علم و عمل ريشهى باور شود
شام غم جهل و خرافاتها
با نَفَس باقرىات سر شود
فصل شكوفايى عقل است و دل
جاى روايات پيمبر شود
نور زمين ، نور زمان ، سايه نور
خاك از اين معجزهها زر شود
لحظه شماريم براى قيام
سورهى والعصر عليك السلام
دست من و بركت آبادىات
از پَرِ سجادهى سجادىات
لطف دعاى تو شده مستدام
بر سرِ ما سايهى شمشادىات
مثل على ابن حسينى تو و
میرسد آوازهى آزادىات
فخر خدا میكند از سجدهات
كاش شوم مُحرِم اين وادىات
رو به تو شد سجدهى بيت الحرام
سورهى والعصر عليك السلام
چشم تو در كارِ حسين است و بس
كارِ تو تكرارِ حسين است و بس
بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام
دستِ علمدار حسين است و بس
قلب تو انگار گرفتارِ اوست
هركه گرفتارِ حسين است و بس
پرده گشا ديدنِ روى شما
لحظهى ديدار حسين است و بس
رو به دلِ زينبى ات صبح و شام
سورهى والعصر عليك السلام
زائرِ هم سفرهى غمها حسن
عشقِ تو آقاى كَرَمها حسن
روزِ ظهورِ تو مهم است چون
دارد از آن روز حرمها حسن
میرسد آن روز كه بينيم ما
بينِ بقيع نقشِ عَلمها حسن
روى ضريحى كه تماشايى است
نقش نمايند قلمها حسن
اى حَسنى جلوه و حُسن ختام
سورهى والعصر عليك السلام
جاى حرم غربتِ زهرا كه هست
يك نفر از عترتِ زهرا كه هست
گرچه گره در گره ام ، نيست غم
دستِ شما تربتِ زهرا كه هست
پيشِ تو گيريم نداريم جاى
خوب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست
ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا
ديدن تو قسمت زهرا كه هست
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر عليك السلام
هيبت تو رفته به مولا على
حيدرى و محوِ تماشا على
میرسد از شش جهتِ ذوالفقار
لات و هُبَل را بشكن ياعلى
خاطرهى رزم على در نبرد
مثل تو مىگشت مُهيا على
نيست تو را قبلهاى الا حسين
نيست تو را كعبهاى الا على
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر عليك السلام
جلوه گرِ حضرت ختمى مآب
حضرت خورشيد محمد بتاب
خاتم انگشترىِ خاتمى
جذبهى فيزورهى احمد ركاب
جاذبهى گنبد خضرا بيا
تا بدرد سينهى خود آفتاب
اى شرف و الشمس پيمبر لبت
راز مسلمانىِ اهل كتاب
ذكر سلام و صلواتم مدام
سورهى والعصر عليك السلام
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/33651/
📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇
https://eitaa.com/emam8_apps
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
بستر حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام حضرت زینب سلام الله روضه حضرت ابالفضل العباس علیه السلام -(چشمهایِ به رنگِ خونَت را)
@emam8com
چشمهایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور میزند بابا
گریههای مرا تماشا کُن
گرچه بستم شکافِ زخمت را
خونِ تازه دوباره میریزد
گرچه بر معجرم گره زدهام
لَختهخون ، پاره پاره میریزد
بعدِ لبخندِ قاتلت بر من
تو چرا خنده میکنی بابا؟
شبِ بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده میکنی بابا
واژههایی که خاطرات من است
باز تکرار میکنی هر بار
کوچهیِ تنگ ، خنده و هیزم
میخ در ، دود ، آتش و دیوار
مُردم از روضهخوانیات امشب
سوختم پایِ هر وصیتِ تو
سرِ شب از شکافِ در دیدم
حالِ عباس را زِ نیَتِ تو
دستِ او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کُن ای رشیدِ علی
پیشِ زهرا کُن آبرو داری
آبرویم بخر ، امیدِ علی
جانِ تو ، جانِ خواهرت زینب
ای علمدارِ کاروانِ حسین
حیدرِ بی مثالِ عاشورا
جانِ تو ، جانِ دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمهای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دستهایت اگر زمین اُفتاد
نامِ زهرا به لب بِبر ، جان گیر
بدنت را سپر کُن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب ، مشکِ آب را به لبِ
کودکِ بی زبان بگیر عباس
تیر وقتی به چشمهایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک میاُفتی
غرق در تیر ، ای کمان اَبرو
به زمین چاک چاک میاُفتی
مادری میرسد به بالینت
دست دارد به رویِ پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52004/
📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇
https://eitaa.com/emam8_apps
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
مرثیه حضرت علی(ع)---شب قدر -(كیست این مرد كه شب كیسهی خرما میبُرد)
@emam8com
كیست این مرد كه شب كیسهی خرما میبُرد
روز میآمد و از سینه نفسها میبُرد
كیست این مَرد كه تا تیغ به بالا میبُرد
رزم را با مدد از حضرت زهرا میبُرد
این خدا نیست ولی مقصدِ هر راه است این
اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ الله است این
كیست این شیر كه از خصم جگر در آورد
از میانِ كمرش تیغِ دوسر در آورد
از دلیرانِ عرب جمله پدر در آورد
کار او بود که اسلام ثمر در آورد
یاعلی روز و شب و شمس و قمر میگویند
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر میگویند
آه همسفرهی کوری دل ویرانه کجاست
نان پز خانهی این جمع یتیمانه کجاست
مرکب بازیِ این طفل در این خانه کجاست
شانهی بارکش و دستِ کریمانه کجاست
پیرزن پیش تنور است که آقایم کو
کودکی چشم به راه است که بابایم کو
گرچه از ضربهی شمشیر سرش ریخت بهم
زهر کاری شد و با سر جگرش ریخت بهم
تا علی ریخت بهم دور و برش ریخت بهم
دید چشمان طبیب و پسرش ریخت بهم
آه در آتش غم حاصل زینب را ریخت
سر تکان داد طبیب و دل زینب را ریخت
سوخت از حرف طبیب از خبرش عباسَش
میزند روی سرش هِی به سرش عباسَش
روضه خوانش حَسنش نوحه گرش عباسَش
قلبِ او هست حسین و جگرش عباسَش
وقت روضه شد و عباس به زانو اُفتاد
رفت از حال علی درد به پهلو اُفتاد
وای از امروز حسن گوشهی بستر اُفتاد
باز هم یادِ غمِ بسترِ مادر اُفتاد
خواهر اُفتاد زمین تا كه برادر اُفتاد
یادِ روزی كه رویِ مادرشان دَر اُفتاد
هیزم و آتش و كابوس عجب بد دردی است
ضربِ نا مَحرم و ناموس عجب بد دردی است
قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد
تازه میكرد نفس را و مجدد میزد
وای از دستِ مغیره چقدر بد میزد
جای هركس كه در آن روز نمیزد میزد
آخرین حرفِ علی بود خواهش میكرد
زینبش را به اباالفضل سفارش میكرد
زینم آه ببینی غمِ حنجرها را
میکشی روی جگر داغ برادرها را
بعد از آن جمع کنی پارهی پیكرها را
میزنی چند گره معجرِ دخترها را
میزنی داد به گودال حرامی نزنید
تبر كوفی و سر نیزهی شامی نزنید
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/41147/
کاملترین اپلیکیشن متن شعر و سبک مداحی را از لینک زیر دانلود کنید👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_علی_اصغر_ع
متن روضه حضرت علی اصغر از زبان حضرت رباب -(توانم رفته یکسر درد دارم)
@emam8com
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علیاصغر_علیهالسلام
از زبان حضرت رُباب سلامالله
توانم رفته یکسر درد دارم
شب و روزم سراسر درد دارم
از آن دَم که سرَت بر نیزه دیدم
سرم را بستهام سردرد دارم
- -
لب خشک و کویریات مرا کُشت
به رویِ نِی اسیریات مرا کشت
پس از شش ماه دیدم داری اما
سه تا دندانِ شیریات مرا کشت
- -
ببین از اشک پَرپَر بودنم را
ببین از گریه مُضطر بودنم را
بمیرد حرمله تیرش گرفته...
زمن احساس مادر بودنم را
- -
نشانت میدهد این نیزه لای لای
اذانت میدهد این نیزه لای لای
دو دستم در طناب است و بهجایم
تکانت میدهد این نیزه لای لای
- -
به پشتخیمه دیدم خُفتنت را
میانِ خواب هم خندیدنت را
توو بابا چنان چسبیده بودید
جدا میکرد از دستش تنت را
(حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۷)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52170/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_جعفر_صادق
شعر شهادت حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام -(منم آن دل که زِ داغِ تو به دریا میزد)
@emam8com
منم آن دل که زِ داغِ تو به دریا میزد
روضهات شعله به دامانِ ثریا میزد
مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند
پیرمردی که نَفَس در پِیِ آنها میزد
آن طرف گریهی طفلان من و در این سو
خنده بر بی كَسیام دشمنِ زهرا میزد
نیمهجانی كه در آتش پیِ طفلانش بود
شعله وقتی زِ درِ سوخته بالا میزد
آه از آن بزمِ شرابی که به یادم آورد
داغ آن زخم که نامرد به لبها میزد
یاد آن طفل که زنجیرِ تنش مانع بود
تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد
همهی قدرت خود جمع نمود اما دید
خیزران را به لبِ زخمی بابا میزد
تَرکهاش گاه به رُخ گاه به دندان میخورد
در عوض عمهی ما بود که خود را میزد
(حسن لطفی
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52673/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_جعفر_صادق
شعر شهادت حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام -(به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادقها)
@emam8com
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادقها
به نام آنکه میرویاند از جانها شقایقها
به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشقها
که میگردند از نورش مخالفها موافقها
به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن
چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن
ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین چون او
ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او
ندیده دل صراطَالمُستقیمی اینچنین چون او
حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او
سفارشهای او شرحِ کلامی از کمالِ اوست
سفارشهای او راهِ رسولالله و آلِ اوست
سفارش میکند بارِ فقیران را زمین مگذار
سفارش میکند در راهِ محرومان قدم بگذار
سفارش میکند دل را به تدبیر خدا بسپار
سفارش میکند هرگز نمازت را سبک مشمار
سفارش کرد ما را تا ادا سازیم دینش را
به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را
زیارت نامههای ما زیارت نامههای اوست
عزاداریِ ما میراثی از رسم عزای اوست
تمام گریههای ما کمی از هایهایِ اوست
شلوغیِ حرمها از حدیثِ کربلای اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ ماست
ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست
به روضه میکشد آقا همیشه منبر خود را
به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را
میانِ گریه میبیند همانجا مادر خود را
ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را
چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت
خدایا خانهیِ او در هجوم بی حیاها سوخت
چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست
به فکر مو سپیدیاش به فکر سن و سالش نیست
به یاد کودکانِ بی کَسَش فکر عیالش نیست
چرا این شعلههای در به فکر دست و بالش نیست
کسی او را نمیگوید عصای خویش را بردار
بیا از بِینِ شعله بچههای خویش را بردار
زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد
محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد
زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد
مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد
زمین اُفتاد و با نیزه کسی اما نَزَد او را
زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را
(حسن لطفی ۹۷/۰۴/۱۷)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52676/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_امام_رضا_ع
شعر میلاد امام رضا(ع) -(قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی)
@emam8com
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی
قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی
"قسم به وعدهی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی"
فقط علیست که باید خود انتخاب کند
مرا بنا کند او یا مرا خراب کند
"به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"
علیست نعرهی طوفانیام خدا را شُکر
رسید امامِ خراسانیام خدا را شُکر
مرا کشاند قراری هزار شُکر آقا
مرا رساند قطاری هزار شُکر آقا
رسیدهام پِیِ کاری هزار شُکر آقا
دوباره این حرم آری هزار شُکر آقا
رسیدهام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا
رسیدهام که شوم عاقبت به خیرِ رضا
در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست
در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست
برای این همه غم یک رضا رضا کافیست
برای اذن دخولم سلامِ ما کافیست
که السلامُ علی : یابنَ فاطمه آقا
که یا امام رضا یابن فاطمه آقا
میانِ آینهکاری و شمسه کاریها
میان این همه خادم میان زاریها
کنارِ زمزمهها در جوارِ قاریها
رسیدهام پس از این ثانیه شماریها
میان اینهمه گیرم که آخری باشم
چه می شود که برایِ تو"حِمیَری "باشم
اگر نبود درِ این حرم پناه نبود
برای شانهی ما هیچ تکیهگاه نبود
اگر نبود علی کعبه قبلهگاه نبود
اگر نبود رضا دل که روبراه نبود
هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت
اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت
رسیدهام برسانی مرا به میقاتت
مرا بِبَر ملکوتت بِبَر ملاقاتت
بِبَر کنار خدا تا ظهورِ آیاتت
مرا شراب کن از مستیِ مناجاتت
"پَرَستشی که مدام است مِی پرستیِ ماست
شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست"*
شبی که اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد
شبی که از روی ویلچر بلند شد آن مرد
شبی که از سرطانش خلاص شد بی درد
شبی که دخترکی لال تا زبان وا کرد
به گریه گفت پدر نامِ مادرش بُردی؟
چرا شکایتِ آقا به خواهرش بردی؟**
شبی که باز برای گدایی آمده بود
دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود
که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
رسید و گفت که سر زیر دِین آوردم
سلامی از حرمین حسین آوردم
اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است
اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است
که پشت خاکم از این خاکِ آستان گرم است
هزار شُکر تو هستی که پشتمان گرم است
چه غم که سید ما سیدی خراسانیست
و این فلات پُر از قاسمِ سلیمانیست
بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است
که این دیار پر از قلهی دماوند است
رضاست آنکه بر این خاک سایه افکندهاست
بگو به آلِ سعود و یهود بازنده است
بگو به دشمنِ ایران مکن خیالِ دگر
قرار ما همه تا بیست و چار سالِ دگر
(حسن لطفی ۹۷/۰۵/۰۲)
*صائب
**اشاره به داستانی از شفای دخترکی
حضرت فرموده بودند پدرت شکایت مرا به خواهرم نبرد
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/41632/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_امام_رضا_ع
ولادتحضرت علیابنموسیالرضا علیهالسلام -(ما همه هیچیم و دنیا هیچ ، اما او که هست)
@emam8com
ما همه هیچیم و دنیا هیچ ، اما او که هست
ما همه لائیم اما مدِّ الاهو که هست
نیستیم اما چه غم "یا ضامن آهو "که هست
اهل هو اهل خدا اهل رضا وقتی شدیم
عین و شین و قاف عشقیم عین خوشبختی شدیم
رفت ابراهیم در آتش نه تنها ، با علی
رفت موسی سمتِ دریا زد به دریا با علی
رفت تا معراج حق تا قُرب اما با علی
گفت رفتم آمدم در یک نَفَس با مرتضی
لافتی الاعلی لا عشق الا مرتضی
میتپد قلبم اگر ، تقصیر راهِ مشهد است
میرسد وقتی صدا : این ایستگاه مشهد است
مثل اینکه جانِ من در بارگاه مشهد است
آهن آیا میشود عاشق بله بَد میشود
هرقطاری که قطار راهِ مشهد میشود
مثل آن معلول که امروز با پا آمده
مثل آن مادر که با آن طفلِ زیبا آمده
خوشبِحالم مادرم امسال با ما آمده
مادرم بر رویِ ویلچر آمد اینجا گریه کرد
باید اینجا سجده کرد و باید اینجا گریه کرد
مثل لالی که زبانش با تو آخر باز شد
مثل آن کوری که چشمش رو به این در باز شد
مثل آن لاتی که در اینجا کبوترباز شد
آمدم با صد گِره رویِ گِره ....بازَم کنی
مثل قفلم بسته بر این پنجره بازم کنی
عارفی میگفت اینجا اهلِ باطن میشود
هرکه یک شب دورِ سقاخانه ساکن میشود
کارِ ناممکن فقط پیشِ تو ممکن میشود
در حرم گوشه به گوشه نور مینوشم فقط
مستم و پایِ ضریح انگور مینوشم فقط
"آمدم ای شاه"را خواندم پناهم میدهی
پشت این باب الجوادم باز راهم میدهی
سیر میخواهم بِگِریَم تکیه گاهم میدهی
تکیه دادم بر درو گفتم که ای جانِ نجف
من از ایوانِ شما رفتم به ایوانِ نجف
یک طرف یک کربلایی گفت "یا عطشان حسین
یک طرف یک آذری..جانیم سنَ قربان حسین
مادرت میگفت بینِ این دو ای عریان حسین
پیشِ تو آنقدر نالیدم نفهمیدم چه شد
در حرم یک کربلا دیدم نفهمیدم چه شد
(حسن لطفی ۹۸/۰۴/۲۲)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/54300/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#عید_غدیر_خم
اَشهَدُ اَنَ علیاً حُجَة الله -(این کیست که بالاتر از او دستِ کسی نیست)
@emam8com
این کیست که بالاتر از او دستِ کسی نیست
این کیست که جز دامنِ او دسترسی نیست
این کیست که در سِیطَره اش بود و نبود است
عالم سَرِ این سفره به غیـر از قفسی نیست
این کیست که حتی همه ی هولِ قیامت
در پیشِ تجلّیِ ظهورش قَبَسی نیست
این کیست که در هولِ هراس آورِ محشر
جز سایه ی او هیچ کجا دادرَسی نیست
این کیست که یک عُمر نبی گفت و ستودش
بالاتر از این دستِ خدا دستِ کسی نیست
صد جام به شُکرانه ی این باده شکستیم
تا هست علی تا به اَبَد باده پرستیم
خورشید اگر آب کند پا به سَرَش را
جبریل اگر فرش کند بال و پَرَش را
اَفلاک اگر خاک شود یا که غباری
از پایِ تو گر سُرمه کِشَد چشم تَرَش را
شب پُر کند از پولک و مهتاب و ستاره
دامانِ تو را تا که ببیند سحرش را
اینها همه هیچ اند در آنجا که خداوند
رو کرده به شکل تو تمامِ هنرش را
نام تو چه دارد که به هنگام رَجَزها
از هیبتِ آن شیر دریده جگرش را
ای شاهِ سواران نظری کُن به پیاده
حالا که خدا دست اُخُوَت به تو داده
آرامش طوفانیِ گیسویِ تو عشق است
طوفانِ تماشاییِ اَبرویِ تو عشق است
با آتشِ هر ضربه یِ دستِ تو خدا گفت
تیغی بزن ای مرد که هوهویِ تو عشق است
بر تیغه ی شمشیرِ تو حَک کرده خداوند
بر پهنه یِ هر معرکه بازویِ تو عشق است
خورشید طلوع می کند از کُنجِ حریمَت
یعنی که در این خاک فقط کویِ تو عشق است
سجاده ام از جنسِ غبارِ قدمِ توست
این قبله که داریم فرا رویِ تو عشق است
سر تا به قدم هرچه که داریم فدایت
عشق است اگر سر بِدَوانیم به پایت
هر شعر که در عرش خدا گفت علی بود
هر شور که در خلقتِ ما گفت علی بود
سوگند به شبهایِ تماشاییِ مکه
نامی که محمد به حرا گفت علی بود
وِردی که به هنگامِ قنوتش به لبش داشت
ذکری که نبی وقتِ دعا گفت علی بود
آن نغمه که در کوچکی ام مادرم آموخت
با کودکِ اُفتاده زِ پا گفت علی بود
لالاییِ ما بود همین نام که هرشب
با زمزمه و گریه ی ما گفت علی بود
تا لحظه یِ مرگم لبم از نام تو گویاست
یا حضرتِ حیدر تپشِ سینه ی زهراست
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/45358/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
`#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_محمد_تقی_ع
شهادت حضرت جواد الائمه علیهالسلام -(هم آسمان قصیدهای از بی کرانیاش)
@emam8com
هم آسمان قصیدهای از بی کرانیاش
هم بی کرانهها غزلِ آسمانیاش
ای کالها کمال سرِ کوچهباغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانیاش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر ، پسر و میزبانیاش
باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران
حَظ میبرند موقعِ شیرین زبانیاش
از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست
نوشیده است از لبِ جام دهانیاش
بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانیاش
ششگوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانیاش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانیاش
وقت زیارت است و عباراتش از رضاست
قربان کودکیش فدای جوانیاش
حالا کبوتران همه از مشهد آمدند
تا آسمان بام ؛ پِیِ سایبانیاش
آقایِ طوس از جگرش آه میکشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه میکشد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند می زند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او
از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش
قسمت نبود آب بنوشد بجای آن
خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش
بابالحوائج است ولی میتوان شنید
از بینِ حُجره نالهیِ موسی بن جعفرش
این دفعه میزدند به دَف تا که جان دهد
کَف میزدند وقتِ نفسهای آخرش
از پا گرفته و بدنش میکشند...وای
تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش
خون گریه میکند لبهیِ تخته سنگها
از بَس که خورد بر لبهیِ پلهها سرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش
* * *
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
(حسن لطفی۹۵)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/55046/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#عبدالله_بن_حسن_ع
مناجات امام زمان (عج) -(به چشمانِ ترت در این حوالی )
@emam8com
به چشمانِ ترت در این حوالی
سلامُ الله ما کَرَر اللیالی*
ببار و چشمهایم را تو پر کن
به پیشت آمدم با دستِ خالی
به اشکی سوز و سازم را عوض کن
بیا امشب نمازم را عوض کن
فقط بگذار دنبال تو باشم
نیازم را نیازم را عوض کن
نگاه تو مرا فیض عظیم است
که بسم الله رحمن رحیم است
من از طفلی اسیر روضههایم
خدا رو شکر قلبم یاکریم است
میان روضهها با های هایَم
برای تو دوبیتی میسُرایم
ثوابِ گریههای من برایت
گداییِ شبِ جمعه برایم
کمی تا لحظهی دیدار مانده
غریب و بی کس و بی یار مانده
چرا همت چرا همت نداریم
مَشین از پا هزاران کار مانده
بکش آهی که از امشب بخوانیم
که از داغ تو صبح و شب بخوانیم
گمانم خون بگریی تا دمِ صبح
اگر از روضهی زینب بخوانیم
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/57125/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_علی_اصغر_ع
متن روضه حضرت علی اصغر از زبان حضرت رباب محرم 98 -(توانم رفته یکسر درد دارم)
@emam8com
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علیاصغر_علیهالسلام
از زبان حضرت رُباب سلامالله
توانم رفته یکسر درد دارم
شب و روزم سراسر درد دارم
از آن دَم که سرَت بر نیزه دیدم
سرم را بستهام سردرد دارم
- -
لب خشک و کویریات مرا کُشت
به رویِ نِی اسیریات مرا کشت
پس از شش ماه دیدم داری اما
سه تا دندانِ شیریات مرا کشت
- -
ببین از اشک پَرپَر بودنم را
ببین از گریه مُضطر بودنم را
بمیرد حرمله تیرش گرفته...
زمن احساس مادر بودنم را
- -
نشانت میدهد این نیزه لای لای
اذانت میدهد این نیزه لای لای
دو دستم در طناب است و بهجایم
تکانت میدهد این نیزه لای لای
- -
به پشتخیمه دیدم خُفتنت را
میانِ خواب هم خندیدنت را
توو بابا چنان چسبیده بودید
جدا میکرد از دستش تنت را
(حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۷)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/52170/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه
شهادت حضرت رقیه سلامالله -(نیمه شب در خرابه وقتی که)
@emam8com
نیمه شب در خرابه وقتی که
ربنایِ قنوت پیچیده
بعدِ زاری و هِق هق و گریه
چه شده این سکوت پیچیده
عمهاش گفت خوب شد خوابید
چند شب بوده تا سحر بیدار
کُمَکم کُن رُباب جای زمین
سرِ او را به دامنت بگذار
آمد از بینِ بازویش سر را
تا که بردارد عمهاش ای داد
سرِ دختر به یک طرف خم شد
سرِ بابا به یک طرف اُفتاد
شانهاش را گرفت با گریه
به سرِ خویش زد تکانش داد
تا که شاید دوباره برخیزد
سرِ باباش را نشانش داد
دید نیلوفری است در مهتاب
زخمهای شکفتهاش را بست
دید چشمانِ نیمه بازش را
پلک آتش گرفتهاش را بست
میکشید از میانِ آبلهها
خارها را یکی یکی آرام
یادش اُفتاد شِکوههایش
با پدر ، یواشکی ، آرام
از سفر آمدی و روشن شد
چشمهایی که تار تَر شدهاند
از سفر آمدی به بَزمی که
همگی دست بر کمر شدهاند
زخمهای تو را شمردم که
یک به یک نذرِ بوسهای دارم
چقدر زخم در بدن داری
چقدر بوسه من بدهکارم
بعد از این دستِ بادها ندهم
گیسوان تو را که شانه کنند
من نَمُردم که سنگها هر بار
زخمِ پیشانیات نشانه کنند
دختری که مقابلم انداخت
بازهم نانِ پارهی خود را
به خدا رویِ گوش او دیدم
هر دوتا گوشوارهی خود را
گیسوانی که داشتم روزی
کربلا تا به شام کَمکَم سوخت
خواستم تا که شعله بردارم
نوکِ انگشتهای من هم سوخت
لُکنتم بیشتر شده خوب است
لُکنتِ دخترانه شیرین است
لهجهام را ببین عوض کرده
چقدر دستِ زجر سنگین است
تا به سختی زِ عمه پرسیدم
که تو هم دردِ استخوان داری
گریه کرد و به گریه با من گفت
چقدر لکنت زبان داری
گرچه پیرم نمودهای اما
دیدنت باز جای خوشحالی است
باید از خیزران کسی پُرسَد
جای دندانِ تو چرا خالی است
ساربان آمد و به رویم ماند
اثراتِ کبودی از دستش
چشمِ من تار شد ولی دیدم
خاتمت را میانِ انگشتش
با همان پیرهن همان زنجیر
دخترک زیرِ خاک مهمان بود
داغِ اصغر بس است ، تدفینش
فقط از ترس نیزه داران بود
حلقههای فشردهی زنجیر
بسکه چسبیدهاند بر بدنش
تا که زنجیر باز کرد عمه
غرقِ خون شد تمام پیرهنش
پنجه بر خاک میزد و میگفت
نیمه جانی به دستها داریم
با رُبابش زیر لب میگفت
به گمانم که بوریا داریم
کفنش کرد عمه خاکش کرد
پیکری که نشانِ آتش داشت
یادگاری ولی به دستش ماند
معجری که نشان آتش داشت
(حسن لطفی)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/59127/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_حسن_مجتبیع
شهادت امام حسن مجتبی (ع) -(از علی دَم بزن اما دَمِ مولا حسن است)
@emam8com
از علی دَم بزن اما دَمِ مولا حسن است
که دمادم نَفَسِ حضرتِ زهرا حسن است
"ما همه بنده و این قوم خداوندانند"
ما همه خاک ولی عرشِ مُعلا حسن است
عرش گفتیم و غلط بود نفهمیدم که
سومین رکعتِ پیغمبرِ عُظمی حسن است
او عظیم است قدیم است رحیم است و کریم
چهارده تَن حسن انگار که تنها حسن است
نُه امامم حسنی اند و عمو جان گویند
نسبت هشت امامم همگی تا حسن است
من از این بندگی و زندگی اش فهمیدم
به خداوند خداوندِ دو دنیا حسن است
دَمِ ما هست حسن بازدمِ ماست حسین
دردِ ما تا که حسین است مداوا حسن است
هر حُسینیه از اول حَسنیه بوده
به حسن کار محرم همهاش با حسن است
گرچه عباس و حسین است و علی اکبرها
تا حسن هست دمِ زینبِ کبری حسن است
بر عقیق یمنِ سرخِ علی ، جان حسن است
نقشِ حکاکیِ فیروزهی زهرا حسن است
پسرانش همه در کرببلا میگفتند
آی فرزندِ حسن نیز سرا پا حسن است
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/44237/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_مهدوی
#در_فراق_یار
شعر امام زمان(عج) -(چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند)
@emam8com
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند
کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند
به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی
تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند
گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم
چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند
من که از روضهی تان هیچ نمیفهم هیچ
تا به پایم نرود خار مغیلانی چند
غیر تو حال حرم را چه کسی میفهمد
کاش آواره شوم بین بیابانی چند
هرچه داریم حسین است حسین است حسین
خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند
حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست
بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/59344/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl