eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
10هزار دنبال‌کننده
268 عکس
71 ویدیو
47 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات و ارسال شعر @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر ولادت حضرت زینب (س) -(سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی) @emam8com سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی همه‌ی حرف خداوند از آغاز علی گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی در حرا یاکه حرم باز علی باز علی از علی گفتم و گفتند که اما زینب نقطه‌ی با علی و نقطه‌ی زهرا زینب پنج تَن می‌شود اینگونه مجسم : زینب همه از جَدّ و اُم و اَب همه باهم زینب پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب پنج نقطه زده‌ام تا بزنم دَم زینب نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد آیه‌ی اعظم علی آیتِ عُظمی زینب واژه‌ای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را قلمی کو که نویسد به زبان بانو را که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را فاطمه باید از این نام بگیرد پرده بسکه در فهمِ جهان هست معما زینب از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت همه دیدند حسین است سراپا زینب آمده تاکه ببینند غمی جاری را آمده تاکه بگوید به بلا آری را به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را تا به عباس دهد درسِ علمداری را آمده تا بنویسند پس از اعجازش کربلا کربُبلا گشت ولی با زینب معنیِ محض شهود است که آرایه ندید عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید سایه‌ی روشن او را زنِ همسایه ندید غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید بعد از آن خطبه شد و خطبه‌ی او تیغِ دو دَم بعد از آن خصم خس و پهنه‌ی دریا زینب فاطمه رفت ولی نه دلِ خانه او بود جایِ زهرا همه شب شمعِ شبانه او بود سه امام‌اند به گِردش که بهانه او بود سپرِ هر سه در آن ظلمِ زمانه او بود مادری کرده برای سه امامش جا داشت که بگویند به او اُمِ ابیها زینب زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب باء بسمِ لله ما هست زِ باءِ زینب اول فاتحه شد آخر نامش یعنی مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت عمرش اندازه‌ی پنجاه و چهار آه گذشت با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت کَس نفهمید چه بر او همه‌ی راه گذشت همه‌ی راه بجای همه او خورد زمین همه‌ی راه سپر بود به هرجا زینب آن پیمبر که به هنگام سخن گریه کُنَد گفت هرکس به غمِ زینب من گریه کُنَد می‌بَرد گرچه به یک پلک زدن گریه کُنَد اَجر آنکه به حسین و به حسن گریه کُنَد در حدیث است که فرمود برای فَرَجَم هفت دفعه قسم ماست به عُلیا زینب روضه‌اش بود که دیدی کفنش را بُردند ناله‌اش بود چرا پیرهنش را بُردند تیغ‌ها زودتر از نیزه تنش را بُردند خورجین‌ها سرِ دور از بدنش را بُردند همه را بُرده ولیکن به تو سوگند نرفت نخی از مقعنه‌ی عصمتِ کبری زینب شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/47121/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر مصیب حضرت فاطمه الزهرا(س) -(خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد) @emam8com خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد *** تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد... خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۷) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/61703/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر وفات حضرت امّ البنين(س) -(خانه‌اش ساکت است و ایوانش) @emam8com خانه‌اش ساکت است و ایوانش هرچه گُل داشت حیف چیده شدند نه پسرها فقط ، نوه‌هایش یا شهیدند یا شهیده شدند سینه‌اش آتش است و باید که... غمِ عالم به آن اضافه کنی اینهمه غم به یک طرف وقتی شرم را هم به آن اضافه کنی خانه‌اش ساکت است وقتی شد خالی از بازیِ نوه‌هایش سینه‌اش آتش است وقتی هست شرمگینِ رُباب و لالایش هیچکس نیست وقتِ تسکین جز ، آهِ سوزان و داغِ سنگینش خبری نیست از عزیزانش هیچکس نیست گِردِ بالینش چادرش خاکی است عزادارِ رفتنِ دودمانِ خود شده است مجلسِ روضه‌اش اگر خالیست او خودش روضه خوانِ خود شده است روضه میخواند این دمِ آخر چشمِ بیمار را بگریاند روضه میخواند از حسینش تا... در و دیوار را بگریاند از همان لحظه‌ای که مَشک اُفتاد قدِ من خَم شد و حرم پاشید چشم من تار شد از آن دَم که چشمِ عباسِ من زِ هم پاشید (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۱۸) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/61948/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شعر ولادت امام علی(ع) -( سلام ای جوابِ سلامِ خدا ) @emam8com سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظهورت طلوعِ تمام خدا تویی آفتابِ بلند زمین تویی سایه ی مُستدام خدا تویی که به تعظیم تو ابر کرد تویی صاحب احترام خدا تو نهجُ البلاغه تو قرآن تو وحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثت حدیث مدام خدا برای توکعبه جگر چاک زد بیا مرد بیت الحرام خدا مرا کعبه ی سینه چاکم کنید فقط پای حیدر هلاکم کنید * علی ابتدا وعلی انتهاست علی مصطفی وعلی مرتضی ست علی اول است وعلی آخر است علی در ظهور و لی در خفاست علی ظاهر است وعلی باطن است علی لااِلهَ علی لافتاست علی در معارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحی ست علی با حق است علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست * اگر تیغ تو سایه گستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغ شما خرج لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه یِ مالک اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبر تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تر شود ببندد اگر دستمال نبرد نباشد کسی را خیال نبرد * به کعبه بکو راز تنزیل را بگو بشکند قلب قندیل را توو مادرو مصطفی و خدا ببین دور خود جمع فامیل را بخوان با فصاهت زِ وا تا به سین زبورانه تورات و انجیل را کمی گَرد نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه های زن پیر را ببر روزها بار زنبیل را تویی صاحب پینه های قدیم تویی مرکب کودکان یتیم * نگهدار ما را برای خودت فقط بین مهمان سرای خودت مرا آینه کُن به دردی خورم در آغوش ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی،ریشه ای از عبای خودت اگر پا گذارم به جاپایِ تو مرا می بری تا خدای خودت مرا می برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پای خودت سرت مانده بر شانه ی نخل ها بگو با من از ماجرای خودت چرا استخوان در گلو مانده ای که با روضه هایی مگو مانده ای شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/25036/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
ولادت حضرت رقیه سلام الله -(عرش از نورِ خدا غرقِ تَلاطُم شُده بود) @emam8com عرش از نورِ خدا غرقِ تَلاطُم شُده بود بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است - چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد - لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد - موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد - آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود - کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت - نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است - حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید (حسن لطفی) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/63650/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
اشعار ولادت امام رضا(ع) از حاج حسن لطفی،(شب بود و شور بود و سلام فرشته ها) @emam8com شب بود و شور بود و سلام فرشته ها از عرش تا به فرش ،قیام فرشته ها باران شوق بود و امام فرشته ها شب بود و گرم سجده تمام فرشته ها قلب فرشته ها پر عطر خدا شده امشب خدا اسیر نگاه رضا شده موج کرم به اوج تلاطم رسیده است ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است داوود عاشقی به ترنم رسیده است کعبه کجاست قبله هفتم رسیده است گویی خدا تمامی خود را کشیده است پیش از ازل که روی رضا را کشیده است موسی گدای خانه ی موسی مرتضی ست عیسی دخیل جلوه ی سینای مرتضی ست امشب شب تبسم زهرای مرتضی ست آیینه ی شکوه سراپای مرتضی ست گیرم بهشت مست می حوض کوثر است فواره های صحن رضا دیدنی تر است هر پنجه ای که شانه ی گیسو نمیشود هر قبله ای که گوشه ی ابرو نمیشود هر جذبه ای که عکس هو الهو نمیشود هر دلبری که ضامن آهو نمیشود پا می نهد به بال ملک هر که یاد اوست تا جبرئیل خادم باب الجواد اوست زلفی ست گشوده و دل شیدا نمانده است در ازدحام ، جای تماشا نمانده است مجنون که هیچ ، رونق لیلا نمانده است سر را بریده اند ، زلیخا نمانده است باغ بهشت کاشی گلدسته های اوست عباس دل سپرده ی دار الشفای اوست در برکه ها تموج دریایی اش ببین در آسمان شکوه اهورایی اش ببین در قلب طوس سفره ی زهرایی اش ببین خانه به خانه سایه ی آقایی اش ببین خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند باید غبار گردد و کارش رها کند نقاره می زنند مسیحی شفا گرفت نقاره می زنند خلیلی عطا گرفت نقاره میزنند کلیمی بها گرفت یوسف دوباره سرمه زپایین پا گرفت با دستهای لطف تو آزاد میشویم وقتی دخیل پنجره فولاد میشویم با گوشه چشم تا که نگاهی به ماکنی کار هزار معجزه وکیمیا کنی مشکل بهانه است که مارا صدا کنی تاکاسه های خالی مارا طلا کنی جز گوشه های صحن تو آقا کجا روم کی با کبوتران حرم کربلا روم؟ (حسن لطفی) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/5514/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن روضه حضرت علی اصغر از زبان حضرت رباب محرم 98 -(توانم رفته یکسر درد دارم) @emam8com بسم الله الرحمن الرحیم از زبان حضرت رُباب سلام‌الله توانم رفته یکسر درد دارم شب و روزم سراسر درد دارم از آن دَم که سرَت بر نیزه دیدم سرم را بسته‌ام سردرد دارم - - لب خشک و کویری‌ات مرا کُشت به رویِ نِی اسیری‌ات مرا کشت پس از شش ماه دیدم داری اما سه تا دندانِ شیری‌ات مرا کشت - - ببین از اشک پَرپَر بودنم را ببین از گریه مُضطر بودنم را بمیرد حرمله تیرش گرفته... زمن احساس مادر بودنم را - - نشانت میدهد این نیزه لای لای اذانت میدهد این نیزه لای لای دو دستم در طناب است و به‌جایم تکانت میدهد این نیزه لای لای - - به‌ پشت‌خیمه‌‌ دیدم‌ خُفتنت را میانِ خواب هم خندیدنت‌ را توو بابا چنان‌ چسبیده‌ بودید جدا میکرد از دستش تنت را (حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۷) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/52170/ کاملترین اپلیکیشن متن شعر و سبک مداحی را از لینک زیر دانلود کنید👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت امام حسن عسکری -(به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی) @emam8com به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی کجا روم من اگر سامرایی‌ام نکنی بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست نگاه بر منِ بی دست و پایی‌ام نکنی بقیع پنجره فولاد کنجِ شش گوشه خوشم به این دوسه جا هرکجایی‌ام نکنی سرم به چوبه‌ی سرداب میزنم به سرم اسیر این شب سردِ جدایی‌ام نکنی هنوز از سفر اربعین مریضِ توام دوا ندارم اگر کربلایی‌ام نکنی نگاه کن به بزرگی خود ولی نظری به طرزِ نابلدیِ گدایی‌ام نکنی غریبِ شهر مرا کُشت آتشِ جگرت مرا ببر که بمیرم به خانه‌ی پدرت (حسن لطفی ۹۷/۰۸/۲۴) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/45388/ کاملترین اپلیکیشن متن شعر و سبک مداحی را از لینک زیر دانلود کنید👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت امام حسین(ع) -( همه است گفتگویم که فقط حسین عشق است) @emam8com همه است گفتگویم که فقط حسین عشق است نتوان جز این بگویم که فقط حسین عشق است نشود تو را نجویم که فقط حسین عشق است کَسِ من تویی و بی تو سرِ بی کسی سلامت زده آتشی جگر را نفَسِ عَلَی الدَّوامت منم و همین علامت که فقط حسین عشق است همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی من و عاشقی و مستی که فقط حسین عشق است همگی سیاه مستیم دم آستان نشستیم اگرَم سری شکسته تو بگو سبو شکستیم سرِ حرف خویش هستیم که فقط حسین عشق است همه کس کشیده محمل به جناب کبریات به کجا برم سری را که نکرده‌ام فدایت سرِ ما و این هوایت که فقط حسین عشق است من و این جنونِ این سر به کجا روم جز این در من و بوی سیبِ دلبر به حرم ببر که دیگر زده‌ام به سیمِ آخر که فقط حسین عشق است دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی زِ کدام باده ساقی به منِ خراب دادی چه شراب ناب دادی که فقط حسین عشق است دگر استحاله‌ام کن بشکن مچاله‌ام کن چو مرا شراب دادی تو خودت پیاله‌ام کن و حرم حواله‌ام که فقط حسین عشق است به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه در نماز دیدم همه غرق راز دیدم که فقط حسین عشق است به جز از علی که آرَد پسری ابوالعجائب نبوَد بعید از ما که تهی کنیم قالب که جنون به ماست غالب که فقط حسین عشق است به مُلازمانِ سلطان که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی زِ نظر مران گدا را بنواز این نوا را که فقط حسین عشق است سوی آستانه تو به روی جبین بیایم همه شب به خیمه‌ی تو به همین یقین بیایم که به اربعین بیایم که فقط حسین عشق است شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/65613/ کاملترین اپلیکیشن متن شعر و سبک مداحی را از لینک زیر دانلود کنید👇👇👇 http://em8.ir/dl
امام هشت مرجع تخصصی اشعارمذهبی, [۱۰.۱۲.۲۰ ۱۳:۰۰] شهادت حضرت صدیقه کبری(س) -(هنوز وقت نماز پرِ تو می افتد...) @emam8com هنوز وقتِ نمازت پرِ تو می‌اُفتد به رویِ شانه‌یِ زینب سَرِ تو می‌اُفتد بگیر چهره ولی عاقبت که می‌دانم نگاهِ من به دو پلکِ ترِ تو می‌اُفتد حسین پا شُد و یک دفعه پیشِ تو اُفتاد از آن به بعد ببین دخترِ تو می‌اُفتد کَمر خمیده‌یِ این خانواده پا نَشَوی... که باز ساقه‌یِ نیلوفرِ تو می‌اُفتد بخواب سُرفه برایَت بَد است می‌شِکنی تَرَک به هر طرفِ پیکرِ تو می‌اُفتد تو خنده میکُنی و شهر هم که میخندد نگاهِ جمع که بر شوهرِ تو می‌اُفتد حواسِ من به درِ خانه بود می‌گفتم اگر که در شِکَنَد بر سرِ تو می‌اُفتد شکسته شد در و از آن به بعد میبینم هنوز خون رویِ بسترِ تو می‌اُفتد نبود باورم اینکه مقابلم آنجا که ردِ شعله رویِ معجر تو می‌اُفتد فقط سفارشِ پیراهن است و زیرِ گلو همینکه چشمِ تو بر دخترِ تو می‌اُفتد حسین را تو بغل میکنی و میخوانی چقدر لطمه به انگشترِ تو می‌اُفتد عزیزِ من به زمین می‌خوری و می‌بینی درست پیشِ سَرَت مادرِ تو می‌اُفتد شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/67498/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال حضرت زینب(س) با امام حسن(ع) -(ای برادر چه میکنی با خود..) @emam8com ای برادر چه می‌کنی با خود چند روزیست سرد و خاموشی سر به زانو گرفته ای چندی لب خود می‌گزی نمی‌جوشی یک طرف حال و روز غمگینت یک طرف ناله‌های مادرمان مانده‌ام با حسین در این بین که چه خاکی کنيم بر سرمان درد و دل کن دوباره و دریاب خواهری را که جان به لب کردی بسکه در بین خواب لرزیدی بسکه در بین خواب تب کردی مشت خود می‌فشاری و در اشک چهره‌ای نا امید می‌بینم چه شده در میان گیسویت چند تاری سپید می‌بینم دست بردار از دلم خواهر که پُر از شعله و شراره شده بعد داغی که آتشم زده است دل نمانده که پاره پاره شده روضه‌ام روضه‌های یک کوچه است کوچه‌ای سرد و کوچه‌ای تاریک کوچه‌ای سنگی و غبار آلود کوچه‌ای تنگ و کوچه‌ای باریک بارها گفته‌ام خدا نکند راه یاسی به لاله چین بخورد بارها گفته ام خدا نکند که در آنجا کسی زمین بخورد ولی ای وای بر سرم آمد کوچه خالی ز رفت و آمد شد چادر مادرم به دستم بود که در آن کوچه راه ما سد شد بین دیوارهای بی‌احساس ازدحام حرامیان دیدم پنجه‌ها مشت و دست‌ها سنگین پنجه‌ای را در آسمان دیدم قد کشیدم به روی پا اما حیف دستش گذشت و از سر من آسمان تار شد که می‌نالید بین گرد و غبار مادر من چادرش را به سر کشید و به درد تکیه بر شانه‌ام به سختی داد خواست مادر که خیزد از جایش ولی اینبار هم زمین افتاد دست بر خاک می‌کشید آرام با دو چشمان تار چاره نداشت چادرش را تکاندم و دیدم گوش خونین و گوشواره نداشت ناله‌ام بین خنده‌ها گم شد جگرم در عزای چشمش بود رد خونی به روی دیوار و جای دستی به جای چشمش بود شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/67973/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است) @emam8com داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد دیشب علی توان خودش را به خاک کرد خانه خراب خانه تکانی نمی‌کند کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمی‌کند قبرت مرا دوباره زمین‌گیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند با ذوالفقار همدم دردم علی رسید با دستمال زرد نبردم علی رسید گفتند او دوباره که برگشت دررَوید شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده حیدر شده‌است حیدرِ خیبر چه فایده رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من دستم چگونه چشم تو را بست وایِ من دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن دیدی که خانواده‌ی من را نظر زدند این زندگیِ ساده‌ی من را نظر زدند توآمدی به خانه‌ی من حیف شد خراب گرمیِ آشیانه‌ی من حیف شد خراب یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد شرمنده‌ام که گوشه‌ی چشمت سیاه شد بینِ یتیمهات علی گیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت چادر نماز و معجر آتش گرفته‌ای دیوارِ خونی و در آتش گرفته‌ای گفتی حسین و حرفِ گلو را به زینبت من آمدم سپرده‌ام او را به زینبت راحت بخواب آب کنارِ حسین هست زینب نرفته خواب کنارِ حسین هست پیشِ حسین دخترت از حال می‌رود با نیزه‌دار تا تَهِ گودال می‌رود صبح آمده‌است و علی دیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/61770/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت زهرا(س)شب شهادت -(همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد) @emam8com همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می‌گیرد بیا به همسرِ خود لحظه‌ای تبسم کُن دلم از اینهمه حالِ خراب می‌گیرد گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد مواظب نَفَسَت باش ای تَرک خورده یواشتر که تنت را عذاب می‌گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد سلام می‌کند اما علی از این مردم فقط زِ خنده‌یِ قنفذ جواب می‌گیرد ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد که خانومم به رُخِ خود نقاب می‌گیرد کسی به سینه‌ی دیوار و در فشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گلاب می‌گیرد **** **** **** سه تا کفن به رویِ دست زینب و غش کرد به طفل حق بده این روضه تاب می‌گیرد « حسین بی کفن و تو به شام می‌آیی و بند بندِ تو را التهاب می‌گیرد تمامِ دُخترکانت گرسنه‌اند اما خرابه را همه بوی کباب می‌گیرد همانکه تَرکه‌ی او می خورَد به طشتِ طلا نشسته پیش حسینت شراب می‌گیرد صدایِ چوبِ بلند و صدایِ نامحرم میانِ دست سرش را رُباب می گیرد» شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/39533/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
اشعار فاطمیه -( مانده بودم که در آن همهمه تنها چه کنم ) @emam8com زودتر کاش بمیرم زِ غم اما چه کنم ماندهام با تنِ تو با چه کنم با چه کنم خواستم تا که نَگِریَم به کنارِ بابا خواستم تا که نَگِریَم به تو اما چه کنم گریه سخت است به مَردِ تو ولی میگِرید زیر لب زمزمهاش این شده زهرا چه کنم از سرِ شب که زدی شانه به مویم به لبت... خون به جایِ نَفَست آمده حالا چه کنم بسکه خون میچکد از پیرهنِ تازهی تو بارها گفتهام ای وای که بابا چه کنم دیدم آن روز چه آمد به سَرَت در آتش مانده بودم که در آن همهمه تنها چه کنم در و دیوار به هم خورد و تو را خُرد نمود می شنیدم نَفَست را که خدایا چه کنم من به دنبالِ تو و فکرِ همه کُشتنِ تو کَس نمیگفت که در زیرِ قدمها چه کنم پلکِ سرخِ تو قرار است مگر وا نشود تو بگو با دلِ دلتنگِ تماشا چه کنم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/34423/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
اشعار فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) -(دخترت گریه میکند حالا...) @emam8com دخترت گریه می کند حالا روی دستش سه تا کفن مانده بین این بقچه ای که وا کرده سه کفن دو پیرهن مانده با نفسهای آخرت گفتیش این کفنها برای خانه ی ماست پدر و مادر و من اما پیرهن ها برای کرببلاست اولین پیرهن که میبینی این که کوچکتر است دخترکم قسمت محسنم نشد اما به تنِ اصغر است دخترکم هدیه کن بر رباب و در بغلش نوه ام را ببوس اصغر را دوّمین اش برای بی کفن است به تنش تا که کرد،خنجر را بوسه ای زن به گودی زیرش قبل تیغ و سنان و سر نیزه قبل از اینکه خنجرش با زور می زند نانجیب بر نیزه بعد غارت حرامیان را دید تبر و دشنه تیز می کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می کردند دید حتی لباس اصغر نیست نخ قنداقه هم به غارت رفت وای دست رباب را بستند بین نا محرمان اسارت رفت شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/69211/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال امیرالمؤمنین، حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(داد از این درد که افتاده به جانم ای داد..) @emam8com داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم نتوانم ای داد شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/69386/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت ام البنین(س) -(گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه...) @emam8com گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه ذکرِ یا اُم‌البَنین یعنی همان یا فاطمه خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه حضرتِ اُم‌البَنین از جلوه‌های فاطمه‌است گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌البَنین خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه از همان اول همه گفتند مادرجان به او چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌البَنین وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا فاطمه او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند مادر عباس وقتی می‌رسد با فاطمه روز محشر چادر او هم شفاعت می‌کند تا که می‌آید به محشر پشت زهرا فاطمه بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند نیست او در کربلا و هست اما فاطمه بسکه یا اُم‌البَنین از ما گره وا می‌کند هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف وای از اُم‌البَنین این‌بار تنها بود حیف شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/69735/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
سینه زنی(تک)تقدیم به قمرمنیر بنی هاشم اباالفضل العباس(ع) به نفس سید مهدی حسینی -(اگر خیل مژگان گیرا نبود «اباالفضل»...) @emam8com اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود «ابالفضل» اگر برقِ چشمانِ آقا نبود «ابالفضل» و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود «ابالفضل» چه میشُد که اینقدر زیبا نبود «ابالفضل» ببین آخر از دور ، چشمش زدند خدایا چه بدجور ، چشمش زدند به سویِ حرم راه طفلان گرفت «ابالفضل» که از بارشِ تیر باران گرفت «ابالفضل» دو بازویِ او تیغِ بُران گرفت «ابالفضل» ولی مَشک را او به دندان گرفت «ابالفضل» نَفَس زد به تاب آمدم صبر کن که خانم رُباب آمدم صبر کن «یا عباس جیب الماء لسکینه ..» چه شد حرمله روی زانو نشست «ابالفضل» که تیرش میانِ دو اَبرو نشست «ابالفضل» نوکِ نیزه‌ای سمتِ پهلو نشست «ابالفضل» عمودی به سر خورد و بر او نشست «ابالفضل» عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت سر و وضعِ او را بِهَم ریختند ، اباالفضل به نیزه عمو را بِهَم ریختند ، اباالفضل به تیغی گلو را بِهَم ریختند ، اباالفضل کشیدند و مو را بِهَم ریختند ، اباالفضل حرامی همه پشتِ هم آمدند پس از او ارازل حرم آمدند پس از او دلِ زارِ خواهر شکست «ابالفضل» یتیمی زمین خورد و از پَر شکست «ابالفضل» و سیلی چنان خورد که سر شکست «ابالفضل» که دندان شیریِ دختر شکست «ابالفضل» یتیمی عمو گفت او را زدند چه کج رویِ نیزه عمو را زدند «یا عباس جیب الماء لسکینه ..» شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/99/11/69740_1399118201515_11805460.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/69740/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر ولادت حضرت زهرا سلام‌الله -(از نجف آمده‌ام از نجف آبادِ علی ) @emam8com از نجف آمده‌ام از نجف آبادِ علی تا بخوانم همه جا نادِعلی نادِعلی من و ایوانِ علی پنجره‌فولادِ علی که علی عشق ، علی جام ، علی باده علی هرکه شد غرقِ علی دید علی فاطمه است مرتضی مثل کسی نیست ولی فاطمه است باید از خلق چهل سال جدا بنشیند تا چهل سال فقط پیشِ خدا بنشیند هِی به معراج رَوَد هِی به دعا بنشیند چله‌ای آخرِ سر غارِ حرا بنشیند تا خدا هرچه که دارد به پیمبر بدهد تا به قرآنِ خودش سوره کوثر بدهد باید او عینِ پیمبر خودِ خاتم باشد باید انگار خداوند مجسم باشد باید او معنیِ اسلام مُسَلم باشد جمع اسما‌ء خدا جامعِ اعظم باشد باید این مرد علی باشد و حیدر بشود تا که با حضرتِ صدیقه برابر بشود مادرِ آخرت آمد که به دنیا برسد خاکِ لب تشنه مُهیاست که دریا برسد مریم و آسیه و هاجر و حوا برسد فاطمه آمده تا اینکه به زهرا برسد نقطه‌ی فا به بَرِ نقطه‌ی باء آمده است آی جبریل بخوان مادرِ ما آمده است چارده مرتبه حق گفت که تنها زهراست چار علی چار محمد همه زهرا زهراست یک حسین و دو حسن این سه به یکجا زهراست حضرتِ جعفر از او حضرت موسی زهراست او که مادر شده بر سرورِ پیغمبرها پس بگو نیست مگر مادر پیغمبرها هرچه جبریل پریده نرسیده‌است به او هرکجا عقل دویده نرسیده‌است به او کعبه از حج که رسیده نرسیده‌است به او سینه را باز دریده نرسیده است به او فاطمه کعبه شده مکه اسیرش باشد خواست تا کعبه فقط جایِ امیرش باشد چادرش را که تکان داد جهان پیدا شد اولین بار که خندید زمان پیدا شد آمد از پیشِ خداوند و مکان پیدا شد تا به لب گفت علی جان ضربان پیدا شد آفرینش شده خم بوسه زند خاکش را دید چشمانِ نبی معنیِ لولاکش را کیست او اینکه رسیده به تماشای خودش امتحان داده ولی قبلِ خودش جای خودش هیچ کس نیست شبیهَش بجز آقای خودش تا خداوند ببیند رُخِ زهرای خودش او که آمد به زمین سجده بر آدم کردند شد زمین هرچه که از باغ جنان کم کردند او رحیم است خدا هم کرمش فاطمه است ذوالفقار است علی و دو دمش فاطمه است هرکه از تیره‌ی مولاست است غمش فاطمه است دلِ او شد حرم و در حرمش فاطمه است تا گرفتیم از این سینه نشانیِ تو را یافتیم از دلِ خود قبرِ نهانیِ تو را پایِ انوارِ تنورِ تو که مهمان بشویم تازه سلمان شده و تازه مسلمان بشویم ما که بر راه توئیم آنچه شدی آن بشویم مثل تو پای ولایت همه طوفان بشویم تا علی هست همه یک رگِ غیرت داریم به تو سوگند که ما عِرقِ ولایت داریم چه غم از حادثه‌ها پیرِ خراسانی هست چه غم از این همه غم غیرتِ ایرانی هست آی ای خصم زبون خونِ سلیمانی هست منتظر باش که یک سیلیِ طوفانی هست منتظر باش که تیغِ عَلَوی تر گردد «رفته سردار نَفَس تازه کند برگردد» شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/62173/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت امام علی النقی(ع) -(هزار شکر که بردیم نام هادی را...) @emam8com بسم‌الله الرحمن الرحیم هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را هزار شُکر که داریم امامِ هادی را هزار شُکر که دارد در این هیاهوها لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را سلامِ ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیک السلامِ هادی را چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه‌ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پُر از چشمه‌ی سعادت کرد برای عمه سادات در قفس رفتی و شیر عرض اردت به این سیادت کرد* پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند* تو را زِ خانه‌ی خود با عذاب آوردند تو را به گوشه ای اما خراب آوردند به روی خاک نشستی و شام را دیدی که عمه های تو را با طناب آوردند یتیم‌های گرسنه به بند زنجیر و رسید وقتِ طعام و کباب آوردند من از امام زمان شرم دارم از این خط که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند *اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امام‌هادی(علیه‌السلام) *اشاره به گریبان چاک زدن امام‌حسن‌عسکری(علیه‌السلام)در فراق پدر شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/70277/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت عباس(ع)، مدح و ولادت -(زنده کند نام تو دوباره علی را...) @emam8com زنده کند نامِ تو دوباره علی را باز نمایان نما تبارِ علی را چشمِ بهشت است فرش ، پیش قدمهات تا که کند توتیا غبارِ علی را قیمت یوسف شکست اگر ، که هنر نیست گرم کند رویِ تو بازار علی را پنج امامِ تو همه گرم ببوسند دست علی‌وارِ علمدارِ علی را در صفِ صفین گفت: مالک اشتر کیست چنین می‌کند او کارِ علی را؟ روی تو داروندارِ اُم‌ِبنین است فاطمه باتو کنارِ اُم‌ِبنین است نام تو را تا علی به رزم عَلَم کرد هرچه سپاه آمد از شکوهِ تو رَم کرد صحبت رزم تو شد میانه‌ی میدان لشکرِ پاشیده آرزوی عدم کرد فکر نبردت عرقِ شام درآورد کوفه زمین گیرشد و علقمه دَم کرد مردی و مردانگی و غیرت و همت نامِ ابالفضل را نقش عَلَم کرد سایه‌ی تو تا که بود ابر نمی‌خواست در وسط ظهر هم خواب حرم کرد اَبروی تو تیغ آبدار حسین است تا که تو هستی علی کنارِ حسین است مردِ خطیبِ فصیحِ آل یقین تو سینه ستبرِ رشیدِ اُم‌ِبنین تو حضرتِ باب‌الحوائجِ همه عالم ارمنیان را اُمیدِ روزِ پسین تو دست تهی من ، فقیرِ خورده گره من بازوی مشگل گشای کار زمین تو شهپر جبریل فرش نافله‌هایت شمسْ جمال علی و ماهْ جبین تو اهل حرم را پناه و پله‌ی زینب مایه‌ی آرامش هر پرده نشین تو با ادب سربه‌زیر سنگر زینب خاک دوعالم مریز بر سرِ زینب خیز برادر که داغ و درد زیاد است خیز ببین گردِ تو نامرد زیاد است تا که سرت خورد زمین خواهرم اُفتاد بینِ حرم بعدِ تو سردرد زیاد است گرچه فقط خرج تو شد هرچه که تیر است بعد تو سرنیزه‌ی خونسرد زیاد است گوش کن از اهل خیام از لب طفلان ناله‌ی -از علقمه برگرد- زیاد است بعد تو باغارت این قوم چه سازم دورِ حرم سارق ولگرد زیاد است دست خودم نیست اگر خم شدم عباس بر سرِ تو خیمه‌ی ماتم شدم عباس شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/71820/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت امام صادق(ع) -(دوباره پای برهنه شبانه آوردت...) @emam8com دوباره پای برهنه شبانه آوردت شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت کسی نگفت که از راه دور آمده است کسی نگفت به منصور، نور آمده است عبا نداری و عمامه و ردایت کو؟ چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟ بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست چقدر زخم روی دست‌های تو پیداست حرم تو هستی او پشت بر حرم داده تو ایستاده‌ای و نانجیب لم داده به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز نگاه تو پُرِ صبر است و سینه‌ات آرام نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله به گریه مقبل تو گفت با رسول الله_ بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد تمام پیکر‌ش از تیغ غرق خون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود لبش پُر از ترک و آب را بردند به روی ناقه‌ی عریان رُباب را بردند... شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/75636/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن -(کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند ) @emam8com کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند اینقدر در بغلِ عمه تقلا نکند کاش میشُد که بگیرند دو چشمانش را نزند بر سرِ خود آه خدایا نکند دلش آرام نمی‌شُد اگر از دیدن او وا علی وا حَسنا وای حُسینا نکند دلش آرام نمی‌شد اگر آنجا نرود تا عمو را وسطِ قائله پیدا نکند کاش میشُد که نبیند که کسی آنجا نیست که سرِ غارتِ این سوخته دعوا نکند کاش میشُد که نبیند ولی افسوس که دید هیچ کَس با تَنِ این تشنه مدارا نکند دید در پیشِ لبش آب زمین میریزند دید می‌خورد زمین ناله‌ی زهرا نکند چه کند گر نرسد وای اگر دیر شود چه کند عمه اگر مُشتِ دگر وا نکند به گمانم که حسن آمد و با زینب گفت : بگذار او برود تا که تماشا نکند به گمانم که حسن گفت رها کن بِدَوَد تا دریغا و دریغا و دریغا نکند او رها شد بدود رفت به گودال که باز با وجودش اَحدی معرکه برپا نکند تیغی آمد به عمویش بخورد دستش بُرد سنگی آمد به لبش خورد که نجوا نکند او در آغوشِ عمو بود که یک نیزه نشست دوخت او را به عمو دوخت تقلا نکند او در آغوش عمو بود حرامی زد و گفت : مانده سر نیزه‌ی خود تا بکند تا نکند حرمله دید پسر را و همه فهمیدند نرود تا به گلویش دو سه تا جا نکند او در آغوشِ عمو بود که دَه مرکب را تاختند از بدش اینهمه بابا نکند شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/57110/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر وفات_حضرت_معصومه_سلام‌الله -(رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز) @emam8com رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز قفس شد هرکجا رفتم ولی این آسمان هرگز به قم می‌آیم و در مشهدم ، دیدی که هر دفعه نخوردم چای و سوهانی بدون زعفران هرگز به دوشم دوزخ آوردم ولی بُردم بهشتِ قرب از اینجا برنمی‌گردیم با بارِ گران هرگز تو بوی فاطمه داری نمی‌دانم چه سری هست دلم در پیش تو از او نمی‌خواهد نشان هرگز تو را باب الحوائج کرد بابایت ، یقین دارم من و دست تُهی حاشا من و غم همچنان هرگز خدایا آبرو داریِ اهل قم چه غوغا کرد که حتی در دل تنگت نخورد آبی تکان هرگز تمام شهر می‌گفتند ناموس رضا اینجاست نبیند گَردِ راهی یا نگاهِ این و آن هرگز ببین آنقدر حُرمت دیده‌ای اینجا که در شرحت نمانده روضه‌ای از تو برای روضه‌خوان هرگز برادر داشتی اما برای تو نگفتیم از... سر و سنگ و سنان اصلا صدای خیزان هرگز دویدی نه ، زمین خوردی نه، اُفتادی به مقتل نه... به روی تَلِّ خاکی ، خاکی و چادر کشان هرگز نه با هولِ حرامی‌ها نه با طفلانِ در آتش میان خارها هرگز به چنگ ریسمان هرگز..‌. *** اگر بر نیزه می‌گردی از این منزل به آن منزل مرا دنبال خود آور ولی با ساربان هرگز شاعر : این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/86725 کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
متن شعر ایام فاطمیه یا سیدتی ومولاتی روضه احراق بیت -(خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد ) @emam8com یا سیدتی ومولاتی روضه احراق بیت خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد چه غوغایی به پا می‌کرد خبر پیچید در بینِ مدینه کینه‌ها را زیر و رو می‌کرد دست‌ها را خوب رو می‌کرد خبر می‌گفت امروز است روز آن زمان کینه‌هایمان تمام بغض‌ها و غیظ‌های ما زمان انتقام کشته‌هایمان خبر می‌گفت فرصت هست زمان بردن اسب خلافت است خبر می‌گفت باید که به تهدید و به اجبار از علی بیعت گرفت و راه بر عترت گرفت و این چنین دولت گرفت و ... تا که با ما این جماعت هست خبر پیچید در شهر و جماعت جمع شد از هر کسی که تیغ مولا باعث اسلام او می‌شد منافق‌ها یهودی‌ها‌ی پنهان زَر پرستان زورگویان دستهاشان خوب رو می‌شد خبر می‌گفت جای حق شناسی نیست ترسی نیست می‌ریزیم راحت که هراسی نیست خیالِ ما همه جمع است مامور است بر صبر و سکوت این مَرد تسلیم است بی‌کس مانده ، یاری نیست با او و غیر از صبر کاری نیست با او ولیکن او علی هست و علی هم که علی باشد در آندم نانجیبی گفت : باید که همه با یک دگر باشیم دست کم همه سیصد نفر باشیم همه رفتند پشت در همه جمع‌اند پشت در تمام ناجوانمردان، اراذل، بی‌مروت‌ها خدایا جمع بی غیرت‌ها همه جمع‌اند و می‌گویند او تنهاست اینک سخت کاری نیست زیرا که علی را هیچ یاری نیست علی را هیچ یاری نیست اما... صدایی آمد از خانه صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت به هم،ظلم و ستم می‌ریخت صدا می‌گفت : تنها نیست تا وقتی که من باشم اگرچه مَرد نه اما هزاران شیرزن باشم صدا می‌گفت برگردید تنها پیش مرگِ بوترابم جان فدای بوالحسن باشم صدا می‌گفت اگر وقتش رسد رزمنده‌‌ی او در مصافی تن به تن باشم صدای فاطمه اما نفس‌های رسول‌الله می‌آمد آه می‌آمد صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت جماعت خواست برگردد که شیطان ناله‌ای زد جمع دزدان خواست تا پاشد که فریادی رسید از غیظ از کینه پُر از نفرت در آن سینه: که هیزم کو که مشعل آی مردم کو که آتش می‌کشم امروز با این خانه صاحبخانه را ... با آتش و با هیزم و تیغ و تبر هستیم راحت دست کم سیصد نفر هستیم برگردید فقط یک یار دارد هرچه پیش آید مُهیا من فقط یک یار دارد یک نفر، آن یک نفر با من فقط یک یار سد مانده تمام فاصله تا خرقه غصب خلافت این در است و یک قدم نه یک لگد مانده... * خواست تا سمتی رود تا در نیفتد روی او حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد پشت در هِی زد نفَس اما به سینه حبس شد ناله‌ی یا فضه‌اش در بین حنجر گیر کرد آی در پیش حسینش چادر او گُر گرفت وای بین دست‌های شعله معجر گیر کرد رفت در کوچه به دنبال علی، از هر دو سو لااقل بین چهل نامرد مادر گیر کرد او زمین می‌خورد و آنجا آسمان می‌زد به سر هرچه شد دستان او بر شال حیدر گیر کرد تازیانه پیش رو ضربِ غلاف از پشت سر در میان ضربه‌ها بالِ کبوتر گیر کرد خبر در کربلا پیچید خبر با تیغ‌ها با نیزه‌ها تا خیمه‌ها پیچید خبر پیچید در لشکر خبر می‌گفت جان فاطمه در بین گودال است پامال است خبر پیچید لشکر تا بریزد بر سرش آنجا خبر می‌گفت یاری نیست غیر از خواهرش آنجا خبر می‌گفت او تنهاست ما دست کم صدها نفر هستیم.... (حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۱) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/87022 کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl