eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
9.9هزار دنبال‌کننده
268 عکس
71 ویدیو
47 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات و ارسال شعر @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آکادمی امام هشت
‌کپشن مهم ‼️👇🏻 📌 چند راه حل برای رفع خش در صدای خودت بهت آموزش میدم تا یک قدم برای بهبود و پیشرفت عملکرد تارهای صوتیت برداری ⭕️ سعی کنید ازاین آموزش ها بهره ببرید و از حنجره خود مراقبت کنید 🔸این پست رو با دقت مطالعه کنید و حتما سیو داشته باشید و برای دوستان خود هم ارسال کنید 🔸به نظر شما آیا با تمرین های صداسازی می شود صدای بم تر داشت؟ 🔸اگر میخواهید تا از مشاوره‌ی رایگان ما برای صداسازی و فن بیان استفاده کنید به آی دی زیر 🆔 @em8_admin1 و یا به شماره‌ی ۰۹۰۵۶۷۱۱۲۹۳ در واتساپ پیام بدید و سوالتون رو بپرسید.📞 منتظر شما هستیم......... 🔹برای کسب اطلاعات بیشتر از دوره ها وارد سایت زیر شوید 🌐https://emam8.com/academy
هدایت شده از آکادمی امام هشت
هدایت شده از آکادمی امام هشت
هدایت شده از آکادمی امام هشت
هدایت شده از آکادمی امام هشت
هدایت شده از آکادمی امام هشت
نوحه و زمزمه شب هفتم محرم توسل به حضرت علی اصغر(ع) @emam8com ◾شب هفتم محرم ◾نوحه زمزمه سینه زنی ◾بنداول میان خیمه عمو رباب چشم انتظار ز علقمه ای عمو جرعه‌ی آبی بیار به دامنش از عطش کودک ششماهه‌ای اگر که ششماهه هست ولیک آزاده‌ای لعل لبانش گشته کبود پشت و پناهم جز تو نبود ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بنددوم ببین تلظی کند کودک دردانه‌ام شکسته شد ای عمو ساغر و پیمانه‌ام مشک ترا دیدم و رنگ ز رویم پرید رقیه از تشنگی آه و فغان میکشید چشم طفلان همه سوی تو آب روان آبروی تو ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بندسوم از عطش کودکان بند دلم پاره شد زاده‌ی ام‌البنین ز عضه آواره شد اشک ز دیده روان مشک بدوشش عیان راهی شط فرات به دیده‌ی خونفشان شرمنده از روی کودکان بهر یک جرعه آب روان واویلا واویلا ای عمو(۲) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80152/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
نوحه زمزمه سینه زنی شب هفتم محرم(توسل به علی اصغر(ع) @emam8com ◾شب هفتم محرم ◾نوحه زمزمه سینه زنی ◾بنداول میان خیمه عمو رباب چشم انتظار ز علقمه ای عمو جرعه‌ی آبی بیار به دامنش از عطش کودک ششماهه‌ای اگر که ششماهه هست ولیک آزاده‌ای لعل لبانش گشته کبود پشت و پناهم جز تو نبود ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بنددوم ببین تلظی کند کودک دردانه‌ام شکسته شد ای عمو ساغر و پیمانه‌ام مشک ترا دیدم و رنگ ز رویم پرید رقیه از تشنگی آه و فغان میکشید چشم طفلان همه سوی تو آب روان آبروی تو ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بندسوم از عطش کودکان بند دلم پاره شد زاده‌ی ام‌البنین ز عضه آواره شد اشک ز دیده روان مشک بدوشش عیان راهی شط فرات به دیده‌ی خونفشان شرمنده از روی کودکان بهر یک جرعه آب روان واویلا واویلا ای عمو(۲) @haajmorteza شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80151/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قرار شد برود کار بوتراب کند) @emam8com قرار شد برود کار بوتراب کند فرات را سر بدخواه خود خراب کند قرار شد برود با لب ترک خورده هزار حرمله را از خجالت آب کند امیدوار به این است مادر اصغر قرار نیست کسی طفل را جواب کند سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید میان کودک و باباش انتخاب کند چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا برای دادن جان خودش شتاب کند سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد کسی بیاید و این غصه را حساب کند نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند شاعر: ؟؟؟ این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80150/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( برای مادرت بده) @emam8com برای مادرت بده که خاکی باشه موی تو بده جلوی چشم من خونی باشه گلوی تو سری توی سرا شدی ولی می میرم به خدا دل‌نگرانم که سرت بیفته از رو نیزه ها موهاتو شونه می‌کنه رو نیزه دستای نسیم شونه‌ی تو دست منه بیا عزیزم تا بریم تا کجا اشک چشممو هدیه به روسری کنم وقتی رو نیزه ها باشی چجوری مادری کنم دست خودم نیست که همش به صورتم چنگ می‌خوره چه طوری طاقت بیارم وقتی بهت سنگ می‌خوره دق می‌ده آخرش منو دیدن خشکی لبات خاکستر نشسته رو موهای سوخته ی بابات دلم رو خوش کرده بودم به کفْن و دفن بدنت تو رو سپردمت به خاک ولی بیرون کشیدنت گرد سفیدی اومد و موی سیاهمو گرفت بابات پناهم بود و شمر ازم پناهمو گرفت کاش نمی‌دیدم به بابات چطوری حمله ور شدن چطوری تیر و نیزه ها با خون بابات تر شدن تازیونه کاشکی می‌ذاشت از دیدنت حظ ببرم کاشکی تو آغوش بابات خاکت می‌کردم پسرم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80149/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( سر آورده بود) @emam8com سر آورده بود گلش را دم آخر آورده بود برای نبرد پدر سوره کوثر آورده بود یکی طعنه زد حسین اینچنین لشکر آورده بود؟ سه شعبه رسید برای علی نوبر آورده بود و برق گلو چه بد موقعی سر برآورده بود بگو نانجیب علی تازه دندان در آورده بود خجالت کشید علی بُرده بود، اصغر آورده بود چرا حرمله؟ چرا باز هم بی هوا حرمله؟ چرا هیچ وقت نرفته ست تیرت خطا حرمله؟ خجالت بکش زدی طفل شش ماهه را حرمله و با خنده گفت شماها کجا و کجا حرمله گلو را ببین علی را زده چند تا حرمله صدا زد رباب که شیر آمده منتها... حرمله شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80148/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد ) @emam8com قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد تیر سمت آسمان ، پرتاب شد در حرم میگفت چشمی اشکبار رحم کن ای تیر ، بر این شیرخوار نیست غیر از تشنگی تقصیر او رحم کن بر مادر بی شیر او یا بگو جرمش چه باشد این صغیر یا بده آب و سپس جانش بگیر تیری اما، زخم تو چون خنجر است آن گلو از برگ گل نازکتر است گر ننوشد آب ، پر می گیرد او گر بنوشد آب هم ،می میرد او مرگ می گردد پی گهواره اش مانده مادر...تا چه سازد چاره اش جای لب بر هم زدن این ماه وش گر زبانی داشت می گفت العطش... شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80147/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( کوثر علی‌اصغر) @emam8com کوثر علی‌اصغر امشب به مستان می‌دهد ساغر علی‌اصغر غوغا به پا کرده آیینه‌ی کوچک‌تر حیدر علی‌اصغر ارباب می‌خندد بر سینه‌اش تا می‌گذارد سر علی‌اصغر با سن‌و‌سال کم در جنگ برپا می‌کند محشر علی‌اصغر "هل من معین" آمد طاقت ندارد در حرم دیگر علی‌اصغر تیر سه‌پر خورده پس شد علی‌اصغر، علی‌اصغر، علی‌اصغر هم اکبر آورده هم روی دستانش علیِ اصغر آورده از باغ خود انگار زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده در کربلا ارباب یک‌ساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده بر روی دستانش انگار حیدر را به روی منبر آورده تیر سه‌شعبه، آه! اشک مرا این جمله هردفعه در آورده پیش عمو بر نی شش‌ماهه حالا بین سرها سر درآورده هربار جان می‌داد تا روی نیزه اصغر خود را نشان می‌داد تا دق کند مادر هی حرمله گهواره‌ی او را تکان می‌داد مثل علی‌اکبر جنگاوری می‌شد اگر دنیا امان می‌‌داد مثل عمو میشد تیر سه‌شعبه چندسالی گر زمان می‌داد آن وقت مادر هم داماد خود را هی نشان این و آن می‌داد باید رباب امروز شش‌ماه درس عاشقی را امتحان می‌داد دنیای شش‌ماهه شد تیره تا خشکیده شد لب‌های شش‌ماهه رو زد برای آب " مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای شش‌ماهه اُف بر تو ای دنیا خالی‌ست در آغوش مادر جای شش‌ماهه حالا رباب است و لالایی و گهواره و رویای شش‌ماهه تنها امید ماست کوچک‌ترین باب‌المراد، آقای شش‌ماهه هرکس حسینی شد پای براتش می‌خورد امضای شش‌ماهه شاعر: ؟؟؟ این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80146/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار!) @emam8com گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار! تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار! آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار: لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی در غدیر خویش می آیی امامت میکنی دشت را یکباره حیران قیامت میکنی آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی تشنگی سخت است اما استقامت میکنی هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی رود را با این لب خشکت ملامت میکنی از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین! در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین! شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟ تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد دست های تو گره های بزرگی باز کرد شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80145/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زمزمه شب تاسوعا با امام زمان و گریز به شهادت و مصائب حضرت اباالفضل العباس (ع) @emam8com «بند اول» سلام ای مهربون آقا شما که کل احساسی کنار قتلگاهی یا کنار کف العباسی - کجایی ای پناه من دل من مست و مدهوشه کنار خیمه گاهی یا پایین پای شش گوشه - کجایی یوسف زهرا کجایی دلربای من اگر که صحن عباسی دعایی کن برای من بیا آقا بسه دوری تو با هجران دلای مارو سوزوندی میشد کاشکی میومدی خودت امشب برامون روضه میخوندی «بند دوم» میدونم کربلایی تو بگو از حالِ تاسوعاش ما که قسمت نشد باشیم میون کربلایی هاش - بیا ماگریه کن میشیم بخون مولا تو غمنامه بگو از غصه ی عباس خودت بعد از امان نامه - بگو از حال دلتنگیش بخون که دل شده بیتاب از اینکه زیر لب میگفت شدم شرمنده ی ارباب خودت آقا بخون روضه اگر که رفتی تویه خیمه ی آخر ز حال زار ِ رباب و بگو تو از تلظی کردن اصغر «بند سوم» بگو از خشکی لب ها بخون احواله رقیه بگو از قحطی آب و بگو بی حاله رقیه - ولی با اینکه بی حاله نشسته پیش گهواره لالایی میگه تا اصغر بخوابه تویه گهواره - ولی امشب شب ِ عشق و شب شور است و احساسه بخون که این دلم تنگه غم حضرت ِ عباسه تو میدونی چی شد سقا چطور با هیبتش افتاد بدون دست از اون مرکب به روی صورتش افتاد «بند چهارم » امون از اون دمی که پاش تویه بند رکاب گیر کرد مرکب ، رم کرد و راکب رو تو نخلستون زمین گیر کرد - امون از تیر تو چشمش که مثل ابر خونباره تمام آبروش رو خاک میریخت از مشک صدپاره - یه شیر زخمی رو تنها تموم اهل لشکر زد یکی با سنگ وتیغ و تیر یک سر نیزه بد تر زد امون از اون تنی که شد مث نیزاره تو صحرا رو خاک افتاد گذاشت آخر سرش رو چادر زهرا «بند پنجم » حسین اومد ولی با غم کناره صاحب پرچم ولی به خیمه ها برگشت با قدی که شده بود خم - حسین بر صورت اصحاب اومد و بوسه زد اما نبوسید چون نمونده بود چیزی از صورت سقا - حسین برگشت نگاه اما به اونها که زدن میکرد یک اومد با سر نیزه تنش رو زیر و رو میکرد فدای اون سری که شد ز رأس مرکب آویزون همش هی دست به دست میشد میچرخید تویه اون میدون ✍️?رامین برومند(زائر) شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/01/5/80119_1401511112752_358506.m4a https://emam8.com/upload/sabks/01/5/80119_1401511111527_329656.m4a این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80119/ 📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه) @emam8com از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه ایستاد و بر سرِ خود زد زمان در علقمه مَشک گریان و علَم افتاد بر خاک و چطور با لبِ تشنه؛ زمین خورد آسمان در علقمه تیرها چشمش زدند و حضرت ماهِ حرم غرقِ خون افتاد از تاب و توان در علقمه در هم-آغوشیِ زخم نیزه ها جا مانده بود هم برادر، هم عمویی مهربان در علقمه بغض کرد و تیر خورد و جرعه ای لب تر نکرد یاد شش ماهه! به یاد کودکان در علقمه تکّه تکّه «کاشف ٱلکربِ» حرم تکثیر شد روی خاک کربلا، شد بی نشان در علقمه داشت می آمد ولی افتاد چندین مرتبه سید و سالارمان، شد ناتوان در علقمه از فشارِ «إنکسار» و از غم ِ «أدرک أخا» حضرت ارباب شد قامت کمان در علقمه گریه میکرد و گمانم داشت پیش از قتلگاه- با صدای خنده ها، می داد جان در علقمه! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80070/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند) @emam8com تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند گرگ ها منتظر لحظه ی غارت شده اند حرمله ها پس از این خاطرشان آسوده ست خولی و شمر پس از دست تو راحت شده اند چه عمودی به سرت خورد که شق القمری هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده اند چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است علم و دست تو این بین غنیمت شده اند بروم،با تن بی دست تو دشمن تنهاست نیزه ها شان همه خونخوار به شدت شده اند یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است پیش آنها که محیای اسارت شده اند چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است پیکر تا شده ات دور و برم ریخته است تیرها روی هم افتاده به هم چسبیدند کندنی نیست ز بس بر بدنت پیچیدند بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو جای یک بوسه نمانده ست به پیشانی تو ساقی من لب تو سوخته از بی آبی باورم نیست که در محضر من می خوابی این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟ تا به امروز ندیدم بنشینی پیشم یک نفر با علمت دور و برم می رقصد یک نفر دست تو بر نیزه ی خود می بندد فکر بی دستی تو سخت مرا آزرده بیش از نیزه و شمشیر تنت پا خورده شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80069/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تو بِری کسی برام نمی مونه ) @emam8com تو بِری کسی برام نمی مونه تو بِری پس کی منُ یاری کنه ؟ تو بِری علم می مونه رو زمین تو بِری پس کی علمداری کنه ؟ تو که باشی خاطرم جَمعه داداش تو باشی دلی پر از غم نمی شه هیچ کسی نِمی ره سمت خیمه ها مویی از سرِ کسی کم نمی شه تو بِری به کی دلم رو خوش کنم ؟ تو بِری من تک و تنها می مونم تو بِری اُمیدی هم نمی مونه دیگه اَشهَدَم رو باید بخونم نه دیگه قاسمی توی خیمه هاست نه برام مونده علی اکبری ولی بازم همه دلخوشیم اینه یه تنه برای من یه لشگری ای بنازم به سر دوش تو که تکیه گاهی واسه دخترم می شد چه قَده خواستنیه رقیه جان بغل تو خواستنی ترم می شد دل زینب به تو قُرصه ای داداش قول داده که از تو چشم برنداره تو که باشی دختر سه ساله مون دیگه دلشوره ی معجر نداره بی کسم ولی همه کسم شدی تو بِری گره میفته به کارم سرپناه من بازم خداروشکر اگه اکبر ندارم تو رو دارم آب تکون نمی خوره تو دل من خدا واسم از تو بهتر نداره این قَده خوبی باید داد بزنم هیچ کی مثله من برادر نداره هرچی از وفای تو بگم کَمه تو فداکاری زبون زَدی داداش دشمنت امان نامه آورده بود دست رد به سینه شون زدی داداش الهی فدای تو بشه حسین یکی از خاطرخواهات خود منم یه جوری برادری کردی برام که نمی تونم ازت دل بکَنَم هر دو پاره ی تن من اید داداش برا من فرقی نداری با حسن مادر من به تو میگه پسرم پس تو هم منُ داداش صدا بزن شدی آب آور خیمه های من مشک آب بچه ها به دوش تو جگرت می سوزه وقتی می رسه ناله ی واعطشا به گوش تو نکنه می خوای به میدون بزنی نکنه وعده ی آب می خوای بِدی نکنه برا علی اصغرش یه امیدی به رباب می خوای بدی می دونم می خوای که با دست خودت روی زخم سینه مرهم بذاری می دونم به چی داری فکر میکنی دل به دریا بزنی آب بیاری ولی ۴هزار کمون به دست میخوان تا می شه خون به دل حرم کُنن من از این می ترسم آخر توی راه بی هوا دو دستتُ قلم کنن به خدا به شب نمی کِشم اگه تُو رو هم تو روز روشن بِزَنَن می دونی چی به سَرَم میاد اگه به سرت عمود آهن بِزَنَن با خسوف تو خودت هم می دونی ماه خوش منظر من دِق می کنم تیر به مَشکِت بِزَنَن فدا سرِت تیر به چشمت بِزَنَن دِق می کنم الهی یکی باشه عصر دهم چشمای خواهرمونُ بگیره چه جوری طاقت بیاره ببینه سرت از پهلو رو نیزه ها میره تو بِری همین قَده برات بِگَم گره از روسری‌ا وا می کُنَن سر گوشواره ی دخترای من خولی و حرمله دعوا می کُنَن بعد تو شمر و سنان جَری می شَن می زَنَن به روی نیزه سرِ تو می ریزَن خیمه رو غارت می کُنَن به اسیری می بَرَن خواهرتو بچه هام بعد تو همسفر می شَن با سَنان بی حیا و بد دهن هر چی که لایق مادرشونه شمر و حرمله به خواهرت میگَن اینا قصدشون اینه با کُشتنت منُ هم با غصه ی تو بکُشَن تو دلت میاد که من گریه کنم ولی شمر و حرمله کِل بِکِشَن شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/80068/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
پاچیده تر ز جسم علی اکبرم حسین(روضه قمر بنی هاشم ع) @emam8com استمداد حضرت اباالفضل العباس افتاده ام زمین و شکسته پرم حسین از تیر و نیزه پرشده دور و برم حسین یک چشم تیر و چشم دگر پر ز خاک و خون بی دست و پا شدن، شده دردسرم حسین اصلا بعید نیست که نشناسی ام اخا پاچیده تر ز جسم علی اکبرم حسین لج کرده اند با من ِ شق القمر شده در چنگ بی مروتی ِ لشکرم حسین آقا ، نه میکُشند مرا راحتم کنند! نه اینکه بگذرند ز جسم وسرم حسین تکیه به نخل دادم و بستن مرا به آن چون کشتی شکسته ی بی لنگرم حسین کم مانده زنده زنده مرا غارتم کنند چیزی نمانده دیگر از این پیکرم حسین هر که رسید نیزه زد و نیزه را شکست باتیر و نیزه پر شده پا تا سرم حسین این لشکری که دیدمشان بی حیا ترند دلواپس غروب و غم معجرم حسین رامین برومند(زائر) شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79963/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زمینه شب نهم محرم - نیزه خورده مثل علی اکبر پهلوت (حضرت اباالفضل العباس ع ) @emam8com زمینه شب نهم محرم ۱۴۰۱ ای مظهر عشق و وفا ساقی بی دست و تشنه، مشکل گشا پای عشقت گیره دنیا حاجت میگیرن از دستت ارمنی ها . تا که این دنیا پا برجاس پرچمت مثل پرچم ارباب بالاس نوکرتم کوه احساس بابی انت و امی ، نفسی عباس جانم عباس جانم عباس »»»»»»»»»»»»»»» از تن جدا شده بازوت فاصله افتاده سقا بین ابروت نگو که ریخته آبروت نیزه خورده مثل علی اکبر پهلوت . شدم ازین دنیا خسته تیر سه شعبه تویه چشمات نشسته جونم فدات سرشکسته بمیرم که خاک و خون چشماتو بسته واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» دلاور ام البنین میخنده یه لشگر به من پاشو ببین سردار مقطوع الیمین از روی مرکب با صورت خوردی زمین . جای سالم نیست تو تنت مثل حسن تیر بارون شده بدنت روی این خاک کشیدنت انگار که بستنت به نخل و زدنت واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» به خیمه ی آل عصمت بعد از عباس دیگه راحت شد جسارت همه خلخال ها شد غارت ناموس اربابمو بردن اسارت . تویه علقمه بلوا شد واسه ی بردن سرش هم دعوا شد دور و برش که غوغا شد روی سرنیزه سرش از پهلو جا شد واویتلا واویلتا »»»»»»»»»»»»»»»» رامین برومند(زائر ) شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/01/5/79939_140153093737_2824149.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79939/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
بلای جانی -(آب بلای جانی) @emam8com بلای جانی آب بلای جانی به سینه می سوزانی سرود غم می خوانی درد مرا می دانی رقیه می گریانی سراب هر عطشانی ** آه ای آب روان دردِ تشنه لبان برده تابِ تنِ سقا زخمه از دل و جان تا اعماق نهان خورده در گذر دریا چه خوش خرامانی ، در این بیابان ها تو می روی امّا ، به دور عطشان ها خروش امواجت ، به دیده می بینم سکوت طفلان را ، چگونه برچینم؟ آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه این درد گران طفل بسته زبان دیدم فتاده بود از پا در هر پیر و جوان حسرت مانده عیان طاقت بریده بود از نا دو دیده می دوزم ، به موج مواجت به سینه می سوزم ، میان امواجت کنار آب خوش ، فتاده غمگینم نمی خورم از آب ، عوض نشد دینم آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه از جور خزان دست ظلم زمان آتش زده به سر تا پا بیداد و الامان از نای عاشقان دارد به گوش جان آوا نه العطش کاهش ، نه خیمه آرامش ستم در این سامان ، گرفته افزایش دو دیده ها بر ره ، به چشم دل بینم نشد مراد دل ، به رنگ تسکینم؟ آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** آه ای خاک بلا دشت کرب و بلا ظالم شکسته دل ها را در سوگ باغبان اندوه بی کران ماتم نشسته گل ها را به غنچه ای تنها ، چه می توان گفتن؟! شکوفة غم ها ، به سینه بشکفتن چکاچکی خونین ، جدال شمشیرست صدای پای آب ، سرود تبخیرست آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد آب بلای جانی ** شاعر: https://emam8.com/upload/article/images/01/4/79858.jpg این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79858/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) @emam8com ◾دوبیتی‌های ◾بی‌بی ام‌البنین(س) خبر آورده‌ام ای روحِ احساس من از گلهای سرخ و از گلِ یاس کنارِ علقمه با کامِ عطشان به خاک افتاده است دستان عباس! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اگر سررشته ی حبل‌المتینم اگر یارِ امیرالمومنینم (ع) همین بس افتخارم در دو عالم_ کنیز فاطمه(س) ام‌البنینم! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/79636/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال حضرت اباالفضل(ع) -(مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج) @emam8com مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج گلگون شده زان باده ی نابم رخ نارنج افتاده ام از اسب در اين عرصه شطرنج بنگر كه : سر و كتف و دل و ساعدو آرنج رفت از نظرم در هوس روي تو هر پنج اي شاه مرا كرده غلام تو خداوند گر سر برود نگسلم از بندگيت بند هرگز نروم ا ز سرپيمان بتو سوگند گو : مكنت و ملك و حرم و خانه و فرزند گردند فداي سر گيسوي تو هر پنج اي پايه ی عرش از نفس گرم تو قائم سر درخط فرمان تو ذرات عوالم مخدوم توئي دردو جهان ما همه خادم مفتي و فقيه و ثقه وعارف وعالم جاروب كش مسند سكوي تو هر پنج در مكتب تعليم طريقت تويي استاد از فيض تو يابند خلايق همه ارشاد هرگز چو تو فرزانه ندارد دو جهان ياد روح و ملك وآدمي و جن و پريزاد شاگرد دبستان سر كوي تو هر پنج تا سرزند از خا ك سيه لاله و سنبل بر دامن لطف تو زند چنگ توسل بي اذن تو قمري نكند شوق تغزل آ ئينه و شمع و گل و پروانه و بلبل ساغركش ميخانه ی يا هوي تو هر پنج اي مايه ی مجد و شرف دوده ی آدم از تست جلال و حشم آدم و عالم نبود دو جهان قيمت يك موت مسلم جنات و قصور و غرف و كوثر و زمزم بوسند در دولت مينوي تو هر پنج اي كعبه جان قبله ی دل مهبط ارشاد معموره ی اسلام ز ايثار توآباد متروك وخراب از كرمت خانه بيداد سلطان و غلام وخدم و بنده وآزاد در سجده به پيش خم ابروي تو هر پنج عرش ملكوت است تو را مسند اجلاس دارند ملا يك در درگاه تو را پاس تنها نه جبين ساست بدرگاه تو عباس عيسي و كليم و خضر و يونس و الياس سايند جبين بر در مشكوي تو هر پنج اي خاك درت سرمه ی چشم مه و خورشيد تنها نه منم در طلب دولت جاويد ذرات جهانند در اين خواهش و اميد شمس و قمر و مشتري و زهره و ناهيد هستند چو بنده به تكا پوي تو هر پنج جان بركفم از عشق تو اي مظهر لولاك وي فيض وجودت سبب خلقت افلاك عباس كجا،كي كند از كشته شدن باك اين دست و سر و سينه و چشم و تن صدچاك بالله كه نيرزند به يك موي تو هر پنج اي رشگ همه هستي عالم به كمالات آدم، به ملك از تو كند فخر و مباهات جاويد ز جانبازي تو جمله آيات انجيل و زبور و صحف و مصحف و تورات هستند به تلويح ثنا گوي تو هر پنج هرچند ز ده آه درون خيمه به گردون وز سوز عطش جام دلت گشته پر از خون ليك آب همه عالم امكان به تو مرهون جيحون و فرات و ارس و دجله و كارون مخمور عطشناك لب جوي تو هر پنج اي كون ومكان بر كرم و لطف تو محتاج آنرا كه نهادي به سر از مكرمتت تاج از جور عدو گشت به تير ستم آماج مشگ و علم و جان و دل و ديده به تاراج رفت از سر شوق رخ نيكوي تو هر پنج اي مرغ ملك بال در اين دشت بلاخيز افتاده ام از جور سپاه شرر انگيز آماده و در دست همه حربه ی خونريز تيغ و سه¬پر و نيزه وگرز و تبر تيز اندر صدد صيد پرستوي تو هر پنج كي مي سزد از همچو مني وصف تو مولا فيضي برد از مهر فلك شب¬پره حاشا وامانده در اين مرحله شب خيز نه تنها حَسان و جَرير، َاصمَعي واَخطَل و اَعشا قاصر زمديح صفت وخوي تو هر پنج شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78975/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) @emam8com اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم بر دامنِ حسین برسان دستِ دیگرم چون دستِ من لیاقت دامانِ او نداشت انداختم به راه که بر دارد از کرم بی دست من زِ دستِ حسینم گسسته دست اِی دست حقّ بگیر تو دستِ برادرم اِی دست راست رُو به سلامت که تا اَبد این خاطره ودیعه سپارم بخاطرم آنجا که دستِ فاطمه در حشر جای توست بر خاک و خون فتاده تویی نیست باورم اِی دست چپ زِ یاری من دست برمدار من در هوای آب به شوق تو می پرم آبی که آبروی من و اعتبارِ توست بر تشنگان اگر نرسد خاک بر سرم آبِ فرات نیست به مشگ آبروی اوست بر پیشگاهِ آبروی خلق می برم نی نی نه آبروی فرات و نه آبِ اوست خود آبروی اُمّ بنین اَست مادرم مردم به حفظِ دیده زِ هر چیز بگذرند من بهر آب حاضرم از دیده بگذرم اِی دست دامن تو و دستِ نیاز من تا همّتت به عرصهء پیکار بنگرم من که به عمر منّتی از کس نبرده ام اینک به ناز منّتت اِی دست حاضرم منّت به بهر خود پیّ این مشک می کشم نا مردم از هوای سرم برده بر سرم ترسم تو هم زِ دست روی بی تو مشک را آخر به دستِ ناوکِ دلدوز بسپُرَم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78796/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
امان نامه -(به سر باز دارم هوای دگر) @emam8com به سر باز دارم هوای دگر پرد مرغ روحم به جای دگر ندا آید از خامه پر نوا گذر کن سوی عرصه کربلا بیابان پر از داد و شور شر است همانا که هنگامه محشر است بر آن دشت هی لشکر آید فرود کند مرد جنگی به هر دم ورود همه غرق آهن همه کینه خواه همه دشمن حقّ همه دین تباه همه دشمن ملک و مال علی همه تشنه خون آل علی چو زجز و چو خولی چوشمر و سنان گرفته به کف آب داده سنان به سرداری ابن سعد عنید فرستاده بی حَد لشکر یزید به سرعت دوان و دمان آمدند به قتل امام زمان آمدند جهان آفرین تا جهان آفرید چنین بی حیایی نیاید پدید ندید است چشم جهان خراب به مهمان خود کس کند مَنع آب نویسد کسی نامه دعوت کند به مهمان چنین هَتک حَرمت کند ندیدم کسی این چنین رای و کیش کند میزبان قصد مهمان خویش که مهمان خود را کُشد تشنه لب که کُشتند آن فرقه بی ادب به دل ها بسی کینه ها داشتند بسا این عمل نیک پنداشتند همه دین و ایمان زِ کف داده بود همه بر قتال شه آماده بود ولی آن سپه را به دل بیم بود دل جنگجویان به دو نیم بود همه ترس از اَشجَع ناس داشت همه بیم از تیغ عباس داشت به مردانگی گر کند قد علم نماند زِ لشکر بپا یک علم یکی گفت این ثانی حیدر است یکی گفت به میدان کین اژدر است یکی گفت گر تیغ گیرد به کف نماند بجا دست و تیپ و نه صف اگر آن نباشد میان سِپه کنیم این سِپه را به زودی تَبه چنین گفت شمرِ ستمکار دون من اکنون زِ لشکر در آرم برون به صد دام تزویر و افسون کنم زِ اُردوی آن شاه بیرون کنم روم وعده جاه و غزّت دهم نوید امید و ریاست دهم بیامد به مکر و فسون آن لعین به نزدیک خرگاه سلطان دین کنارِ خیامِ امامِ اَنام چو ایستاد آن شوم و بی ننگ و نام مخاطب نمود اَشجَع ناس را رشید و هنر پرور عباس را به نزدیک شمر آمد آن خوش کلام قَمر شد مُقابل به ابر ظُلام پس آنگه بگفت آن لعین عنید که ای نامدار و شجاع و رشید دریغا از این جلوهء روی تو دریغا از این زور و بازوی تو دریغا از این قد دلجوی تو دریغا از این زور و نیروی تو امان نامه دارم زِ میرم برات که یابی از این ورطه راه نجات تو هستی مرا هم قبیله از آن نمی خواهمی مرگ تو بی گمان که حیف است این قامت اُفتد به خاک شود چون تو یک شیر جنگی هلاک چنین پاسخی داد آن پنجه شیر مرا نیست غیر از حسینم امیر امیری حسین و نعم الّامیر بدور ای سمتکار شوم و شریر تو ای ناخدای یم کربلا رضای خدا را تو گفتی بلا به (شانی) کرامت نما از کرم سرايد رثای شما اين رقم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78533/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شب نهم محرم شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(دیدن پیکر تو پیر شدن هم دارد) @emam8com دیدن پیکر تو پیر شدن هم دارد داغ هجران تو زنجیر شدن هم دارد دمِ تو هست ولی بازدمت کو عباس درد تو درد زمین گیر شدن هم دارد بخدا پای تو چندین دفعه درگیر شدم سر تو ارزش درگیر شدن هم دارد جان من پاشو ابلفضل بیا آغوشم بی تو درسینه نفس سیر شدن هم دارد سر پاشیده تو قد مرا خم کرده غیرتت ارزش تقدیر شدن هم دارد چقدر تیر سر سفره چشمت داری سوره چشم تو تفسیر شدن هم دارد تو ابلفضل منی یا حرم نی زاری بدن پاره مگر زیر شدن هم دارد سر هر عضو تنت ناله جانسوز زدم تن تو درد زمین گیر شدن هم دارد شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78352/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
حضرت ابالفضل ع -( ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل) @emam8com ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل از چه شدی نقش زمین، یا ابوفاضل جان داده ای در علقمه، با لبِ عطشان برخیز و حالِ ما ببین، یا ابوفاضل وقتِ وداع گفتی تو با، دیدگانِ تَر من می روم آب آورم، زینب ای خواهر در خیمه پَرپَر از عطش شد علی اصغر از چه شکسته شد جبین، یا ابوفاضل پشت و پناهِ این حرم، یا ابوفاضل تنها تویی برادرم، یا ابوفاضل رفتی و بشکسته پَرم، یا ابوفاضل بنگر چه آمد بر سرم، یا ابوفاضل آخر شدی قطع الیمین، یا ابو فاضل! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78295/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl
شهادت حضرت اباالفضل(ع) -( آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود) @emam8com آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود بر تراب غم، عزیز بو تراب افتاده بود آه سرد باد، آتش روی آب افکنده بود آفتاب از گرمی خود در عذاب افتاده بود نوک پیکان سه شعبه، بین طاقین خورده بود ناله و شیون به طاق نه قباب افتاده بود بسکه لرزان گشته بوده، گاه افتادن علم بر دل اطفال زهرا اضطراب افتاده بود دست از تن رفت، اما در یسار و در یمین یک لوا آلوده خون، یک مشک آب افتاده بود پیکرش از نوک پیکان، پاره پاره، چاکچاک زخم شمشیرش بر اعضا بی حساب افتاده بود خون اعضایش ز گرمی در بدن خشکیده بود زخم بر سوزش ز تاب آفتاب افتاده بود شه به بالین سپهبد در همان ساعت رسید بین لشگر بهر قتلش انقلاب افتاده بود دید جسم ناخدا را غرق خون فلک نجات یک چمن گل گوئیا بحر گلاب افتاده بود (شاُنی) آن روزیکه این اشعار دلکش می نوشت جسم بی یارش میان رختخواب افتاده بود شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/78198/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl