eitaa logo
عاشقان مولا علی علیه السلام
69 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
121 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم. در این کانال به فضایل مولا علی علیه السلام میپردازیم با استفاده از انواع کلیب های سخنرانی و مولودی با همکاری جمع طلاب حوزه علمیه قم کپی فقط یک صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبول اینکه امیرالمومنین علیه السلام خلیفه چهارم اهل تسنن هستند از چه زمانی انجام شد و توسط چه کسی ؟ 👈 کارشناس :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | اتکاء به حضور مردم، درس ماندگار (علیه السلام) اتکاء-به-حضور-مردم،-درس-ماندگار-امیرال 🔸 🔸 (مدظله العالی)
| نمایی زیبا از حرم مطهر رضوی هنگام بارش دستش نمی‌رسد به ضریح شما، ولی بر گنبد تو بوسه زده دانه‌های برف
تصویر فوق نسخه‌ی بسیار نفیس از دیوان حسّان بن ثابت می‌باشد که در کتابخانه‌ی أحمد الثالث_ترکیه شماره ۲۵۳۴ نگه‌داری می‌شود. این نسخه‌ی نفیس در ماه رجب سال ۴۱۹ ق بر اساس نسخه‌ی کتابت‌شده در سال ۲۵۵ ق کتابت شده است. در تصویر بالا ناسخ پس از نام ابوطالب عبارت "رضوان الله علیه " را نگاشته ولی فردی نامعلوم این عبارت را مخدوش نموده است! در آستانه‌ی سالروز وفات بزرگ‌حامیِ رسول خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، والد ماجد امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه، جناب ابو طالب علیه‌السلام هدیه به روح مطهرشان صلواتی عنایت بفرمایید. 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
♨️ عصمت خدشه ناپذیر ⁉️ سؤال: چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه خود را این گونه توصیف کردند؟ 🔺 «خدا ما را از گمراهی و جاهلیت كه در آن بوديم، به نور اسلام بيرون آورد كه صلاح ما در آن است؛ و بدين گونه پس از گمراهى ما را هدايت كرد و پس از كورى بينايى به ما بخشيد». ✅ پاسخ: 1️⃣ تمام عالمان اسلامی بر این باورند که امیرالمؤمنین علیه السلام هرگز کافر یا بت پرست نبود تا اسلام بیاورد؛ بلکه پس از بعثت، ایمان و اسلام خود را آشکار ساخت. پس منظور از این جمله، نکته دیگری است. 2️⃣ دلایل عصمت امامان شیعه، پیش از آنکه نقلی باشد، عقلی و خدشه ناپذیر است و این جمله به تنهایی نمی تواند خطاپذیر بودن امیرالمؤمنین را ثابت کند. 3️⃣ این گونه سخن گفتن از سوی یک حاکم مانند امیرالمؤمنین علیه السلام، نه تنها بر خطاپذیر بودن ایشان دلالت ندارد؛ بلکه از نگاه روانشناختی به دلیل همدلی کردن با مخاطب، تأثیر بیشتری در آنان خواهد گذاشت و مردم می توانند به راحتی و بدون واهمه، مشکلات و انتقادات خویش را به حاکم بیان کنند. 📎 📎 📎 📎
⬅️نه افراط نه تفریط: ✅قَالَ امیرالمؤمنین عليه‌السلام: كُنْ سَمْحاً وَ لاَ تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لاَ تَكُنْ مُقَتِّراً ✅حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: ✅بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سختگير مباش. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۳۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ تشریح حقانیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه توسط امام رضا علیه السلام 🔸 برگرفته از قسمت هشتم فصل اول برنامه تلویزیونی "ماه من"؛ سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
🌸 سلام بر مولا علی ☀️ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🍃🌻 السَّلامُ عَلى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ ، و َالدَّوْحَةِ الهاشِمِيَّةِ، المُضِيئَةِ المُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ المُونِقَةِ بِالإمامةِ ، و َعَلى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ و َنُوحٍ عَليهِما السَّلامُ ، السّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِين َ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلى المَلائِكَةِ المُحْدِقِينَ بِكَ و َالحافِّينَ بِقَبْرِكَ. 🍃🌻يا مَوْلايَ يا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ ، هذا يَومُ الاَحَّدِ ، و َهُوَ يَوْمُكَ وَ بِإِسْمِكَ، وَ أَنا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جارُكَ ، فَأَضِفْنِي يامَوْلايَ ، وَ أَجِرْنِي فإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالاِجارَةِ فَافْعَلْ ما رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ ، وَ رَجَوْتُهٌ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللهِ ، وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُم ْ، و َبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ و َآلِهِ و َسَلّمَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ . 💥زیارت حضرت زهرا: در روز یکشنبه السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ 📎 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ✍️ نزول ملائکه الهی در روز غدیر خم برای نصب امیرالمومنین علیه السلام به ولایت سیاسی در کتب اهلسنت
💠
  فتح خیبر
🔹 وقتی فتح شد، مسلمان‌ های مدینه، نفس تازه ‌ای کشیدند؛ از استعمار و استکبار و استثمار یهودی ‌های خیبر نجات پیدا کردند. این نجاتی بود برای مسلمان ‌ها و فرح و نشاطی بود برای مسلمین مخصوصاً رسول اکرم که رهبر همه بود. 🔹 در همان روز فتح خیبر، جعفر، برادر امیرالمؤمنین، از مهاجرت حبشه برگشت. وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثناء) فرمود امروز دو سبب خوشحالی نصیب من شد و و گوارا برای من پیش آمد: یکی اینکه جعفر از حبشه برگشت و یکی اینکه خیبر را فتح کردیم، من نمی‌دانم به کدام یک از این دو خوشحال ‌تر باشم! 🔹 ، نجات مسلمان‌ ها بود، نشاط فراوانی داشت، سرور فراوانی داشت. یهودی ‌ها قلعه داشتند، کاخ ‌نشین بودند، مسلمان‌ ها کوخ ‌نشین بودند، از آنها وام می ‌گرفتند، تحت سلطه سرمایه‌ داران خیبر بودند و همیشه مزاحم داشتند. این یهودی‌ های خیبر، ستون پنجمی بودند که با مشرکین مکه رابطه مستقیم داشتند، گزارش می ‌دادند، جاسوسی می ‌کردند؛ این ختم شد. 🔹 فتح خیبر کجا، آمدنِ جعفر که یک نفر بود از مسافرت برگشت! چطور رسول خدا فرمود من نمی ‌دانم به کدام یک از اینها خوشحال باشم! سرّش آن است که جعفر کار و و کرد. یک عالم وقتی وارد یک منطقه بشود یک بکند، به منزله فتح خیبر است. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1398/06/26
یکی از فضائل بی نظیر امیرمؤمنان علیه السلام که هیچ شخص دیگری در آن شریک نیست، قضیه کندن قلعه خیبر توسط آن حضرت است. برجستگی و اهمیت این فضیلت از آن جا آشکار می شود که بدانیم لشکر اسلام چندین روز پشت دروازه این قلعه متوقف ماندند و فرماندهان مسلمان یکی از پس دیگری برای فتح این قلعه هجوم می آوردند؛ اما شکست خورده، درمانده و دست از پا درازتر به لشکرگاه برمی گشتند. از جمله این فرماندهان ابوبکر و عمر بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله پرچم را به دست آن ها داد تا قلعه را فتح و شادی را به اردوگاه اسلام بیاوردند؛ اما هر دوی آنان نرسیده به دروازه قلعه شکست خورده و با فرار خود نا امیدی و سرشکستگی را در میان مسلمانان افزایش دادند. حاکم نیشابوری در المستدرک در باره فرار ابوبکر می نویسد: از أبو لیلی نقل شده است که امیرمؤمنان علیه السلام به او گفت: ای ابو لیلی ! آیا در خیبر با ما نبودی؟ گفت: بلی به خدا سوگند همراه شما بودم. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله ابوبکر را به سوی خیبر فرستاد، او همراه مردم رفت و شکست خورده برگشت. سند این روایت صحیح است؛ اما بخاری و مسلم نقل نکرده اند. ۴۳۳۸ أَخْبَرَنَا أَبُو قُتَیْبَهَ سَالِمُ بْنُ الْفَصْلِ الآدَمِیُّ بِمَکَّهَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی شَیْبَهَ، ثنا عَلِیُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَی، عَنِ الْحَکَمِ، وَعِیسَی، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی لَیْلَی، عَنْ عَلِیٍّ، أَنَّهُ قَالَ: یَا أَبَا لَیْلَی أَمَا کُنْتَ مَعَنَا بِخَیْبَرَ؟ قَالَ: بَلَی وَاللَّهِ کُنْتُ مَعَکُمْ، قَالَ: فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ إِلَی خَیْبَرَ، فَسَارَ بِالنَّاسِ وَانْهَزَمَ حَتَّی رَجَعَ “. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ المستدرک علی الصحیحین ج۳، ص۳۹ شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک گفته است که سند این روایت صحیح است.
در باره فرار عمر می نویسد: أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَحْبُوبِیُّ بِمَرْوَ، ثنا سَعِیدُ بْنُ مَسْعُودٍ، ثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی، ثنا نُعَیْمُ بْنُ حَکِیمٍ، عَنْ أَبِی مُوسَی الْحَنَفِیِّ، عَنْ عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: ” سَارَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ إِلَی خَیْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا بَعَثَ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ، وَبَعَثَ مَعَهُ النَّاسَ إِلَی مَدِینَتِهِمْ أَوْ قَصْرِهِمْ، فَقَاتَلُوهُمْ فَلَمْ یَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءُوا یُجَبِّنُونَهُ وَیُجَبِّنُهُمْ، فَسَارَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ” الْحَدِیثُ. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ سَلْمَانَ الْفَقِیهُ بِبَغْدَادَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ، ثنا الْقَاسِمُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ، ثنا یَحْیَی بْنُ یَعْلَی، ثنا مَعْقِلُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ، عَنْ جَابِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، ” أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ دَفَعَ الرَّایَهَ یَوْمَ خَیْبَرَ إِلَی عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ یُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَیُجَبِّنُونُهُ “. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله به خبیر رفت، هنگامی که به آن جا رسید، عمر را به همراه مردم به سوی شهر و یا قصر اهل خبیر فرستاد، عمر جنگید؛ اما طولی نکشید که عمر و همراهانش شکست خوردند. وقتی برگشتند، مردم عمر را به ترسیدن متهم می کردند و عمر آن ها را متهم می کرد. سند این روایت صحیح است؛ اما بخاری و مسلم نقل نکرده اند. از جابر بن عبد الله نقل شده است که در روز خبیر، رسول خدا صلی الله علیه وآله پرچم را به دست عمر داد، پس عمر رفت و برگشت؛ در حالی که یارانش او را متهم به ترس می کردند و او یارانش را. این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد؛ اما او نقل نکرده است. المستدرک علی الصحیحین ج۳، ص۴۰ شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک، صحت این دو روایت را تأیید کرده است. پیام آور خدا که درود خدا بر او خاندان پاکش باد، وقتی چنین دید، در میان لشکریان آمد و فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهد داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند، او کسی است که هیچ گاه پشت به دشمن نکرده و فرار نخواهد کرد و خداوند به وسیله او فتح و پیروزی را نصیب مسلمانان می نماید». فرادی آن روز وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله به میان مسلمانان آمد، فرماندهان مسلمانان با گردن های کشیده چشم به دهان مبارک پیامبر خدا دوخته بودند که این فرمانده لایق چه کسی است که خداوند او را شایسته فتح و پیروزی دانسته است.
تاریخ نویسان شیعه و سنی نوشته اند که امیرمؤمنان علیه السلام در این چند روز گرفتار چشم درد بود و نمی توانست جایی را ببیند. پیامبر خدا هنگامی که در میان انبوه جمعیت امیرمؤمنان علیه السلام را نیافت و از بیماری ایشان با خبر شد، او را خواست و از آب دهان پاک و مبارک خود به چشمان امیرمؤمنان علیه السلام کشید تا اثری از بیماری در چشم آن حضرت دیده نشود. در روایتی که محمد بن اسماعیل بخاری نقل کرده است، رسول خدا صلی الله علیه وآله در شبی که قرار بود پرچم را به دست مبارک امیرمؤمنان علیه السلام بسپارد، فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند فتح و پیروزی را به دست او نصیب ما می کند، کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. حدثنا قُتَیْبَهُ بن سَعِیدٍ حدثنا یَعْقُوبُ بن عبد الرحمن عن أبی حَازِمٍ قال أخبرنی سَهْلُ بن سَعْدٍ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قال یوم خَیْبَرَ لَأُعْطِیَنَّ هذه الرَّایَهَ غَدًا رَجُلًا یَفْتَحُ الله علی یَدَیْهِ یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ قال فَبَاتَ الناس یَدُوکُونَ لَیْلَتَهُمْ أَیُّهُمْ یُعْطَاهَا فلما أَصْبَحَ الناس غَدَوْا علی رسول اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) کلهم یَرْجُو أَنْ یُعْطَاهَا فقال أَیْنَ عَلِیُّ بن أبی طَالِبٍ فَقِیلَ هو یا رَسُولَ اللَّهِ یَشْتَکِی عَیْنَیْهِ قال فَأَرْسَلُوا إلیه فَأُتِیَ بِهِ فَبَصَقَ رسول اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) فی عَیْنَیْهِ وَدَعَا له فَبَرَأَ حتی کَأَنْ لم یَکُنْ بِهِ وَجَعٌ فَأَعْطَاهُ الرَّایَهَ فقال عَلِیٌّ یا رَسُولَ اللَّهِ أُقَاتِلُهُمْ حتی یَکُونُوا مِثْلَنَا. مردم شب را تا صبح بیدار و منتظر بودند که این پرچم را به چه کسی خواهد داد. هنگامی که صبح شد، همگی وارد شدند بر پیامبر و همگی امید داشتند که پرچم به او داده شود. آن حضرت فرمود: علی بن أبی طالب کجا است؟ گفته شد: ای رسول خدا ! او چشم درد دارد، شخصی را به دنبالش فرستادند، هنگامی آمد، رسول خدا صلی الله علیه وآله آب دهانش را به چشمان آن حضرت مالید و برایش دعا کرد. چشمان ایشان فورا خوب شد، انگار که اصلا دردی نداشت. پس پرچم را به او داد. علی علیه السلام فرمود: ای پیامبر خدا ! با آن ها خواهم جنگید تا این که مثل ما شوند. صحیح البخاری ج۴، ص۱۵۴۲، ح۳۹۷۳ امیرمؤمنان علیه السلام به فرمان خدا و پیامبرش برای فتح خیبر حرکت و پیش از رسیدن به قلعه دو پهلوان نامدار یهودی یعنی مرحب و برادرش را که هیچ پهلوانی تا آن روز جرأت مقابله با آن ها را نداشت، از سر راه برداشت و سپس در قلعه خیبر را که چهل نفر برای باز و بسته کردن آن نیاز بود، از جا کند و آن را پلی قرار داد بر روی خندقی که پشت در کنده بودند تا سربازان مسلمان از روی آن رده و وارد قلعه شوند. ارزش این فتح زمانی روشن می شود که بدانیم جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند در این جنگ در خدمت امیرمؤمنان علیه السلام بوده اند و با ایشان همکاری می کرده اند.
احمد بن حنبل در مسند خود با سند صحیح این چنین نقل کرده است: ۱۷۱۹ حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا وَکِیعٌ عن شَرِیکٍ عن أبی إِسْحَاقَ عن هُبَیْرَهَ خَطَبَنَا الْحَسَنُ بن عَلِیٍّ رضی الله عنه فقال لقد فارقکم رَجُلٌ بِالأَمْسِ لم یَسْبِقْهُ الأَوَّلُونَ بِعَلْمٍ وَلاَ یُدْرِکُهُ الآخِرُونَ کان رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَبْعَثُهُ بِالرَّایَهِ جِبْرِیلُ عن یَمِینِهِ وَمِیکَائِیلُ عن شِمَالِهِ لاَ یَنْصَرِفُ حتی یُفْتَحَ له. از هبیره نقل شده است که حسن بن علی علیهم السلام خطبه خواند و فرمود: شما دیشب مردی را از دست دادید که گذشتگان از او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز به او نخواهند رسید. رسول خدا صلی الله علیه وآله پرچم را به دست او داد؛ در حالی که جبرئیل از طرف راست و میکائل از طرف چپ آن حضرت را همراهی می کردند، او باز نمی گشت؛ مگر این که فتح و پیروزی نصیبش می شد. مسند أحمد بن حنبل ج۲، ص۳۴۴ احمد محمد شاکر، محقق کتاب مسند احمد سند این روایت را صحیح دانسته است محمد ناصر الدین البانی نیز این روایت را در کتاب سلسلهء الأحادیث الصحیحه آورده است: سلسلهء الأحادیث الصحیحهء، ج۵، ص۶۶۰، ح۲۴۹۶ طبق این روایات امیرمؤمنان علیه السلام خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. جبرئیل و میکائیل خادم امیرمؤمنان علیه السلام است و او را در فتح خبیر یاری کرده اند. اما ابوبکر و عمر نه خدا و پیامبرش را دوست داشتند و نه خدا و پیامبر برای این دو نفر ارزشی قائل بودند؛ چون اگر چنین بود، آن ها جان خود را فدای راه اسلام می کردند و فرار را بر قرار ترجیح نمی دادند. جبرئیل و میکائیل نیز تنها خدمت به امیرمؤمنان علیه السلام را برای خود افتخار دانسته اند و آن حضرت را یاری کرده اند؛ اما به ابوبکر و عمر هیچ کمکی نکرده اند.
طرح شبهه کندن در خیبر توسط حضرت علی علیه السلام از جمله وقایع مشهور تاریخ صدر اسلام است که علمای شیعه و علمای سنی این واقعه را در کتاب های تاریخی و حدیثی آورده اند؛ ولی در مقابل عده ای نیز روایات قلعه در خیبر توسط حضرت علی علیه السلام را منکر شده وآن را غیر واقعی دانسته اند. از جمله افرادی که طرق این روایات را غیر صحیح دانسته و معتقد هستند تمام روایات قلع خیبر توسط حضرت علی علیه السلام واهی و غیر واقعی است، ابوالخیر محمد بن عبد الرحمن بن محمد السخاوی استاد قسطلانی است. سخاوی بعد از اینکه روایاتی را در این باره از ابن اسحاق، و بیهقی نقل می کند، می گوید: قلت بل کلها واهیه ولذا أنکره بعض العلماء من می گویم تمام طرق این روایات( قلع در خیبر) واهی و غیر واقعی است و بخاطر همین عده ای از علماء منکر شده اند. السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای۹۰۲هـ)، المقاصد الحسنه فی بیان کثیر من الأحادیث المشتهره علی الألسنه، ج۱، ص۳۱۳، تحقیق: محمد عثمان الخشت، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۵ هـ – ۱۹۸۵م همچنین مقرزی در کتاب الامتاع السماع به عده ای نسبت داده است که آنها قلع خیبر توسط حضرت علی عبیه السلام را منکر بودند و این روایت از عوام مردم نقل شده است. وی گوید: وزعم بعضهم: أن حمل علی کرم الله وجهه الباب لا أصل له، وإنما یروونه عن رعاع الناس، ولیس کذلک. برخی گمان می کنند که حمل باب خیبر توسط علی علیه السلام ریشه و اساسی ندارد زیرا از عوام مردم نقل شده است، درحالی که چنین نیست. المقریزی، تقی الدین أحمد بن علی بن عبد القادر بن محمد (متوفای۸۴۵ هـ)،إمتاع الأسماع بما للنبی صلی الله علیه وسلم من الأحوال والأموال والحفده والمتاع،ج۱، ص۳۱۰، تحقیق وتعلیق محمد عبد الحمید النمیسی، ناشر: منشورات محمد علی بیضون دار الکتب العلمیه ـ بیروت، الطبعه الأولی، ۱۴۲۰ ه ـ ۱۹۹۹م. حلبی نیز در السیره الحلبیه به مسئله انکار سخاوی و بعض علماء که نامشان مشخص نیست، اشاره کرده است. الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴هـ)، السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون، ج۲، ص۷۳۷، ناشر: دار المعرفه – بیروت – ۱۴۰۰٫ خلاصه این که افرادی مثل سخاوی و بعضی از علماء اهل سنت که نامشان مشخص نیست منکر قضیه کندن در خیبر توسط حضرت علی علیه السلام شده اند و روایت در این باب را ضعیف و واهی و دروغ دانسته اند.
روایات اهل سنت روایت اول ابن ابی شیبه روایتی را از جابر بن عبدالله چنین نقل می کند: حَدَّثَنَا مُطَّلِبُ بْنُ زِیَادٍ، عَنْ لَیْثٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ، فَذَکَرَ ذُنُوبَهُ وَمَا یَخَافُ، قَالَ: فَبَکَی ثُمَّ قَالَ: حَدَّثَنِی جَابِرٌ، أَنَّ عَلِیًّا حَمَلَ الْبَابَ یَوْمَ خَیْبَرَ حَتَّی صَعِدَ الْمُسْلِمُونَ فَفَتَحُوهَا، وَإِنَّهُ جُرِّبَ فَلَمْ یَحْمِلْهُ إلَّا أَرْبَعُونَ رَجُلًا. لیث گوید بر ابی جعفر علیه السلام داخل شدم که گناهانش را و آنچه را که مایه خوف بود را یاد می کرد گفت سپس گریه کرد و فرمود: جابر بر من حدیث کرد که کرد که علی علیه السلام در جنگ خیبر درب قلعه را روی دست بلند کرد، و مسلمانان دسته دسته از روی آن عبور کردند و وارد قلعه شده وآن را فتح کردند و آن درقلعه به این صورت تجربه شده که چهل نفر نتوانستند آن را بلند کنند إبن أبی شیبه الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج۶، ص۳۷۴، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبه الرشد – الریاض، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۹هـ. بیهقی نیز این روایت را از دو طریق از جابر بن عبدالله چنین نقل می کند: وَأَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْهَیْثَمُ بْنُ خَلَفٍ الدُّورِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُوسَی السُّدِّیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُطَّلِبُ بْنُ زِیَادٍ، عَنْ لَیْثِ بْنِ أَبِی سُلَیْمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَهُوَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَیْهِ، فَقَالَ حَدَّثَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ: ” أَنَّ عَلِیًّا حَمَلَ الْبَابَ یَوْمَ خَیْبَرَ حَتَّی صَعِدَ الْمُسْلِمُونَ عَلَیْهِ، فَافْتَتَحُوهَا، وَأَنَّهُ حَرِبَ بَعْدَ ذَلِکَ فَلَمْ یَحْمِلْهُ أَرْبَعُونَ رَجُلا “، تَابَعَهُ فُضَیْلُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ، عَنِ الْمُطَّلِبِ بْنِ زِیَادٍ، وَرُوِیَ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ ضَعِیفٍ، عَنْ جَابِرٍ، ثُمَّ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ سَبْعُونَ رَجُلا فَکَانَ جُهْدَهُمْ أَنْ أَعَادُوا الْبَابَ. لیث بن ابی سلیم از ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: جابر بن عبد اللَّه برایم حدیث کرد که علی (علیه السلام) در جنگ خیبر درب قلعه را روی دست بلند کرد، و مسلمانان دسته دسته از روی آن عبور کردند با اینکه سنگینی آن درب به قدری بود که چهل نفر نتوانستند آن را بلند کنند و نیز گفته که از طریقی دیگر از جابر روایت شده که گفت: سپس هفتاد نفر دور آن درب جمع شدند تا توانستند آن را به جای اولش برگردانند البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای۴۵۸هـ)، دلائل النبوه، ج۴، ص۲۱۲، طبق برنامه الجامع الکبیر. این روایت را علماء دیگر اهل سنت امثال بغدادی، ابن عساکر، عسقلانی، سخاوی، سیوطی، ملاعلی قاری، عاصمی ملکی و عجلونی نیز نقل کرده اند. البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفای۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۲۴، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله (متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۱۱۱ -، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵٫ العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ هـ)، لسان المیزان، ج۴، ص۱۹۶تحقیق: دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م. السخاوی شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای۹۰۲هـ)، المقاصد الحسنه فی بیان کثیر من الأحادیث المشتهره علی الألسنه، ج۱، ص۴۷۸، تحقیق: محمد عثمان الخشت، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۵ هـ – ۱۹۸۵م السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ)، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۶۷، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ناشر: مطبعه السعاده – مصر، الطبعه: الأولی، ۱۳۷۱هـ – ۱۹۵۲م. ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱۱، ص۲۴۵، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج۳، ص۶۶، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه العجلونی الجراحی، إسماعیل بن محمد (متوفای۱۱۶۲هـ)، کشف الخفاء ومزیل الإلباس عما اشتهر من الأحادیث علی ألسنه الناس، ج۱، ص۴۳۸، تحقیق: أحمد القلاش، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الرابعه، ۱۴۰۵هـ.
روایت دوم احمدبن حنبل روایتی را از ابی رافع در باره کندن در خیبر توسط حضرت علی علیه السلام این چنین نقل می کند: حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أَبِی ثنا یَعْقُوبُ ثنا أَبِی عن مُحَمَّدِ بن إِسْحَاقَ قال حدثنی عبد اللَّهِ بن حسن عن بَعْضِ أَهْلِهِ عن أَبِی رَافِعٍ مولی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قال خَرَجْنَا مع عَلِیٍّ حین بَعَثَهُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم بِرَایَتِهِ فلما دَنَا مِنَ الْحِصْنِ خَرَجَ إلیه أَهْلُهُ فَقَاتَلَهُمْ فَضَرَبَهُ رَجُلٌ من یَهُودَ فَطَرَحَ تُرْسَهُ من یَدِهِ فَتَنَاوَلَ عَلِیٌّ بَاباً کان عِنْدَ الْحِصْنِ فَتَرَّسَ بِهِ نَفْسَهُ فلم یَزَلْ فی یَدِهِ وهو یُقَاتِلُ حتی فَتَحَ الله علیه ثُمَّ أَلْقَاهُ من یَدِهِ حین فَرَغَ فَلَقَدْ رأیتنی فی نَفَرٍ معی سَبْعَهٌ أنا ثَامِنُهُمْ نَجْهَدُ علی أَنْ نَقْلِبَ ذلک الْبَابَ فما نَقْلِبُهُ ابن اسحاق از برخی از «ابو رافع»، آزاد شده رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت می کند، روزی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پرچم اسلام را به دست حضرت علی علیه السّلام داد، همراه آن حضرت به قلعه خیبر نزدیک شدیم، خیبری ها از قلعه بیرون آمدند و حضرت علی علیه السّلام با آنها به نبرد پرداخت. یکی از یهودی ها چابکی کرد و با ضربه ای که به حضرت وارد آورد، سپر از دست حضرتش به زمین افتاد. علی علیه السّلام از فرصت استفاده کرد و در قلعه را از جا برکند و مانند سپری روی سر خود قرار داد و همواره آن در روی سر حضرتش بود و با خیبری ها می جنگید تا خدای تعالی قلعه خیبر را بدست آن حضرت، گشود. سپس آن در را به زمین افکند. پس از آن من و هفت نفر دیگر کنار آن در، آمدیم و هر چه کوشیدیم که آن را از روی زمین بلند کنیم، نتوانستیم الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج۶، ص۸، ناشر: مؤسسه قرطبه – مصر. بیهقی نیز این روایت را چنین نقل کرده است: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ، قَالَ: حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ بُکَیْرٍ، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ بَعْضِ أَهْلِهِ، عَنْ أَبِی رَافِعٍ مَوْلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قَالَ: ” خَرَجْنَا مَعَ عَلِیٍّ حِینَ بَعَثَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِرَایَتِهِ، فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحِصْنِ خَرَجَ إِلَیْهِ أَهْلُهُ، فَقَاتَلَهُمْ فَضَرَبَهُ رَجُلٌ مِنْ یَهُودَ، فَطَرَحَ تُرْسَهُ مِنْ یَدِهِ، فَتَنَاوَلَ عَلِیٌّ بَابَ الْحِصْنِ فَتَرَّسَ بِهِ عَنْ نَفْسِهِ، فَلَمْ یَزَلْ فِی یَدِهِ وَهُوَ یُقَاتِلُ، حَتَّی فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ، ثُمَّ أَلْقَاهُ مِنْ یَدِهِ، فَلَقَدْ رَأَیْتُنِی فِی نَفَرٍ مِنْ سَبْعَهٍ أَنَا ثَامِنُهُمْ نَجْهَدُ عَلَی أَنْ نَقْلِبَ ذَلِکَ الْبَابَ فَمَا اسْتَطَعْنَا أَنْ نَقْلِبَهُ ” ابن اسحاق از برخی از «ابو رافع»، آزاد شده رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت می کند، روزی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پرچم اسلام را به دست حضرت علی علیه السّلام داد، همراه آن حضرت به قلعه خیبر نزدیک شدیم، خیبری ها از قلعه بیرون آمدند و حضرت علی علیه السّلام با آنها به نبرد پرداخت. یکی از یهودی ها چابکی کرد و با ضربه ای که به حضرت وارد آورد، سپر از دست حضرتش به زمین افتاد. علی علیه السّلام از فرصت استفاده کرد و در قلعه را از جا برکند و مانند سپری روی سر خود قرار داد و همواره آن در روی سر حضرتش بود و با خیبری ها می جنگید تا خدای تعالی قلعه خیبر را به دست آن حضرت، گشود. سپس آن در را به زمین افکند. پس از آن من و هفت نفر دیگر کنار آن در، آمدیم و هر چه کوشیدیم که آن را از روی زمین بلند کنیم، نتوانستیم البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای۴۵۸هـ)، دلائل النبوه، ج۴، ص۲۱۲، طبق برنامه الجامع الکبیر. همین روایت را واقدی، طبری، ثعلبی، ابن کثیر، ابن عساکر، نویری، ذهبی، ابن الوردی، ابن الرجب، هیثمی، ابن حجر عسقلانی، ثعالبی و صالحی شامی نیز نقل کرده اند الواقدی، ابوعبد الله محمد بن عمر بن واقد (متوفای۲۰۷ هـ)، کتاب المغازی، ج۲، ص۱۲۸، تحقیق: محمد عبد القادر أحمد عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۴ هـ – ۲۰۰۴ م. الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج۲، ص۱۳۷، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. الثعلبی النیسابوری، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای۴۲۷هـ)، الکشف والبیان، ج۹، ص۵۱، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، السیره النبویه، ج۳، ص۳۵۹، طبق برنامه الجامع الکبیر ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، البدایه والنهایه، ج۴، ص۱۸۹، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت. ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله (متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۱۱۰، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵ النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ج۱۷، ص۱۸۰، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۲، ص۴۱۱، و ج۳، ص۶۲۶، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م. ابن الوردی، زین الدین عمر بن مظفر (متوفای۷۴۹هـ)، تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۱۲۰، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان / بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۶م ابن رجب البغدادی، زین الدین أبی الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدین (متوفای۷۹۵هـ)، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۴۷۸ تحقیق: أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد، ناشر: دار ابن الجوزی – السعودیه / الدمام، الطبعه: الثانیه، ۱۴۲۲هـ. الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفای ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۶، ص۱۵۲، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷هـ. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۴۷۸، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت. الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای۸۷۵هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۱، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت. الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۵، ص۱۲۸، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۴هـ
روایت سوم حلبی روایتی را چنین نقل می کند: وفی روایه أنه صلی الله علیه وسلم ألبسه درعه الحدید وشد ذا الفقار أی الذی هو سیفه فی وسطه وأعطاه الرایه ووجهه إلی الحصن فخرج علی کرم الله وجهه بها یهرول حتی رکزها تحت الحصن فاطلع علیه یهودی من رأس الحصن فقال من أنت قال علی بن أبی طالب فقال الیهودی علوتم وحق ما أنزل علی موسی ثم خرج إلیه أهل الحصن وکان أول من خرج منهم إلیه الحارث أخو مرحب وکان معروفا بالشجاعه فانکشف المسلمون وثبت علی کرم الله وجهه فتضاربا فقتله علی وانهزم الیهود إلی الحصن ثم خرج إلیه مرحب فحمل مرحب علیه وضربه فطرح ترسه من یده فتناول علی کرم اله وجهه بابا کان عند الحصن فتترس به عن نفسه فلم یزل فی یده وهو یقاتل حتی فتح الله علیه الحصن ثم ألقاه من یده أی وراء ظهره ثمانین شبرا قال الراوی فجهدت أنا وسبعه نفر علی أن نقلب ذلک الباب فلم نقدر قال بعضهم فی هذا الخبر جهاله وانقطاع ظاهر قال وقیل ولم یقدر علی حمله أربعون رجلا وقیل سبعون در روایتی نقل شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله زره آهنین خود را در بر علی کرد و ذو الفقار را به کمر وی بست و پرچم را بدو داد و به سوی دژ فرستاد. ساکنان دژ به طرف علی شتافتند یک یهود از آمدن حضرت مطلع شد و گفت الان به حق آن چیزی که بر موسی نازل شده پیروزید سپس اهل قلعه خارج شدند و نخستین کسی که به مقابله او آمد، حارث برادر مرحب بود که در شجاعت آوازه داشت. مسلمانان عقب نشستند ولی علی (علیه السلام) پابرجا ماند. آنها با شمشیر با هم جنگیدند و علی او را کشت و یهودیان به دژ گریختند. سپس مرحب خارج شده و بر حضرت علی علیه السلام حمله کرد و با ضربه ای که به حضرت وارد آورد، سپر از دست حضرتش به زمین افتاد. علی علیه السّلام از فرصت استفاده کرد و در قلعه را از جا برکند همچنان در دستش بود و جنگ می کرد تا اینکه خداوند قلعه را برای ایشان فتح کرد سپس با دستش آن را به اندازه هشتاد وجب به پشت سرش انداخت.راوی گوید: من و هفت نفر دیگر تلاش کردیم تا در را برگردانیم، نتوانستیم الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴هـ)، السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون، الحلبیه ج۲، ص ۷۳۷، ناشر: دار المعرفه – بیروت – ۱۴۰۰
روایت چهارم زرکشی روایتی را از جابر که توسط پسرش نقل شده چنین روایت می آورد: ومنها ما رواه عن اسماعیل بن محمد بن الفضل ثنا جدی ثنا إبراهیم بن حمزه ثنا عبد العزیز بن محمد عن حرام بن عثمان عن أبی عتیق وابن جابر عن جابر ان علیا لما انتهی إلی الحصن اجتذب أحد ابوابه فألقاه بالارض فاجتمع علیه بعده سبعون رجلا فکان جهدهم ان اعادوا الباب الزرکشی المصری الحنبلی، شمس الدین أبی عبد الله محمد بن عبد الله (متوفای۷۹۴هـ)، اللآلئ المنثوره فی الأحادیث المشهوره المعروف بـ ( التذکره فی الأحادیث المشتهره )، ج۱، ص۱۶۶ تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۶ هـ ـ ۱۹۸۶م. السیره الحلبیه فی سیره الأمین المأمون، اسم المؤلف: علی بن برهان الدین الحلبی الوفاه: ۱۰۴۴، دار النشر: دار المعرفه – بیروت – ۱۴۰۰
روایت پنجم ابن العبری روایتی را از حضرت علی علیه السلام چنین نقل می کند: وینقل عن علی بن أبی طالب أنه عالج باب خیبر واقتلعه وجعله مجناً وقاتلهم از علی علیه السام نقل شده است که حضرت در خیبر را از جا کند و به عنوان سپر قرار داد و با انها جنگید ابن العبری، غریغوریوس بن اهرون الملطی (متوفای: ۶۸۵هـ)، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۴۸، دار النشر روایت ششم حضرمی شافعی روایتی را در کتاب سیره خود چنین نقل می کند: قال الراوی: فإذا نحن بعلی قد أقبل وما کنا نرجوه، فقالوا: هاهو یشتکی عینیه، فدعاه وبصق فی عینیه، فبرأ لوقته، حتی کأن لم یکن به وجع، ثم أعطاه الرایه، فتقدم إلی الحصن، فأشرف علیه رجل من الیهود، فقال: من أنت ؟، قال: أنا علی، قال: علوتم الآن ورب موسی وهارون، فبرز له رئیسهم مرحب، فضرب ترس علی فطرحه، فتناول علی بابا کان عند الحصن فتترس به، ثم ضرب رأس مرحب فقتله، ثم کان الفتح علی یدیه، ولم یزل الباب بید علی رضی الله عنه إلی أن انقضی القتال، ثم طرحه. قال أبو رافع [ مولی رسول الله صلی الله علیه وسلم: فلقد رأیتنی ثامن ثمانیه نجهد أن نقلب ذلک الباب فلم نقلبه. راوی گوید: طولی نکشید که علی علیه السلام را مشاهده کردیم همگان گفتند: چشمانش درد می کند او را بیاورید پیامبر صلی الله علیه و اله او را صدا زد و از آب دهان خود، به چشمان دردناک علی علیه السلام مالید و دعایش نمود، چشمان علی علیه السلام در همان وقت خوب شد و درد ساکت گشت، پیغمبر خدا پرچم را به علی داد. حضرت به طرف قلعه رفت که با مردی از یهودی روبرو شد. یهودی گفت: کیستی. حضرت فرمود: من علی هستم یهودی تا این حرف را شنید گفت شما الان به پروردگار موسی و عیسی قسم پیروزید.تا اینکه مرحب رئیسشان خود را بر علی علیه السلام نشان داد که ضربتی زد و سپر حضرت از دستش افتاد علی علیه السلام به طرف در قلعه رفته و آن را از جا کنده و به عنوان سپر قرار داد سپس با زدن ضربتی بر فرق مرحب او را کشد و فتح با دست حضرت بود که و در این مدت در قلعه در دستش بود تا اینکه جنگ تمام شد سپس در را بر زمین انداخت ابو رافع گوید: هشت نفر بودیم هرچقدر تلاش کردیم تا آن را برگردانیم نتوانستیم الحضرمی الشافعی، محمد بن عمر بحرق منوفای: ۹۳۰هـ، حدائق الأنوار ومطالع الأسرار فی سیره النبی المختار، ج۱، ص۳۳۸، اسم المؤلف:، دار النشر: دار الحاوی – بیروت – ۱۹۹۸م، الطبعه: الأولی، تحقیق: محمد غسان نصوح عزقول
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع، کتابی به زبان فارسی حاوی مناظرات عالم دینی شیعه سلطان الواعظین شیرازی(۱۲۷۵-۱۳۵۰ش)، با علمای اهل سنت. این مناظرات در ده شب در شهر پیشاور پاکستان برگزار شد و روزنامه‌های محلی پیشاور آن‌ها را چاپ کردند. بعدها همان متن، بصورت کتاب چاپ شد. سلطان الواعظین در مناظرات خویش، از کتاب‌های معتبر اهل سنت چون صحاح سته، مسند احمد بن حنبل استفاده کرده است. کتاب شب‌های پیشاور ۱۰ جلسه مناظرات سلطان الواعظین با علمای اهل سنت را در بر دارد؛ این جلسات مناظره در پیشاور و در منزل میرزا یعقوب علی خان قزلباش از رجال مهم پاکستان تشکیل شد و به مدت ۱۰ شب به طول انجامید. شروع مناظرات از شب جمعه ۲۳ رجب ۱۳۴۵ق بود و جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا ۶ تا ۷ ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه داشته است. به گفته سلطان الواعظین در پی این مناظرات و در پایان شب آخر ۶ تن از رجال، ملاکین و اصناف اهل سنت، مذهب تشیع را برگزیدند. به گفته مولف بسیاری از علما، چون سید حسین طباطبایی بروجردی نویسنده را به جهت نگارش شب‌های پیشاور ستوده‌اند. 🔽 « تصویر ارائه شده از مناظره های شبهای پیشاور در سال 1345ه ق توسط هوش مصنوعی »