eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️مذهبی بودم شده بود چیک و چیک! 📸 و یهویی.. 🎞 های مختلف با و روسری لبنانی! من و دوستم توی کافی شاپ من و زهرا یهویی گلزار شهدا من و خواهرم یهویی سرخه حصار 📸عکس لبخند با ریز دخترکانه.. 😊دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکسها.. 💌 یک در میان احسنت و فتبارک الله احسن الخواهر! پرشده بود از تعریف و تجمید ها 🍀از نظر خودم کارم چرا که داشتم ؛حجاب برتر! 📸کم کم در رنگ و لعاب ها بالا گرفت 📌تعداد هم خدا بدهد برکت! کلافه از این صف طویل مزاحمت… یکبار از خودم جویا شدم ⁉️ 📗 .. رویش نشسته بود خروارها ..🍁 🍀هاا ڪردم.. و خاڪها پرید از هر طرف.. ” ” بود عنوان …🍂 –هادی خودمان.. همان گل پسر .. چارشانه و هیڪل روی فرم و ورزشے.. 👌 خود را.. را بوسید و گذاشت خانه.. ساڪ ورزشی اش هم تبدیل شد به پلاستیڪی! 📱رفتم سراغ و پستـها نگاهی انداختم به 💢۸۰ درصدش بود‼️ با و درودهای فراوان! لابه لای ڪامنتها چشمم خورد به نسبتا بـرادرها! دایرڪت هایم ڪه بماند! عجب لبخند ملیحی.. عجب حجب و حیایی… 💢انگار پنهان شده بود پشت این حرفهای نسبتا ساده هلویی.. عجب قند و نباتی ای جان! از خودم امد😔 شدم از اینهمه و دلبـرے..😔 🌹شهید هادی ڪجا و من ڪجا! باید .. پا گذاشتم روی نفس و خواستم ڪمی بشوم و ابرهیم ها…
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
💠داش #ابرام.. نذر لبخندت☺️ گناه نمیکنم...❌ 💠ت✨و هم حواست به #هوای دلم💞 باشه ها #برای_داش_ابرام #رف
🌷 🔅راوی_یکی_از_دوستان ♻️ به همراه نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد صحبت می کردیم.یکی از دوستان که ابراهیم رو نمی شناخت تصویرش رو از من گرفت و نگاه کردبا 😳گفت : شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه⁉️ ♻️با تعجب گفتم: خب بله ، مگه!؟ گفت : من قبلا تو بازار سلطانی مغازه داشتم.این آقا ابراهیم دو روز در هفته سر بازارمی ایستاد.یه کوله باربری هم می انداخت روی و بار می برد.یه روز بهش گفتم : اسم شما چیه؟ گفت : من رو یدالله صدا کنید! ♻️ گذشت .... تا چند وقت بعد یکی از اومده بود بازار تا ایشون رو دیدبا تعجب گفت : این آقا رو می شناسی!؟گفتم: نه چطور مگه!گفت : ایشون والیبال و کشتیه، آدم خیلی با تقوائیه، برای شکستن نفسش این کارهارو می کنه. ♻️ این هم بگم که آدم خیلی بزرگیه!بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم!🌸صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد.این ماجرا برای من عجیب بود.💥 🌷 ╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮ @emam_hasani_ha
جان!تو شدی تا اسماعیل نفست را کنی و پای سفره ی عند ربهم یرزقونی ها بنشینی و تناول کنی از مائده های خوان بی کران حضرت !نوش جانت شیر مرد! 💔 شہداےِ امـامـ حسـنـے🌙
♥🍃 🍃 • • ●|💛روایتۍازتو💛|● • • 🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش ! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از همسرش، از خونِ گفت و از اهداف . آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب ؛
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 همیشه آیه‌ ، وَ جَعَلْنا را زمزمه می کرد ‌گفتم : آقا این برای محافظت در مقابل ، اینجا که نیسٺ ! نگاه داری کرد و گفٺ : بزرگتر از هم وجود داره ؟ شهید ابراهیم هادی🌸 🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴
🖇📗 برف شدیدے مے بارید🌨 سوز سرما هم آدم رو ڪلافه مےڪرد🥶 توے جاده برا انجام کارے پیاده شدیم یادم رفت سوئیج رو بردارم😶 یهو درهاےماشین قفل شد به خانومم گفتم سوئیچ یدڪ ڪجاست؟😬 گفت اونم توےماشینه نمےدونستیم چیڪار ڪنیم توی اون سرما😰 ڪسے هم نبود ازش ڪمڪ بگیریم🙄 هر ڪاری ڪردم درب ماشین باز نشد😱 شیشه ے پر از برف ماشین رو پاڪ ڪردم یهو چشمم افتاد به عڪس شهید هادے😍ڪه به سوئیچ ماشین آویزون بود به دلم افتاد از ایشون ڪمڪ بگیرم به شهید گفتم: شما بلدے چیڪار ڪنے?🥺✋🏼 خودت ڪمڪمون ڪن از این سرما نجات پیدا کنیم همینجور ڪه با شهید حرف میزدم ناخوداگاه دسته ڪلید منزلم رو در آوردم🗝 اولین ڪلید رو انداختم روے قفل ماشین تا ڪلید رو چرخوندم ، درب ماشین باز شد😱🤩 خانومم گفت: چطور بازش ڪردے؟🧐 گفتم با دسته ڪلید منزل🤷‍♂ خانومم پرسید: ڪدومش ؟ مگه میشه؟🧐🤯 شروع ڪردم ڪلیداے منزل رو روے قفل امتحان ڪردن تا ببینم ڪدومش قفل رو باز ڪرده🧐 با ڪمال تعجب دیدم هیچ ڪدوم از ڪلیدها توےقفل نمیره😳 اونجا بود ڪه فهمیدم عنایت شهید ابراهیم هادےشامل حالمون شده🙃
معتقدبودمیزان‌رفاقت‌ماباافرادبستگۍ به‌ارادت‌آنهابه‌امام‌دارد🚶🏿‍♂ #همت رامیگویم‌حاج #ابراهیم ..!🌿 - #شهید_ابراهیم_همت💙!