eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
•❧•|⛔️🙏|•❧• ༎🚦❗️༎ تأسف آور است .. ڪآر انسآنے ڪہ .. برآے سبڪـ ڪردن بدنش .. دو سآعت بر روے تردمیل مے‌دَوَد .. امآ برآے سبڪ ڪردن .. بآر گنآهآنش دو دقیقه .. در برآبر پروردگآر نمےایستد ..💔 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
°•☂️🌂°• فـڪر ڪنیم الان تو مڪھ بودیم و همه ے خبرنگاࢪ ها دوࢪ امـام مون جمع شدھ بودن🙃 پ.ن: اگه زودتࢪ از اینها من و تو بھ خودمون میومدیم اݪان دࢪ واقعیت میدیدم نھ دࢪ خیاݪ! اݪلهم عجݪ ݪوݪیڪ اݪفرج🥀✨ ----------------------------------------🐳^-^ ★⇠🖇| ★⇠🔗|
❰🧔🏻💞❱ سر سپردندوسر فداڪردند ارباً اربا، مُقَطَعُ الاعَضاء ذڪر لبهایشان دمِ آخر " لَڪَ لبیڪ " ----------------------------------------💔^-^ ✇⇠🌜| ✇⇠🌛|
≼🌹🥀≽ آسمآݩ فرصټ پرۅاز بݪندیسټ ولے....💔 قصہ ایݩ است چه اندازہ کبۅټر باشے(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ----------------------------------------💔^-^ ❥←❤️| ❥←🔥|
داستانک♥️ سرڪلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهداے زیادے رو پیدا میڪنن و میارن ایران... بہ نظرتون ڪارخوبیہ؟؟ ڪیا موافقن؟؟؟ ڪیامخالف؟؟؟؟ اڪثر دانشجویان مخالف بودن!!!😏  بعضے ها میگفتن: ڪارناپسندیہ.... نباید بیارن... بعضے ها میگفتن: ولمون نمیڪنن ... گیر دادن بہ چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😅 بعضے ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفتہ!!!   تا اینڪہ استاد درس رو شروع ڪرد ولے خبرے از برگہ هاے امتحان جلسہ ے قبل نبود! همہ سراغ برگہ ها رو مے گرفتند، ولے استاد جواب نمیداد.🤔 یڪے از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگہ هامون رو چیڪارڪردے؟؟؟😠 شما مسئول برگہ هاے مابودے؟؟؟😑 استاد روے تختہ ے ڪلاس نوشت: من مسئول برگہ هاے شما هستم...✋ استاد گفت: من برگہ هاتون رو گم ڪردم و نمیدونم ڪجا گذاشتم؟🙄 همہ ے دانشجویان شاڪے شدن. استاد گفت: چرا برگہ هاتون رو میخواین؟ ✍گفتند: چون واسشون زحمت ڪشیدیم، درس خوندیم، هزینہ دادیم، زمان صرف ڪردیم... .🙁 هر چے ڪہ دانشجویان میگفتند استاد روے تختہ مینوشت... . استاد گفت: برگہ هاے شما رو توے ڪلاس بغلے گم ڪردم هرڪے میتونہ برہ پیداشون ڪنہ؟ یڪے از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقہ با برگہ ها برگشت ... استاد برگہ ها رو گرفت و تیڪہ تیڪہ ڪرد.😳 صداے دانشجویان بلند شد. استاد گفت: الان دیگہ برگہ هاتون رو نمیخواین! چون تیڪہ تیڪہ شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگہ ها رو میچسبونیم. ⚠️ برگہ ها رو بہ دانشجویان داد و گفت:شما از یڪ برگہ ڪاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش ڪردید تا پیداشون ڪردید، پس چطور توقع دارید مادرے ڪہ بچہ اش رو با دستاے خودش بزرگ ڪرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظرہ همین چهارتا استخونش نباشہ!!؟؟😔 بچہ اش رو میخواد، حتے اگہ خاڪستر شدہ باشہ.😭 چند دقیقہ همہ جا سکوت حاکم شد😶   و همہ ازحرفے ڪہ زدہ بودن پشیمون شدن!! 😔😢 تنها ڪسے ڪہ موافق بود .... فرزند شهیدے بود ڪہ سالها منتظر باباش بود.🌹😔 شهدا را یاد ڪنیم با عمل بہ وصیت هاشون ... ❣براے شادے روح شهدا صلوات❣  اللهم صل علے محمد وال محمد وعجل الفرجهم 😭😭😭
[بی‌قرارِ‌شهادت]💔 گمنامی را دوست داشت . . . در وصیت نامه اش به این نکته صریح اشاره کرده بود که:🗣 "مرا غریبانه تحویل بگیرید🖐🏻 غریبانه تشییع کنید(: و غریبانه در بهشت معصومه(س) قطعه 31 به خاک بسپارید!👀 برای ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود؛ وصیت کرده بود که چیزی روی قبرش ننویسیم.... فقط بنویسیم: پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق‌تعالی...🤲🏻 { } 🌻|
❄️🦋 نام‌تورادوبارقرعھ‌کشیدند؛ یک‌باربرا؁شهادت‌درآمد... وباردیگر؛ برا؁گمنامۍ🍭' وهربارپیروز،خودت‌بود؁ 🔗🌸
تا حالا شده از خودمون بپرسیم قیمت یه روز زندگى چنده؟ یه دست سالم و یه چشم بى عیب چقدر مى ارزه؟ چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟ اگه یه روزى فهمیدیم قیمت یه لیتر بارون چنده... قیمت یه ساعت روشنایى خورشید چنده... چقدر باید بابت گفتگوی رایگان با خدا پول پرداخت کنیم... یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو با طراوت طبیعت پر کنیم...؛ بدون کافیه لبخند بزنی و بگی : خدایاشکرت... ــــــــ🌱ــــــــ 🌈
≼🌹🥀≽ شاید اینجا ڪسی زیاد شما را نشناسد. اما دشمن خوب می‌شناخت همیشه ڪابوسۍ بودی برای اسرائیل سـلاݥ ما را نیز بہ حاج قاسݥ عزیز برساݩ.💔 ...🍂 ♥️ ----------------------------------------💔^-^ ❥←❤️| ❥←🔥|
≼🌹🥀≽ 👤⇠.بھم‌میگفت: خانۅم‌من‌براۍ‌چـادࢪت‌میࢪم نکنہ‌فـࢪدا‌کسےبه‌بهانہ‌جنگ، چادࢪ ࢪوازسࢪ‌نامۅس‌مـن‌برداره..☝️🏼 •|🧔🏻|• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ----------------------------------------💔^-^ ❥←❤️| ❥←🔥|  --------•࿇[🌤⚡]࿇•--------
گاهے‌یڪ‌جواب‌نیمہ‌تلخ‌‌به‌پدرومادر ڪدورت‌و‌ظلمےمی‌آوردڪہ‌صد‌تا‌نماز شب‌خواندن،آن‌را‌جبران‌نمی‌ڪند ...! -آیت‌اللّٰہ‌فاطمےنیا ꒷ ͝͝͝ ꒦ ͝ ꒷꒷ ͝͝͝ ꒦ ͝ ꒷ ͝͝ ꒦ ͝ ꒷꒷ ͝͝͝ ꒦ ͝ ꒷
‹📻🌿› -شهیدمصطفۍصدرزادھ🌱! رفیقش‌میگفت: گاهۍمیرفت‌یہ‌گوشہ‌؎خلوت، چفیہ‌اش‌‌رامۍڪشیدرو؎سرش توحالت‌سجده‌مۍموند..! بہ‌قول‌معروف‌یہ‌گوشہ‌ا؎ خداراگیرمۍآورد:) 📻⃟🌿¦⇢ 📻⃟🌿¦