#تحلیل
#ارتداد
#سلمان_رشدی
🌸 #یادداشت |«ارتداد و آزادی عقیده در اسلام؟!»
🔹 در چند روز اخیر خبر حمله به «سلمان رشدی» نویسنده هندی-انگلیسی کتاب موهن و ضداسلامی «آیات شیطانی» توسط یک جوان مسلمان به نام «هادی مطر»، پس از ٣۴ سال اذهان عمومی جهان را یکبار دیگر متوجه فتوای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با این نویسنده مرتد نموده است؛ لذا بر آن شدیم که در این یادداشت کوتاه به بررسی این موضوع بپردازیم؛
🔹در ٢۵ بهمن ماه سال ١٣۶٧ هجری شمسی پس از توهین و جسارت نویسنده به ظاهر مسلمان به نام «سلمان رُشدی» به ساحت قرآن کریم و رسول خدا در کتاب «آیات شیطانی»، امام راحل فتوای تاریخی خود، مبنی بر ارتداد و اعدام مؤلف و ناشرین مطلع از محتوای آن را صادر نمودند؛
🔹هرچند که تا چند روز قبل این حکم تاریخی اجرا نشده بود، اما طبق اعتراف شخص سلمان رشدی، پس از فتوای مرجعیت دینی در جهان تشیع، او تمامی عمرش را در اختفاء گذرانده و بالاخره نیز بعد از سه دهه فرار و وحشت، توسط جوانی لبنانی-آمریکایی به شدت زخمی شده به صورتی که تا کنون حداقل یک چشم و بخشی از اندام حسی و درونی خود را از دست داده است؛
🔹 در پی اقدام این جوان ۲۴ ساله مسلمان، دشمنان دیرینه اسلام و مکتب تشیع با استفاده از بوقهای رسانهای خود، هجمه شدیدی را در رابطه با «حکم ارتداد» و فتوای تاریخی امام امت آغاز کرده و این حُکم را مخالف با «آزادی عقیده و بیان»، و حتی متناقض با برخی از آیات قرآن، مانند آیه ۲۵۶ سوره بقره (لا إِکْراهَ فِی الدِّین: در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست) دانستهاند؛ و تمامی سعی خود را برای نشان دادن چهرهای خشن و مستبد از دین اسلام و مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (ع) بهکار بستهاند؛
🔹بدیهی است در پاسخ به این هجمه و شبهات، بر پیروان مکتب اهلبیت لازم است در فضای حقیقی و مجازی خود و دیگر مسلمانان را به جوابهای مستدل و منطقی مسلح نمایند که در این مجال به چند نکته کوتاه در این زمینه اشاره مینمائیم:
1️⃣ در دین مبین «اسلام» که آخرین و کاملترین دین الهی است؛ «آزادی عقیده» به عنوان یکی از مهمترین دستورات دینی بیان شده؛ بهصورتی که تمامی انسانها در این دین مترقی، موظف به تحقیق و انتخاب آزادانهی دین و مکتب خود شدهاند؛ و اساساً اصلِ پذیرش دین اسلام و اصول عقاید آن، بدون تحقیق و استدلال عقلی، و به صورت اجباری و یا موروثی و تقلیدی، باطل و فاقد جایگاه ارزشی است؛
2️⃣ مسلماً برخی مسائل مانند اعتقادات، از امور قلبی و درونی هستند و ماهیت آنها به گونهای است که اصلاً اجبار و اکراهبردار نیستند و نمیشود کسی را به آنها مجبور نمود؛ بهطور مثال، نمیشود کسی را مجبور کرد که شخص دیگری را در دل دوست داشته باشد، هرچند که در ظاهر او را مجبور کنند که با آن فرد اظهار دوستی نماید؛ لذا در «پذیرش اعتقادات دینی» از اساس، امکان اجبار وجود ندارد و فرد باید با استدلال و درک حقایق دین، از درون به حقانیت آن ایمان آورد، لذا خداوند در آیه شریفه «لا إِکْراهَ فِی الدِّین» بر این موضوع تأکید نموده که اصلاً دین اسلام با «اکراه» و «اجبار» سنخیتی ندارد؛
👇👇👇