#امام_خامنه_ای
‼️ سخنانی که ۳۰ سال نادیده ماند....
❗️آن وقتىكه #جوان_حزباللهى ما به #جهاد يا به #سپاه يا به فلان وزارتخانه مىرفت و به او مىگفتند كه چقدر حقوق مىخواهى، مىگفت اين حرفها چيست، مگر من براى حقوق آمدهام؟ اصرار مىكردند كه بالاخره زندگى خودت و زن و بچهات بايد بگردد؛ يك چيزى بگير.
❗️به نظر شما اينها #افسانه است؟ به نظرم اگر شما برويد در دنيا اين را نقل كنيد، چنانچه كسى وضع چند سال قبل ما را نديده باشد، خواهد گفت كه افسانه است؛ ولى اين واقعيت است. اين رويداد، در همين #ايران و در همين #تهران و در همين وزارتخانههاى ما اتفاق افتاد؛ يكى، دو مورد هم نبود.
❗️نمايندهى مجلس وقتى اول بار به او حقوق دادند، #خجالت كشيد حقوق را بگيرد! بعضى از دوستان ما در دورهى اول نمايندگى مجلس، شرمشان آمد و ننگشان كرد كه حقوق بگيرند! گفتند ما حقوق بگيريم؟!
❗️برادران! من و شما داريم از آن ذخيره مىخوريم؛ فراموش نكنيد، آن را مردم ديدند.
❗️نمىشود ما در زندگى مادّى مثل #حيوان بچريم و بغلتيم و بخواهيم مردم به ما به شكل يك اسوه نگاه كنند؛ مردمى كه خيليشان از #اوليات_زندگى محرومند. در اين راه، از خيلى چيزها بايد گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نيز بايد گذشت.
❗️نمىگويم مثل پيامبر باشيم، نمىگويم مثل امير المؤمنين كه شاگرد پيامبر بود باشيم؛ كه انسان آن مطالب را كه مىخواند، تنش مىلرزد. اميرالمؤمنينى كه زهدش در زندگى و دنيا مَثَل ساير است و مسلمان و غير مسلمان آن را مىدانند، در بارهى پيامبر مىگويد: «قد حقّر الدّنيا و صغّرها و اهون بها و هوّنها» ؛ دنيا را تحقير كرد يعنى همين لذايذ و بهرهمنديها و برخوردارىهاى دنيا را كوچك كرد به آنها توهين كرد و سبكشان نمود.
🗓 سخنرانى در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران؛ ۱۳۷۰/۰۵/۲۳
🕋🕋🕋🕋🕋
کانال رسمی معاونت جامعه و مردم
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ویژه ائمه محترم جماعات
https://eitaa.com/emam_jamaat
#شهدا
#شهید_بابایی
🌸 عباس بابایی؛ جوان حزباللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد
🔻رهبر انقلاب: سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجهی این #جوان_حزباللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست.
⛔️ وقتی #بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهیی از این قضایا را نقل کرد.
🔹 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم #شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام #ناسازگاری داشت.
🔹 شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و #محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.
🔹 شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! #دعا_کن_من_شهید_بشوم! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳
🌷 سالگرد شهادت #شهید_عباس_بابایی
🕋🕋🕋🕋🕋
کانال رسمی معاونت جامعه و مردم
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ویژه ائمه محترم جماعات
https://eitaa.com/emam_jamaat