🔴 هشدار مسیح به منتظران؛ در آخرالزمان
🌕 حضرت عیسی علیه السلام:
آسمان و زمین زایل میشود لیکن سخنان من زایل نشود؛ پس خود را حفظ کنید! مبادا دل های شما از پرخوری و مستی و اندیشه های دنیوی سنگین گردد؛ و آن روز ناگهان بر شما آید و چون دامی بهناگاه غافلگیرتان کند؛ زیرا بر همۀ مردم در سرتاسر جهان خواهد آمد. پس در هر وقت دعا کرده، بیدار باشید؛ تا شایسته آن شوید که از جمیع چیزهایی که بوقوع خواهد پیوست نجات یابید و در حضور پسر انسان بایستید..!
📙انجیل لوقا، باب ۲۱، آیات ۳۴ تا ۳۷
🌷@emam_zmn🌷
وظیفه ۱۰ منتظران
4.68M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت دهم وظایف منتظران
🔵 صله مالی امام زمان علیه السلام
🎙️#ابراهیم_افشاری
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان
🎥 فقط یک پیوند ایجاد کن!
👤 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🌷@emam_zmn🌷
📝آیا جنیان و فرشتگان منتظر فرجند❓
📖گرچه ما به روایاتى که دلالت بر منتظر بودن تمامى جنّیان و فرشتگان بکند برخورد نکردیم اما اخبار و احادیث بسیارى بیانگر منتظر بودن گروهى از فرشتگان و اجنّه هستند.
1⃣ - أبان بن تغلب مى گوید:
💭 امام صادق(علیه السلام) فرمود:
🔻«.. آن گاه که او(حضرت قائم عج) پرچم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به اهتزاز درآورد سیزده هزار و سیزده فرشته که سالها منتظر ظهورش بوده أند به زیر پرچمش گرد مى آیند (و آماده نبرد مى شوند) همان فرشتگانى که با نوح پیامبر در کشتى، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسى هنگام عروج به آسمان همراه بودند».(۱)
2⃣ – امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند:
🔻«فرشتگانى که در جنگ بدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) یارى دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند (منتظر ظهور حضرت اند) تا اینکه حضرت صاحب الامر را یارى رسانند و مقدارشان ۵ هزار فرشته مى باشد».(۲)
3⃣ – محمد بن مسلم مى گوید:
🔻«از امام صادق(علیه السلام) درباره ى میراث علم و اندازه ى آن پرسیدم، حضرت در پاسخ فرمود: خداوند دو شهر یکى در شرق زمین و دیگرى در غرب آن دارد، در آن دو شهر، گروهى سکونت دارند که نه ابلیس را مى شناسند و نه از آفرینش او آگاهى دارند، هر چند مدت یک بار با آنان دیدار مى کنم، آنان درباره ى مسائل مورد نیاز و چگونگى دعا از ما مى پرسند و ما به آنان مى آموزیم، هم چنین آنان درباره ى زمان ظهور حضرت قائم مى پرسند… گروهى از آنان از روزى که به انتظار حضرت قائم بوده اند هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و وضع آنان همین گونه بوده است، آنان از خداوند مى خواهند که صاحب الامر را به آنان بنمایاند».(۳)
💭 رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا از ظهور حضرت مهدى(عج) شاد و خرسند مى شوند»
4⃣ – امام على(علیه السلام) مى فرمایند:
🔻«… خداوند، حضرت مهدى(عج) را با فرشتگان جن و شیعیان مخلص یارى مى کند».(۴)
🔴 با توجه به این روایات مى توان بیان داشت که هم فرشتگان و هم برخى از جنّیان و هم موجودات ناشناخته دیگرى در انتظار و چشم به راه آمدن آن منجى عالم هستند.
📚پی نوشتها :
۱- صدوق، کمال الدین تمام النعمه ، ج ۲، ص ۶۷۲٫
۲- حر عاملى، اثبات الهداه، قم ، ج ۳، ص ۵۴۹٫
۳- حر عاملى، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۲۳٫
۴- حسینى، حصینى، الهدایه الکبرى ، ۱۴۰۶ هـ ق، ص ۳۱٫
۵- و. ک، یوسف بن یحیى مقدسى سلمى شافعى، عقد الدرر فى اخبار المنتظر، ص ۱۴۹ و ۸۴، عالم الفکر، قاهره ; ر ک، جلال الدین سیوطى، در المنثور، بیروت، دار الامر، ج ۶، ص ۵۰٫
۶- محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۸۵ – ۸۶، ب ۲۹، ح ۸۶٫
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ادرکنا یا صاحب الزمان (عجل الله)
❤️یاران امام زمان(عجل الله) چه کسانی هستند!!!❤️
🌷@emam_zmn🌷
حبزرگیمیگفت:
همهمردمنسبتبههمدیگهحقالناسدارن!!
پرسیدمینیچیڪهنسبتبههم؟
فرمودنوقتییڪیزارمیزنه
تاامامزمانشروببینه.
یڪیمبیخیالدارهگناهمیڪنه!
اینبزرگترینحقالناسیهڪهباهرگناه..
میفتهبهگردنمون(:💔"
حواسمونهستداریمچیڪارمیڪنیم؟
🌷@emam_zmn🌷
غیبـتامـامزمـانیعنـی
خـداهنـــوزبـهمـنتـو
اعتمـادنـداره!
#امام زمان
#اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
🌷@emam_zmn🌷
✨ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﻴﺒﺖ
ﻣﺆﻟﻒ:
ﻧﻌﻤﺎﻧﻰ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ:
«ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺸﻴﻮﻩ ﺍﺋﻤﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺑﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺭﺳﻤﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ،
ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﺂﻣﺪﻫﺎ ﺻﺒﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻄﺮﻫﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻥ! ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻓﺮﺝ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﮕﻔﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺷﺘﺎﺏ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺑﻬﻠﺎﻛﺖ ﻣﻴﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻴﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺁﺭﺯﻭﻯ (ﺗﻮﺃﻡ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ) ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ.
ﻭ ﺑﻪ ﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻔﺮﻣﺎﻥ ﺍﺋﻤﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻓﺮﺝ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻴﺒﺎﺷﻨﺪ (ﻛﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺩﻳﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﻮﺩ) ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻴﻤﺎﻧﻨﺪ،
ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻧﺪ، ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﺒﻴﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﺮﻯ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﺎﻟﻮﺩﻩ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎﺵ!
ﭘﺲ ﺍﻯ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎن! ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﻮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺪﻡ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻨﻬﻴﺪ... »
🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار-۶۹۸
#امام_زمان
🌷@emam_zmn🌷
.
#منتظرانھ🖐
آخرِ آیدےهاموטּ یہ" ³¹³" گذاشتیم..!😑☘
اسم اڪانتمونو |منتظر| ڪردیم..!😔🌼
داخل بیوموטּ
⊰⊹اَللهُمَعَجِللِوَلیِڪَاَلفَرَج⊰⊹
نوشتیݥ..!🍂
انواع پروفایل هاےمهدوے رو براے پروفایل موטּ انتخاب ڪردیم..!🙂
دم اذان مغربِجمعہ هم نوشتیم،
غروبـ شد نیامدي...!😞
و این شد همہ،سهمِ ما از انتظار...😭
ما فقط نشستیم...
گناه ڪردیم...😓
و برای فرجِ #تُ دعا ڪردیم🤲
#حضرت_ادعاییم💔
🌷@emam_zmn🌷
'♥️𖥸 ჻
شیرینترازنامشماامڪانندارد
مخروبهباشدهردلےجانانندارد
جانِمنوجانانِمنمھدیزهـــرا
قلبمبهجزصاحبالزمانسلطانندارد..♥
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولاجانم💚
🌱چگونه سرکنم بدون عشق،صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدن مدام را؟
🌱شلوغ شد دل من از بروبیای هرکسی
ولی دوباره یادِ تو شکست ازدحام را...
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
🌷@emam_zmn🌷
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای مهربان من تو کجایی که این دلم
مجنون روی توست که پیدا کند تو را
ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام
چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌷@emam_zmn🌷
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
🔖 قسمت اول
⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، بهسبب بعضی از جنبههای منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) میباشد.
☑️آیت اللّه ناصری دولتآبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم میآوریم.
🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی میگوید:
🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سالهای بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم.
سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف میشدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم.
🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند.
در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی میگریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را میخواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود:
▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند:
🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!»
▫️ من از سیّد پرسیدم:
🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟
▫️ سیّد گفت:
🔸 «بله!»
▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت:
🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ میزنند و میخواهند شما را همراه خود ببرند.»
▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم:
🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چهشده که میخواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟!
▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و میخواهد من نیز در این سفر طبق معمول سالهای گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم.
به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان میباید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت:
🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروانها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمهها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.»
🚙 من نیز فورا لوازم و خیمهها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛
⛺️ چادرها را برافراشتم و فرشها را گستردم.
👮🏽♂ در این حال یکی از شرطههای سعودی (پلیسهای عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت:
🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!»
▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم:
🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم.
▫️ گفت:
🔸 پس امشب نباید بخوابی!
▫️ پرسیدم:
🔹 چرا؟
▫️ گفت:
🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!»
▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان میآوردم.
میگفتم:
🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی!
(ادامه دارد)
🌷@emam_zmn🌷
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات 🔖 قسمت اول ⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگان
✨ امام زمان علیه السلام در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت دوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان علیه السلام حال خوشی پیدا کردم.
⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی علیه السلام در روز عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم:
🔹 از چه جهت؟
▫️ فرمود:
🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمیآید. امشب شبی است که جدّم امام حسین علیه السلام در این بیابان آمده است.»
▫️ بعد فرمود:
🔶 «دلت میخواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ فرمود:
🔶 «برخیز و غسلی بهجا آور و وضو بگیر!»
▫️ عرض کردم:
🔹 هوا طوری است که نمیتوانم با آب سرد غسل کنم.
▫️ فرمود:
🔶 «من بیرون میروم، تو آب را گرم کن و غسل نما!»
▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم.
چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند:
🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که میگویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.»
▫️ و بعد از نماز فرمودند:
🔶 «جدّم، امام حسین علیه السلام در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را میخوانم. تو هم با من بخوان!»
▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو میریخت. هر جملهای را که میخواند، در ذهن من میماند و من فورا آن را حفظ میکردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد.
من با اینکه با کتابهای دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند:
🔶 «این دعا مخصوص امام علیه السلام است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمیتواند آن را بخواند و از یاد تو نیز میرود!»
▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمهای از آن در ذهن من باقی نماند.
(ادامه دارد)
🌷@emam_zmn🌷
💎🔮💎
🔮چه خوش است من بميرم به ره ولای مهدی
سر و جان بها ندارد كه كنم فدای مهدی
💎همه نقدِ هستي خود، بدهم به صاحب جان
كه يكی دقيقه بينم رخ دلگشای مهدی
🔮چه كنم چه چاره سازم كه دلِ رميده من
نكند هوای ديگر به جز از هوای مهدی
💎نه هوای كعبه دارم، نه صفا و مروه خواهم
كه ندارد اين مكان ها به خدا صفای مهدی
🔮من دل شكسته هر دم، به اميد در نشستم
كه مگر عيان ببينم، قد دلربای مهدی
💎«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎🔮💎
#امام_زمان
#شعر_مهدوی
🌷@emam_zmn🌷
وظیفه ۱۱ منتظران
3.51M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت ۱۱ وظایف منتظران
🔵 اتفاق و اجتماع بر نصرت امام
🎙️#ابراهیم_افشاری
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کرامت
🔰توسل به امام زمان(عج)شفای بیماری و ازدواج
🔹حضرت میفرمایند:ماشما را فراموش نمیکنیم 🕊
👤 استاد #عالی
🌷@emam _zmn🌷
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨ امام زمان علیه السلام در صحرای عرفات (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت دوم 🌌 تصمیم گرفتم شب ر
۰✨ امام زمان علیه السلام در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت سوم
▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم:
🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من میگویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است.
▫️ فرمودند:
🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمیرود!»
▫️ عرض کردم:
🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمّد (ص) به فریاد میرسند.»
▫️ پرسیدم:
🔹 آیا امام زمان علیه السلام در این بیابان تشریف میآورند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!»
▫️ من با همه این نشانهها و قرینهها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام علیه السلام، اکنون در چادر مخصوص خود نشستهاند.
دوباره پرسیدم:
🔹 آیا فردا امام علیه السلام با حاجیان به عرفات میآیند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری!»
▫️ عرض کردم:
🔹 کجا میروند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «جبل الرّحمه»
▫️ دوباره عرضه داشتم:
🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام علیه السلام را میبینند؟
▫️ فرمود:
🔶 «میبینند امّا نمیشناسند!»
▫️ عرض کردم:
🔹 فردا شب امام زمان علیه السلام به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
▫️ فرمود:
🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس علیه السلام خوانده میشود، میآید.»
▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 خیر آقا جان!
▫️ فرمودند:
🔶 «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
▫️ پرسیدم:
🔹 آقا نام پدر شما چیست؟
▫️ فرمودند:
🔶 «حسن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 نام خودتان چیست؟
▫️ فرمود:
🔶 «سیّد مهدی!»
▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم.
✨ در اینوقت، آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقهای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم.
(ادامه دارد)
🌷@emam_zmn🌷
🌱💥•°
یهاسـتادداشتیم،میگفت:
اگهدرسمیخونیدبگینبرا
"امامزماݩ(عج)"
اگهمہارتکسبمیکنیدنیتـتوݩ
باشهبرایمفیـدبودنتـودولـت
"امامزماݩ(عج)"
اگهورزشمیکنیدآمادگـےبرای
دوییـدݩتوحکومتکریمهآقابآشه...
اینجوری میـشـیـم ↴
ســربازقبلازظہور🌷
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌷@emam_zmn🌷
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
۰✨ امام زمان علیه السلام در صحرای عرفات (تشرفی از حاج محمد علی فشندی) 🔖 قسمت سوم ▫️ پس از پایان دع
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت چهارم (آخر)
▫️ آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پولها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟»
▫️ فرمود:
🔶 «وقتی که حاجیان، نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مدّاح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم (ع) کرد، من به چادر شما میآیم.»
▫️ در اینوقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم.
هرچه به اینطرف و آنطرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم:
🔹 راستی او که بود؟ سیّد مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: «جدّم حسین، عمویم عبّاس.. .»
▫️ قرینهها و نشانهها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بیتاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان (ع) همسخن بودهام.
👮🏽♂ از صدای گریه و ناله من، شرطه سعودی (پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت:
🔸 «چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟»
▫️ گفتم:
🔹 نه! مشغول مناجات با خدایم.
▫️ او با تعجّب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت (ع) گریستم.
فردای آن روز، قصّه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت:
🔸 «ای حجّاج! متوجّه باشید که این کاروان مورد توجّه و عنایت امام زمان (ع) است.»
▫️ همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم، جز آنکه فراموش کردم بگویم آقا وعده کرده است که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم (ع) به چادر ما میآید.
🌌 شبهنگام، حاجیان پس از نماز، روضهای گرفتند و مدّاح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم (ع) زد و حالی در چادر بر پا شد. در آنوقت، به یاد سخن آقا افتادم. هرچه نگاه کردم، آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم:
🔹 خدایا! وعده امام (ع) حق است!
✨ در اینوقت، امام (ع) به خیمه تشریففرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسهای برپای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که:
🔹 بیایید و امام زمانتان را ببینید!
▫️ که امام اشارتی کردند و من بیاراده و بیاختیار بر جای خود ایستادم.
روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم. (۱)
⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۳۸
(۱). آب حیات، صص ۳۸۹- ۳۹۳.
🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس از ظهور چه خواهد شد؟
استاد نصرالله پور#
اگه دوس داری بدونی طبق روایات و احادیث امام زمان چطور ظهور میکنه، بعد از ظهور برای جمع کردن لشگر به کجا میره، چه کسانی و از چه کشورهایی ایشونو حمایت میکنن، با کجا جنگ میکنه و وزیرش چه کسی میشه و خیلی چیزای دیگه...
این کلیپو ببین.
🍃أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃
🌷@emam_zmn🌷
🔹 چند وقت پیش از آقا پرسیدم :
چطور می شود امام زمان را درک کرد؟
🔸گفتند :
📖زیاد قرآن بخوانید و
به قرآن زیاد نگاه کنید.✅
🔹 از وقتی این حرف را زدند ، 📖 قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود 😍 اما امروز خیلی دلم گرفت. 😔
🔹با خودم گفتم :
توی این مدت ، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان داشته باشم؟⁉️😢
🔹 بعد از جلسه ، بدون اینکه حرفی بزنم ،
🔸 آقا برگشتند به من گفتند :
✳️ #چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان (عجل الله فرجه) رو ببینه ، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.👌🏻✨
🔹سرم را انداختم پایین. حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.🤦🏻♂
🍃براساس خاطره یکی از اطرافیان آیت الله بهجت
📚 درخانه اگر کس است ، ص ۴۳
😍 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#یامهدی_العجل
🌷@emam_zmn🌷