🔹مراسم عزاداری دخت سه ساله ارباب در مسجد امام علی علیه السلام شهر چرمهین با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمدی و نوای گرم مداح اهل بیت کربلایی محمد داریوشی باسینه زنی هیئت سینه زنی شور عزای حسینی برگزار گردید.
جانشین فرمانده سپاه: دستور رهبر انقلاب برای مجازات اسرائیل انجام میشود
فدوی:
دستورات رهبر انقلاب درباره مجازات شدید اسرائیل و گرفتن انتقام خون شهید اسماعیل هنیه واضح و صریح است.
دستورات رهبر انقلاب به بهترین شکل ممکن، اجرا خواهد شد و این وظیفه کنونی ایران است.
انتخاب السنوار به این معنی است خط مقاومتی که حماس آغاز کرده، تا پایان ادامه خواهد داشت.
#همیشه_مردمی
#همیشه_انقلابی
#نماز_جمعه
#مصلی_نماز_جمعه_چرمهین
✅ ستاد برگزاری نماز جمعه شهر چرمهین
🔸خطیب نماز جمعه تهران:
▪️رژیم صهیونیستی تردید نداشته باشد که ایران انتقام سخت خواهد گرفت
🔻 خطیب موقت نماز جمعه تهران گفت: اسرائیل و آمریکا شریک جنایات از جمله شهادت شهید هنیه هستند، اما رژیم صهیونیستی تردید نداشته باشد که ایران انتقام سخت خواهد گرفت.
#نماز_جمعه
#نماز_جمعه_تهران
#سیاست_خارجی
ستاد برگزاری نماز جمعه شهر چرمهین
🎁 هزاران جایزه نقدی و غیرنقدی در سی و یکمین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج
☺️ برای همه مردم عزیز ایران
برای تمامی سنین حتی زیر ۷ سالهها و یا شرکت به صورت خانوادگی و گروهی
👌با رفتن به نزدیکترین مسجد شهرتون در مسابقه جذاب قرآن شرکت کنید...
😉 خانوادگی، گروهی و فردی
💌 مشاهده آئیننامه و محتواها
🎊 سایت ثبتنام:
Quranbsj.ir
#مسابقات_قرآن_بسیج
#مسجد_پایگاه_قرآن
🔴 چرا حرم ها کبوتر دارند نه کلاغ ؟
از نظر طب سنتی، هر مکانی دارای طبع و مزاج خاص خود است. بعضی مکانها مانند غسالخانه هاو قبرستانهابه دلیل گریه وغم وزاری دارای طبع سرد و خشک (سودایی) هستند.
سالن های ورزشی ؛مراکز تحقیقاتی به دلیل هیجان بالا دارای طبع گرم وخشک هستند. اما مکانهایی وجود دارند که دارای طبع گرم وتر هستند یعنی خونسازند.
نشستن کنار رودخانه سودای مغز را ازبین می برد در واقع می تواند آرامبخش بوده وافسردگی ها را ازبین ببرد اما نشستن در کنار دریا سودازا و نیز ایجادکننده افسردگیهاست.
حتی توصیه می شود افرادی که مشکلات روحی روانی شدیدی دارند از نشستن کنار دریا آن هم به هنگام غروب آفتاب با لباس بنفش و یا یاسی خودداری کنند چون زمینه خودکشی را برای خود فراهم می آورند.
ازجمله مکان های خونساز می توان حرم اهل بیت(علیهم السلام) رانام برد. گرمای معنوی این مکان ها آنقدر بالاست که هرفرد با هرطبع و مزاجی را درمان خواهدکرد.
جالب است که هیچ کلاغی در حرم ها دیده نمی شود و بیشترفضای صحن و حیاطها را کبوترها پر کرده اند. چون کبوترپرنده ای گرم مزاج است به
همین خاطر عاشق گرمای معنوی امام و امامزاده هاست!
اماکلاغها بدلیل سرد مزاج بودنشان تاب وتحمل گرمای این مکانهارا ندارند!!! آیا تا کنون به آینه های شکسته داخل حرمها دقت کردید؟؟؟
چرااین آینه ها شکسته اند؟؟؟
مفهومش این است که"به اینجا امدی جسم خاکیت را بشکن و ازوجود خاکیت بگذر وحتی از خودت صرف نظر کن!
واین شکسته شدن در درون عاملی است برای کاهش سودا در بدن و افزایش دم و خون .
(تدوین : دکتر سام دلیری محقق ومدرس طب سنتی واسلامی)
بیانیه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در محکومیت حمله به مدرسه التابعین
https://ccoip.ir/index.jsp?fkeyid=&siteid=1&pageid=275&newsview=209379
شــورای هــماهنگی تــبلیــغات اســلامی
اســـتـــان اصــفهـــان
همزمان با سالروز اقامه اولین نماز جمعه در کشور در تاریخ ۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ رئیس ستاد نماز جمعه شهر چرمهین معارفه شد.
https://karbar.ejna.ir/showContent?contentId=619933
🌹غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد.
🌷سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» که در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد!فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهیدحججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
🌷ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی👉
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزالله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️هرگزشهدایی را که امنیت مان رامدیون شان هستیم،فراموش نکنیم.روحش شاد یادش گرامی.
🍂 اگر امسال نامه ی دعوتت به کربلا به امضای صاحب الزمان رسید ،پشت کوله پشتیِ سفرت این متن رو بنویس ؛
بنویس که ؛
آقاجان اگر در مسیر بودی و نشناختمت ..
سلامٌ علیکم ..😭
اربعین بهترین وقت برای بیعت با مهدیِ صاحب الزمانه رفیق ..🥺🌱
🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ🍃
🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش مرحوم حاج شیخ احمد کافی در مورد پیادهروی اربعین
👆بفرستید برای کسانی که میگویند پیاده روی اربعین رو جمهوری اسلامی درست کرده