هدایت شده از سهیل محمدشفیعی
سلام
زود قضاوت نکنید.
اولا، شاید مانند بسیاری از جوانان، راهنمای خوبی سر راهش قرار نگرفته.
ثانیا، شاید مانند بسیاری از دخترانِ کشورهایِ دارای فرهنگِ تک همسری، مردی در شأنِ او به خواستگاریش نیامده باشد، زیرا زنانِ(بالغ)، حداقل ده درصد بیشتر از مردانِ(بالغ) هستند و افت نمودِ ارزشِ واقعی، در عرضهٔ بیش از تقاضا، یک قانون اجتناب ناپذیر است.
(جمعیت زنان بالغ بیشتر است، چون:
1-زنان چهار سال زودتر بالغ می شوند.
2-مردان در میانسالی بیشتر می میرند.)
یکی از ریشه های اصلیِ بسیاری از مشکلات فرهنگی نیز از همینجا است:
- پسران و خانواده هایشان در فراوانی دختران قرار دارند، پس مغرورانه تشکیل خانواده را تا هر زمان که دلشان بخواهد عقب می اندازند و در این مدت:
1-سن، توقعات و ترسِ پسر و نیز دختری که در شرایط اوست بالا می رود و تفاهم سخت می شود.
2-تعدادی، در رفیق بازیهایشان، به انحراف و اعتیاد کشیده می شوند.
3-تعدادی، راههای سواستفادهٔ روحی و جسمی از زنانِ فراوان در اطرافشان را یاد می گیرند و احساس نیاز جدی به ازدواج و تلاش برای تشکیل خانواده را از دست می دهند.
- از طرفی، در این فراوانیِ زنانِ مجرد، مردانِ متاهل نیز آنچنان که باید، قدر همسرشان را نمی دانند و خطر خیانت و طلاق بیشتر می شود.
- و در این وضعیتِ آشفته، دختران و خانواده هایشان احساس خطر کرده و سعی می کنند با مهریهٔ سنگین، برای خود ایجاد امنیت کنند که خود فرهنگ منفیِ بزرگی بر سر راه ازدواج است.
تا وقتی نسبت مربیانِ مؤمنِ حاذق به جمعیت، کم و نسبت زنان به مردان، زیاد است، تخریب فرهنگ خانواده ادامه دارد.
#کمبودِ_مربیِ_مؤمن_وتعددِ_زوجات