eitaa logo
امام حسین ع
18.9هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد دنیا برای رحمت او جا ندارد آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد از شرح حال خود سخن می‌راند اما انگار در توصیف غربت می‌نویسد کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد غربت درِ این خانه را از پشت بسته‌ست مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد خمس و زکات شیعیان را می شمارد سهم فقیران را به دقت می‌نویسد در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش این بند را با اشک حسرت می‌نویسد پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد حتی برای خشم شیرانِ درنده با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد بعد از شکایت از جفای این زمانه در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ من زود دارم می‌روم اما میایم با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد با رعشه از آزار شربت می‌نویسد سر را به پای طفل گندم‌گون نهاده‌ست بر طالعش حکم امامت می‌نویسد فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد بازارهای سامرا خاموش و گریان بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم نام پدر را روی تربت می‌نویسد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ایرانی ، ایرانی نخر رفته موتور " کبیر" ایرانی kld خریده تا باهاش کار کنه. موتوره ؛هم ریموت داره هم هندل، اما از پنجره نگاه کردم دیدم ،موتور صفر کیلومتر رو دارن هُل میدن تا روشن بشه! اونیکه به اینا تاییدیه استاندارد میده رو باید بگیرن و از انتها آویزون کنن. بدبخت رفته موتور قسطی و با بهره بالا خریده تا باهاش کار کنه ولی حالا باید مدام توی تعمیرگاه باشه... .
. اگرچه مهبطِ وحیِ ملائک هست درگاهم تمام عمرِ خود، زندانیِ دژخیمِ گمراهم اقامتگاهِ من، تبعیدگاه و قتلگاهم شد نمی‌داند کسی از ظلم‌های خصمِ بدخواهم ز سختی‌های گوناگون، مصیبت‌های روزافزون نمانده هیچ در تاریخ، غیر از عمرِ کوتاهم مرا این عمر کوته، یادگار مادرم زهراست هماره بود داغِ حضرتِ مظلومه همراهم شبیهِ مجتبی تنهائی‌ام شد، دردِ بی‌درمان که بود از کودکی، دردِ غریبی دردِِ جانکاهم جوازِ گفتگو با شیعیان، هرگز نمی‌دادند مگر یک گفتگویی بود، تنها در گذرگاهم چو می‌بردند روز و شب مرا دژخیم، تحت الحفظ اگر می‌شد، کسی را گاه می‌دیدم سرِ راهم معارف را چنان، رمز و رموزی خاص می‌گفتم پیامی می‌رساندم شیعه را، در هر بِزنگاهم سکوتِ محض حاکم بود، در بینِ محبانم نبود از شیعیانم، هیچ فریادی هواخواهم نه مهدی پیشِ رویم بود، نَه فردی ز اصحابم مرا پیوسته مونس بود، چشمِ مانده بر راهم مرا کشتند اَعدا در جوانی، جرمِ من این بود که من فرزندِ زهرایم، اَمینِ دینِ اَلّاهم برای قتلِ فرزندم، مرا هم زهر نوشاندند بیاید روزِ دلبندم، همانکه هست خونخواهم چو آید، انتقامِ سیزده معصوم می‌گیرد بزودی می‌کند خود، از ظهورِ خویش آگاهم دهد تکیه به کعبه، تا بخوانَد اهلِ عالم را شبانگاهی که باشد صبحِ آن، زیبا سحرگاهم بگیرد انتقامِ ضربتِ شمشیر و سیلی را دهد پاسخ به هر اشکم به هر سوزم به هر آهم تنِ صد چاکِ جدّم، بی کفن، بی پیرهن مانده بخونِ سرخِ او، تابَد شبی آن جلوه‌ی ماهم قسم بر آن سری که روی نیزه بود، قرآن خوان صدای مهدیِ من، می‌رسد بر گوش ناگاهم اَنابنُ المصطفای او به گوش خلق می‌آید که من در انتظارِ آن قرارِ سبز، هرگاهم بزودی بشنوی بانگِ لِثارات الحسینش را به او لبیک میگوئید، از هر راه و بیراهم دعا هر لحظه بر آن یاورِ مستضعفان باید که آید با دعای منتظرها، يوسف از چاهم ✍ .
. یا نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی شد شامل لطف و کرم خاص خدایی گفتند بیا فاطمه داده است رضایت معمار حرم باش ، علی کرده جدایت جا داشت بنازد به همه عالم امکان روزیِ کمی نیست حرم سازی سلطان آن شیرکه خورده است نهاده اثرش را او خرج حرم کرد تمام هنرش را اخلاص نشان داد ، خدا داد توانش فردوس ِ برین کرد بنا با دل و جانش نزدیک به اتمام حرم بود که ناگاه دیدند همه روی لب شیخ نشست آه با پوزش از آقای جهان گفت به یاران باید که کنم چند شبی ترک خراسان من می روم اما بخرید آبرویم را اجر همه با مادرمان حضرت زهرا تا اینکه دوباره برسم خدمت آقا جز سر در این کعبه بسازید همه جا را در غیبت او گشت مهیا چه بنایی چه گنبد و گلدسته ی انگشت نمایی به به چه ضریح و حرم و صحن و سرایی از شوقِ طوافش دل کعبه است هوایی ناگاه چنین توصیه گردید ز خدام وقتش شده معماری سر در شود اتمام گفتند که ما اذن به این کار نداریم تا آمدن شیخ همه لحظه شماریم هنگام سفر شیخ به ما گفته مکرر کار خود من هست مهیایی سر در گفتند که از جای دگر آمده دستور فرمان امام است و پر از حکمت و منظور پس ساخته شد سر درِ آن روضه رضوان کم داشت فقط روح الامین عرش خراسان پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه با دیدن سردر ز دل خویش کشید آه شد غوطه ور حسرت و غم حال و هوایش تا داشت توان کرد گله از رفقایش گفتند مکدر نشو این امر امام است سر پیچی رعیت ز شهنشاه حرام است یک خادم خوش روزی این روضه ی اعلا دیدار نصیبش شده در عالم رویا کرده است چنین امر ، به او قبله عالم بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم گو مرد خدا ، پیرِ هنر ، دست مریزاد معمار کرمخانه ما ، خانه ات آباد در خانه ی امید تو در فکر طلسمی ما کار نداریم که آمد به چه اسمی بسپار حرم‌ را به طلسمِ کرم ما بگذار بیایند همه در حرم ما ای شیخ بِدان ما پدر هر بد و خوبیم ما طایفه ذاتا همه ستار العیوبیم ما چشم به راهیم‌ گنهکار بیاید با هر چه که آورده ، خریدار بیاید باید به حرم پاک شود زائر ما تا گیرد صله ی تذکره ی کرببلا را ✍ .
. ترسم که شعر سنگ مزار من این شود این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت ........... ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﻮﮐﺮ ﺑﺪ ﻋﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ” ﻣﻨﺘﻈﺮ” ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻮﺩ .
. سبک:سلام آقا که الان روبروتونم ... ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ســــلام آقا ، فدای چشم گریونت بمیــــرم من برای بغــض پنهونت اباصالح اباصالح(۲) ســـــلام آقا ، عـــزیز ماه ســامرا ســـــلام آقا ، سیه پوشِ غـمِ بابا اباصالح اباصالح(۲) گرفتی بزم غم صاحب عزا هستی غــریبــانه به سر شــال عزا بستی اباصالح اباصالح(۲) ابا صالح ! به دل ، داغ پدر داری از این ماتم چه آه پر شــرر داری اباصالح اباصالح(۲) ببارم اشک خون ، جا داره از این غم که شـــاید بر دل مــولا بشــه مــرهم اباصالح اباصالح(۲) دلـــم تتـــگه هــــوای ســامرا دارم هـــوای دیدن صحــــن و سرا دارم اباصالح اباصالح(۲) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ (ڪیمیا) ............... . علیه السلام ارواحنافداه اروحنافداه 🎙به سبک سلام آقا... علیه السلام بیا بابا . کنارم با دوچشم تر ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر عزیز من همین روزا. به زخم ما نمک خورده همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده عزیز من همین روزا . عمومون محسن و کشتن همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن عزیز من همین روزا. میون یک در و دیوار شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار عزیز من لب ِتشته؛غریب عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من حسین جانم به هرسختی . مرا آخر کفن کردی توهم گریه . برای پیرهن کردی حسین جانم دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند حسین جانم سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا غریب آقا سلام آقا ‌. میدونم که عزاداری در این شبها.به درد و غم گرفتاری غریب آقا میاد امشب . صدای گریه های تو غمِ بابا. شده امشب عزای تو غریب آقا ✍ .
برگ گل حساسه عمر گل کوتاهه.mp3
3.93M
برگ گل حساسه عمر گل کوتاهه ای خدا میبینی غرق آهه خاک دنیا سرده با تو بد تا کرده روضه آل الله اوج درده با همون چشمای نیمه باز آسمونا رو میبینه باز به سختی وضو میگیره برا نماز آخرین سحر بندگی پشت پا زدی به زندگی به مهدی یه حرفایی رو باید بگی ای پسر من به پیکر من نماز میخونی تو انتقام خون من هستی چرا گریونی بقیه الله تسلیت آقا تسلیت آقا آجرک الله تسلیت آقا تسلیت آقا سامرا غم داره اشک و ماتم داره امشب آقای ما روزه داره با چه وضع و حالی روی پاهاش جون داد روضه جدش رو یادش افتاد حجت خدای لم یزل تا گرفت پدرو تو بغل ملائک مصیبت خونش غزل غزل شد تن مطهرش کفن شد زمان تو یابن الحسن زمین بوس تو ملائکه قدم بزن ای که تو دستت پرچم اسلام میگیره عزت علم بگیر و قیام کن که تویی قیامت بقیه الله تسلیت آقا تسلیت آقا آجرک الله تسلیت آقا تسلیت آقا 🎙 #️⃣ #️⃣
. . بر صاحبِ پرچم هدایت صلوات بر آنکه بما کند عنایت صلوات شد یوسفِ فاطمه امام دو جهان بر تاجِ امامت و ولایت صلوات شد ذکرِ زبان هر فرشته مهدی بر تارُک اسلام نوشته مهدی بر نور ولایتش دمادم صلوات ما را ز گِلِ علی سرشته مهدی ایکاش همیشه جمکرانی باشیم آماده برای جانفشانی باشیم خواهیم اگر زینتِ مهدی بشویم از یوسف فاطمه نشانی باشیم هر عاشق صادقی تولا دارد از دشمنِ فاطمه تبرا دارد قلبِ همه اهلبیت، با زمزمه ی "یا منتقم اِنتقم" تسلا دارد ما منتظر امامِ بر حق هستیم تا خاتمه با قیامِ بر حق هستیم تا سوختنِ ریشه ی جبت و طاغوت با صاحبِ انتقامِ بر حق هستیم ما منتظر امام عاشورائیم جان باخته ی قیام عاشورائیم تا حال اگر شهید نهضت نشدیم پس کشته ی انتقام عاشورائیم ما تکیه به کشتیِ حسینی داریم سربازیِ نهضت خمینی داریم با نایبِ صاحب الزمان، خامنه‌ای ما عزت و فخر عالمینی داریم ✍ .
. اگر بیعت نکردم، با تو بیعت میکنم آقا که من تجدید میثاقم به هیئت میکنم آقا نه بیعت در رفاه و راحت و آسایش و اَمنَم که بیعت با تو در ایامِ شدت میکنم آقا من از اَستغفِرُاللهَم، پیِ اِن تنصُرُاللهَم که دینت را بِاِذنِ الله نصرت میکنم آقا به اربابم قسم، هرگز به ذلت تن نخواهم داد که زیر پرچمت احساس عزت میکنم آقا حسینی آمدم دنیا، حسینی میروم زینجا که با جدِ تو احساسِ قِرابت میکنم آقا نِدایم چون دهی از صحنِ کعبه، موسمِ فجرت... به محضِ یالِثاراتَت، اطاعت میکنم بخوان از جان و دل، دلهای مشتاق شهادت را که جان و سر، بقربان رکابت میکنم آقا تویی فرمانده ی دلها و ما فرمانبرِ مولا پِیِ اَمرت، حمایت از ولایت میکنم آقا قسم بر اربعینی ها و همراهان زینب که؛ ترا با اربعینی ها زیارت میکنم آقا نمازم، روزه اَم، حَجَّم، جهادم، با تو مقبول است وگرنَه از خود اِعلامِ برائت میکنم آقا تَولایم، تَبرایم، قدم بر جای پای توست خدا را اینچنین کسب رضایت میکنم آقا تو چون در غیبتت تکلیف را روشن نمودی، من... ز اَمر جانشینِ تو اطاعت میکنم آقا میان شیعه میخواهند بذرِ تفرقه پاشند به وحدت شیعه را اینگونه دعوت میکنم آقا همه امنیت ما هست زیر پرچم روضه به روضه یاریِ قرآن و عترت میکنم آقا رگ و خونِ حسینی ها ز یک حنجر بقا دارد همان حنجر، کزو ذکر مصیبت میکنم آقا چو زینب بوسه زد بر آن گلوی پاره غوغا شد برایت گوشه ای از آن، روایت میکنم آقا اَراذل، ریختند آنجا سرِ اهلِ حرم، ای وای اگر گویم، نپنداری جسارت میکنم آقا بزیرِ دست و پا گم شد گمانم عمه جانِ تو کِی از معجر دگر شرحِ حکایت میکنم آقا دلت آتش گرفت و ناله اَت تا عرش بالا رفت دهی رخصت، روایت از اسارت میکنم آقا میانِ لشکر نامحرمان، مظلومه گیر افتاد فقط یک جمله از مقتل روایت میکنم آقا یتیمِ جدِ مظلومت، به راسِ روی نِی گفتا: ز چشمِ هیزِ نامردان شکایت میکنم آقا .
. میفهمه حتما خونِ جگر رو هرکی که دیده رفتنِ پدر رو تکیه گاهِ محکمِ همه ، پدر پدر پدر پدر مردِ بی مثالِ عالمِ ، پدر پدر پدر پدر خون بباریم از غمش کمِ ، پدر پدر پدر پدر حالا به کوچه های سامرا یه سر بزن میخونه کوچه با صدای خسته یا حسن حالا شالِ عزا رو شونه هاشِ اونی که تکیه گاهِ بدونِ تکیه گاهِ واسه من روضه خون اومدم با مهدی هم صدا که با چشمایِ تر میگه وا اَبَتا اَباالمهدی حسن بند دوم داغ مدینه الله و اکبر تازست هنوزم ردّ خونِ رو در پشتِ در شکسته کمری ، علی علی علی علی داره میسوزه یه مادری ، علی علی علی علی سوخته تویِ شعله ها دری ، علی علی علی علی گل داده شعله های اون درِ شکسته حیدر ابش میده با اشک و دست بسته با چشمِ تر حسن داره میبینه ای وای که مادرش چجور روی خاکا نشسته میخواد رو پا بشه پیش حیدر ولی میکشه رو زمین پاشُ یاسِ علی بند سوم اقامون امشب صاحب عزا شد بازم سامرا مثلِ کربلا شد آجرک الله میگیم همه ، اقا اقا اقا اقا داغِ تُ تو قلبِ عالمِ ، اقا اقا اقا اقا تسلیت میگیم به فاطمه ، اقا اقا اقا اقا قلبِ مهدی الان شبیه عمه مضطرِ مثل اون عمه ای که روبروش دو تا سرِ سرِ سردارِ و یکی سرِ علمدار که ساربون داره رو نیزه اونو میبره انگشترِ حسین شد غارت ای خدا انگشتشُ حالا پیدا کنن کجا اَباالمهدی حسن (علیه السلام) .👇👇👇
. به کی بگم من امام عسکری فدا شد سامرا چون کرببلا شد صاحب زمان صاحب عزا شد به کی بگم من محو تماشا شده مهدی تنهای تنها شده مهدی مبهوت بابا شده مهدی به کی بگم من صاحب زمان بابا ندارد سر را به زانو می‌گذارد بابای او جان میسپارد به کی بگم من امام عسکری کفن داشت بر تن خود یک پیرهن داشت جان رفته بود اما تن داشت به کی بگم من بسمل مانده بی پر وبال اگر شده آشفته احوال اما نمانده ته گودال به کی بگم من تنهایی امام و دیدند او رو به هر طرف کشیدند اما سرش رو بد بریدند مهدی زهرا اگر به شهر سامرا بود ولی بیاد کربلا بود یاد امام سر جدا بود بابای خود را به حال دست و پا ندیده اون و به زیر پا ندیده میان بوریا ندیده حاج ✍ ربیع الاول ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش .👇
. مهدی فاطمه شده صاحب عزا بوی غم می‌رسد از شهر سامرا امام عسکری می‌زند دست و پا واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 می‌ریزد اشگ غم پسر فاطمه زیر لب می‌کند با پدر زمزمه بابابابای او برده دل از همه واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 یوسف فاطمه دارد سوز و گداز قرآن می‌خوانداو با صدای حجاز می‌خواند بر جسم پدر خود نماز واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 تماشایی بود امام دلربا با سختی می‌شود از پدر او جدا صورتش را کند به سوی کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 حاج ربیع الاول ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش .👇
. نوحه وفات (س) ◾بنداول سکینه دختر امام الهدا بدیده‌ام به نیزه راس جدا شاهد کربلا اسیر غصه‌ها همقدم عمه به شامم مثل پدر خشکیده کامم واویلتا آه و واویلا(۲) ◾بنددوم فدای اشک و خون از دیده‌اش بوسه زدم بر لب خشکیده‌اش عمه شد یاورم برای معجرم صورت من گر چه کبود است هستی من زین تار و پود است واویلتا آه و واویلا(۲) ◾بندسوم من داغدار شیرخوار اصغرم شاهد رفتن علی اکبرم وداع با حرم چه آورد بر سرم شور عزا گردیده بر پا پشت و پناهم شده سقا واویلتا آه و واویلا ✍ .👇
. علیه السلام سامرا خاکت به سر، شد کشته دیگر عسکری گشته بر پا محشری مهدی اش در غربت او می کند نوحه گری گشته بر پا محشری از زهر جفا سوخته پا تا به سر من مهدی پسر من آبی برسان بر لب من ای قمر من مهدی پسر من مهدی شده خونین جگر واویلا گشته عزادار پدر واویلا شد موسم نوحه گری واویلا مسموم کین شد عسکری واویلا شد سامرا چون کربلا واویلا مهدی شده صاحب عزا واویلا ............ . شد امام عسکری مسموم زهر کینه ها/ یا اباصالح بیا داده جان در بین غربت چون پدر در سامرا/ یا اباصالح بیا 🌸 شد امام عسکری در بین بستر نیمه جان/ العجل صاحب زمان در جوانی کشته شد با کینه ی عباسیان/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ◾️نوحه شهادت امام حسن عسگري(ع)◾️ بر لب آمد جان من بسته شد چشمان من من غريب سامرايم كشته ء زهر جفايم   يا مظلوم يا مولا ...... قلب من شد پر شرر چشم من مانده به در با غم و محنت قرينم كاش مهدي را ببينم يا مظلوم يا مولا ..... مثل گل پژمرده ام ارث مادر برده ام از در و ديوار خانه ميكشد آتش زبانه   يا مظلوم يا مولا ✍ .👇
. (ع) غريبانه ميروم از دار دنيا بيا مهدي اي نور ديده ء بابا تو اي نورچشمانم بببين چشم گريانم رسيده بر لب جانم     واويلا ترك خورده از زهركينه لبهايم جوان مرده ميروم مثل زهرايم دم آخر اي دلبر تسلاي اين مضطر بخوان روضه از مادر   واويلا بيار آب و يادي كن از تشنه كامان بياد آن گودال و شاه مظلومان به موج خون غوغا شد زخون مقتل دريا شد سر نعشش دعوا شد    واويلا يل خيبر تنها و بي سپر مانده بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده به اين در آذر افتاد كه زهرا با سر افتاد روي جسمش در افتاد    واويلا ✍ 👇