.
⬛️ #شور / کربلایی حسین طاهری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه امیدم تموم عمرم آرزو داشتم که تورو میدیدم
واسه یه لحظه دیدنت آقا همه چیمو میدم زندگیمو میدم
خسته شدم ارباب به خدا خیلی خسته شدم از دست خودم ارباب
من با امید اومدم تو روضه نکن ردم ارباب خسته شدم ارباب
بی تو نمیتونم ولی از اونور با کارم خیلی دلتو میشکونم
ناراحتی از دستم آقا جون اینو که میدونم بی تو نمیتونم
حسین ارباب منو دریاب
نزار که تنها شم اونی که دیدی گناهاشو کاش میدیدی اشکاشم
منو آرزو کردم وقت مردن تو بقلت باشم نزار که تنها شم
آروم آرومم هر شبی که آقا میام روضه شبیه بارونم
خدا نگیره اشک چشمای منو دل خونم آرامش جونم
آقا غلط کردم ولی نیاوردی به روم چقد نامردم
اگه بیام پیشت ایندفعه دور تو میگردم آقا غلط کرد
حسین ارباب منو دریاب
مثل یه رویایی ولی یقین دارم همین الان کنار ماهایی
حرف داری میشنوی آقا میدونم اینجایی مثل یه رویای
نبودی میمردم هر دفعه که دور از تو بودم من آقا زمین خوردم
تموم کارام رو به راه شد تا اسم تو آوردم نبودی میمردم
اومدم آدم شم هر کاری خواستم کردم و گفتم آقا که میبخشن
هر دفعه گفتم بد شدم نکنه اما بدتر شم آقا دیگه نمیبخشن
ـــــــــــــــــــــــــ
YEKNET.IR - shoor3 - 97.11.09 - hosein taheri.mp3
3.95M
⏯ #شور احساسی
🍃همه امیدم
🍃تموم عمرم آرزوم داشتم که تورو می دیدم
🎤 #حسین_طاهری
#امام_زمان_عج
#استقبال_محرم
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست میدانم که میآیی
استادحاج غلامرضا سازگار
.
.
#امام_زمان_عج
#استقبال_محرم
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید
تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یك خنجر تیز از قفا دارد می آید
آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید
همراه با آن قافله با دست بسته
یك خانم چادر سیا دارد می آید
عباس احمدی
.
.
#امام_زمان_عج
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند
چشم تمام آینه ها گریه می کند
چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است
گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند
پای سه سالهای که پر تاول آمده است
دارد به اشک و دعا گریه می کند
در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای
دارد کنار دست جدا گریه می کند
گودال سرخ روز عطش نعره می کشد
از روضه های خون خدا گریه می کند
علی اشتری
.
.
#امام_زمان_عج
#استقبال_محرم
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را
هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را
برای عمه خود تا که روضه میخوانی
به گریه شعله زنی دودمان آدم را
دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن
ببینم اشک تو را روضه مجسّم را
به نور خویش عزاداری مرا پُر کن
به سایه ات بپذیر از گدات این کم را
مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن
به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را
بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند
که با تو بگریم تمام این غم را
محمد فردوسی
.
.
#امام_زمان_عج
آقا حلالمکن اگر یاری نداری
در بین بازاری خریداری نداری
گرم است بازارم ز لطف بی نظیرت
صد حیف بین ما تو بازاری نداری
در حق تو من ظلمِ بسیاری نمودم
شرمنده ام مولا هواداری نداری
گفتم پشیمانم ولی توبه شکستم
در ماتمی اما تو غمخواری نداری
ای رهبرم خوابم به وقت یاری تو
ننگ است بر ما یارِ بیداری نداری
اشکت روان شد از گناهان زیادم
سلمان ،ابوذر یا که عماری نداری
ای سرورم ، تنهاترین شاه زمینی
عابس ،حبیبی ، یا که تمّاری نداری
ناله زیاد و گریه ی تزویر بسیار
اشکی که گردد بهر تو جاری نداری
اینجا نفهمیدند لطف بودنت را
یک تن کند بهر شما زاری نداری
آقا بمیرم من ندیدم نوکری که
بردارد از دوش شما باری نداری
ما جاهلیم و حق ما باشد تباهی
آخر چرا قابی به دیواری نداری؟
ما از همه گفتیم الّا روی ماهت
در بین ما یار وفاداری نداری
بعد از عزای مادر و ماه محرم
جز اشک خونین بصر کاری نداری
در خیمه ات از هیزم آن روز داری
اما خدا را شکر مسماری نداری
آقا شما بی کس تری از شاهِ عطشان
تنهایی و حتی علمداری نداری
عبدِ کریم
.
﷽
📜 #متن_اشعار
•
📿#مناجات_و_روضه_ابتدایی
•
دستهای خالی ام را با کریمان کارهاست
گریه طفلانه کردن عادت سربارهاست
هرچه اینها میدهند از برکت اصرارهاست
دردمندان را بگو امشب شب بیمارهاست
•
یا طبیب لا طبیب له شفایم را بده
رحم کن بر من جواب گریه هایم را بده
•
روی خوش دادی نشانم با بد من ساحتی
رو گرفتم آمدم عمدا مرا نشناختی
پرده رحمت روی اعمال من انداختی
با خودم آرام گفتم زندگی را باختی
•
حیف از عمری که سوزاندم به پای این و آن
ریخت پای غفلتم خون گریه ی صاحب زمان
•
دم به دم گفتم که جبران میکنم اما نشد
توبه بر درگاه منان میکنم اما نشد
گفتم این دل را گلستان میکنم اما نشد
نیمه شب گریه فراوان میکنم اما نشد
•
بی کس و کارم نگاهم کن الهی بالحسین
بار دیگر سربراهم کن الهی بالحسین
•
هرکجا حرف علی شد خیر چشم تر رسید
ماجرا از کوفه سمت کربلا یکسر رسید
از علی مرتضی تا به علی اکبر رسید
زد به میدان و همه گفتند پیغمبر رسید
•
سروقامت ماهرو بالانشین بالابلند
رفت وقتی از حرم شد ناله زنها بلند
•
سوره کوثر به میدان آیه هایش شد جدا
عین لام و یا علی اکبر هجایش شد جدا
از دهانش ناله ی بابا بیایش شد جدا
دست و پا زد دست و پا زد دست و پایش شد جدا
•
روی زانوی پدر رفت و ز هم وا شد سرش
یک عبا نه!صد عبا کم بود بهر پیکرش
•
❇️ سحر جمعه ۹۸.۰۱.۳
•
حجة الاسلام و المسلمین #استادمیرزامحمدی
روضه پایانی 1398.01.30.mp3
14.24M
❁﷽❁
🔊 #گزارش_صوتی_دعای_کمیل
•
🔰#مناجات_نیمه_شب
•
🎙#حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی
و کربلایی جواد برزگر
•
🔹 #روضه_پایانی
روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
• #شب_هشتم_محرم
💠 سحر جمعه ۳۰ فروردین ۹۸
﷽
📜 #متن_اشعار
•
📿#مناجات_و_روضه_ابتدایی
•
بی کس و کارم نگاهم کن الهی بالحسین
بار دیگر سربراهم کن الهی بالحسین
•
هرکجا حرف علی شد خیر چشم تر رسید
ماجرا از کوفه سمت کربلا یکسر رسید
از علی مرتضی تا به علی اکبر رسید
زد به میدان و همه گفتند پیغمبر رسید
•
سروقامت ماهرو بالانشین بالابلند
رفت وقتی از حرم شد ناله زنها بلند
•
سوره کوثر به میدان آیه هایش شد جدا
عین لام و یا علی اکبر هجایش شد جدا
از دهانش ناله ی بابا بیایش شد جدا
دست و پا زد دست و پا زد دست و پایش شد جدا
•
روی زانوی پدر رفت و ز هم وا شد سرش
یک عبا نه!صد عبا کم بود بهر پیکرش
•
❇️ سحر جمعه ۹۸.۰۱.۳
•
حجة الاسلام و المسلمین #استادمیرزامحمدی
✅حکایت اصغر آواره
💠سخنرانی
🌐آقای دارستانی
👌👌🌹
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر م جلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.
تا اینجا داستان را داشته باشید!
در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسینهمدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخو
اهم رسید... چه کنم؟!
خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم...
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم...
خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛
خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد
هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد
"
#حکایت .
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#استقبال_از_محرم
محرم -(یادم میاد کوچیک بودم که عاشق علم شدم)
یادم میاد کوچیک بودم که عاشق علم شدم
تو دسته های ماتمت هوایی حرم شدم
یادم میاد راه افتادم پیاده توی کوچه ها
دنبال دسته عزا تا که برم به کربلا
من ازکوچیکی عاشقت هستم
دل به ضریح کربلات بستم
حسین مدیونت هستم
ممنونت هستم
مجنونت هستم
حسین سیدالعطشان
ای کاش آقا موی سرم تو روضه هات سفید بشه
ای کاش آقا که نوکرت تو راه تو شهید بشه
شهید شدن سعادته شهید شدن شرافته
شهید می شه برای تو کسی که بالیاقته
بیا دعا کن و شهیدم کن
به حق زهرا رو سفیدم کن
حسین تویی اربابم
بیا دریابم
دیگه بی تابم
حسین سیدالعطشان
میگه یه مادر شهید که صبر من سر اومده
محرم اومده ولی جوون من نیومده
کارم همش صبوریه دردم فراق و دوریه
محرمه می خوام برم پی تنش تا سوریه
شهید من عشق حسین داره
تو هیئت بهشت میونداره
دلش مثل دریا بود
اهل بالا بود
مال آقا بود
حسین سیدالعطشان
میگه یه دختر شهید بابا بیا بابا بیا
بیا بازم برام بخون لالا لالا
بابا چه سخته انتظار این لحظه های گریه دار
بابا بیا منم ببر منو تو منتظر نزار
بابا ماها رو تنها می زارن
تموم بچه ها بابا دارن
بیا همه ی دنیام
خیلی من تنهام
خسته شد چشمام
حسین سیدالعطشان
شاعر: #محسن__طالبی_پور
🔊
WwW.MaSaF.iR-ShahreMehGerefte-3.mp3
21.77M
🎧🎧🎧
#صوت
#شهر_مه_گرفته
📚 داستان صوتی شهر مه گرفته قسمت سوم ( 3 )
📝 داستان آخرالزمانی بر اساس روایات
💾 حجم 20 مگابایت 🔺🔺
.
#غدیریه
#جانم_فدای_امیر_المومنینم_(ع)🌹
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
#دل_سروده_های_مزینانی🌹
هر که از سفره یِ ایمان تو شک بردارد
بِروَد حاصل خود را ز دَرَک بردارد
آسمانِ سرِ ما سایه یِ اولاد علی ست
پس محال است که این سقف ترک بردارد
مثل این است که بی حیدر کرار، خدا
شمس را از دلِ مجموعِ فلـک بردارد
لعنتُ الله...مِن الآنِ اِلیٰ یومِ الاَبد
به هر آن که قدمِ غصبِ فدک بردارد
نشوَد ساحتِ دریا، نجس از پوزه یِ سگ
منطقی نیست ، که این آینه لَک بردارد
بی گمان صاحبِ دولت بِشود هر که کَفی
از سرِ سفره یِ تو، نان و نمک بردارد
در عیارِ دلِ ما عشقِ علی جلوه گر است
آن زمانی که خدا سنگِ محک بردارد
منکرِ حق علی را صد و ده بار ،بگو..
برود حاصل خود را زِ درک بردارد
#منصوره_محمدی_مزینان
#اشعار_آیینی_منظومه_آل_طاها
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_ابیطالب
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است🌹
اَلا ﻟَﻌﻨﺔ ﷲ ﻋﲆَ اﻟﻘـــﻮمِ اﻟﻈﺎﳌﲔ ؛ و ﺳَـﻴَﻌﲅَِ. الذﻳﻦَ ﻇَﻠﻤﻮا أي ﻣﻨﻘﻠﺐ ﻳَﻨﻘَﻠﺒﻮن
.
#حضرت_مهدی #امام_زمان
#جلسه_هفتگی
#سنگین
#جواد_مقدم
این روزا روزای خوی ندارم
روزگارم بی تو داره میگذره
باورت میشه تموم عمرمو
بیقرارم بی تو داره میگذره
فکر اینکه نبینم تورو یه وقت
مثل یک خوره به جونم افتاده
نکنه نیای نبینم نباشم
ترس و دلهره به جونم افتاده
... یابن الحسن کجایی ، کِی میشود بیایی ...
فکر اینکه نبینم تورو یه وقت
مثل یک خوره به جونم افتاده
نکنه نیای نبینم نباشم
ترس و دلهره به جونم افتاده
اگه دنیا هم به کام من بشه
کمِ بی تو زیادم نمیشه
اگه اینجوری بخوای تموم بشه
اوضاع بر وفق مرادم نمیشه
... یابن الحسن کجایی ، کِی میشود بیایی ...
وقتی دنیا همه کورند و کرند
کی میاد دنیارو برپا بکنه
پیرهنت نَه نخ شالت میتونه
یوسف مصری رو بینا بکنه
جاده بی تو دیگه رونق نداره
زیر پای کی بخواد مسیر بشه
لحظه هامون دونه دونه پیر میشن
ترسشون اینه یه موقع دیر بشه
باورت میشه من این روزا فقط
غرق تنهایی من با خودمم
اضطراب گرفتم از بس که همش
فکر دوری شما تا خودمم
... یابن الحسن کجایی ، من آمدم گدایی ...
#حضرت_مهدی
#جلسه_هفتگی
#سنگین
.
Moghadam-13920315[03].mp3
8.13M
▪️این روزا روزای خوی ندارم▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
🗓مراسم : جلسه هفتگی
Mirdamad Babolharam.mp3
6.59M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 مسجد حضرت امیر به نفسِ سید مهدی میرداماد✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
#محرم_98
#شب_ششم_محرم
#شور
بند 1️⃣
ای عشق دلخواه من
همیشه همراه من
سریعترین راه من
برای رسیدنِ به خدا،ببرم کرب و بلا
بیش از حده به تو ارادت من
فقط تویی راه سعادت من
وضوی من شده گریه واسه تو
سینه زنی شده عبادت من
تا به نوکری نائل شدم
غلام ابوفاضل شدم
دیوونه بودم و حالا با عشقت عاقل شدم
حسین حسین حسین حسین
بند 2️⃣
تا اسمتو آوردم
غمامو از یاد بردم
گره به عشقت خوردم
که شدم گریه کنِ غم تو،کنار علم تو
شدم غلام تو سینه میزنم
به احترام تو سینه میزنم
تو روضههات دلم آروم میگیره
با ذکر نام تو سینه میزنم
باور و عقیدم هیئته
خونهی امیدم هیئته
خواب دیدم اونجا که عاقبت جون میدم هیئته
حسین حسین حسین حسین
بند 3️⃣
با تو دلم آباده
اگه شدم دلداده
با گریه شیرم داده
مادرم پای همین روضهها،که گدات شدم آقا
غمت چقد داده آبرو به من
تویی دلیل این حال خوب من
تا بستم آقا دلمو به نگات
درِ بهشت دیگه بازه رو به من
با تو آخرتم تضمینه
قبر و قیامتم تضمینه
بهشتم تا وقتی که توی هیئتم تضمینه
حسین حسین حسین حسین
شعر:محمدجواد ابوتراب زاده
سبک:احسان نوری
تکیه نوکری
.