Shab3_Moharam97_MirzaMohamadi_1.mp3
5.03M
🔊السلام علیک یا عزیزة الحسین
◼️ روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
شب سوم ماه محرم
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
بسم الله النور
#زنجیر_زنی #سه_ضرب
#امام_حسین
__________________
#شور #عزیزم_حسین
__________________
عزیزم حسین
چقد خوبه که برای تو اشک میریزم حسین
پناهم حسین
نجاتم بده میدونی که رو سیاهم حسین
بهشتم حسین
میخواستم که مشق لیلی کنم نوشتم حسین
/ قِ لیلی
رفیقم حسین
نوشتم به رو یِ انگشترِ عقیقم حسین
بهارم حسین
به اندازهء تو هیشکی و دوست ندارم حسین
امیرم حسین
تویی اونیکه تو دنیا براش میمیرم حسین
صدام کن صدام
خودت میدونی چقد خاطرت عزیزه برام
چقد محشری
من روسیا هِ درمونده رَم حرم میبری
تویِ بی کسی
تویی اونی که تو دنیا به دادِ من میرسی
ازم دلخوری
تویی اونی که قیامت بدرد من میخوری
میخوامِت تو رو
بدردت نخوردم اما بهم نگفتی برو
غلامت شدم
یه عمره که من اسیر همین مرامت شدم
حسین آقا جان ۳ آقاجان
.
امام و الکرم
ایشالا همیشه سایت بمونه روی سرم
امام و الشهید
فدای تو و غم غربتت پدر مادرم
#امیر_حسین_الفت
#زنجیرزنی #زمینه #شور
👇👇
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
19.64M
🎶 کربلایی محمد حسین پویانفر
روضه | نگاهمان کردند که این حسینیه را سرپناهمان کردند
...
🔴https://eitaa.com/emame3vom/28777
⚫️ روضه شب اول محرم (بخش اول) :
امشب اجازه بدید میخوام روضۀ پیرهن بخونم. یک ساله و یک شب اول محرم.
این پیراهن چی بود که اینهمه سالِ هنوز این پیراهن پرچم عزاست چند تا پرده برات بگم
اما از #مدینه شروع میکنم ؛
پردۀ اول این پیراهن اینه صدا زد اسما بگو زینبم بیاد ، همه از حجره برن بیرون ..
زینب نشست ، یه دختر سه چهار ساله هی نگاه میکنه مادر چیکار داره !
صدا زد اون بقچه رو بیار دخترم .. بقچه رو باز کرد ؛ سه تا کفن در آورد ..
کفن اولُ داد این مالِ منه میدی بابات علی منو کفن کنه .. مات نگاه میکرد زینب ،
چی میگه مادر؟ کفن دومُ داد این مالِ بابات علیِ یه شب داداش حسنت این کفنُ از تو طلب میکنه ..
کفن سومُ داد اینم مالِ برادرت مجتبی ست .. الله اکبر تو روخدا دقت کن ، یه نگاه کرد دید بقچه دیگه کفن نداره ..
(من میگم خوشحال شد) شاید تو دلش گفت خب خدا رو شکر من زودتر از حسین میمیرم ..
من داغ حسین به دلم نمیمونه .. من نیستم ببینم حسینمُ کفن میکنن ..
صدا زد بگید اون پیراهنُ بیارن پیراهنُ داد به زینب ..
دخترم این پیراهن دست بافت خودمه یه روزی میاد که حسینتُ میخوان ازت جدا کنن ..
یه جایی میاد به اسم کربلا …
#روضه
#شب_اول_محرم
#وداع
#پیراهن
👇
.
⚫️روضه شب دوم محرم (بخش دوم) :
بریم پردۀ دوم ببرمت از مدینه کربلا .. پردۀ دوم کجاست!
صدا زد خواهرم زینبم بیار پیراهن مادرمُ .. مَقتَل میگه تا ابی عبدالله گفت پیراهنُ بیار زینب فَسَقَطَ عَلى وَجهِ ..
(هنوز عاشورا نیومده هنوز گودالی ندیده) تا گفت پیراهنُ بیار ، خانم از هوش رفت ..
فهمید دیگه اینجا خونهی آخرِ .. پیراهنُ گرفت بوسید .. سادات ببخشن ، یه کاری کرده ابی عبدالله شاید عاشورا نشه بگیم الان نفس داریم ..
جلو چشای خواهر دیدن پیراهنُ داره با خنجری پاره پاره میکنه ..
داداش چرا دست بافت مادرمُ پاره میکنی؟ (چی گفت به خواهر..)
خواهرم من اینارو میشناسم .. اینا به این پیراهنم رحم ندارن .. نمیخوام این پیراهنُ از تنم در بیارن .. حسین ..
پردهی سومُ بگم معطلت نکنم ، دیگه رفتم سراغ اصلِ مطلب . پردۀ سوم کجاست .. زینب اومد تو گودال شمشیرهارو کنار زد .. دنبال پیراهن میگرده .. (یه چیزی بخونیم باهم)
گلی گم کرده ام میجویم او را ..
به هر گل میرسم می بویم او را
گلِ من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت
هرچی گشت دید اثری از پیراهن نیست .. خدایا چه کنه زینب .. یه مرتبه از حلقوم بریده میگه اُخَیَّ الی …
ای حسین .. ده شب میخوای ناله بزنی جانم باریک الله ..
حالا ببرمت کوفه ، یه بدنُ بخوان بشناسن یا از سر میشناسن یا از پیراهن میشناسن ..
وقتی بدن مسلمُ از بالای دارالعماره انداختن .. بدن بی سر رو خاک کوفه .طوعه اومد بدنُ از پیراهن شناخت .. آخ بمیرم برات حسین جان ،
الحمدلله مسلم پیراهن داشت به بدن .. پیراهنُ از تنش در نیاوردن .. آخ کربلا ..
کاشکی فقط پیراهنُ در میاوردن ، نانجیب اومد تو گودال دید هرکی یه چیزی برده دستش خالی مونده ..
یه نگاه کرد به انگشتر حضرت ..
برادر جان سلیمانِ زمانی ..
ای حسین .. جانم شب اولِ صداتو رها کن برسه کربلا ..
وقتی خبر شهادت مسلمُ دادن ، حضرت دختر جناب مسلمُ بغل کرد ، مَحرم بود ،
همسر مسلم بن عقیل خواهر ابی عبدالله ست
اونایی که دختر دارن میدونن ، اگه یه دختر دیگه رو جلو دخترات بغل کنی دخترا حساس میشن ..
وقتی دختر مسلمُ نوازش میکرد رقیه هی نگاه میکرد .. چیشده؟! لذا لحظۀ آخر ..
نشست تو بغل باباش ، بابا یادته دختر مسلمُ بغل کردی؟.. میخوای منو به کی بسپاری بابا ؟!..
کی بعد از تو منو بغل میکنه؟!.. بغلش نکردن ..
داد بزن شب اول یه جمله به جای اینکه بغلش کنن ریختن رو سرش فَاجْتَمَعَ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ ..
بازم بگو حسین …
.
شب اول.mp3
8.46M
.
#زنجیر_زنی
#زمزمه
#امام_حسین
#نوحه
#جواد_هاشمی_تربت
چه صحرایی، چه غوغایی
چه خیمهگه، چه قتلگاهی
چه مولایی، چه آقایی
عجب امام کم سپاهی
چهکربلایپربلایی-عجب فضای باصفایی
حسینحسینحسینحسینجان
بگو با ما بگو با ما
حدیث تیغ و تیر و خنجر
زهیرتکو؟ بریرتکو؟
چه شد حبیب و عون و جعفر؟
سلام ما به خیمههایت
به آن ضریح دلربایت
حسینحسینحسینحسینجان
بگو با ما بگو با ما
ز لاله و شقایق و یاس
چه شد اکبر؟ چه شد اصغر؟
کجا فتاده دست عبّاس؟
بگو به ما ز آلهاشم
کجاست حجلهگاه قاسم؟
حسینحسینحسینحسینجان
#شام_غریبان #زنجیرزنی #سه_ضرب
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
https://eitaa.com/emame3vom/28781
.