eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین(ع)-مناجات – دلتنگ محرم – ویروس منحوس کرونا وقتی به زیر سایه ی پرچم رسیده ایم ما محضر امام دو عالَم رسیده ایم گریه برای ماتم تو نسخه ی دواست با تو به این شفاکده ی غم رسیده ایم بیمار روضه های تو هستیم ، یا حسین زخمی شدیم و در پی مرهم رسیده ایم دیر آمدیم و زود به ما لطف می کنید اینجا اگر چه ما همه با هم رسیده ایم ویروس نحس آمد و از تو جدا شدیم ما را ببخش خدمتتان کم رسیده ایم باروضه های هفتگی رایةُ الحسین لب تشنه نزد چشمه ی زمزم رسیده ایم آری خدا کند که ببینیم عاقبت ما هم به روضه های محرّم رسیده ایم تنها دلیل زندگی ام گریه بر شماست رویای من مسیر نجف تا به کربلاست
مناجات با خدا-شب جمعه یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را، آدم شوم بهتر شوم بنده ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن را هم بده در خانه ات نوکر شوم من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم وای اگر آنروز عریان وارد محشر شوم هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم نه نمیخواهم که ننگ آل پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من گر که یک لحظه جدا زین دَر شوم من از اول خاک بودم خاک نعلین علی پس خدا نگذار تا روزی که هستم زَر شوم ای گنهکاران، گرفتاران، علیکم بالنجف دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم فاطمه امشب میاید کربلا پیش حسین کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنیَّ دِشنه دَست اَز حَنجر تو بَر نَداشت حَق بِده اَز داغِ ذِبحت دَم به دَم مُضطر شَوَم
امام حسین(ع)-مناجات اگرچه حقیرم لیاقت ندارم پناهی جزاین در به جانت ندارم شکستم دلت را دلم را شکستند من از کار دنیا شکایت ندارم بدون اجازه به این سو دویدم تو ردم نکن برگ دعوت ندارم ز چشمت بیوفتم به خاری میوفتم نگاهم بکن گرچه قیمت ندارم سرم هرچه آمد گناه خودم بود که گوشی برای نصیحت ندارم اگر تو کنارم نباشی قیامت امیدی برای شفاعت ندارم دلم لک زده کربلا قسمتم کن نیازی بغیر از زیارت ندارم دوچشمم شده وقف غمهای جدت به جز گریه کردن عبادت ندارم ازآن دم که بر نیزه زد تکیه اش را ز تنهایی اش جز خجالت ندارم
امام حسین(ع)-مناجات هرکه عاشق شد، فقط از دلبرش دم می‌زند بر سر و سینه، به حکمِ عشق، محکم می‌زند با همین گریه؛ بساطِ ظلم، ویران می‌شود کاخِ استکبار را، یک آه، برهم می‌زند از کراماتِ حسینی، هرکه، هرجا حرف زد ظاهراً بسیار، اما واقعاً؛ کم می‌زند می‌رسد روزی، کسی، با تیغِ براّن علی پرچمِ اسلام را، بر اوجِ عالَم می‌زند می‌رسد روزی، کسی، با دست‌ِ‌های روشنش، عاقبت، بر زخمِ بازِ هجر، مرهم می‌زند از سرِ احسان نگاهی کن، دلِ بی‌تابِ ما روز و شب، دارد فقط شورِ محرم می‌زند
امام حسین(ع)-مناجات فكر می كردم نخواهد شد ولی شد خوب شد روضه خوان تا خواند دیدم دیده ام مرطوب شد نیست فرقی بین سنگ صحن با سنگ دلم احترامش واجب است آنكه به تو منسوب شد
امام حسین(ع)-مناجات بهشت جلوه ای از کربلای توست حسین بهشتِ ما حرم باصفای توست حسین برات عفو به امضاى مادرت گیرد کسی که زائر صحن و سرای توست حسین به عالَمی درِ دل، بسته ام ز روز ازل مگر به روی تو! این خانه جای توست حسین به داغ مرگ عزیزان خود نمی گرییم که اشک ما همه وقف عزای توست حسین هنوز دوست به یاد تو اشک می ریزد هنوز بر لب دشمن ثنای توست حسین سلام بر تو که قاتل، کریم خواند تو را سلام بر تو که عالم گدای توست حسین سلام بر تو که حتّی سپاه دشمن هم رهین منّت و لطف و عطای توست حسین بهای خون تو را جز خدا نداند کس تو کیستی که خدا خون بهای توست حسین زیارت همه پیغمبران، زیارت حق زیارت سرِ از تن جدای توست حسین سر بریده به بالای نیزه می بیند نگاهِ دل که به گلدسته های توست حسین سر تو دفن شد امّا چهارده قرن است جهان پر از تو و بانگ رَسای توست حسین تو آن صحیفهء صد پارهء ورق ورقی که زخم های تنت آیه های توست حسین...
امام حسین(ع)-مناجات آیینه را فراق تو دیوار می كند این قلب صاف را مرور زمان تار می كند مشق حسین كرده ام و باز می كنم تكلیف را معلّم تكرار می كند نَم پس نمیدهد دل خونم به غیر اشك این پرده پوشی است كه ستّار می كند حتی بهشت ارزش اشك مرا نداشت چشمم فقط برای تو كار می كند گفتم بخر مرا كه نیفتم به دست غیر گفتی كه حق معامله با یار می كند امید وصل شاه و رعیت محال نیست وقتی حسین روی به بازار می كند یك پرسش خدا جملات كلیم شد شوق تو كام را چه گُهر بار می كند از جلوه ی مُدام تو عالم ز تو پُر است این باده كاسه را خُم سرشار می كند من كربلا ندیده به كسی جان نمی دهم آخر مرا وصال تو بر دار می كند عباس را فِرست كه آید به پیشواز روزی كه خاك دعوت دیدار می كند
امام حسین(ع)-مناجات آن روز كه به داغِ غمت مبتلا شدیم دل خون تر از شقایق دشتِ بلا شدیم ما یادمان كه نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو كجا آشنا شدیم؟! ممنون از اینكه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینكه نوكر این خانه ما شدیم شكرِ خدا كه فاطمه ما را خریده است شكر خدا كه خرج بساط شما شدیم غربت سرای ماست عزاخانه ی شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم ما را خدا به عشق تو می بخشد عاقبت ما عاقبت به خیرِ تو در روضه ها شدیم گم می شویم تا که تو پیدایمان کنی نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی شاید دلت به حال دل ما بسوزد و فکری برای روز مبادایمان کنی ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود در بین نوکرانت اگر جایمان کنی ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد باید عنایتی به غزلهایمان کنی بی جذبه ی عصا که به جایی نمیرسم یک جذبه کن که حضرت موسایمان کن
بری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست این دل بی در اگرچه جای این و آن شده غیر تو اصلاً برای من کسی محبوب نیست واقعاً من دوستت دارم عزیز فاطمه! غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست با منِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست کربلا می خواهم آقا ... التماست می کنم نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست
بیچاره آن دلی که به آهی خمار نیست وقتی اسیر لشکر زلف نگار نیست دنیای بی حسین اسیر حوادث است دنیای بی حسین به کشتی سوار نیست مارا به چوب مهر و محبت بزن حسین دل سر به راه ترکه ی آموزگار نیست حالش خوش است گریه کن بزم روضه ات پرونده اش به دست کسی واگذار نیست گریه زیاد کرده ام اما بدون شک حالی شبیه گریه ی بی اختیار نیست زلفی به باد دادی و عرشی ترین شدی هرگز بیان روضه چنین آشکار نیست
. حاضرم پايِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم جايِ پيراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم سر ِ بابايِ من و خِشت محال است عمه عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم پهن كن تا كه سر ِ خار نگيرد به لبش كم اگر بود پر ِ ديگر خود را بدهم زيورآلات مرا دختر همسايه گرفت نذر ِ انگشتَرَت انگشتر ِ خود را بدهم مويِ من سوخته و مويِ پدر سوخته تر حاضرم پايِ همين سر، سر ِ خود را بدهم ديد ما تشنه يِ آبيم خودش آب نخورد خواست تا ديده يِ آب آور خود را بدهم به دلم آمده يک وقت خجالت نكشم پايِ لطفش نفس ِ آخر خود را بدهم .
دامن کشان رفتی… دلم زیر و رو شد! چشم حرامی با حرم روبرو شد… بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار؛ ای علمدارم… آب به خیمه نرسید فدای سرت! حسین قامتش خمید فدای سرت! میرفتی نگاه ربابو ندیدی میرفتی تو موجای آبو ندیدی میرفتی همه خیمه حرف از عمو شد که برگشتنت آرزو شد دوباره غم من شروع شد کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری! غریب مادرم.. غریب مادرم .
AUD-20200817-WA0058.mp3
5.47M
دامن کشان رفتی، حمید علیمی
👈وقتی امام سجّاد (علیه السلام) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده امام حسین (علیه السلام) نهاد و در حالی که اشک بر گونه‌هایش جاری بود، فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته» «چه مبارک است زمینی که بدن مطهّر تو را دربرگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی؛ بعد از تو شبها‌مان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده ‌ای برای اهل بیت (علیهم السّلام) و خاندانت اختیار کند؛ ای زاده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد». آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام علیه السلام نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السّلام) الّذی قتلوه عطشاناً غریباً». 👉 🌿🌿🌿 👈13 محرّم روزی است که امام سجّاد (علیه السّلام) به اذن خداوند متعال و با اعجاز امامت به کربلا طیّ الأرض نموده، و ابدان مطهّر امام حسین (علیه السّلام) و شهـــداء کربلا را دفن نمودند؛ چرا که «..وَ لا يَلِي الْوَصِيَّ إِلا الْوَصِيُ‏.» (الكافي، ج ‏8، ص 206) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عهده‏دار تجهيز پیکر وصى نشود، مگر وصىّ.👉 🌿🌿🌿 🌸عظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏... التماس دعای فرج🌸 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 .
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه خاتم۲ موقع وداع خداحافظ ای نگارو حبیبم خداحافظ ای ، غمگسار و طبیبم خدا حافظ ای قرار و شکیبم خدا حافظ ای امام غریبم خداحافظ ای حسین جانم *حسین هم گفت: زینبم... مسوزان از غم تو بال و پرم را ببین اشکِ کودکانِ حرم را ۲ تو از مرکب ، طفلِ خسته جدا کن ز گوشِ او گوشواره تو وا کن حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه خاتم ۲ . اما لحن زینب س شام غریبان عوض شد👇 خدا حافظ ای برادر زینب   //   به خون غلطان در برابر زینب ۲ برادر جان بی تو در دل صحرا  //  شده تنها خواهرت گل زهرا ۳ ز زخم تنت روی ریگ بیابان   //  به اشک دل و سوز و آه یتیمان تنت بی سر مانده در دل صحرا  // سرت هر دم روی نیزه اعدا کند گریه خواهر تو به هر شب  // شده محمل، جای روضه ی زینب تو ای سوره ی پاره در بر زینب // مزن دست و پا در برابر زینب به شهر شام در هجوم نظر ها //  کند خنده دشمنت به غم ما زند سیلی دشمنت به رخ من // دلم خون است از جسارت دشمن حسین جان ای آبروی دو عالم  // نگین سلیمان به حلقه خاتم
4_6032981457922688543.mp3
12.2M
خداحافظ ای برادرزینب.. خداحافظ سایه ی سرزینب😭 #کربلایی_حمید_علیمی #سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
. و مناجات جانسوز و خاندان آل الله _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما .... 👇
4_556979832915755299.MP3
2.75M
حجت الاسلام #میرزامحمدی
. و توسل زیبا _ورود کاروان اسرا به کوفه و ماجرایِ اُم حَبیبه _ حاج امیر کرمانشاهی اين است نوايِ دِلِ من در همه حالآت از روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافات نقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشق این جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ... خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبند دیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبند آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند حتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبند در جنت الحسین تمام حسینیان هستند غرق ناز که مهمان زینبند مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان بیچاره طنین حسین جان زینبند .... کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شود عالم حریف هیبت زینب نمی شود این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها یک قطره از کرامت زینب نمی شود هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا در هر مکان که صحبت زینب نمی شود ... باید به سوی عرش خدایش سفر کند روی زمین رعایت زینب نمی شود تنها به احترام حسینش اسیر شد هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود زینب اگر نبود محرّم نداشتیم هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود تنها پیمبری ست که باید چهل مسیر با شمر ها و حرمله ها همسفر شود ... بین حرامیان سپرِ هر اسیر شد اما کسی نبود برایش سپَر شود با دست های بسته نمی شد به سر زند سر را شکست تا کمی آرام تر شود *عرضِ روضه ام : گفت نذر کردم یه بار دیگه معلمِ قرآنم زینبُ ببینم ... هر فقیر و اسیری وارد شهر میشه نان و خرما صدقه بدم .... خبر آوردن اُمِ حبیبه یه کاروان اسیر وارد شهر شده ... (گفت نون و خرما ببرید) بردن و برگشتن گفتن اُم حبیبه از ما قبول نکردن ... ( گفت چطور مگه ؟) گفت آخه فرمودن صدقه بر ما حرامِ ... گفت یا للعحب مگه کی واردِ شهر شده ؟؟ میگن خودش چادر به کمر بست گفت برم ببینم کی اومده ... اومد دید یه عده رو سوارِ شتر هایِ بی جهاز کردن ... سوال کرد بزرگِ این کاروان کیه؟ سیدا،با دست عمه تون رو نشون دادن .... اومد جلو گفت چرا نون و خرمایِ منو قبول نکردید؟ با اون هیبتِ حیدری فرمود صدقه به ما حرامِ .... گفت تا جایی که من میدونم و یادمه صدقه فقط به بچه هایِ پیغمبر حرامه ؟؟؟... فرمود اُمِ حبیبه برا چی نذر کرده بودی ؟ عرض کرد خانم یه بار دیگه معلم قرآنم زینب رو ببینم ... فرمود ام حبیبه نذرت قبول .... من زینبم .... نوکرا ... میگن ام حبیبه یکی دو قدم فاصله گرفت ، خانم مگه چند وقته ندیدمت ...چرا انقد شکسته شدی ... چرا قدت خمیده ....؟؟ اصلاً باور نمیشه شما زینب باشی ... اگه شما زینبی ، زینب همیشه یه نشونه داشت ... همه جا سایه به سایۀ حسینش بود ... به من بگو اگه زینبی پس کجاست حسینت ... فرمود ام حبیبه .... اون سری که بالایِ نیزه داره قرآن میخونه .....* حسین .... 👇
4_5854883324664742876.mp3
2.51M
#ورود_اسرا_به_کوفه امیر کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5943044894284056159.mp3
8.99M
#روضه_هنده کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقتی صدا میزنی : "یاصاحب الزمان" ، بدون جوابت احتمالا این شعر است: آيينه شو، جمال پري طلعتان طلب جاروب کن تو خانه، سپس مهمان طلب یعنی اول دلت رو از گناه و زنگار پاک کن بعد دعا کن که یارِ ما باشی .