.
🏷#تک| من سه ساله
#شب_سوم_محرم
#مورخ_۰۷_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
من سه ساله سند ظلم به آل الله ام
آسمان علی و آل علی را ماهم
۰
رقیه بنت الحسین
۰
بی سیب نیست اگر راه به دلها بردم
عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم
نوه ی حیدرمو در رگ من خون علیست
این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست
۰
رقیه بنت الحسین
۰
من همانم که ز اشکم به ولوله بود
پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود
من همانم که زدم ناله و کردم فریاد
آبروی اموی پیش همه رفت به باد
۰
رقیه بنت الحسین
۰
عشق را با هنر گریه ام آویخته ام
شام را بر سر کفار فرو ریخته ام
باب حاجات شدم جود و کرم کار من است
عموی من حضرت عباس نگه دار من است
یادشان رفته که کاخ اموی گشته خراب
یادشان رفته شکسته علوی بود سراب
وای اگر باز رگ حیدری ام برخیزد
باز شامات به یک لحظه بهم میریزد
۰
رقیه بنت الحسین
۰
برسانید به گوش سلفی ها سخنم
که علمدار دفاع از حرم عمه منم
عمه خود فاتح میدان عراق و شام است
فکر فتحه حرمش فکر خیالی خام است
عمویم حضرت عباس به ما حساس است
چاره ی کار به دست قلم عباس است
شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند
ایستادیم بگو فکر چپاول نکند
پرچم گنبد عمه همه ی عزت ماست
نان عباس که آید سند قدرت ماست
۰
ابوفاضل
۰
#تک_حضرت_رقیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
تک|کربلایی مصطفی مروانیShab3_Moharam1404 (9).mp3
زمان:
حجم:
14.22M
🖋تک|من سه ساله
🎤|#کربلایی_مصطفی_مروانی
🚩 #شب_سوم_محرم الحرام ۱۴۴۷
📆 شنبه۰۷تیر ۱۴۰۴ ه شن
.
🏷شور|شبا تو خوابم میبینم
#شور_حضرت_رقیه
#مورخ_۰۷_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبا تو خوابم میبینم
گم شد عقیق یمنی
کابوسشو دیدم بازم
نیزه زدن تو دهنت
بمیره دخترت برات
ای پدر غریب من
جلو چشای خواهرت
با هرچی داشتن زدنت
ای بی کفن بابا
عریان بدن بابا
جلو چشای من
تورو زدن بابا
ای عشق بی تکرار
دستم افتاد از کار
ناموستو بابا
بردن سر بازار
زخم ابرو زخمی بازوم
۰
بابا بابا یا ابا المظلوم
۰
بابا زبونم لال مارو بردن به مجلس شراب
نامحرما حلقه زدن به دور ما مست و خراب
وقتی که مارو میزدن عمه سپر میشد ولی
خدا میدونه حرمله چقدر منو میده عذاب
ببین بابای من
شکسته پای من
این جای زنجیر
روی دستای من
سر اومده صبرم
اینجا میشه قبرم
راضی میشی که
بشم کنیز نامحرم
وقتی اومد دختر شامی
بهش میگم که تو بابامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
🔻
شور پایانی|کربلایی مصطفی مروانیShab5_Moharam1404 (10).mp3
زمان:
حجم:
11.36M
🖋️#شورپایانی| با دستهای کوچیکت
🎤#کربلایی_مصطفی_مروانی
🚩 #شب_سوم_محرم الحرام ۱۴۴۷
📆 دوشنبه۰۹تیر ۱۴۰۴ ه ش
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab3 (4).mp3
زمان:
حجم:
12.87M
🔊 بخش سوم #زمینه | بابا نبودی دیگه وصیت کردم، به عمه گفتم ببخش اذیت کردم
متن 👉
📋 بابا نبودی دیگه وصیت کردم
#زمینه_حضرت_رقیه #شب_سوم_محرم
بابا نبودی
دیگه وصیّت کردم
به عمّه گفتم
ببخش اذیّت کردم
دورت بگردم
همه تنم پَرم، سَرم، شکست
اگه صدای من، در نمیاد
من و بغل بگیر، بدون دست
نگو از دست من بر نمیاد
از تو بابایی نمونده
حتی واسه بوسه روی صورتت، جایی نمونده
از تو آغوشی نمونده
گفتی گوشواره بهت میاد ولی، گوشی نمونده
از تو آغوشی نمونده
« بدون آغوشم؛ بابای منی، بابای منی، بابای منی
بگو درِ گوشم؛ بابای منی، بابای منی، بابای منی»
همش میگفتم
که خوش به حاله راهب
اون شب و تا صبح
شدی تو ماله راهب
خوش به حاله راهب
هرچی که داشت آورد، سرت رو بُرد
سرت و شُست با گریه، با گلاب
ولی یه چیزی کار و کرد خراب
نمیدونست میری، بزم شراب
کاش هنوز گوشواره داشتم
مثله راهب برا دیدن سَرِ تو چاره داشتم
هرچی داشتم و میدادم
شمر اگه طلا ببینه دیگه راه میاد با آدم
« بدون آغوشم؛ بابای منی، بابای منی، بابای منی
بگو درِ گوشم؛ بابای منی، بابای منی، بابای منی»
بابا شنیدی
امروز اگه دیر کردم
عمّه رو بُردن
من اون وسط گیر کردم
دوای دردم
بابا چهل تا منزل اومدم
خونهی آخر آغوشِ توئه
ولی سواله واسه دخترت
کجای این سَرِ آغوشِ توئه
واقعا سَری نمونده
وقتی سر اینجوریه این یعنی پیکری نمونده
واقعا تنی نمونده
یعنی از بابای من یه تیکه پیرهنی نمونده
لب و حنجری نمونده
اون رقیه پیر شد این یعنی دختری نمونده
حرف بیشتری نمونده
از همون موقع که برنگشتی، خواهری نمونده
« بیا توو آغوشم؛ بابای
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab3 (5).mp3
زمان:
حجم:
3.94M
🔊 بخش چهارم #زمینه l کسی چه میدونه چه حالی داره رقیه یتیم دل شکسته
متن 👉
📋 کسی چه میدونه چه حالی داره
#زمینه_حضرت_رقیه #شب_سوم_محرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسی چه میدونه چه حالی داره
رقیهی یتیمِ دلشکسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
حق بده که نمازام شده نشسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی رو خارا دویدم
دوم این که طعم لگد رو چشیدم
سوم این که تا افتادم از رو ناقه
مثل مادرت خمیدم
بشمارم بازم یا نه؟!
بسه دیگه بابا نه؟!
رد بشیم از این حرفا
میریم مدینه یا نه؟!
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
خدا کنه هیچ دختری توو دنیا
نَشینه رو ناقه با دست بسته
با اتفاقایی که واسهم افتاد
غرورِ من مثل سرت شکسته
میدونی چرا بابا؟!
اول این که خیلی سرم داد کشیدند
دوم این که گوشوارهم و پس نمیدن
سوم این که خندیدن به اشک چشمام
وقتی لباسام و دیدن
میمونم تا فردا نه
دلخورم به وَاللّٰه نه
ظلم و زیر و رو کردم
شدم مثل زهرا نه
«بابا، بابا، بابا، بابا
بابا، بابا، بابا، بابا»
#امیر_حسین_سالاروند✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
کربلایی اسماعیل سناییزمینه روز سوم.mp3
زمان:
حجم:
8.55M
#شب_سوم_محرم
●#زمینه | مثلاً بغلت باشم
●کربلایے #اسماعیل_سنایی
#سبک_مثلا_توقبول_کردی
مثلاً بغلت باشم / اومدی تو و داداشم
مثلاً که پاهام خوبن/ هنوزم میتونم پاشم
مثلاً داری انگشتر/ مثلاً که دارم معجر
مثلاً اومدی پیشم / با داداشم علی اصغر
رقیه ت دلش بهونه میگیره
حالا میون خرابه ، تو اومدی ولی دیره
بابایی رقیه داره میمیره
دیگه دووم نمیاره ، تو اومدی ولی دیره
نفست میده تسکینم / روی پای تو میشینم
مثلاً که چشام خوبن / مثلا تو رو میبینم
تو نگو چرا مأیوسی / پر حسرت و افسوسی
مثلاً که لبات خوبن / مثلا منو میبوسی
تنت کو ، چه زخمی و چه کبودی
چرا بابا توی کوفه ، منو زدن تو نبودی
کبودی ، شکر خدا که نبودی
به من یه حرف بدی زد یه پیر مرد یهودی
دامنم رو دارم بابا / زیر پای تو میندازم
مثلاً نزدن ما رو / مثلا هنوزم نازم
مثلاً تو رو میشناسم / کی میگه که تو مجهولی
مثلاً نمیترسم از / شمر و حرمله و خولی
منو زد ، حرمله تا که میخوردم
اگه نمیرسی عمه ، میمردم آره میمردم
سنان هم ، طوری منو با لگد زد
اگه نمیرسید عمه ، میمردم آره میمردم
«سرنوحه»
هنوزم تو نور هردو چشامی
حتی با این همه زخم ای سر بریده بابامی
#پنجم_صفر
🏷مثلا بغلت باشم
#کربلایے_اسماعیل_سنایی✍🎼
دعای خیر مادرم...@morteza_yebor_69_۲۰۲۵_۰۸_۰۹_۱۹_۳۶_۲۶_۵۵۶.mp3
زمان:
حجم:
3.2M
ـ┇دعای خیر مادرم. . .
ـ┇ #شور_طوفانی|#حضرت_رقیه
ـ┇ .................↑↑↑.................
ـ┇ ܭࢪبلایے مرتضی یبرنژاد
#شب_سوم_محرم
#شور
دعایخیرمادرممنو،کردهغلامرقیه
شبسومِماهعزا،خوردهبهنامرقیه
سهسالهیاستوارِوُ،رکنقیامرقیه
خورشیدِپشتپرده
توسهسالگیچههاکرده
واسهمردمِشامیاینجور
خودشومعرفیکرده
من،روححجابم
بالانشینگوشهیخرابم
شاگردمکتبخانومربابم
بابامنشاهدختابوترابم
.
.
#شور_طوفانی
#حضرت_رقیه
#عالیه_علیه
✅بند اول
عالیه علیه و اعلی رقیه «س»
یا رقیه «س»
مادر آسیه و حوا رقیه «س»
یارقیه «س»
چی بگم از وصفت ما ادراک بی بی
خانومم
ثانی فاطمه زهرا رقیه «س»
یا رقیه «س»
315 دفعه بمیرم برات
تمومه زندگیَم فدای نگات
چشام غیر از تو رو نمیبینه چون
تویی دنیا و عقبای نوکرات
صهبا رقیه مثه دریا رقیه «س»
خانوم رقیه گل زهرا رقیه «س»
عالی توهستی متعالی تو هستی
مسند نشین عالم بالا رقیه. «س»
یا رقیه بی بی جان
✅بند دوم
کوثره حضرته زهرا یا رقیه«س»
یا رقیه «س»
ای همه دارایی بابا رقیه
یا رقیه «س»
حاجتم رو میدی میگم تا رقیه
یا رقیه «س»
زینت رو دوش سقا یا رقیه«س»
نظر کن باشم تو لیست زائرات
برم قربونه دست مشگل گشات
بزن یه امضا تنگه خیلی دلم
برای صحن زیبا و با صفات
جانم رقیه، هیجانم رقیه «س»
نبضم رقیه، ضربانم رقیه «س»
دردانه ی عشق
گل گلخانه ی عشق
تسکین روح و دل و جانم رقیه «س»
یا رقیه بی بی جان
#مجید_مرادزاده ✍
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
👇
.
#زمینه_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#صفر_۱۴۰۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
عمه نگاه کن کی اومده
بذارش آروم رو دامنم
میخوام براش تعریف بکنم
چشاتو وا کن بابا منم
اگه می بینی صدام گرفته، آخه یکی دنبالم دویده
اگه می بینی زخمه سر من، یه بی حیا موها کشیده
اگه می بینی حالم خرابه، زیر سر مجلس یزیده
همون که تو گودال
آب و ریخت رو زمین روبرو چشمات
ماها رو، آورده
با دست بسته دروازهی ساعات
[بابا بابا بابا، من الذی ایتمی...]
• بند ۲:
عمه میدونه حال منو
بیا و از اینجا ببرم
اگه ببخشم زجر و ولی
از قاتل تو نمیگذرم
اگه نمی بینه دیگه چشمام، آخه شبیه لبات کبوده
اگه می بینی شکسته پهلوم، برا اینه که عموم نبوده
اگه می بینی موهام سفیده، زیر سر بازار یهوده
میذاری، یه لحظه
درِ گوشت بگم آروم یه چیزی
میونِ، شلوغی
یکی میخواست منو واسه کنیزی
[بابا بابا بابا، من الذی ایتمی...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ شاعر: علیرضا عابدی
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
#زمزمه_حضرت_رقیه
سلام بابایی، خوبی؟ چطوره حالت؟
نمیتونم پاشم واسه استقبالت
من تووی آسمون میگشتم
دنبال تو ولی اینجایی
راه گم کردی شاید باباجون، عجب رویایی
خیلی خوش اومدی صفا آوردی
راستی بگو منو به جا آوردی؟
منو میشناسی؟
خودت رو یک لحظه بذار جای من
سه ساله رو با داغ تو پیر کردن
منو میشناسی...
«من الذی أیتمنی بابایی»
کجاست آغوشت؟ دستات کجا جا مونده؟
همون دستایی که من رو میخوابونده
تعریف کن تا کجاها رفتی
نگفتی دختری هم داری
باید از روی شونهاش بارِ
غمو برداری
میگن تو بابای منی، بابایی
میشه باهام حرف بزنی، بابایی
بابای خوبم
کی چشمای نازتو بسته بابا
کی دندون تو رو شکسته بابا
بابای خوبم
«من الذی أیتمنی بابایی»
سرم سنگینه، چشمام چه تار میبینه
برام دیدار تو آخرین تسکینه
من خاطرات تلخی دارم
دیگه طاقتم از غم طاقه
بابا بین ما دو تا باشه، یه شب از ناقه...
امون از اون شب سیاه صحرا
الهی دختری نمونه تنها...
چه دردی دارم
چشات نبینه روز بد بابایی
هم سیلی میزد هم لگد بابایی
چه دردی دارم
«من الذی أیتمنی بابایی»
ما رو تا میشد از بین مردم بردن
ما رو از راه بازار شام آوردن
ما رو با دست نشون میدادن
به ماها ناسزا میگفتن
داداشم از خجالت آب شد، چها میگفتن!
چشم عمو عباسمو دور دیدن
به معجرای پارهمون خندیدن
هزار بار مُردم
نگاهاشون از سیلی سنگینتر بود
مردن برای من از این بهتر بود
هزار بار مُردم
«من الذی أیتمنی بابایی»
شاعر: #سید_مهدی_سرخان✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.👇