.
ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد
#حضرت_زهرا
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
ماه عزای فاطمه روح مُحرم است
خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی
رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی
در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم
همراه با امام زمان گریه می کنیم
در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود
آتش فشان غیرت ما شعله ور شود
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود
لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد
لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد
لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد
این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد
تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست
هر کس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست
ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم
راضی به ترک و نهی تبرا نمی شویم
قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است
هر کس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است
ما همکلام منکر حیدر نمی شویم
«با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم»
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم
فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم
ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم
از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم
جان برکفان جبهه ی فتوای رهبریم
از جمعه ای بترس که روز سوارهاست
پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست
از جمعه ای بترس،که دنیا به کام ماست
فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست
از جمعه ای بترس،که پولاد می شویم
از هرم عشق مالک ومقداد می شویم
وحید قاسمی
#انتقام_سخت
.
امام حسین ع
. #فاطمیه #حضرت_زهرا نخ تسبیح زهرا عروة الوثقی حیدر بود علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود گوا
.
#فاطمیه
حاج حسین سیب سرخی 🎤
نخ تسبیح زهرا عروة الوثقی حیدر بود
علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود
گواهی می دهم زهرا فقط همتای حیدر بود
خدا هم مثل زهرا خیره بر سیمای حیدر بود
زمین و آسمان از نور زهرا نور می گیرند
تمام کائنات از زینبش دستور می گیرند
درخت آفرینش را وجود او شکوفا کرد
خدا روز ازل با عشق زهرا را تماشا کرد
نفس هایش مرا عیسی تر از صدها مسیحا کرد
نبی حق داشت عمری از خدا دختر تقاضا کرد
چه باید گفت از زهرا از آن انسان بی تکرار
نگو زهرا ، بگو دار و ندار و حیدر کرار
کسی غیر از خدا و مرتضی نشناخت زهرا را
کسی غیر از خدا و فاطمه نشناخت مولا را
خدا از باقی خاک و گل او ساخت دنیا را
یقین دارم که زهرا روز محشر می خرد ما را
ملائک روز و شب گرم طواف خانه اش بودند
عوالم میهمان سفره ی شاهانه اش بودند
...................
.
#فاطمیه
بگوچکار کنم سمت پر زدن،نروی
مگر تو قول ندادی بدون من نروی
کسی اجازه ندارد غذا درست کند
برای فاطمه،تابوت را درست کند
نفس نفس زدن از زندگی،سیرت کرد
سه ماه آخر عمرت چقد پیرت کرد
سه ماه آخر عمر،چقد زود گذشت
سه ماه آخر عمرت همش کبود گذشت
مرا ببخش شکسته شدی و چین خوردی
سه ماه آخر عمرت همش زمین خوردی
همیشه دست به دیوار میشوی زهرا
تکان نخور که گرفتار میشوی زهرا
دو چشم بسته خود را تورو خدا وا کن
بیا و از سرت این دستمال را وا کن
مرا ببخش اگر ریختن بر سر تو
مرا ببخش به دیوار خورد،معجر تو
اگر نشد سرشان را به خویش بند کنم
و از روی تو، درِ خانه را بلند کنم
دو موی سوخته از شانه ات در آوردم
و میخ را از در خانه ات در آوردم
بمان که خانه امنی برات میسازم
مدینه را همه را خاک پات میسازم
.👇
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein.mp3
3.79M
#شب_جمعه
🎤حسین #سیب_سرخی
#شور
#شب_اول_محرم
#بدر_فاطمه
بدر فاطمه نور کلامی سیدالشهدا
یابن احمد خیر الانامی سید الشهدا
یا حبیبی طبیب فوادی نور عینی و خیر مرادی
سیدی و شفیع معادی یا عزیز الله
یه کاری کن برام یه کاری کن تموم شه بیقراریام
بشه منم یه بار حرم بیام
آقام آقام آقام حسین حسین حسین حسین
اسم تو بخدا شده یک عمر ذکر هر تپشم
آخرین نفسامو الهی تو حرم بکشم
با تو خوبم و بی تو خرابم
دوری از حرم تو عذابم
روزه محشره با تو حسابم
عشقم اربابم
دلیل گریه هام میدونی که کبوتر امام رضام
فقط ازت یه کربلا میخوام
آقام آقام آقام حسین حسین حسین حسین
ـــــــــــــــــــــ
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
÷غزل #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و گریز روضهیِ کربلا
آقا به جانِ عمّهیِ غمدیدهات بیا
شایسته نیست اینهمه دوریِ بینِ ما
اشکِ محرّمیِ من و سوز و آهِ تو
از جنسِ کربلا شده این شوروُشِینِ ما
با یک نگاهِ لطفِ تو از عرش میرسد
بیشک براتِ علقمه و کاظمینِ ما
اُمّیدِ روضههایِ حرم روضهای بخوان
وای از غمِ جدایی و وای از حسینِ ما
با مُهرِ نوکریِ حسینیه نقش کُن
در عرش حکمِ سروریِ عالمینِ ما
هر جا شکسته شد دلِ شیعه تو حاضری
چه کوچهیِ غمِ علوی چه خمینِ ما
دادی به هر سلامِ دلم پاسخی کریم...
هرگز نمیروی نفسی زیرِ دِيْنِ ما
#غزل #عاشورایی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#حسین_ایمانی
.
.
#شعر_پایداری
#ایران_اسلامی
#قصیده_واره
🔹لبخند جماران🔹
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
کنارت چای مینوشم به قدر یک غزل خواندن
به قدری که نفس تازه کنم، خیلی نمیمانم
کتاب کهنهای هستم پر از اندوه یا شاید
درختی خسته در اعماق جنگلهای گیلانم
رها، بیشیله پیله، روستایی، سادۀ ساده
دوبیتیهای باباطاهرم عریان عریانم
شبی میخواستم شعری بگویم ناگهان در باد
صدای حملۀ چنگیزخان آمد؛ نمیدانم -
چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم
در آتش خانهام میسوخت، گفتم آه... دیوانم
چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را
زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم..
فراوان داغ دیدنها؛ به مسلخ سر بریدنها
حجاب از سر کشیدنها؛ از این غمها فراوانم
شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری
به سینه داغدار کشتۀ حمام کاشانم
سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد
منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم
من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم
پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم
گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان
که تهرانتر شود تهران؛ من آبادان ویرانم
صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان
تو را لب تشنهایم از جان، کمی باران بنوشانم
سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را
منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم
شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم
که من یک شاعر درباریام مداح سلطانم
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
.