.
#فاطمیه ۹۹
#عباس_قلعه
پیچید صدا
اومدن حرومیا
داره میسوزه یه در توو شعله ها
چهل نفر
حمله ور شدن به در
خدا نگذره زدن به دل شرر
یه مرد پست
بی هوا در و شکست
با لگد پهلوی مادر و شکست
کمک نبود
گُر گرفت آتیش و دود
روی مادر شده زخمی و کبود
شد درده سر
رد شدن از روی در
مادر افتاده یه گوشه بی پسر
دنده شکست
همه جا به خون نشست
میزدن مادر و یک عده ای پست
فضه دوید
ولی بدموقع رسید
نفس مادرو میخ در بُرید
پیش حسن
بی حیاها اومدن
مادر پهلو شکسته شو زدن
سبو شکست
با لگد پهلو شکست
تا مغیره سر رسید بازوو شکست
خون میچکید
نفسش به لب رسید
توی کوچه با همون وضع می دوید
اون دو نفر
اومدن برای شر
می زدن با تازیوونه بی خبر
دادن عذاب
چقده به بوتراب
بسته بودن دوتا دستش رو طناب
-----------------
.👇
.
#شور
#سالگرد #حاج_قاسم
حتما غلام فاطمه س
الگوش قیام فاطمه س
تسبیح دستشم میگفت
مشغول نام فاطمه س
دور مدار فاطمه س
در اختیار فاطمه س
مات علی حب علی
الان کنار فاطمه س
اونی که فاطمی باشه حسن با حسین خوب میخرنش
همه کاراشو میکنن آخر شب جمعه میبرنش
آره حاج قاسمو میگم سوزونده مارو داغ بدنش
یه ساله شب جمعه
چش خیس دل بیتاب
سلامامونو میدیم که تو برسونی به ارباب
یاحسین یا بن الزهرا
داغش به سینه ها نشست
پشت یه ملتو شکست
عکسا زیاده و فقط
کشته منو عکس یه دست
آروم نمیگیره غمش
راه ما رد قدمش
جانم به زینب و به این
مدافعان حرمش
چشیدی خود روضه رو تا که سوختی میون اون آتیشا
اربا اربا شدی تا تنت بشه شبیه جوون آقا
ولی ناموسی نشده داغ تو آی علمدار مدافعا
دست بسته ندیدن
سنگ خاره نداشتن
انگشتر دیدن اما داغ گوشواره نداشتن
یاحسین یابن الزهرا
رفتی دلم تلاطمه
داغت تو قلب مردمه
یادت همیشه پیش ما
توگریه و تبسمه
تو گوشمه کلامتو
یادم نمیره نام تو
این خط واین نشون که ما
میگیریم انتقامتو
دعا کن برای منم آخرش که بشم یه روزی رو سفید
ببینن که روی سنگ قبر من شده حک «مزار شهید»
بگن انقده تو روضه گریه کرد تا آخر به شهدا رسید
اینه ختم به خیری
که بشیم پر پر یار
یا تو کرببلا بمیریم و صحن علمدار
محمدرضا ✍
#قهرمان_من
#به_وقت_حاج_قاسم
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
👇
.
فتوای بی سابقه رهبری در مورد حاج قاسم
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین با اشاره به ماجرای تکفین پیکرهای مطهر گفت: در عظمت این شهید همین بس که معیارها و فتاوای فقهی را جابجا کرد. آن شبی که ما در معراج شهدای تهران به وضعیت پیکرها رسیدگی میکردیم، وضعیت خاصی داشتیم. اجزای پیکرها با هم مخلوط شده بود و باید تکهها و بدنهای اربا اربا شده این شهدا به پیکر اصلی ملحق میشد. بعضی از شهدا بهشدت تکهتکه شده بودند. بعضیها عادیتر بودند و بدن آسیب کمتری دیده بود. پیکر شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی چند تکه شده بود. بدن حاج قاسم پنج تکه شده بود. باید اجزا را ملحق میکردیم.
وی افزود: DNA آنها سریع بررسی شد و دوستان توانستند اینها را در مرکز تحقیقات پزشکی سپاه تعیین و تکلیف کنند. شب قبل از مراسم وقتی بدنها میخواست برای نماز به اقامت حضرت آقا در دانشگاه تهران آماده شود و بعد آن تشییع تاریخی صورت بگیرد، ما آمدیم در معراج شهدا. برای پیکرها امکان غسل نبود. باید آن را تیمم میدادیم از نظر خودمان آنها را تیمم داده، کفن کرده و تجهیز و آماده کردیم و بعد در تابوتها قرار دادیم و برای برنامههای بعدی و تشییع آماده شد.
سردار باقرزاده گفت: من آن روز از خدا و از خود شهید خواسته بودم که توفیقی دهد من خدمت حضرت آقا برسم چون در آن ازدحام، شلوغی و هیاهو امکان نبود. دوست داشتم بروم و گزارشی را از وضعیت پیکر شهدا به خدمت حضرت آقا برسانم. بهطور معجزهآسایی به محضر حضرت آقا شرفیاب شدم. قبل از نماز زیر جایگاهی که آقا لحظاتی توقف داشتند، شخصیتهای مملکتی و سران قوا، اسماعیل هنیه، فرماندهان عالی سپاه از جمله سردار سلامی هم آنجا بودند. من هم به آنجا هدایت شدم. بزرگواری من را به آن سمت برد. این شخصیت محترم که آنجا بود به من گفت وضعیت پیکرها را برای آقا گزارش کنید.
وی با اشاره به دیدار با رهبر معظم انقلاب گفت: من بعد از این که جلو رفتم و سلام عرض کردم و دست آقا را بوسیدم، خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما در شب گذشته برای آمادهسازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمیشد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند. در معراج شهدا جوانها حضور داشتند. کفن، پنبه، پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود، ولی در آمادهسازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم. به این معنا که به سختی تکه پارههای این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشتهای پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم.
فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین بیان کرد: شهید سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت ابا عبدالله(ع) اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمیدانم امام زینالعابدین علیهالسلام در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».
وی به بیانات بیسابقه آقا اشاره کرد و گفت: آقا فرمودند «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند» یعنی غسل و کفن نداشتند در حقیقت این همه بحثی که ما کردیم، دیدیم با یک فتوای فقهی یکدفعه فضا عوض شد و این شهیدان به حکم «لایغسل و لایکفن» نیازی به غسل و کفن نداشتند. حتی تیمم هم نداشتند. آقا میخواستند این را بفرمایند؛ اما جایگاه چیزی که این تراز فقهی را تغییر داد بر میگردد به این مسئله که ما از زمان جنگ یاد گرفتیم؛ این موضوع از امام(ره) هم استفتا شده بود و همه مراجع نیز به آن قائل هستند. در کتب فقهی هم موجود است که معرکه و حدود فقهی معرکه محدودهای است که طرفین به سوی یکدیگر سلاح پرتاب میکنند.
سردار باقرزاده با اشاره به سلاحهای جنگ هشتساله گفت: در جنگ با صدام سلاحهایی که پرتاب میشد، انواع خمپاره با برد کوتاه و بلند، تیر و نهایتاً توپخانه بود؛ این محدوده را ما بهعنوان محدوده معرکه میشناختیم. اگر بمباران هم میشد وقتی کسی در این محدوده تعیینشده، به شهادت میرسید، شهید معرکه تشخیص داده میشد، ولی اگر در جنگ شهرها داخل شهر که موشک هم میزدند به شهادت میرسید، شهید معرکه محسوب نمیشد و باید غسل و کفن میشد. شهید معرکه از نظر فقهی چنین جایگاهی دارد؛ یعنی جایی که جنگ بوده و سلاح بهسوی هم پرتاب میشده را میگفتند.
#مرد_میدان
.👇
👆
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ادامه داد: اما حضرت آقا در این موقعیت، مطلب جدیدی را فرمودند و این سابقه نداشته است. اینکه از نظر فقهی معرکه بر اساس حضور یک فرد تعریف شود، بیسابقه بوده است؛ بهصرف اینکه حاج قاسم تشریف آوردند آن نقطه یعنی در حوالی فرودگاه بغداد و مورد آماج تیرهای دشمن قرار گرفت، نفس حضور ایشان در آن نقطه و بهتبع آن هجوم ناجوانمردانه دشمن به ایشان و همراهانشان، آن محل را به معرکه تبدیل کرد؛ این وزن و جایگاه یک انسان را میرساند؛ جایی که مورد آماج دشمن قرار گرفت تبدیل به معرکه شد و آن شهادت هم شهادت در خط مقدم تلقی میشود و «أفضَلُ الشُّهَداءِ الذین یُقاتِلُونَ فی الصفِّ الأوَّلِ» محسوب میشود.
سردار باقرزاده با اشاره به مفهوم والای این موضوع گفت: در بین مجموعه خصوصیاتی که در مورد شهید سلیمانی گفته شده است، تصور میکنم تا الان به این صورت بیان نشده است. ایشان خط مقدم را بهسوی خودش آورد، نه اینکه خودش بهسمت خط مقدم رفته باشد؛ یعنی شهید سلیمانی در هر جایی از عراق یا سوریه یا لبنان و هر نقطه از بلاد اسلامی مورد هجوم دشمن قرار میگرفت، شهید معرکه بود. این چه جایگاهی است؟ این موقعیت بسیار والایی است که نگاه فقهی یک مجتهد را به تغییر موازین حدود معرکه معطوف میکند.
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین در پایان خاطرنشان کرد: امیدوارم در جوار این شهیدان به همه نقاط کلیدی شخصیت حاجقاسم برسیم. شهید حاج قاسم سلیمانی را در وصیتنامهاش جستوجو کنید؛ وصیتنامه ایشان باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد و ابعاد مختلف آن تبیین شود
#حاج_قاسم
.
.
#فاطمیه_۹۹
#زمینه #شور #زمزمه
#هجوم_به_خانه_وحی #کوچه
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شاخه گل حیدرو / سوزندنش از ریشه
جلو چشای زینب / مادر توی آتیشه
قصه ی آتیش و در / قصه ی غمناکیه
چادر مادر انگار / حالا دیگه خاکیه
بازم - چل تا بی حیا - بردن حیدرو - توی کوچه ها
دلا - از آتیش پُره - باز اون بی حیا - پاش رو چادره
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چقد شلوغه کوچه / شده شبیه محشر
شکستن اون دستی که / بوسه می زد پیغمبر
عرش خدا می لرزه / چقد غریبه مولا
زدن میون کوچه / غلاف به دست زهرا
زدن - آیینه شکست - دست مادرو - با کینه شکست
حسن - داره دلهره - فکر آتیشه - روی چادره
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه نانجیب توو کوچه / شکست گل حیدر رو
با دستای سنگینش / گرفت جلو مادر رو
توی همون کوچه بود / چهره ی تو شد نیلی
بشکنه دستایی که / به صورتت زد سیلی
امون - از اون کوچه ها - گریه می کنه - مادر بی صدا
امون - از اون مرد پست - جوری زد تو رو - گوشواره شکست
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
داره می بینه زهرا / روزی که توو کربلا
سر حسینش دیگه / میره سر نیزه ها
داره می بینه زهرا / زینب شده آواره
می بینه بعد عباس / غارت میشه گهواره
حسین - خونیه پرت - دست و پا نزن - پیش مادرت
حسین - شاه بی کفن - ای شیب الخضیب - ای صد پاره تن
#هجوم_به_بیت_وحی
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/35833
.👇
.
#فاطمیه
#زمزمه
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
دست سیاه ثانی روی کبود مادر
الهی هیچ کس نشه تو کوچه ها بی یاور
هیچ کی اسیر نباشه تو دستای نانجیب
به حرمت دعای شریف امن یجیب
تا عمر دارم نمیخوام از کوچه تنگه رد شی
تو کوچه اون روز دیدم یه نانجیب وحشی
روزی که با قباله خواستی از اونجا رد شی
زبان حال امام حسن(ص) در فراق مادر
امان از این زمونه مادر چه مهربونه
وقتی دلم میگیره برام یه هم زبونه
تنگه دلم برای نگاه گرم مادر
مهر و وفاش همیشه تو قلب من میمونه
یه شب جلو چشام با بال و پر شکسته
روح بلند مادر پر زد از آشیونه
گوشواره و چادرش با جانماز و تسبیح
برای یادگاری مونده از اون نشونه
با پیرهنی که بافته به گوش اهل معنا
روضه کربلای حسینشو میخونه
تمومه خاطراتش هنوز جلو چشامه
هنوز دلم به یادش هی میگیره بهونه
زینب و کلثوم برام خیلی عزیزن اما
حس میکنم که خونه خالی از عطر اونه
خیلی دلم شکسته از کارای مغیره
جسارت نانجیب قلبمو میسوزونه
یه وقتایی به یاد اون روزی که تو کوچه
سیلی زدن به مادر اشک چشام روونه
نقش زمین بود اما از آسمون چشماش
رو گونه هاش میبارید اشکی که مثل خونه
اشکاشو پاک میکردم هی با خودم میگفتم
یه وقت نمیره مادر آخه هنوز جوونه
حسن برات بمیره پاشو بریم از اینجا
پاشو بریم تو کوچه حسن یتیم نمونه
کانون خونه گرمه به یمن بودن تو
بدونِ تو بهار عمر حسن خزونه
" یافاطمه یازهرا " ۴
شاعر #حسنعلی_بالایی ✍
#سبک_حمید_رمی 👇
https://eitaa.com/emame3vom/35835
.👇