زمینه؛ مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه.mp3
6.48M
#فاطمیه
#زمینه
🔹مثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه🔹
بعد روزی که به در خونهت همه با هیزم اومدن
باورش سخته که به «صدّیقه» حالا تهمت دروغ زدن
به تو تهمت دروغ زدن، کسی دفاع نکرد ازت
چه سکوتایی که زده، طعنه به هر چی معصیت
شاهد گریههات بودن، شاهد نشد کسی واسهت
مردم! آخه بیصدا نشستید واسه چی؟
حیدر تنهاست، چشماتونو بستید واسه چی؟
آخه بیعت، با علی شکستید واسه چی؟
«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اِبنَتی زهرا بَضعَةٌ مِنّی» مگه این حرفو نشنیدن
«وَ من آذاها فَقَد آذانی» دلشو چقدر آتیش زدن
هی میگفتن که فاطمه از چشای ما افتاده
فدکو واسه چی میخواد دنبال دنیا افتاده
بسکه رفت و اومد دیگه این روزا از پا افتاده
مردم! زهرا، حق امامش خورده شده
مردم! زهرا، از شماها آزرده شده
انگار این شهر خیلی وقته دلمرده شده
«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه فهمیدن همه دونستن چیه این اشک و تاب و تب
تو عزاداری ولی میگفتن که یا روز گریه کن یا شب
میدونستن اشکایی که قطره قطره جاری میشه
میدرخشه مثه چراغ باعث بیداری میشه
میدونستن با گریههات، مولا دیگه یاری میشه
مردم! گریه شیوۀ قیامِ فاطمهست
مردم! قصه غربتِ امام فاطمهست
مردم! این حرف آخرین کلام فاطمهست
«مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی ولی زهراست
مَثَلُ علیٍ مَثَلُ الکعبه، علی امام دنیاست»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
.
.
بی تو ما مثل یتیمی از نظر افتاده ایم
مثل مرغی در قفس بی بال و پر افتاده ایم
زندگی سخت است بی تو،مهربان تر از پدر
سخت تر این است،از چشم پدر افتاده ایم
فاصله انداخته بین من و تو هر گناه
یا غیاث المستغیثین در خطر افتاده ایم
ندبه میخوانم ولی در ندبه هم بی ندبه ام
دیر وقتی هست از سوز جگر افتاده ایم
چهارده قرن است صدیقه صدایت میکند
حیف که ما گوشه ای با گوش کر افتاده ایم
صبح و شب از داغ مادر اشک می ریزی ولی
ما به جای گریه در فکر سفر افتاده ایم
هیچ چیز ما شبیه منتظرها نیست،نه
خوابمان برده،بله دور سحر افتاده ایم...
محسن صرامی
#فراق_امام_زمان
#امام_زمان #فاطمیه
.
.
#زمینه #شور
#فاطمیه
#سبک_پر_میزنه_این
#آه_و_واویلا
🔘
بند1⃣
آه و واویلا ،آتیش و هیزم و دود
آه و واویلا ،امون ز قوم یهود
آه و واویلا ،رحمی توی دل نبود
.....
مادرمون ،به پشت در شده سپر
ای وای من ،خون میچکه از میخ در
از پشت در ،میاد صدا فضه بیا
شیشه شکست ،محسن شده کشته بیا
.....
تو کوچه بی بهونه زدن
مادر و تازیونه زدن
با لگد با غلاف و شمشیر
نامردا وحشیونه زدن
وای مادر ،وای مادر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
غمگین ترین مرده جهان حیدر توس
شبیه برگی تو خزان حیدر توس
لبخند بزن که نگران حیدر توس
بمون نرو جوونه قد کمونه من
بمون نرو ای تنها هم زبونه من
بمون نرو پرستوی شکسته بال
بمون نرو نرو از اشیونه من
دلگیرم از دنیا عزیزم
از امروز و فردا عزیزم
ای همه دلخوشیه حیدر
تنهام نزار زهرا عزیزم
وای مادر، وای مادر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
#رضا_نصابی
👇👇
امام حسین ع
. بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون بدینوسیله توهین و جسارت وقیحانه گرگیج ناصبی به س
.
اما حقیقت ماجرا چه بود
محمد بن جریر طبری، از علمای بزرگ شیعه است که در قرن پنجم (حدود هزار سال قبل) زندگی میکرده است. او کتابی دارد به نام "دلائل الامامه" که در این کتاب به اثبات حقانیت امامان شیعه پرداخته است.
طبری در صفحه ۱۹۴ این کتاب، ضمن بیان احوالات بی بی شهربانو، مادر مکرمه امام سجاد علیه السلام، مینویسد:
همين كه اسيران ايرانی وارد مدينه شدند عمر تصميم داشت زنان را بفروشد و مردان را بعنوان برده بگيرد و آنها را به کار بگیرد تا در هنگام طواف، افراد ناتوان و بیمار و پیر را روی دوش خود بگذارند و دور کعبه حمل کنند.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: پيغمبر فرموده است افراد برجسته هر قوم و ملت را گرامی بدارید.
عمر اعتراف کرد بله، من هم اين مطلب را شنيده ام كه ميفرمود هر گاه فرد با شخصيت يك طائفه اى پيش شما آمد او را احترام كنيد؛ گر چه مخالف شما باشد.
امير المؤمنين فرمودند: پس تو به چه حقی به خودت این اجازه را دادی که با این بزرگوران، اینگونه رفتار کنی؟ اينها گروهى هستند كه خودشان به میل خودشان تسليم شدند و علاقه به اسلام دارند و من از نژاد اينها فرزندانى خواهم داشت. من شما و خدا را گواه ميگيرم كه سهم خودم از اينها را در راه خدا آزاد نمودم.
تمام بنى هاشم، و نیز سایر مسلمانان از مهاجر و انصار گفتند:
یا امیرالمؤمنین، ما نيز حق خود را به شما بخشيديم.
امیرالمؤمنین فرمود: خدايا شاهد باش من تمام آنچه را ایشان به من بخشیدند، در راه تو آزاد نمودم.
عمر گفت: چرا با تصميم من در مورد اين اسيران فارس مخالفت کردی و چه باعث شد كه بر خلاف راى من عمل كنى؟
امیرالمؤمنین دومرتبه فرمايش پيغمبر درباره احترام افراد با شخصيت را به يادش آوردند و اینکه این افراد، به میل خودشان مسلمان شدن را پذیرفته اند.
عمر دیگر اعتراض نکرد ......
گروهى از قريش علاقه به ازدواج با آن بانوان داشتند.
امير المؤمنين فرمودند: نبايد آنها را بر ازدواج مجبور كرد. اختيار را بخودشان بدهيد هر كس را كه خواستند انتخاب كنند.
گروهى به شهربانو، دختر کسری اشاره نمودند.
اختيار انتخاب را به او دادند و در حالی که در پس پرده بود، از او خواستگارى كردند.
در حضور جمع به ایشان گفتند: از ميان كسانى كه از تو خواستگارى كرده اند كدام را انتخاب ميكنى؟ آيا علاقه بداشتن شوهر دارى؟
ایشان سكوت كردند.
امير المؤمنين فرمودند: بشوهر علاقه دارد ولى حالا بايد منتظر بود تا چه كسى را انتخاب كند.
عمر گفت: از كجا فهميدى تصميم بشوهر گرفته است؟
حضرت فرمودند: هر گاه بانوى با شخصيت بدون سرپرستی از يك طائفه خدمت پيغمبر ميرسيد، وقتى از او خواستگارى ميشد، دستور ميدادند به او بگويند تو بشوهر دارى مايلى؟ اگر خجالت ميكشيد و سكوت ميكرد، همين سكوتش را دليل اجازه اش قرار ميدادند و دستور ازدواجش را صادر ميكردند. اگر ميگفت نه، اجبار بر پذيرش نميكردند.
خواستگاران را به شهربانو نشان دادند.
ایشان با دست به امام حسين علیه السلام اشاره کردند.
باز براى مرتبه دوم از او تقاضاى انتخاب كردند؛ اين مرتبه نيز به زبان فارسی گفت: اگر انتخاب با من است، او را انتخاب کردم. و امیرالمؤمنین را ولی (وکیل) خود انتخاب کردند تا خطبه عقد جاری شود. حذيفه نيز خطبه عقد را خواند.
امير المؤمنين به او فرمودند: اسمت چيست؟
گفت شاه زنان دختر كسرى.
امیرالمؤمنین به زبان فارسی فرمودند: "نه؛ شاه زنان نیست مگر دختر محمد" او سیدة النساء و شاه زنان است. تو شهربانو هستی و خواهرت نیز مروارید است، دختر کسری.
عرض کرد: آرى صحيح است.
شهربانو با امام حسین ازدواج کرد؛ و خواهرش مروارید، با امام مجتبی علیه السلام.
❗این مطلب را منتشر کنید تا سایر مومنین نیز از اصل ماجرا آگاه شده و شبهات شیاطین در آنان اثر نکند.
این مطلب در منابع زیر نقل شده است:
📚 دلائل الامامه طبری، صفحه ۱۹۴
📚 العدد القویه (تالیف برادر علامه حلی) صفحه ۵۷
📚 بحارالانوار جلد ۳۱ صفحه ۱۳۳
📚 مستدرک الوسائل جلد ۱۱ صفحه ۱۳۲
براستی کدام عاقلی قبول میکند مثل امیرالمؤمنین، سلام الله علیه، باشد؛ ولی عقد سیدالشهداء و سید جوانان اهل بهشت را، مثل دومی جاری کند؟!!
#گرگیج
.
.
مرا ببین و برای سفر شتاب مکن
#قسمت_اول روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام #فاطمیه _ حاج میثم مطیعی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
مرا ببین و برای سفر شتاب مکن
بیا و بر سر من خانه را خراب مکن
تمام حرف دلت را غروب با من گفت
و شرح سرخیِ خود را چه خوب با من گفت
حضور سبز و پر احساسِ زندگانیِ من
مدار چرخشِ دستاسِ زندگانیِ من
*رفتی علی رو تنها گذاشتی...*
پس از تو ثانیه هایم به چنگِ دستاس است
وَ دانه های دلم زیر سنگِ دستاس است
*تو که خبر داری...*
غریب و بی کس و مظلوم ودلشکسته،علی
هنوز هم به شفایت امید بسته،علی
فقط تویی که ز تنهایی ام خبر داری
دلم به همرَهِ تو رفت،همسفر داری
مگر ز داغِ پیمبر چقدر می گُذَرد
که باغِ سبزِ تو را این شبِ خزان ببرد
*تو هنوز از مصیبت فارغ نشده بودی... زهرای من! رسم همه عالم اینه: اگه کسی عزیز از دست بده همه دورش رو می گیرن... تنهاش نمیگذارن...چرا تنها موندی؟چرا مریض شدی؟چرا دستمال به سر می بندی؟جواب این سوال ها رو کی میده؟! *
مگر قرار نشد غمگسارِ من باشی
میان معرکه ها ذوالفقارِ من باشی
مگر نه قبلِ ورودم قیام می کردی
وَ گاه پیشتر از من سلام می کردی
زِ جای خیز ،جواب سلام می خواهم
نگاه نیمه تمامت، تمام می خواهم
*چرا چشمات نیمه بازه زهرای من، چشمات رو به روی علی باز کن...*
نگاه بی رمق و ،دست بی رمق، آری
شباهتی چه صمیمانه با شفق داری
علی که جز دَرِ خیبر میانِ مشت نداشت
به معرکه زِرِهش هیچ گاه پشت نداشت
ببین که در دلِ او از غمت چه رخ داده
به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده...
*وقتی زهرا رو دفن کرد؛شیخ مفید در امالی نوشته:"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبر..."بالای قبر حبیبش ایستاد دستاش رو به هم زد..."هاج به الحُزن..."غم و اندوه به دل علی هجوم آورد..."وَ اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..."شروع کرد، های های گریه کردن...بیا ببین...*
به زانوانِ علی،سخت،لرزه افتاده...
کسی ندیده علی را که در خروش رود
وَ یا در وسط مسجدالنبی ز هوش رود...
طیِ حوادثِ دوران علی هراسان نیست
ولی تصور داغ تو نیز آسان نیست...
تو روز آخر خود نیز کار می کردی
*تو خانه داری رو برای خودت افتخار می دونستی...تو به عالم یاد دادی زنی که خانه داره،انسان تحویلِ جامعه میده...انسان تربیت می کنه...*
تو روز آخر خود نیز کار می کردی
به کار منزل خود افتخار می کردی
تنور خانه ی تو گرمِ پختن نان بود
چقدر جانِ تو دلواپسِ یتیمان بود
* " اِبکِ لی یا ابالحسن وابکِ لِلیَتامی..."
علی برای من گریه کن...برای یتیمام گریه کن"وَلا تَنسَ قَتیلِ العِدا بطفِّ العراقی...." علی جان مراقب حسین من باش..*
ببین که بی تو در این کودکان توانی نیست
کنار سفره ی نان، اشتهای نانی نیست
به کودکان یتیم،حرفِ مادرانه بزن
بیا به گیسویِ دختر،دوباره شانه بزن
*شاید شب ها به هزار زحمت بچه ها رو می خوابوند...بچه هاش با گریه می خوابیدند...اشتهای غذا نداشتند...همچین که مطمئن میشد بچه هاش خوابیدن،بلند میشد...می رفت کنار قبر زهرای خودش...
اما بمیرم شاید وقتی برمیگشت می دید بچه هاش بیدار شدند...هر کدوم یه گوشه خونه نشستند...سر به زانو گذاشتند....*
"این کودکت چه دیده که هی زار می زند
هی دست مشت کرده به دیوار می زند..."
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
👇
.
#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام #فاطمیه _ حاج میثم مطیعی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
برای زینبِ خود چاره کن که دلخسته است
که دختر است و به مادر همیشه وابسته است
که دختر است و شبِ خویش را سحر نکند
اگر که چادر مادر دمی به سر نکند
تو ای صبور،که ایثار را به پا کردی
و اول از همه همسایه را دعا کردی
*چه همسایه هایی داریم....هم دعاشون کردی... هم دَرِ خونۀ ما رو شلوغ کردند... هم هیزم آوردند...عجب همسایه هایی داریم...زن هاشون میان کنار بسترت گریه می کنند...لب هاشون رو می گزند...پشت دست می زنند...اما مرداشون با تو چه کردند....*
نگویمت به منِ خسته اعتنایی کن
زِ جای خیز،به همسایه ها دعایی کن
مرو که موج نیازم به راه می افتد
پس از تو یوسفِ اشکم به چاه می افتد
مرو که چینیِ این دل شکسته تر نشود
غریبِ خسته از این شهر،خسته تر نشود
*زهرای من تو بری جواب سلام علی رو هم نمیدن...تو بری،علی از همیشه تنهاتر میشه...*
هنوز نالۀ جان کاه تو به پشت در است
دلم از آتشِ آن روزِ خصم،شعله ور است
منم ز رویِ تو شرمنده چون در آتش و دود
تو سوختی و علی دید و باز صبر نمود
تو سوختی و علی سوخت با تمام وجود
که کاش راهِ گریزی میان آتش بود
که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند
زنی میانه ی آتش، نفس نفس نزند...
*اتفاق اونقدر مهیب بود که زهرا صدا زد:
"یا اَبَتاه! هکَذا یُفعَلُ لِابنَتِک.."بابا بیا ببین با دخترت چه می کنند...یک نفر دیگه رو هم صدا زد ولی علی رو صدا نزد...صدا زد:"یا فضة فَاِلَیکِ فَخُذینی ..."فضه بیا به دادم برس..."واللهِ قَد قُتِلَ ما فی اَحشائی..."محسنمُ کشتن...*
که کاش مرغ دلی ناله در قفس نزند
زنی میانه آتش نفس نفس نزند
که کاش شعله نیفتد به باغِ پیرُهنش
بعید نیست که تاول زند تمام تنش
سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود
نگاه من که همیشه به خاکِ چادر بود
گره به مشت تو را می زدند و من دیدم
به قصد کشت تو را می زدند و من دیدم
چنان زدند که در آسمان طنین افتاد
که گوشوار افتاد و روی زمین افتاد
علی دلیرِ هزاران مصافِ شمشیر است
چگونه قاتلِ زهرا غلافِ شمشیر است؟!
بیا که مرگ من از هجرت تو زودتر است
که روزهای من از بازویت کبودتر است
پس از فراق پیمبر چنین غمی زود است
بیا یتیمیِ این کودکان کمی زود است
بیا صفا بده ای دوست آشیانِ مرا
بگیر زیرِ پر و بال،مرغکانِ مرا
چگونه آنکه دل از آشیانه برگیرد
کبوتران مرا زیر بال و پر گیرد
حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش
حسین می رود از دست در کنارش باش
چگونه غم ننشیند به چهره ی حسنت
که خون تازه گُل انداخت رویِ پیرهنت
*بیا به داد دل حسن برس...*
"به هر جا مادری از شوق دست طفل خود گیرد
در این کوچه گرفته طفل دست مادر خود را..."
حسن قرار ندارد، بیا قرارش باش
حسین می رود از دست در کنارش باش
کنون به پیکرِ یاست،شقایق افتاده
بیا ببین که حسینت به هق هق افتاده
تو می روی و حسن می شود کبود از زهر
تو می روی و حسینِ تو می رود از شهر
تو می روی و حسینِ تو کربلا برود
تنش به خاک،سرش رویِ نیزه ها برود
خبر دهند که در خیمه آتشی برپاست
که مثل آتشِ آن روزِ خانه ی زهراست...
*خیمه های پسرمون رو آتش می زنند...*
خبر دهند که خصم تو وحشیانه ربود
لباس هایِ قشنگی که دستبافِ تو بود...
قرار بعدیِ من با تو ای پناهِ حسین
کنار پیکرِ بی سر به قتلگاهِ حسین...
من و تو در پیِ آن راهِ دور در پیشِ همیم
پس از زیارتِ سر در تنور پیشِ همیم
*سرِ پسرمون رو می برند داخل تنور...این سر بریده بوی دود گرفت...بوی نون گرفت...همه بگید حسین...*
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
.👇
Shab2Fatemieh1-1399[01].mp3
27.31M
.
#امام_علی
بر لشکــــر باطل ، علنــی لعنـــت
بــر منکــر حـَـــق علـــوی لعنـــت
تـا بـوده و تـا هست همین باشـد
بـر دشمـن مرتضـی علـی لعنـــت
#سید_حسین_میرعمادی
.
زمینه؛ اگه میشد بمونم.mp3
2.38M
#فاطمیه
#زمینه
🔹اگه میشد بمونم...🔹
میشه زهرا بمونی؟ غرق التماسم
آخه رنگ خزونه، بیتو باغ یاسم
مثه زندون میمونه، بیتو دنیا واسهم
میشه زهرا بمونی؟ اشکامو نگا کن
یه نگاهی به اشک و آهِ بچهها کن
بیا فکری برای حالِ مجتبی کن
هیچی از من نخواستی توی این نُه سال
با یه خواهش ولی خون شد، دلم زهرا
چطوری میتونم تابوت بسازم من
برای یار و همراهم، تو این دنیا
اگه تابوت بسازم، دل زینب میگیره
از غم رفتن تو، زینب تو میمیره
«بیتو حیدر غریبه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه میشد بمونم، میموندم کنارت
تا که باشم قرارِ قلب بیقرارت
نمیذاشتم خزون شه، اینطوری بهارت
اگه میشد بمونم، میموندم علی جان
میدونم که نداره غمهای تو پایان
کسی جز من ندونست قَدرِت رو، به قرآن
دل بریدن برام از تو که راحت نیست
ولی دلخونم از دنیا، علیجانم
غریبونه شدی خونهنشین مولا
داره دق میکنه زهرا، علیجانم
میرم اما با اشک و، غصه و بیقراری
من بمیرم براتو، دیگه زهرا نداری
«علی مظلوم عالم»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
#حضرت_زهرا