eitaa logo
امام حسین ع
21.7هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 هر زمان ایمان و وحدت داشتیم هرچه سد بود از میان برداشتیم شــد ســـرود مـلـی مـا جـاودان تـیـم ما پـیـروز شـد، گل کاشتیم 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ganjineh Marefat 06.mp3
2.99M
🔹 🔘 شب از غم نهانی من گریه می کند... 🎤 حاج منصور ارضی 🔸 شب از غم نهانی من گریه می کند باران به زندگانی من گریه می کند شب ها که با مزار تو نجوا کند دلم  قبرت به نوحه خوانی من گریه می کند شب های بی ستاره شهر مدینه هم  بر ماه قد کمانی من گریه می کند مولای کائناتم و گمنام شهر خود  غربت به میزبانی من گریه می کند وقتی حسین و با حسنم نوحه می کنند زینب به روضه خوانی من گریه می کند در سینه حبس شد نفسم زود رفته ای پیری بر این جوانی من گریه می کند دانم که زیر خاک برای غریبیم  بیمار استخوانی من گریه می کند تیغ از غلاف خانه نشینی نمی کشم صبرم به ناتوانی من گریه میکند بازوی تو هنوز ورم کرده مانده است فریاد ناگهانی من گریه میکند .
Ganjineh Marefat 03.mp3
2.09M
🔹 🔘 سلام من به مادری، که در میان بستر است ... 🎤 حاج منصور ارضی 🔸 سلام من به مادری که در میان بستر است فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است   سلام من به مادری که حاجتش شهادت است به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است   سلام من به مادری که پهلویش شکسته است دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است   سلام من به مادری که لاله های بسترش نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است   چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است .................... سلام من به مادری که حاجتش شهادت است به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است سلام من به مادری که پهلویش شکسته است  دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است سلام من به مادری که لاله های بسترش نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای  چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن صدای او خسته و پر از نوای مضطر است هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است چه کلبه محقری که خانه پیمبر است علی نظاره می کند حسن اشاره می کند که صورت حسین او به زیر پای مادر است
Ganjineh Marefat 04.mp3
3.97M
🔹 🔘 آمد و شد باز شد آغاز وای ... 🎤 حاج منصور ارضی 🔸 آمد و شد باز شد آغاز وای ندبه گری باز شد ابراز وای تا سخن از نعش زمین مانده شد فتنه گر از هر طرفی خوانده شد اهل مدینه به خود آمد عجب! تازه شده داغ محمد (ص) عجب! نقشه علیه جسد فاطمه زیر لب اما همه در زمزمه حیله گران نقشه به سر پرورند در صدد توطئه دیگرند بیت علی بود پر از ازدحام بر لبشان تسلیت است و سلام بغض علی وا شد و با اجتماع گفت زمان نیست برای وداع هر که به یاری علی مدعی است این بدن آماده تشییع نیست غربت مولا شد از اینجا عیان شب شد و رفتند تمسخر کنان تا که حرامی متفرق شدند اهل حرم تازه به هق هق شدند بغض حسن بغض گلوگیر بود اشک حسین آیه تطهیر بود بود در آن واهمه راستین گریه زینب به سر آستین کرد نوازش پدر از گریه چند ناله مبادا بکند کَس بلند نیمه شب خانه غربت رسید لحظه اجرای وصیت رسید غسل تن فاطمه با چشم تر روضه خونابه بماند دگر سینه و پهلو شکسته عجیب بود غم افزای امام غریب گوشه مهتاب که تابیده شد یاس کبود عاقبتش دیده شد شعله احساس چه بالا گرفت گریه امان از دل مولا گرفت مرد خدا تا به خدا دل سپرد دست به بازوی ورم کرده خورد اشک علی طاقتش از دست داد از نفسش شدت هق هق فتاد چون تن موعود حرم شسته شد نعش نحیفش به کفن بسته شد گشت به پا تاب و تب نشأتین وقت وداع حسن است و حسین وای اگر بند کفن وا شود مُلک و مَلک در غم زهرا شوند ولوله شد بند کفن باز شد تازه غم فاطمه آغاز شد دست خدا از کفن آمد برون فاطمه آغوش گشود از درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ارواحنا_فداه روی تو را دوباره ندیدم , غروب شد بغضم گرفت , تا که شنیدم , غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای آهی ز عمق سینه کشیدم , غروب شد باران نداشت شهر , که او شرم هم نداشت یک قطره اشک هم نچکیدم , غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش شرمنده تا ز خواب پریدم , غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم جمعه به پای نفس پلیدم , غروب شد خورشید سرخ شد , به گمانم که گریه کرد بیچاره گفت تا که خمیدم , غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو این بار هم تو را ندیدم , غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت مثل همیشه تا که رسیدم , غروب شد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا بُوَد این روزها عزادار، ولیّ عصر ز غم مادرش دل‌افگار، ولیّ عصر چِکَد اشک و بُوَد دلش زار، ولیّ عصر بُوَد این حاجت دلِ صاحب عصرِ ما: " لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا " نَفَس ِ آسمان گرفته به غم ِ مهدی شده آوار بر سرش غم ز دم مهدی رسد از راه کی صدای قدم ِ مهدی؟ به لبِ اهلِ آسمان‌ها و زمین، نجوا‌: لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا در و دیوار، شاهد ضربه‌ی ثانی بود به خداوند، سیلی‌اَش، محکم و آنی بود پس از آن روضه‌ها، قدِ یاس، کمانی بود رسد از راه، عاقبت، منتقمش، فردا لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا ز مغیره ز کوچه ها حرمله، درس آموخت به گلوی رضیع، تیری ز کمانش دوخت به در اُفتاد شعله تا خیمه به صحرا سوخت به حقیقت، سقیفه شد بانیِ عاشورا لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا ز پس ِ در، صدا زده فاطمه، مهدی را زده محسن، صدا در آن، واهمه، مهدی را و علی، خوانده بینِ آن همهمه، مهدی را به سوی مسجد، این بُوَد ذکرِ لب مولا: لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا ز سقیفه به بعد، دین، پر ز عِوَج گشته به فراق امام حق، دهر، فلج گشته فقط، آرامش جهان، امر فرج گشته همه‌ی دهر، تشنه‌ی ختم ِ حُجَج گشته بُوَد آوای " عَجّلَ اللّه... " روی لب‌ها لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا ✍ چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱ .
. یا مَهْدِيّ الْأُمَم خارج، ز هوای تو در دامنِ شیطانم هر وقت، ز تو دورم، پیوسته، پریشانم پیوسته، غلط کردم بر غیر، نظر کردم از روی هوس رفتم دنبالِ گناهانم تو یوسفِ زهرایی، طاووس مُعَلّایی طوفانِ طمع، باعث گردید به عصیانم آبی بده ای دریا! بر کام ِ عطشناکم لب‌تشنه‌ی تب‌دارم، سر‌گشته‌ی دورانم از روی هوس رفتم دنبالِ به غیر از تو از روی هوس رفتم نَه، از سرِ وجدانم از روی هوس رفتم در قعرِ سراب‌ْ آباد غافل که تو آبیّ و من، ماهیِ عَطشانم لعنت به هوس، من را این دور نمود از تو... فرصت بده برخیزم تا در پیِ جُبرانم مَرکب شوم از عشقت، بنمایْ مرا اَستَر بگذار به دوشم بار، ای حُجّتِ یزدانم! ای مهدیِ اُمّت ها! ای مُنجیِ انسان‌ها! بالاتر از انسانم، وقتی به تو حیوانم ای نورِ خدا مهدی! ناموس ِ خدا مهدی! در دستِ تو اَفسارم، در دستِ تو فرمانم " یک لحظه، هوسرانی، یک عُمر، پشیمانی " صَد بار، هوس‌راندم، صَد عُمر، پشیمانم تا کفش ِتو باشد دِل، تا فرش ِتو باشد سَر بُگْذار به چشمم پا تا مدحِ تو می‌خوانم من راست هوای پاک، در زیر قدمهایت خارج، ز هوای تو در دامن شیطانم ✍ پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱ .
. مولاى رحيم! از روزِ ازل با تو منم معنا شد هر چیز که بین ما شد از آنجا شد وقتی که خدا به خاطرت خلقم کرد... جان تو به جانِ نوكرت، اولٰی شد از خاک قَدَم‌های تو خَلقم کردند... " ذَر " شد سپریّ و نوبت دنیا شد از دست قضا، روی زمین افتادم طفلِ نظرم با نظر تو پا شد از صبح ازل، نغمه‌ی " یَابْنَ الزّهرا! " تا شام ابد بر لبِ من، آوا شد آدینه که شد ندبه سرایت گشتم با سُرمه‌ی ندبه، دیده‌ اَم بینا شد آئین بزرگ‌داشت ِ تو به دلم... با دِکلمه ای از جگرم، برپا شد با منبر قلب و روضه‌خوانیّ ِ خیال آئین بزرگ‌داشتت زیبا شد در کنگره‌ی فکر، ثنایت کردم وقتی که بلندگوی دل، گیرا شد هر بندِ وجودم به تماشا بِنِشَست عقده ز گلویم به نوایت وا شد ندبه به سپاس و حمد حق، شد آغاز نوبت به ثنای احمد و مولا شد با سوز " عَلَی الْاَطائِب... " اَش گرییدم قلبم ز غمت سوخت و بی‌پروا شد خونی به زمین ریخت و در کرب و بلا بر غارتِ او گِرد تنش دعوا شد " عَجّلْ لِوَلیّكَ الْفَرَج، یا اللّه "... ذکر لبم از روضه‌ی عاشورا شد احساس نمودم که در آغوش تو اَم چون اشک به روی گونه‌اَم پیدا شد آرام گرفتم به " بِنَفسی اَنت َ... " آهوی دلم در هَوَسَت شیدا شد با ناله‌ی " هَلْ اِلَیكَ یَابْنَ اَحمَد " با تو دلِ سودا زده، هم‌نجوا شد فریاد زدم تا به نگاهت برسم بارانِ سِرِشکم به دَمَت دریا شد چون جمعه، به شوقِ تو زدم از خوابم... این شعر، ز چشم تو به من، اِنشا شد مولای رحیمیّ و منم عبدِ لَئیم لُطفی اگرم هست ز تو اعطا شد از خواب زدم تا بُکُنی بیدارم روحی ز تو اَم داد ندا: ...حالا شد ✍ جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ .
. ای در نگاهت آسمان! پس کی می‌آیی؟ تقـدیـر زیبای جهان! پس کی می‌آیی؟ دین خـدا وارونه شـد با دست انسـان ای وارث پیغـمبران! پـس کی می‌آیی؟ ............... . ای خویش ما! ای آشنا! دریاب ما را ای یـار در هـر تنـگـنـا! دریاب ما را آقا! تمـام عمـرمان در شـب گذشته خـورشـیـدِ پشت ابرها! دریاب ما را ................. . زخـم است صـورت فلک از تیر ظالمان خـورشید قهـر کرده و تار است آسمان حال زمین، زمانِ فراق تو خوب نیست عـجـل علی ظـهـورک یا صاحب‌الزمان! #راجی ................ . تا سـایـهٔ لطف علمت روی سر ماست بر قامت رعنای فلک، کی نظر ماست؟ سرمایه نداریم به جز چشم پر از اشک این چشم که صندوقچهٔ پر گهر ماست دسـتی که بکـوبیم بـرای تـو به سینه در سیر الی‌الله، همان بال و پر ماست با غـصـهٔ تو، هر نفسی هست عبادت غمنـاک‌شـدن، بنـدگی بیشـتر ماست در نامـهٔ ما از عمل خـیر  خبر نیست جز گریه برای تو  که تنها ثمر ماست ای کاش به عشق سر تو، سرخ بمیریم مردن به جز این شیوهٔ زیبا ضرر ماست ✍ .