.
#امام_زمان ارواحنا_فداه
روی تو را دوباره ندیدم , غروب شد
بغضم گرفت , تا که شنیدم , غروب شد
تا یادم آمد این همه سال است رفته ای
آهی ز عمق سینه کشیدم , غروب شد
باران نداشت شهر , که او شرم هم نداشت
یک قطره اشک هم نچکیدم , غروب شد
آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش
شرمنده تا ز خواب پریدم , غروب شد
آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم
جمعه به پای نفس پلیدم , غروب شد
خورشید سرخ شد , به گمانم که گریه کرد
بیچاره گفت تا که خمیدم , غروب شد
از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو
این بار هم تو را ندیدم , غروب شد
روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت
مثل همیشه تا که رسیدم , غروب شد
#محمد_مبشری✍
.
.
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
بُوَد این روزها عزادار، ولیّ عصر
ز غم مادرش دلافگار، ولیّ عصر
چِکَد اشک و بُوَد دلش زار، ولیّ عصر
بُوَد این حاجت دلِ صاحب عصرِ ما:
" لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا "
نَفَس ِ آسمان گرفته به غم ِ مهدی
شده آوار بر سرش غم ز دم مهدی
رسد از راه کی صدای قدم ِ مهدی؟
به لبِ اهلِ آسمانها و زمین، نجوا:
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
در و دیوار، شاهد ضربهی ثانی بود
به خداوند، سیلیاَش، محکم و آنی بود
پس از آن روضهها، قدِ یاس، کمانی بود
رسد از راه، عاقبت، منتقمش، فردا
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
ز مغیره ز کوچه ها حرمله، درس آموخت
به گلوی رضیع، تیری ز کمانش دوخت
به در اُفتاد شعله تا خیمه به صحرا سوخت
به حقیقت، سقیفه شد بانیِ عاشورا
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
ز پس ِ در، صدا زده فاطمه، مهدی را
زده محسن، صدا در آن، واهمه، مهدی را
و علی، خوانده بینِ آن همهمه، مهدی را
به سوی مسجد، این بُوَد ذکرِ لب مولا:
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
ز سقیفه به بعد، دین، پر ز عِوَج گشته
به فراق امام حق، دهر، فلج گشته
فقط، آرامش جهان، امر فرج گشته
همهی دهر، تشنهی ختم ِ حُجَج گشته
بُوَد آوای " عَجّلَ اللّه... " روی لبها
لَعَنَ اللّهُ قاتِلي فاطِمَةَ الزَّهرا
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
#فاطمیه
#محمد_علی_نوری ✍
چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱
.
.
#امام_زمان
یا مَهْدِيّ الْأُمَم
خارج، ز هوای تو در دامنِ شیطانم
هر وقت، ز تو دورم، پیوسته، پریشانم
پیوسته، غلط کردم بر غیر، نظر کردم
از روی هوس رفتم دنبالِ گناهانم
تو یوسفِ زهرایی، طاووس مُعَلّایی
طوفانِ طمع، باعث گردید به عصیانم
آبی بده ای دریا! بر کام ِ عطشناکم
لبتشنهی تبدارم، سرگشتهی دورانم
از روی هوس رفتم دنبالِ به غیر از تو
از روی هوس رفتم نَه، از سرِ وجدانم
از روی هوس رفتم در قعرِ سرابْ آباد
غافل که تو آبیّ و من، ماهیِ عَطشانم
لعنت به هوس، من را این دور نمود از تو...
فرصت بده برخیزم تا در پیِ جُبرانم
مَرکب شوم از عشقت، بنمایْ مرا اَستَر
بگذار به دوشم بار، ای حُجّتِ یزدانم!
ای مهدیِ اُمّت ها! ای مُنجیِ انسانها!
بالاتر از انسانم، وقتی به تو حیوانم
ای نورِ خدا مهدی! ناموس ِ خدا مهدی!
در دستِ تو اَفسارم، در دستِ تو فرمانم
" یک لحظه، هوسرانی، یک عُمر، پشیمانی "
صَد بار، هوسراندم، صَد عُمر، پشیمانم
تا کفش ِتو باشد دِل، تا فرش ِتو باشد سَر
بُگْذار به چشمم پا تا مدحِ تو میخوانم
من راست هوای پاک، در زیر قدمهایت
خارج، ز هوای تو در دامن شیطانم
#محمد_علی_نوری ✍
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
.
.
#امام_زمان
مولاى رحيم!
از روزِ ازل با تو منم معنا شد
هر چیز که بین ما شد از آنجا شد
وقتی که خدا به خاطرت خلقم کرد...
جان تو به جانِ نوكرت، اولٰی شد
از خاک قَدَمهای تو خَلقم کردند...
" ذَر " شد سپریّ و نوبت دنیا شد
از دست قضا، روی زمین افتادم
طفلِ نظرم با نظر تو پا شد
از صبح ازل، نغمهی " یَابْنَ الزّهرا! "
تا شام ابد بر لبِ من، آوا شد
آدینه که شد ندبه سرایت گشتم
با سُرمهی ندبه، دیده اَم بینا شد
آئین بزرگداشت ِ تو به دلم...
با دِکلمه ای از جگرم، برپا شد
با منبر قلب و روضهخوانیّ ِ خیال
آئین بزرگداشتت زیبا شد
در کنگرهی فکر، ثنایت کردم
وقتی که بلندگوی دل، گیرا شد
هر بندِ وجودم به تماشا بِنِشَست
عقده ز گلویم به نوایت وا شد
ندبه به سپاس و حمد حق، شد آغاز
نوبت به ثنای احمد و مولا شد
با سوز " عَلَی الْاَطائِب... " اَش گرییدم
قلبم ز غمت سوخت و بیپروا شد
خونی به زمین ریخت و در کرب و بلا
بر غارتِ او گِرد تنش دعوا شد
" عَجّلْ لِوَلیّكَ الْفَرَج، یا اللّه "...
ذکر لبم از روضهی عاشورا شد
احساس نمودم که در آغوش تو اَم
چون اشک به روی گونهاَم پیدا شد
آرام گرفتم به " بِنَفسی اَنت َ... "
آهوی دلم در هَوَسَت شیدا شد
با نالهی " هَلْ اِلَیكَ یَابْنَ اَحمَد "
با تو دلِ سودا زده، همنجوا شد
فریاد زدم تا به نگاهت برسم
بارانِ سِرِشکم به دَمَت دریا شد
چون جمعه، به شوقِ تو زدم از خوابم...
این شعر، ز چشم تو به من، اِنشا شد
مولای رحیمیّ و منم عبدِ لَئیم
لُطفی اگرم هست ز تو اعطا شد
از خواب زدم تا بُکُنی بیدارم
روحی ز تو اَم داد ندا: ...حالا شد
#محمد_علی_نوری ✍
جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱
.
.
#امام_زمان
ای در نگاهت آسمان! پس کی میآیی؟
تقـدیـر زیبای جهان! پس کی میآیی؟
دین خـدا وارونه شـد با دست انسـان
ای وارث پیغـمبران! پـس کی میآیی؟
#زینب_نجفی #راجی
...............
.
#امام_زمان
ای خویش ما! ای آشنا! دریاب ما را
ای یـار در هـر تنـگـنـا! دریاب ما را
آقا! تمـام عمـرمان در شـب گذشته
خـورشـیـدِ پشت ابرها! دریاب ما را
#زینب_نجفی #راجی
.................
.
#امام_زمان
زخـم است صـورت فلک از تیر ظالمان
خـورشید قهـر کرده و تار است آسمان
حال زمین، زمانِ فراق تو خوب نیست
عـجـل علی ظـهـورک یا صاحبالزمان!
#زینب_نجفی#راجی
................
.
#امام_حسین
تا سـایـهٔ لطف علمت روی سر ماست
بر قامت رعنای فلک، کی نظر ماست؟
سرمایه نداریم به جز چشم پر از اشک
این چشم که صندوقچهٔ پر گهر ماست
دسـتی که بکـوبیم بـرای تـو به سینه
در سیر الیالله، همان بال و پر ماست
با غـصـهٔ تو، هر نفسی هست عبادت
غمنـاکشـدن، بنـدگی بیشـتر ماست
در نامـهٔ ما از عمل خـیر خبر نیست
جز گریه برای تو که تنها ثمر ماست
ای کاش به عشق سر تو، سرخ بمیریم
مردن به جز این شیوهٔ زیبا ضرر ماست
#زینب_نجفی #راجی ✍
.
کربلائی حسین ستوده(1).mp3
6.52M
.
#حضرت_زینب
زینبم من بنتِ؛ کوثر و حیدر
زیر و رو کردم من کوفه را یک سر
کاخ ملعون با یک؛ تشرم لرزید
با علی یک روحیم در تا پیکر
ذوالفقار حیدر رو بستهام کمرم
چادرم در واقع شد زره و سپرم
دستمالی زردی که ارثیهی علیه
بستهام با یاد علی به دور سرم
زنده کردم بازم هیبت حیدر رو
به جای معجر دادم علی اکبر رو
بشنوه هر چه یهودی تو دنیا هست
پدر من انداخته درب خیبر و
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب..
مثل ابراهیم بت شکنه؛ زینب
از علی دائم دم میزنه؛ زینب
تا قدم بر میداره توی کوفه
هم حسین و هم حسنه زینب
همه دیدن حیدر دوباره شد زنده
اسکتو گفت و کل شام لرزونده
بعد خطبه ثابت شد به همه دنیا
عالمی سرباز و زینبِ فرمانده
جبل الصبری این بانوی بی مانند
حرز یا زهرا واسش شده بازو بند
کوفه تا کاخ شام چهل تا منزل بود
بنت حیدر درب چهل تا خیبر کند
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب...
#حسین_ستوده
.
امام حسین ع
.
در پی پیروزی تیم ملی فوتبال و وقایع اخیر
در صلح، ز قلبِ شادِ ما می ترسند
در جنگ هم از جهاد ما می ترسند
پیروزی تیمِ ملی ما یعنی
یک جمله« ز اتحاد ما می ترسند »
گفتند چرا سرود ملی خواندید
پرچم به سر شانه چرا چرخاندید
با این همه هجمه از شما ممنونیم
مردانه چه خوب پای ایران ماندید
به قلم : #قاسم_نعمتی✍
.
.
#ایران_قوی
این مشق ها را ایل مجنون می نویسند
ایران ما را وارث خون می نویسند
هرچند صدها زخم خورد و دردمند است
در اوج مظلومیت ایران سربلند است
این سرزمین که سرزمین آفتاب است
در هر رگش صد رستم و افراسیاب است
هرجا که نادانی غرورش را شکسته
ایران به پیشانی خود سربند بسته
تنها ندیده هیچکس همسنگرش را
ایران گرفته روی دستانش سرش را
این سرزمین در غیرتش سر بود از اول
ایران ما سردار پرور بود از اول
این قوم را قوم دلیران می شناسند
روباه ها از اسم ایران می هراسند
آن آرمانی که سراپایش وفاق است
سوریه و ایران و لبنان و عراق است
ایران، قویَّ است و طرفدار ضعیف است
اصلاً هدف، آزادی قدس شریف است
بیچاره آمریکا! دگر رو به افول است
صهیون، کنار کشورم خیلی کوتوله است!
#جمهوری_اسلامی_ایران
#وطن_ما
#ایران
#رضا_دین_پرور✍
.