.
#امام_زمان
یا مَهْدِيّ الْأُمَم
خارج، ز هوای تو در دامنِ شیطانم
هر وقت، ز تو دورم، پیوسته، پریشانم
پیوسته، غلط کردم بر غیر، نظر کردم
از روی هوس رفتم دنبالِ گناهانم
تو یوسفِ زهرایی، طاووس مُعَلّایی
طوفانِ طمع، باعث گردید به عصیانم
آبی بده ای دریا! بر کام ِ عطشناکم
لبتشنهی تبدارم، سرگشتهی دورانم
از روی هوس رفتم دنبالِ به غیر از تو
از روی هوس رفتم نَه، از سرِ وجدانم
از روی هوس رفتم در قعرِ سرابْ آباد
غافل که تو آبیّ و من، ماهیِ عَطشانم
لعنت به هوس، من را این دور نمود از تو...
فرصت بده برخیزم تا در پیِ جُبرانم
مَرکب شوم از عشقت، بنمایْ مرا اَستَر
بگذار به دوشم بار، ای حُجّتِ یزدانم!
ای مهدیِ اُمّت ها! ای مُنجیِ انسانها!
بالاتر از انسانم، وقتی به تو حیوانم
ای نورِ خدا مهدی! ناموس ِ خدا مهدی!
در دستِ تو اَفسارم، در دستِ تو فرمانم
" یک لحظه، هوسرانی، یک عُمر، پشیمانی "
صَد بار، هوسراندم، صَد عُمر، پشیمانم
تا کفش ِتو باشد دِل، تا فرش ِتو باشد سَر
بُگْذار به چشمم پا تا مدحِ تو میخوانم
من راست هوای پاک، در زیر قدمهایت
خارج، ز هوای تو در دامن شیطانم
#محمد_علی_نوری ✍
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
.
۴ آذر ۱۴۰۱
.
#امام_زمان
مولاى رحيم!
از روزِ ازل با تو منم معنا شد
هر چیز که بین ما شد از آنجا شد
وقتی که خدا به خاطرت خلقم کرد...
جان تو به جانِ نوكرت، اولٰی شد
از خاک قَدَمهای تو خَلقم کردند...
" ذَر " شد سپریّ و نوبت دنیا شد
از دست قضا، روی زمین افتادم
طفلِ نظرم با نظر تو پا شد
از صبح ازل، نغمهی " یَابْنَ الزّهرا! "
تا شام ابد بر لبِ من، آوا شد
آدینه که شد ندبه سرایت گشتم
با سُرمهی ندبه، دیده اَم بینا شد
آئین بزرگداشت ِ تو به دلم...
با دِکلمه ای از جگرم، برپا شد
با منبر قلب و روضهخوانیّ ِ خیال
آئین بزرگداشتت زیبا شد
در کنگرهی فکر، ثنایت کردم
وقتی که بلندگوی دل، گیرا شد
هر بندِ وجودم به تماشا بِنِشَست
عقده ز گلویم به نوایت وا شد
ندبه به سپاس و حمد حق، شد آغاز
نوبت به ثنای احمد و مولا شد
با سوز " عَلَی الْاَطائِب... " اَش گرییدم
قلبم ز غمت سوخت و بیپروا شد
خونی به زمین ریخت و در کرب و بلا
بر غارتِ او گِرد تنش دعوا شد
" عَجّلْ لِوَلیّكَ الْفَرَج، یا اللّه "...
ذکر لبم از روضهی عاشورا شد
احساس نمودم که در آغوش تو اَم
چون اشک به روی گونهاَم پیدا شد
آرام گرفتم به " بِنَفسی اَنت َ... "
آهوی دلم در هَوَسَت شیدا شد
با نالهی " هَلْ اِلَیكَ یَابْنَ اَحمَد "
با تو دلِ سودا زده، همنجوا شد
فریاد زدم تا به نگاهت برسم
بارانِ سِرِشکم به دَمَت دریا شد
چون جمعه، به شوقِ تو زدم از خوابم...
این شعر، ز چشم تو به من، اِنشا شد
مولای رحیمیّ و منم عبدِ لَئیم
لُطفی اگرم هست ز تو اعطا شد
از خواب زدم تا بُکُنی بیدارم
روحی ز تو اَم داد ندا: ...حالا شد
#محمد_علی_نوری ✍
جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱
.
۴ آذر ۱۴۰۱
.
#امام_زمان
ای در نگاهت آسمان! پس کی میآیی؟
تقـدیـر زیبای جهان! پس کی میآیی؟
دین خـدا وارونه شـد با دست انسـان
ای وارث پیغـمبران! پـس کی میآیی؟
#زینب_نجفی #راجی
...............
.
#امام_زمان
ای خویش ما! ای آشنا! دریاب ما را
ای یـار در هـر تنـگـنـا! دریاب ما را
آقا! تمـام عمـرمان در شـب گذشته
خـورشـیـدِ پشت ابرها! دریاب ما را
#زینب_نجفی #راجی
.................
.
#امام_زمان
زخـم است صـورت فلک از تیر ظالمان
خـورشید قهـر کرده و تار است آسمان
حال زمین، زمانِ فراق تو خوب نیست
عـجـل علی ظـهـورک یا صاحبالزمان!
#زینب_نجفی#راجی
................
.
#امام_حسین
تا سـایـهٔ لطف علمت روی سر ماست
بر قامت رعنای فلک، کی نظر ماست؟
سرمایه نداریم به جز چشم پر از اشک
این چشم که صندوقچهٔ پر گهر ماست
دسـتی که بکـوبیم بـرای تـو به سینه
در سیر الیالله، همان بال و پر ماست
با غـصـهٔ تو، هر نفسی هست عبادت
غمنـاکشـدن، بنـدگی بیشـتر ماست
در نامـهٔ ما از عمل خـیر خبر نیست
جز گریه برای تو که تنها ثمر ماست
ای کاش به عشق سر تو، سرخ بمیریم
مردن به جز این شیوهٔ زیبا ضرر ماست
#زینب_نجفی #راجی ✍
.
۴ آذر ۱۴۰۱
کربلائی حسین ستوده(1).mp3
6.52M
.
#حضرت_زینب
زینبم من بنتِ؛ کوثر و حیدر
زیر و رو کردم من کوفه را یک سر
کاخ ملعون با یک؛ تشرم لرزید
با علی یک روحیم در تا پیکر
ذوالفقار حیدر رو بستهام کمرم
چادرم در واقع شد زره و سپرم
دستمالی زردی که ارثیهی علیه
بستهام با یاد علی به دور سرم
زنده کردم بازم هیبت حیدر رو
به جای معجر دادم علی اکبر رو
بشنوه هر چه یهودی تو دنیا هست
پدر من انداخته درب خیبر و
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب..
مثل ابراهیم بت شکنه؛ زینب
از علی دائم دم میزنه؛ زینب
تا قدم بر میداره توی کوفه
هم حسین و هم حسنه زینب
همه دیدن حیدر دوباره شد زنده
اسکتو گفت و کل شام لرزونده
بعد خطبه ثابت شد به همه دنیا
عالمی سرباز و زینبِ فرمانده
جبل الصبری این بانوی بی مانند
حرز یا زهرا واسش شده بازو بند
کوفه تا کاخ شام چهل تا منزل بود
بنت حیدر درب چهل تا خیبر کند
اعلایی عقیله ؛ والایی عقیله
آیینهی روی خود زهرایی عقیله
یکتایی عقیله ؛ حلمایی عقیله
آرام دل حضرت سقایی عقیله
یازینب یازینب...
#حسین_ستوده
.
۴ آذر ۱۴۰۱
۴ آذر ۱۴۰۱
امام حسین ع
.
در پی پیروزی تیم ملی فوتبال و وقایع اخیر
در صلح، ز قلبِ شادِ ما می ترسند
در جنگ هم از جهاد ما می ترسند
پیروزی تیمِ ملی ما یعنی
یک جمله« ز اتحاد ما می ترسند »
گفتند چرا سرود ملی خواندید
پرچم به سر شانه چرا چرخاندید
با این همه هجمه از شما ممنونیم
مردانه چه خوب پای ایران ماندید
به قلم : #قاسم_نعمتی✍
.
۴ آذر ۱۴۰۱
.
#ایران_قوی
این مشق ها را ایل مجنون می نویسند
ایران ما را وارث خون می نویسند
هرچند صدها زخم خورد و دردمند است
در اوج مظلومیت ایران سربلند است
این سرزمین که سرزمین آفتاب است
در هر رگش صد رستم و افراسیاب است
هرجا که نادانی غرورش را شکسته
ایران به پیشانی خود سربند بسته
تنها ندیده هیچکس همسنگرش را
ایران گرفته روی دستانش سرش را
این سرزمین در غیرتش سر بود از اول
ایران ما سردار پرور بود از اول
این قوم را قوم دلیران می شناسند
روباه ها از اسم ایران می هراسند
آن آرمانی که سراپایش وفاق است
سوریه و ایران و لبنان و عراق است
ایران، قویَّ است و طرفدار ضعیف است
اصلاً هدف، آزادی قدس شریف است
بیچاره آمریکا! دگر رو به افول است
صهیون، کنار کشورم خیلی کوتوله است!
#جمهوری_اسلامی_ایران
#وطن_ما
#ایران
#رضا_دین_پرور✍
.
۴ آذر ۱۴۰۱
۴ آذر ۱۴۰۱
.
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند
دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند
این کریمان همه احوال مرا می پرسند
این کریمان همه عصیان مرا می بخشند
ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه ام است
اغنیا را به نیاز فقرا می بخشند
رزق ما را برسانید ز بازار نجف
از همان سفره که نعمت به گدا می بخشند
مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است
قطره اشکی که بر این بی سر و پا می بخشند
ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر
مثل فطرس به تو هم بال دعا می بخشند
یازده ماه اگر بار گناه آوردی
آخر ماه خدا آنهمه را می بخشند
نوکری گریه کنان گفت اباعبدالله
کِی به ما تذکرهء کرببلا می بخشند
مادری گفت فدای لب عطشان حسین...
همه را بین فغانش به خدا می بخشند
#شب_جمعه
#رضا_دین_پرور ✍
.................................
.
یا اباعبدالله (ع)
دلشوره دارد این دلم شبهای جمعه
پرمیزندسوی حرم شبهای جمعه
گریم به یادساقی لب تشنه ی عشق
باروضه ی مشک وعلم شبهای جمعه
دلتنگیم هرهفته میگردد مداوا
باتربت شاه کرم شبهای جمعه
تامینویسم خواهرش درقتله گاه است
دردست من گریدقلم شبهای جمعه
باناله های یابنی سوی مقتل
زهرارود باقدخم شبهای جمعه
#ابوذر_رییس_میرزایی(بهار)✍
......................
یا اباعبدالله الحسین(ع)
هرکه در ذهنش زیارت را تجسم می کند
گاه گریان میشود گاهی تبسم می کند
هرشب جمعه دلم سمت حرم پرمی کشد
کفتر جلدت همیشه میل گندم می کند
درد دلها میکنم با گنبد و گلدسته ات
عشق تو عشاق را گرم تکلم میکند
نوکر این خانه در وقت نبود آب با
تربت کرببلای تو تیمم می کند
اربعین هر نوکری دل را به دریا می زند
موج عشقت درمیان دل تلاطم می کند
حق بده ماسر فرود آریم در صحن نجف
پیش اقیانوس٬قطره٬دست و پا گم می کند
با مدال نوکریِّ تو به جنت می رویم
روز محشرهم خدا برما ترحم می کند
از ته دل می نویسم دوستت دارم حسین
مادرت بر دوستدارانت تبسم می کند
#ابوذر_رئیس_میرزایی(بهار)✍
.
۴ آذر ۱۴۰۱
۴ آذر ۱۴۰۱
.
#امام_زمان
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست
کُشت من را چشمِ گریانی که نیست
آی مردم! یار را گم کرده ام
خیمه دارم در بیابانی که نیست
از عذاب بچهء نااهل خود
نوح شد سرگرم طوفانی که نیست
ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم
خانه ها ویران شده خانی که نیست
جای من را بر کس دیگر مده
چون که می ترسم از الآنی که نیست
معنی ناز و ادای نوکرت
هرچه باشد جز پشیمانی که نیست
مورم و جاروکش این روضه ام
کار دارم با سلیمانی که نیست
چون که مجنون حسینم شیعه ام!
بی خیال هر مسلمانی که نیست
در میان سفرهء ارباب مان
بی رقیه خیر و احسانی که نیست
ناخنش افتاد و با زحمت کشید...
شانه بر موی پریشانی که نیست
گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ
ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟
آخرش با آن دهان خونی اش
بوسه زد بر جای دندانی که نیست
#امام_زمان_عج
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
۴ آذر ۱۴۰۱
۴ آذر ۱۴۰۱