eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. چراغ راه هر بوته ی دل مرده که طوبا شدنی نیست هر شاخه ی بشکسته که رعنا شدنی نیست از تیره گی شب مطلب نور تو هرگز چون دیده ی هر کور که بینا شدنی نیست در فکر منافق نزند جوش چراغی این برکه ی گندیده که دریا شدنی نیست نور از پس دیوار به آنسوی نتابد قلبی که سیاه است مداوا شدنی نیست بیهوده مده تکیه به اعمال نکویت خشتی که نپخته ست متکا شدنی نیست آن دل که تو انداخته ای در دل آتش چون باغ خزان دیده شکوفا شدنی نیست از خصم ولایت نرسد خیر - که گویند این بوته ی مرداب مصفا شدنی نیست با دیده ی آلوده مجو دیدن گل را زیرا که چنین عرض تمنا ، شدنی نیست پیدا شود از پاکی و تقوای تو ای دوست آن گوهر نایاب که پیدا شدنی نیست «یاسر» مطلب از نی مرداب شکر را هر میوه ی فاسد که مربا شدنی نیست *** محمود تاری «یاسر» ‌
. تیغ مژگان / آن که دائم روی منبر یاد محشر می کند از چه رو در کنج خلوت کار دیگر می کند می زند با تیغ مژگان بر دل چشم انتظار در حقیقت خون دل در جان ساغر می کند از بیان عقل اندیشان مرنج ای اهل دل چون بیان اهل معنا کار نشتر می کند پا مکش هرگز تو از میدان تقدیر و بلا جنگجویان را چنین میدان دلاور می کند می زند آتش به جان پروانه ها را بی گمان هر که باغ عشق را با دشنه پرپر می کند آن که از باطل گریزان شد در این ظلمت سرای رو بسوی روشنای صبح محشر می کند گفتمش گل چیست گفتا ای عزیزم خاک باش پاسخ ما را ندانَد بحث دیگر می کند می زند بر عقل دور اندیش دائم پشت پا هر که حرف جاهلان را زود باور می کند می رساند خویش را تا قله های افتخار هر که اینجا پیروی از راه رهبر می کند نغمه ی اَللهُ اکبر را مینداز از زبان فتح دنیا را همین اَللهُ اکبر می کند نام حیدر بردم و این سینه بوی گل گرفت با علی ، عطر ولا جان را مسخر می کند نیست ای دل بی سبب بوی گل آید از دهان عطر نام مرتضی دل را معطر می کند آسمان از محضر خورشید دارد نور خویش «یاسر» از مهر علی دل را منور می کند ** محمود تاری «یاسر» ١٠ آذر ١۴٠١ .............. محمود تاری: سلام واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند مرحوم حافظ شیرازی تا حالا از حافظ سؤال کردید چرا این بیت را گفته است. امروزه واعظانی داریم که با ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ضدیت دارند.. و در لباس پیغمبر (ص)، با اعتقادات مردم و نظام دینی مخالفت دارند. و نیز مستقیم و غیر مستقیم با اغتشاشگران همراهی می کنند. مخاطب بیت اول در رد این گروه به ظاهر دینی هستند . این بیت را از آن غزل در ذهن خود بسپار : می رساند خویش را تا قله های افتخار هر که اینجا پیروی از راه رهبر می کند والسلام . ................. #پ.ن: ذکر علی عباده آسمان از محضر خورشید دارد نور خویش ما هم از مهر علی دل را منور می کنیم
. ۳۲۷ عج لحظه ی دیدن تو که آرزوی عالم است بهترین لحظه ی زندگی من همان دم است همه عمر من اگر به جست و جوی تو رَوَد دیدنت در دم آخر به خدا مغتنم است بی تماشای جمالت به خدا نیست حیات بی تجلی تو نابودی ما مُسَلَّم است زندگیِ همه از یُمن وجود تو به پاست جلوه هایت به تمام ذره های عالم است کاش می آمدی و روی تو را می دیدم حُسن رخسار تو آبروی نسل آدم است شب و روز و سحرم طی شده با شوق وصال نقش تمثال تو در خیال من مُجسَّم است غیر مِهرت به حریم دل ما راهی نیست قلب و جان همه بر حب و ولایت حرم است تا بیایی به رواق چشم من پا بنهی دیده ی منتظرم منتظر آن قدم است کعبه با چشم سیاه تو مناجات کند بی قرار اشک ناب دیده ی تو زمزم است خم ابروی تو محراب به فریاد آورد به خدا صراط مستقیم من همان خم است کُلِّ هستی به پناه تو بیاید همچون سائل خسته دلی که مستمند کرم است ما همه سائل و تو پادشه خوبانی دانم ای دوست گدا هم به درت محترم است گفته ای آیم اگر ظلم فراگیر شود آه ، فریاد رسا ، بین چه جهان پُر ستم است بهر این که تو بیایی به خدا بس بُوَد این فاطمه منتظر توست که بانوی غم است .
. آن بعید ناپدید از دید من کی می‌رسد شادی خاموشِ در تبعید من کی می رسد این شب نامهربان پایان نمی یابد چرا؟ صبح نزدیک است پس خورشید من کی می رسد؟ ارزشی دیگر ندارم در دل تنگ صدف آخر آن صیاد مروارید من کی می رسد؟ نوری از جنس‌ یقین در این شب تاریک نیست روز پایان غم و تردید من کی می رسد؟ در نگاهم لانه دارد وحشتی بی انتها روشنای چشم ناامّید من کی می رسد سالها اسم تو را روزه گرفتم ماه من آخر ای آرام جانم عید من کی می رسد؟ ✍ .
آمد نسیمی با خبر با قاصدک ها نزدیک آیا می شود پایان شک‌ها؟ پاییز اگر مثل بهار ابری نباشد خون می‌زند بیرون به زودی از ترک‌ها افتاده اند افراطیون در دام تزویر پوشانده شد زشتی به الطاف بزک ها با حال ناخوش محفلی از اشک داریم دل بسته ایم اینجا به این دلخوش کنک ها تنها تو را نه، خویش را از یاد بردیم آئینه ها هستند اسیر دام لک ها باید ببینی که نمک دان را شکستند آنان که خوردند از غمت نان و نمک ها خوردیم زخم از منکران نور و، پاشید بر زخم ما زخم زبان‌هاشان نمک ها خواهند خورد آخر به هم برنامه هاشان خواهند رفت آخر به یک سو صورتک ها یک روز می آیی و می مانیم پایت روزی که می ریزند ریزان از الک ها برگرد تا روشن شود در باغ نرگس با نور زیبای جمالت مردمک ها
. گرچه عمری‌ست که زانوی غمت در بغل است همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است مردن از چشم‌‌ به‌ راهیش گوارا عسل است ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است! بیش‌ از این در پی آن باش که دلداده شوی باید آماده‌ی آماده‌ی آماده شوی شب بی‌تابی ما را سحری در راه است باز هم بت‌شکنی با تبری در راه است در قد و قامت حیدر پسری در راه است بر یتیمان محمد پدری در راه است عاقبت منجی بین‌المللی می‌آید باز از کعبه یکی مثل علی می‌آید آن که گل‌ها همه وا می‌شود از لبخندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش "یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم به نگاهی گره از کار جهان باز کنم هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد خاک زر می‌شود آن‌جا که قدم بردارد عالمی منتظر اوست علم بردارد کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟ لشکری ساخته از نسل جمارانی‌ها و امیران سپاهند سلیمانی‌ها بی‌خود از خود شده خورشید خلاف آمده است آسمان هیبت او را به طواف آمده است آفتاب است که شب را به مصاف آمده است ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش خون بیدادگران می‌چکد از شمشیرش آی شیطان‌صفتان! هیبت‌تان پوشالی‌ست ژست آقای جهان بودن‌تان توخالی‌ست گرچه امروز رجزخوانی‌تان جنجالی‌ست حالتان لحظه‌ی موعود چه بد احوالی‌ست می‌رسد لحظه‌ی پایانی عیاشی‌تان شده نزدیک‌تر از پیش فروپاشی‌تان دست شب می‌شود از غائله کوتاه آخر می‌شود نوبت جولان سحرگاه آخر می‌دمد طلعت آن چهره‌ی دلخواه آخر چشم برهم بزنی می‌رسد از راه آخر آفتاب آن‌سوی این کهنه‌شب تاریک است شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است شاعر: علی_سلیمیان✍ .
. یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است یک گوشه حسن نشسته در سوختن است امشب همه‌ی خانه بهم ریخته است امشب شب نوحه‌های این بی کفن است از این همه گریه بر سرم می‌ریزد این خانه که در حالِ فرو ریختن است دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود لبخندِ تمام شهر هم سهم من است ای کاش بجای دست چشمم می‌بَست آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم آنکس میان کوچه‌ها بد دهن است ای کاش کسی رد نشود از این راه این کوچه‌ی باریک پُر از راهزن است ای وای از آن چکمه که روی در رفت ای وای از آن دست که دستِ بزن است من را حسنین پیش تو آوردند امشب غریبی من است `این صورت قبرها فقط مال تو نیست قبر من و زینب و حسین و حسن است” .
. رفتی و بعد تو هیچکی نیومد بگیره از حالمون یه خبری خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم خیلی سنگینه غم ِ بی مادری بعد تو، بابا شبا توو نور ماه میشینه مظلوم؛ گریه میکنه ذوالفقار و درمیاره از غلاف بیصدا، آروم؛ گریه میکنه بعد تو افتاده از خواب و خوراک از غمت میسوزه توی تب حسن(ع) بابا میگه پسرم بهم بگو... با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟! مبهمه حال و هوای زینبت(س) رنگ بغض و غم به خونه میزنه می شینه روزا کنار چادرت موهاش و با گریه شونه میزنه من به لبخند تو وابسته ام و سر گذاشتن رویِ پاهای خودت دست-پخت فضه عالیه ولی- نون نخوردم جز با دستای خودت مهربونیات مگه یادم میره جای خالیته برام عین عذاب می پَرم از خواب! گریه میکنم... نیستی و کنارمه یه ظرف آب راستی مادر، نمیدونم که چرا بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟! سینه م و می بوسه و زل میزنه- به «سرم»...وقتی می شینه روبروم!  مرضیه عاطفی ✍ .
. |⇦•تنگِ غروبه، تنگِ غروبه... سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── تنگِ غروبه، تنگِ غروبه از کوچه تا خونه حسن سینه میکوبه ای دادِ بیداد، ای دادِ بیداد گوشواره تو گوشش شکست پیشِ من افتاد وای مادرم... آتیش به جونم میزنه تا از فدک دَم میزنه ببین چه جوری بی حیا سیلیِ مُحکم میزنه وای مادرم... * خدا براتون نیاره مادرتون جلوتون زمین بخوره...* ای قد خمیده، ای قد خمیده تو زیر دست و پا منم رنگم پریده غیرت نداره، غیرت نداره عمداً میاد رو چادرِ تو پا میذاره یه روز شکست پهلویِ تو یه روز شکست بازویِ تو چشمِ بابامو دور دیده که دست بلند کرد رویِ تو مَردکِ پست که عُمری نمکِ حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم بر خورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14000924-taheri-roze.mp3
1.38M
|⇦•تنگِ غروبه، تنگِ غروبه... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری
armane roohollah f.mp3
11.64M
🔸آرمان روح الله 🔸 🔹گروه سرود ثامن الائمه🔹 سرپرست: امیر حسین داوطلب شاعر: امیر حسین کمالزارع آهنگساز و تنظیم: وحید کربلایی ارکسترال زهی: رضا نودهی ضبط: استودیو محب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5780398653197782946.mp3
3.83M
🔊 | . 📋 زن نگو، بگو قهرمان عاشورا کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زن نگو، بگو قهرمان عاشورا زن نگو، بگو بهترین زن دنیا زن نگو، بگو شیرآفرین‌ زینب زن نگو، دقیقا خود خود زهرا تو حماسه سازی از خون حیدری معنی سلیس الله اکبری شرح کامل الله اکبری نبودی ‌ دین باقی نمیموند‌ عالم و آدم زیر دینِت دنیا شب و روزش میگرده توو دستای‌ تو و حسینِت «ذکر زهرا، امشب، جانم‌ زینب زینب» از ازل‌، گرفتارت‌ آدم و حوا تا ابد، نمک گیرت‌ هاجر و سارا چی بگم، من از وصف شان تو زینب زن نگو دقیقا خود خود زهرا بی نظیری‌ تو مثل آفریدگار ای کلام تو مثل تیر ذوالفقار با نگاه تو دشمن میشه تار و مار عَلَم به دوش کربلایی‌ تو یک تنه خود سپاهی پناه‌ عالمی‌ حسینه اما برا حسین پناهی «ذکر زهرا امشب جانم زینب زینب» بنده ی در خونه ی تو حاتم شد سائل سر سفره ی تو عالم شد اهل بیت خلاصه شده توی اسمت‌ آدم از دعای‌ تو بود که آدم شد ای نگاه تو آرامش‌ برای من زینبیه‌ ی تو واسم شده وطن واسه ی زیارت بازم صدام بزن شبیه کربلا دوباره دلتنگ‌ شب های دمشقم‌ مثل زیارت علمدار ‌ زیارت تو بوده عشقم «زینب، زینب زینب» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 🌺 شام ولادت
2. شهر غریبان.mp3
1.54M
( در احوالات قبرستان .. ) 🎤 بیا شهر غریبان را نظرکن کنار قبر این یاران گذر کن عزیزان راببین درخانه ای تنگ میان کوهی از خشت و گِل وسنگ چه شهری که سخن ازما و من نیست نشان از باغ و گلهایِ چمن نیست ؟ غنی گر پا نهد اینجا فقیر است امیر ، گر روکند اینجا اسیراست .. ز سردار و زسرلشکر خبرنیست ؟ زتاج وتخت شاهان یک اثر نیست .. سخن هرگز میاور از امیران ؟ امیری نیست ، در شهراسیران .. عجب شهری سخن ازسیم وزرنیست به جز از پاکیِ پاکان خبر نیست ...
. ۱ ۶ ۱ ای اهل عالم،رفته ز دنیا دخت پیمبر،شهیده زهرا زین ماجرا زینب او در تب و تاب است علی ز داغ فاطمه دلش کباب است ‏۲ کسی چنین گل،پرپر ندارد مدینه زهرا،دیگر ندارد دیده ی طفلان علی ز غم پر آب است علی ز داغ فاطمه دلش کباب است ‏۳ ماه ولایت،اختر ندارد علی مظلوم،یاور ندارد شهر مدینه زین عزا در التهاب است علی ز داغ فاطمه دلش کباب است ‏۴ دیوار و در را،زینب چو بیند لاله ی ماتم،هر لحظه چیند قلب حسین و حسنش در التهاب است علی ز داغ فاطمه دلش کباب است .👇
حضرت زهرا س دم بازاری(7...).mp3
190.1K
شد سالروز رحلت دخت پیمبر
. ۲۰ ‏۱ شد سالروز رحلت دخت پیمبر گریان حسین و مجتبی از داغ مادر در غم نشسته،زینب کبری علی مظلوم،گردیده تنها ‏۲ شمع وجود فاطمه گردیده خاموش عالم شده در ماتم زهرا سیه پوش زهرای اطهر،رفته ز دنیا علی مظلوم،گردیده تنها ‏۳ با قامت خمیده زهرا زین جهان رفت با قلب سوزان و دو چشم خونفشان رفت تا آن که گوید،حضور بابا علی مظلوم،گردیده تنها ‏۴ دیگر علی مرتضی یاری ندارد تنهای تنها مانده غمخواری ندارد رفته ز دستش،ام ابیها علی مظلوم،گردیده تنها ‏۵ یا رب تو را به حرمت طفلان زهرا فرج عطا کن مهدی صاحب زمان را تا انتقام او،گیرد ز اعدا علی مظلوم،گردیده تنها ‏۶ زینب ز داغ فاطمه در سوز و ساز است قایم به جای مادرش وقت نماز است گوید همی با،حی توانا علی مظلوم،گردیده تنها .👇
. ۱۹ (دم بازاری حضرت زهرا س) ‏(زمینه۱) ‏۱ مرغ دل علی پرش شکسته به داغ هجر همسرش نشسته سینه اش شرربار،دیده اش گهربار مدینه زهرا،دیگر ندارد علی مظلوم،یاور ندارد ‏۲ زین ماجرا حسن به شور و شین است زینب خروشان در فغان حسین است کودکان دیده تر،در فراق مادر مدینه زهرا،دیگر ندارد علی مظلوم،یاور ندارد .👇
۱۸ (دم بازاری حضرت زهرا س) ‏(زمینه۲) ‏۱ شیعیان روز عزا شد کشته زهرا از جفا شد داده از کف علی همسرش را همسر و یار و هم یاورش را فاطمه،فاطمه،فاطمه جان۲ ‏۲ فاطمه اندر جوانی سیر شد از زندگانی از ستم عاقبت شد شهیده سالروز وفاتش رسیده فاطمه،فاطمه،فاطمه جان۲ 👇
۱۷ (دم بازاری حضرت زهرا س) ‏(زمینه۱) ‏۱ ای شیعیان علی در التهاب است دلش ز داغ فاطمه کباب است مدینه زهرا،دیگر ندارد زینب کبری،مادر ندارد ‏۲ ای اهل عالم مرتضی غمین است ز داغ زهرای جوان حزین است ماه ولایت،اختر ندارد زینب کبری،مادر ندارد .👇