.
#نوحه
#امام_علی
#ضربت_خوردن
#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان
#رضا_تاجیک ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
السلام علیک یا اباالبشر
با تو حق و تو با حقی ای پدر
یا علی - میزان الاعمال
یا علی - یا سیفَ ذی الجلال
یا علی - یا علی - یا محولَ الاحوال
مَولانا / یا علی علی علی
یا ابانا / یا علی علی علی ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اهل کون و مکان گریه می کنند
با زمین و زمان گریه می کنند
خون شده - چشمان مهتاب
می رود - او به سمت محراب
ای امان - از دل - زینب که گشته بی تاب
مَولانا / یا علی علی علی
یا ابانا / یا علی علی علی ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
باز علی روی لب کرده زمزمه
دارد او بر لبش نام فاطمه
چشم او - از غصه تر بود
از غمی - که خونجگر بود
غصه ی - کشتن - فاطمه که پشت در بود
مَولانا / یا علی علی علی
یا ابانا / یا علی علی علی ۲
...................................
.
#نوحه #شب_بیستم_رمضان
#امام_علی علیه السلام
#بستر
#رضا_تاجیک
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شاه خیبرشکن بین بستر است
زینب خسته اش یاد مادر است
مادری - که خونجگر شد
کشته ی - قوم خیره سر شد
از جفا - غنچه اش - پشت در پرپر شد
مولانا / یاعلی علی علی
یا ابانا / یاعلی علی علی ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
غرق در ازدحام خانه ی امیر
نزدش آورده اند کاسه های شیر
کربلا کاش ای خدایا
آورند این کاسه ها را
کودکی - تشنه لب - مانده در کنار دریا
لالایی / یاعلی علی علی
لالایی / یاعلی علی علی ۲
👇
.
#زمزمه
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#شب_قدر
#منصور_عرب
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کجایی عزیز دل من کجایی
یه عمره که چشمام به راهه بیایی
(می دونم اونی که میخواستی نبودم
می دونم که هیچوقت به دردت نخوردم
می دونم فقط آبروتون رو بردم)
اباصالح ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چرا حس و حال شب قدر ندارم
چرا وحشتی از شب قبر ندارم
(به پرونده جز رو سیاهی ندارم
نباشی حال رو به راهی ندارم
به جز خونه تو پناهی ندارم)
اباصالح ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بمیرم که اشکات میریزه رو گونه
می باری برا اون غریب زمونه
(برامون بخون از غریبی مولا
براش مثل زندونه این دار دنیا
میگه بسه این درد دوری زهرا)
اباصالح ۳
.👇
.
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#مدح
#ایمان_کریمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
علی را مدح باید کرد با الفاظ ربانی
همانطوری که مدحش میکند جبریل روحانی
علی شاهیست که ما شاعران بی هنر او را
تنزّل دادهایم اندازهی صحنی و ایوانی
خداوند عوالم در بلندایش غزل گفته
و جبرائیل بهرش میکند هرشب ثناخوانی
به دنیا پا نهاد و بعد از آن با نسل پاک او
جهانِ غرق ظلمت گشت پرنور و چراغانی
پیمبر چشم میچرخاند و میفرمود: حیدر کو؟
میان معرکه، در لحظههای سخت و بحرانی
علی مردیست که آغوش باز حق تعالی بود
چگونه دست او را بست، آن بی بتّهی ثانی؟!
علی آن حاکمی که تخت شاهی را نمیخواهد
نخواهد خورد قدری از غذای چرب و اعیانی
اگرچه ناسزا میگفت حیدر را، زن بیوه
ولی مولا برایش نان و خُرما برد پنهانی ...
زبانم الکن است و ناتوانم مدحت او را
غزل ظرف بزرگی نیست ای شاعر، تو میدانی _
_ "غزل لطف خداوند است" بهر مدح او اما
برای مدح خاک پاش هم گفتند دیوانی
به نامت یاعلی یک چند بیتی خط خطی کردم
تو هم از روسیاه خانهات رو بر نگردانی
.
.
#زمزمه
#امام_زمان علیه السلام
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
#محمدقاسمی✍
.
.
#زمزمه
#امام_زمان
اسم تو ورد زبونم همیشه از تو میخونم
تو شبای بی ستاره تویی ماه آسمونم
همیشه در انتظارم جمعه ها رو میشمارم
جز به دیدن رخِ تو دیگه حاجتی ندارم
بیا ای دلبر دلها مونده ام من تک و تنها
توی این شب سیاهی مونده ام اسیر غم ها
العجل بقیه الله
وای از این غم زمونه زندگی بی تو خزونه
همیشه این دل غمگین تو رو می گیره بهونه
گل پاک نازنینم به خدا که دل غمینم
تو بیا ای گل نرگس ای امام آخرینم
بغض آسمون شکسته دیده ها غمگین و خسته
از فراق گل نرگس دل به انتظار نشسته
آسمونم بی ستاره شب غم سحر نداره
نفس باد صبا کی خبر از مهدی میاره
توی عصر پرگناهی ندارم یه تکیه گاهی
توی ظلمت شبونه نه ستاره و نه ماهی
دل من به غم اسیره جمعه ها دلم می گیره
به خدا از این جدایی دل من داره می میره
میخوام با اشکای چشمام کوچه ها رو من بشورم
ترسم آقا تو بیایی وقتی که من توی گورم
غصه های دل همینه غم دوری تو دلبر
العجل بقیه الله
https://eitaa.com/emame3vom/94563
.
#مناجات
بی نیازا، عبد بی مقدار می خواهی چکار
بنده ای که نیست توبه کار می خواهی چکار
در میان دردها، درد مرا یادت نرفت
نیمهء شب اینهمه بیمار میخواهی چکار
ای رفیق نارفیقان! دست من را هم بگیر
تو خودت گفتی بیا، اصرار می خواهی چکار
داد و قال این گنهکار از سر بیچارگی است
ورشکسته بر سر بازار میخواهی چکار
تو همانی که همان اول مرا بخشیده ای
من همان شرمنده ام! اقرار میخواهی چکار
می خری هربار.... یکبار آبرویم را ببر
جنس بُنجل در ته انبار می خواهی چکار
من که گفتم از علی خیلی خجالت می کشم
برگه ای از حیدر کرار می خواهی چکار
بوی خوش دارند اینجا گریه کن های حسین
در میان این همه گل، خار میخواهی چکار
حاجتم را هم ندادی کربلایم را بده
اینهمه تاخیر را این بار میخواهی چکار
عاشقان کوی جانان بیقرار زینبند
گفت عزیزم بین کوفه یار میخواهی چکار
کاش بر می داشتم جوشن بجای پیرهن
پیرهن بین سگان هار می خواهی چکار
گیرم اصلاً دوست داری بر سر نیزه روی
دخترت را در صف انظار می خواهی چکار
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور ✍
👇
69757بی-نیازا-عبد-بی-مقدار-می-خواهی-چکار.mp3
6.24M
من که گفتم از علی خیلی خجالت می کشم
برگه ای از حیدر کرار می خواهی چکار
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب
حاج حیدر خمسه
.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
#امام_علی #شب_بیستم_رمضان
#زبانحال_حضرت_زینب سلامالله
کنار بسترت خواهی نخواهی
دو چشمم میرود امشب سیاهی
به این فرقی که مانندِ دلم شد
الهی یا الهی یا الهی
نگاهی که دلم بال و پرش ریخت
بجای اشک، خون چشم ترش ریخت
دلم حال یتیمی دارد امشب
که سقفِ خانهاش روی سرش ریخت
تو خوردی ضربت و دختر شکسته
تو را این نه غمِ مادر شکسته
ندارد مرحمی این فرقِ زخمی
شبیهِ پهلویی که در شکسته
چِسان برتو دوچشمِ تر ببندم
چگونه مرحمی بر سر بندم
به اینها بند خونِ تو نیاید
مگر با معجرِ مادر ببندم
همینکه فرقِ تو پاشید خندید
همینکه مجتبی نالید خندید
تو از شیرِ خودت دادی به قاتل
همینکه شیرِ تو نوشید خندید
عوالم را همینکه زد، بهم ریخت
غمی این خانه را آمد بهم ریخت
بمیرد نانجیبی که تو را زد
خدایا حال ما را بد بهم ریخت
حسین اُفتاده و در روبرویش
تویی و زینب و حال مگویش
نداری جان و گفتی که بجایت
بگیرم بوسه از زیر گلویش...
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
#شب_بیست_و_یکم
.