eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
ااااای ی ی ، الهی اگر مادر و میزنن جلو دخترش نزنند ، اون آقایی که میگفت تو خونه با خانمم حرفم شد ، عصبانی شدم سیلی زدم به صورت خانمم ، ناراحت شدم از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، اما روم نمیشد بر گردم ! رفتم پیش یکی از بزرگان و دوستانم گفتم چه کنم خجالت میکشم دیگه برم تو خونه ، گفت مشکلی نیست یه دسته گل بگیر، یه جعبه شیرینی بگیر برو خونه از خانمت عذر خواهی کن گل گرفتم شیرینی گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، همیشه خانمم میومد درو باز میکرد این بار دخترم اومد درو باز کرد ، تا دید منم ، سرشو پایین انداخت ، رفتم تو خونه تو این اتاق تو اون اتاق خانمم نبود تو اتاق آخری دیدم یه گوشه ای نشسته زانوهاشو تو بغل گرفته، مقابلش نشستم ، شیرینی و گذاشتم گل و گذاشتم ،گفتم خانم ببخشید ناراحت شدم دست خودم نبود دیدم سرشو بلند کرد آروم آروم اشکاش جاری بود ، گفت شوهرم عیبی نداره اختیار داشتی زدی ، اما ازت یه خواهش دارم ، این بار اگه خواستی بزنی جلو دخترم نزن ، از موقعی که زدی ، دخترم اومده دستشو رو صورتم میزاره ، ااااای ی ی ، آخی ... ۲
نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدن ، جگرم پاره پاره شد الهی نبینی مادرتو میزنن ، آی آی ..آدم حتی زمین خوردن مادرش هم طاقت نداره ببینه ، تا ببینی مادرت زمین خورد ، می دویی زیر بغلشو میگیری ، میگی مادر چی شد ، قربونت برم بلند شو ، بمیرم برات زینب آی.... به به ، باریکلا ، صدای نالت امشب برسه مدینه ، انگار تو کوچه ها ی مدینه داری میبینی دارن مادر و میزنن ، ااااای ی ی ، خدا نفس بهت داده برا این موقع ها که ناله بزنی ، مادر مادر مادر ، یه بیت از زبون بی بی زینب بخونم ، مادر: دیدم که خصمِ ستمکار ریخت برسرت مادر دیدم چندتایی ریختن سرت میزدنت ، خودت تصور کن دیگه روضه خون نمی خواد ، یه دختر چهار پنج ساله، داره میبینه دور مادر شو گرفتن (مادر) دیدم که خصمِ ستمکار ریخت بر سرت (مادر) قدم نمی رسید که خود را سپر کنم ااااای ی ی ، خواستی گریه کنی ، مجلس هم که تموم شد ، با خودت خلوت کردی ، این صحنه رو مد نظر بگیر هی بگو مادرقدم نمی رسید..که خود را سپر کنم ، بگم بی بی جان ، تو مدینه این عُقده تو سینت بود ، قددت نرسید جلو مادر سپر بشی ، اما یازینب کربلا تلافی کردی ، یا ابا عبدالله هر کجا میخواستن بچه ها رو بزنن می دوید ، بازو هاشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید منو بزنید ، سکینه رو نزنید زینب و بزنید ، یه جاشو من میگم اونم از زبون خانم سکینه میگم ، وقتی اومد کنار بدن بی سر بابا ، نمیدونم چطور عمه رو میزدن ، سکینه صدا زد بابا بابا ، بابا بلند شو ببین دارن عمم رو میزنن ! حسییییین بزار بزنن عمه جان اینا زدن کارشونه اینان همانانند که ، آتش به خانه میزدند پیش علی فاطمه را، با تازیانه میزدند ... واای مادرم ، واای مادرم، مادر همست دیگه ... واای مادرم .. آآی آآی آی ، اُنظرالی عمتیَ المَضروبه ، اُنظر الی رُووسِنَا المَکشوفه، اما لحظاتی نگذشت خوده سکینه رو زدن اما وقتی سکینه رو کنار بدن بی سر بابا میزدن ، امان از دل زینب ، وقتی نگاه کرد دید سکینه رو دارن میزنن ، آخی ی ی ، وقتی که خصم دون زد ، بر پیکر سکینه یک لحظه یادم آمد ، ازکوچه ی مدینه ( یه روز هم مادرمو میزدن ) سیلی مزن به صورتم ای شمرِ بی حیا من از کنار کُشته ی بابا نمیروم ( یافاطمتُ الزهرا دست منو دامانت ) 2 ۳
اون شبی که نازدانه ی امام حسین ، بهانه ی بابا گرفت ، عوض اینکه نوازشش کنند ، عوض اینکه آرامش کنند ، گفتند ، سر بریده باباش رو براش ببرید ... تا سربریده رو مقابلش گذاشتند ، زبان حالش اینه : ویرانه را بابا چراغان کردی امشب همچو علی ، یاد یتیمان کردی امشب بابا ، به قربان سرت میمیرد امشب دخترت بابای من ، بابای من ... .