🔴 خطبه امام سجاد علیهالسّلام در مسجد شام
یزید در مسجد شام به یکى از خطیبان درگاهش دستور داد تا به بدگویی على (ع) و اولادش بپردازد. وقتى سخنان خطیب پایان یافت، امویان خود را پیروز این میدان دیدند. امام سجّاد (ع) اجازه خواست تا او هم سخن بگوید.
یزید رضایت نمىداد، امّا با اصرار فراوان اطرافیانش پذیرفت. امام سجّاد (ع) پس از حمد خداوند به معرفی شخصیّت پیامبر (ص) و امام علی (ع) پرداخت سپس به افشاگری حکومت غاصب معاویه پرداخت و در ادامه به بیان جایگاه و شخصیّت خود اشاره نمود تا همگان او را بشناسند.
آن بزرگوار در معرّفی خود چنین فرمود: «من فرزند زمزم و صفایم، آنان که مرا مىشناسند از توضیح بىنیازند ولى آنان که مرا نمىشناسند گوش فرا دهند تا خویش را به ایشان بشناسانم.
اى مردم! من فرزند مکّه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم. من فرزند آنم که حامل رکن است. من فرزند بهترین انسانى هستم که بر کره خاک جامه وجود پوشیده است. من فرزند برترین موحدى هستم که بر گِرد کعبه طواف کرده و گام در مسیر صفا و مروه نهاده و حجّ به جا آورده و خداى را لبیک گفته است. @emame3vom
من فرزند آن پیامبرم که بر مرکب آسمانى براق سوار گشت و جبرئیل او را به بلند جایگاه هستى رسانید و به قرب خدا رسید. من فرزند آنم که فرشتگان آسمان با او نماز گزاردند و به او اقتدا کردند. من فرزند دریافت کننده وحىام. فرزند محمّد مصطفایم. من فرزند على مرتضایم.
-------------------------
#الشام
.
#الشام
#دروازه_ساعات
دوباره بوی بلا و ستم رسد به مشام
رسید قافله بر شهر شب به قریه ی شام
قبیله ای که غمش بی حد است و اندازه
اسیر مانده به صحرا به پشت دروازه
چه ظلم ها که نشد بر تبار یاسین ها
نشسته قافله در انتظار آذین ها
قلم چگونه نویسد ز حال و روز ذوات
چو گشت وارد این شهر از درِ ساعات
ز بامها همه سنگی به دست هر شخص است
کنار قافله دشمن به شادی و رقص است
کشیده کارِ به خون خفتگان آل علی (ع)
که راسشان شده بر نی به دست هر دغلی
پلید ها سر شه را نشانه می کردند
و سنگ جانب سرها روانه می کردند
به دستهای امام و ذوات سلسله هاست
نمک به زخم همه خنده ها و هلهله هاست
مخدرات حرم بین هیزها واویل
بس است زخم زبان بر عزیز ها واویل
کسی که قدر شناسد ز عترت اینجا نیست؟
کسی نبود بگوید که غیرت اینجا نیست؟
حرامیان بروید از کجاوه دور شوید
ز گرد ناقه ی ناموس حق کنار روید
چقدر اهل ستم در شکنجه استادند
که از گذار جهودانشان گذر دادند
امان ز جور جسوران و از جنایتها
مسیر ، کوته، اما گذشته ساعتها
چه سر زد است از این مردمان هرزه ی پست
که راس شاه به دروازه چشم خود را بست
فدای راس شه و آیه های قرآنش
خدا کند نخورد خیزران به دندانش
منافقان که قسم بر کتاب می خوردند
کنار راس طهورش شراب می خوردند
امان ز حال بد اهل بیت پاک امام
تمام شهر تباه است چون خرابه ی شام
ز چشمهای همه، شام، گریه می خواهد
خرابه نیز از آنها رقیه (س) می خواهد
بمیرم از غم زین العباد (ع) زین ایام
سه مرتبه ز غمش با اشاره گفت: الشام
#جواد_محمودآبادی
1402/05/27
اول #ماه_صفر 1445
.