eitaa logo
امام حسین ع
27.1هزار دنبال‌کننده
431 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بیاید گریه کنیم باهم برای حضرت باقر گرفته تو بقیع زهرا عزای حضرت باقر یابنَ فاطمه .... دل شیعه هات پر از درد و غمه یابنَ فاطمه .... آقامون تو مدینه بی حرمه واویلا واویلا واویلا واویلا ...... محله بنی هاشم حسن رو پیر کرد اما امام باقر و پیر کرد محله یهودیها ای آقای من ... روضه هات شده مثه امام حسن ای آقای من ... مادرت رو پیش چشمت میزدن واویلا واویلا واویلا واویلا ...... به روی زین زهر آلود آتیش گرفتی جون دادی خدا رو شکر که از مرکب دیگه زمین نیفتادی ای مظلوم آقا ... دیگه تو نیزه نخوردی بی هوا ای مظلوم آقا ... بدنت نبونده زیر دست و پا واویلا واویلا واویلا واویلا 👇
. علیه‌السلام یا سیدی یا محمدابن‌علی الباقر سلام‌الله گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو... این چه زهری بود که جمسمش تورم کرده بود آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین گوئیا در سینه‌اش آتش طلاطم کرده بود زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود عمه‌اش را دید و خواند از خیمه‌های سوخته مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده  بود دید گرد محرمانش حلقه‌ی نامحرمان دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود سرخ شد چشمش  گمانم آهِ آخر را کشید دختران شعله‌ور را که تجسم کرده بود یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام یادِ شام و نان خشک  و لطف مردم کرده بود وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود.... ✍ ......... بسم الله الرحمن الرحیم غزل مرثیه شهادت‌امام محمد‌باقر روحی فداه چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند که دلِ سوخته را ناله مداوا نکند چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد کاش میشُد خودش اینقدر تقلا نکند زهر اینبار چه دارد متورم شده است زهر با این تنِ بیمار مدارا نکند این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند اینهمه جایِ جراحات برای شام است زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند نَفَس آخر و با روضه‌ی ویرانه گریست نشُد او یاد غمِ عمه‌ی خود را نکند یادش اُفتاد که هم بازیِ او می‌اُفتاد سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند پس از آن شِکوه‌ای از آبله‌ی پا نکند کاش میشُد که سرِ بام کسی ننشیند یا اگر رفت فقط شعله مُهیا نکند یاکه رَقّاصه‌شان موقعِ هُل دادنمان خنده بر گریه‌ی ذُریّه‌ی زهرا نکند چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم... چه کنم تاکه مرا زجر تماشا نکند - - - زنِ غساله چه فهمید که میگفت به خود بهتر این است که این مقنعه را وا نکند ‌ ✍ ........ . صلوات الله علیه اِی نامِ تو قرارِ دلِ بیقرارها حرفِ تو ماندگارتَرین یادگارها دَرکِ بَشر به فَهمِ مَسائل نمی رسید از علمِ تو شِکستَه تَمامِ حِصارها تَعبیرهای نابِ تو راهِ عُبورِ ماست اِی مُعتبرتَر از همهء اِعتبارها سِیلِ فِرشتِگانِ خدا پای دَرسِ تو شاگردی اَت بُزرگتَرین اِفتخارها از هر طَرف به مادرِ سادات میرَسی مَحوِ سُلالهء تو تَمامِ تَبارها ای سِوّمین اِمامِ سِتم دیدهء بَقیع قُربانِ خاکِ قبرِ تو سَنگِ مَزارها از کوچه های شام تو هم شکوه اِی بِکُن اِی بازماندهء سَفرِ نِی سَوارها اَصلاً خودَت بِگُو چقدَر بینِ ازدِحام خوردِه ست بر سَرت لَگدِ نِیزه دارها بی شَک تو هم میانِ بیابان دُویده اَی مثلِ رقیه رَفته به پای تو خارها با آنکه تو مُراقبِ او بوده اِی، وَلی از دَستهای زَجر، کُتک خورده بارها اِی وای از آن دَمی که به دستِ حَرامیان از گُوشها کشیده شَوَد گُوشوارها شاعر: ✍ .
. شهادت امام محمد باقر علیه السلام مدینه گریه کن برایم بزن به سینه در عزایم شدم کشته اگر چه از زهر ولی شهید کربلایم وای از کربلا مصحفِ خدا شده ورق ورق وای از کربلا مونده زیر دست و پا جمالِ حق مدینه نوحه کن برایم بِکِش به قبله دست و پایم که با دستای بسته رفتن به شام و کوفه عمه هایم وای از شهر شام داغ شام بدتره از آتیشِ زهر وای از شهر شام ناموس خدا و کوچه های شهر مدینه ناله کن برایم که من شاهد نینوایم جدا جدا تنی رو دیدم عزادارِ سرِ جدایم ای وای از حسین سنگ و تیر و نیزه خورد از یه سپاه ای وای از حسین زیر و رو شده میون قتلگاه صلوات الله علیه ✍ .👇
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1403 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان: حجم: 857.7K
آرشیو 1403 در بهار زندگی رنگ خزان را دیده ای هرچه را مقتل روایت کرده آقا دیده ای سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی تشنه لب سوزان ترین روز جهان را دیده ای روز عاشورا میان خنده های کوفیان ناله ی پیری به بالین جوان را دیده ای در تمام عمر اگر میسوختی مثل رباب روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده ای در میان خیمه ها وقت غروب آفتاب لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیده ای خاک عالم بر سرم در زیر سم اسبها جسم عریان بزرگ خاندان را دیده ای کاشکی این صحنه را هرگز نمیدیدی ولی گوشواره بردن غارتگران را دیده ای شعر: علی ذوالقدر .
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (4).mp3
زمان: حجم: 2.3M
ای یادگار کربلا ای نوحه خوان لاله ها ای حجت معصوم ای از جفا مسموم آقای ماتم دیده ای یک کربلا غم دیده ای ای حجت معصوم ای از جفا مسموم جانم فدایت ای نور دیده بر نیزه دیدی رأس بریده واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر **** ای شاهد خدالتریب ای راوی شیب الخضیب آقا چه دیدی محنت کشیدی در دشت غرق سوز و آه تو در میان قتلگاه آقا چه دیدی محنت کشیدی دیدی تنش را در خون کشیدند لب تشنه او را سر میبریدند واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر **** همراه اشک کاروان بودی اسیر شامیان با دست بسته ای دل شکسته غم بر دل تنگت زدند از پشت بام سنگت زدند با دست بسته ای دل شکسته بین خرابه با اشک و ناله دیدی تو داغ عمه سه ساله واویلتا واویلتا امام باقر امام باقر 1403 .
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1388 Karimi [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان: حجم: 1.31M
من از تبار باقرم مردم بدانید چون بی قرار باقرم مردم بدانید مست و خمار باقرم مردم بدانید امروز یار باقرم مردم بدانید فردا کنار باقرم مردم بدانید دست از غم او تا قیامت بر ندارم ای کهکشان ها آسمان ها در مدارت عرش خدا عز و جلَ بی قرارت ختم رسل کرده سلامش را نثارت بیچاره تر از من نداری در کنارت دارم درون سینه ام شوق زیارت کی میشود سر بر مزار تو گذارم ای ابتدای روضه های از خانه ی تو ای هیئت عشاق در کاشانه ی تو قلب تمام قدسیان دیوانه ی تو بار تمام صحنه ها بر شانه ی تو شد خانه ی آباد من ویرانه ی تو من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم شکر خدا امشب پریشان تو هستم مانند زهرا دیده گریان تو هستم بیچاره ی آن قبر ویران تو هستم تقدیر بوده اینکه حیران تو هستم من مرده ی بوی گریبان تو هستم پس کی غم تو میکِشد بر روی دارم امشب تفأل میزنم بر چشمهایت مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت عیبی ندارد روضه میگیرم برایت جانی که دارم جان من آقا فدایت آتش زده زهر جفا بر دست و پایت ای کاش پای غصه هایت جان سپارم ای سوز آه سینه ی تو آسمان سوز بر ما عطا فرما کمی ای مهربان سوز قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز ای خاطرت آزرده از یک ظهر جانسوز در چشم هایت چند عکس خانمان سوز امشب به یاد خاطراتت زارِ زارم قوم پیمبر را همه گمراه دیدی آنچه ندیده هیچ چشمی آه دیدی در بین آتش ذکر یا الله دیدی چندین ستاره در مدار ماه دیدی یک یوسف بی سر میان چاه دیدی میگفتی از این غم هماره بی قرارم 1388 .
. علیه‌السلام در بهار زندگی رنگ خزان را دیده‌ای هرچه را مقتل روایت‌کرده آنرا دیده‌ای سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی تشنه لب سوزان‌ترین روز جهان را دیده‌ای روز عاشورا میان خنده‌های کوفیان نالهٔ پیری به بالین جوان را دیده‌ای در تمام عمر اگر می‌سوختی مثل رباب روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده‌ای در میان خیمه‌ها وقت غروب آفتاب لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیده‌ای خاک عالم بر سرم در زیر سم اسب‌ها جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیده‌ای از درون‌خیمه‌هایی که در آتش سوختند گوشواره بردن غارتگران را دیده‌ای وقتی از زحم زبان کوفیان راحت شدی تازه بعدش شامیان بد دهان را دیده‌ای در کنار عمه‌جان در مجلس‌نامحرمان بر لب قاری قرآن خیزران را دیده‌ای داغ‌هایی که شمردم شمه‌ای از داغ توست هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای ................ علیه‌السلام ✍ بهترین پیشه در این شهرِ غم، آهنگری است گوشه تا گوشۀ بازار، پر از مشتری است درددل‌های غریبِ پدرت یادت هست؟ رسم‌این‌شهرهمان‌است، ستم‌پروری است طوعه دیشب سر سجاده که حالم را دید خوب دانست که این نافلۀ آخری است یابن‌عم، موسم غربت که رسد، می‌بینی بدترین غصّۀ شه، ساعتِ بی‌لشکری است هرکه اوّل سر مهمان شدنم دعوا داشت حال در سنگ‌زدن پیش‌تر از دیگری است من و تو بعد شهادت، سه شباهت داریم شاهد اوّلم این گیسوی خاکستری است مثل تو هتک شود حرمت رأس و بدنم آری این لازمهٔ نوکری و سروری است لیک بین تو و من هست تفاوت بسیار ای که بر هر المی داغِ تو را برتری است نه کنار سر من نوحه کنان مادر من «یا بُنَی» گوید و جانش به لب از مضطری است نه زمانی که کشانند تنم را بر خاک خواهرم ضجه‌زنان گرم تماشاگری است ای سلیمانِ وجود عزمِ رهی دیگر کن که در اینجا سخن از غارت انگشتری است .......... . یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن ما را غلام حضرت باقر حساب کن آقا عنایتی بده بر سینه ناله را پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو داری به باغ سینه غم چند لاله را؟ یا حضرت غریب بمیرم برای تو طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟ دیدی که رأس جد غریبت به نیزه شد دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را دارم به سر زیارت قبر بقیعتان امضا بزن به دست خودت این قباله را یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن ما را غلام حضرت باقر حساب کن ميلاد يعقوبی .
. چو نوری هستی و دیدن نداری بنایی جز درخشیدن نداری عقیقی و تراشیدن نداری تو در فقهت ندانستن نداری لباس علم خود را بر تنم کن دوباره با کلامت روشنم کن  تو آقایی که دست رد ندارد گدا پیشت نمیخواهد ندارد کبوتر، دور تو گنبد ندارد بقیعت زائری دارد؟ ندارد! فدای داغ و درد بیشمارت نشانی از حسن دارد مزارت سبیل اللهی و سمت خدایی امیر مروه و سعی و صفایی دلیل گریه های روضه هایی شهید زندهء کرببلایی اگر از کودکی در شور و شینی تو گریان با علی بن الحسینی ترا در روضهء افلاک بردند ضریحت را به جائی پاک بردند تنت را با دلی غمناک بردند ولی با سه کفن در خاک بردند کنارت روضه بود و سینه زن بود حسین اما سه روزی بی کفن بود سیاهی عزا را می شناسی بلای کربلا را می شناسی زبان نیزه ها را می شناسی تو سرهای جدا را می شناسی به قلب پاره پاره تیر دیدی زنان را در غل و زنجیر دیدی اگرچه دیدی از دشمن جسارت اگرچه رفته ای بین عمارت خجالت می کشی از بعد غارت رقیه با تو بوده در اسارت تو هم دور و برش آتش گرفتی برای معجرش آتش گرفتی کنار او به پایت خار رفته حواست پیش نیزه دار رفته کسی که کوچه و بازار رفته... ز جسمش، جان هزاران بار رفته میان شام، سرها سنگ می خورد به صورت های زن ها چنگ می خورد ✍ .
. علیه السلام بند1⃣ با گریه میخوابم با گریه بیدارم چه خاطراتی از کرببلا دارم پنجاه و چند ساله هر روز عزادارم پنجاه و چند ساله یاد غروب نفس گیره عاشورام پنجاه و چند ساله یاد سر و نیزه میلرزه دست و پام پنجاه و چند ساله رد میشه این روضه ها از جلو چشمام مگه یادم میره چجوری میزدنش مگه یادم میره غارت پیرهنش مگه یادم میره بوریا شد کفنش بند2⃣ با ناله ی عمه از غصه تب کردم با یاد تنهاییش روزامو شب کردم سینه زدم واسش عرض ادب کردم پنجاه و چند ساله موندم هنوز پشت دروازه ی ساعات پنجاه و چند ساله تکرار میشه توی ذهنم همون ساعات پنجاه و چند ساله روضه میخونم برا عمه ی سادات مگه یادم میره ما رو بستن با طناب مگه یادم میره طعنه های بی حساب مگه یادم میره حرف مجلس شراب بن3⃣ من زخمیه دردم من زخمیه آهم من شاهد ذبح سردار شش ماهم یک عمره گریونه یک عمر کوتاهم پنجاه و چند ساله دارم میسوزم با داغ یه شیرخواره پنجاه و چند ساله خواب و گرفته ازم یاد گهواره پنجاه و چند ساله این روضه دست از سرم برنمیداره مگه یادم میره حنجر پر پرشو مگه یادم میره گریه ی مادرشو مگه یادم خنده ی آخرشو شعر و نغمه: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. صلوات الله علیه استاد ای که عمری طالب سوز دل و چشم تری بار من افتاده اما بار من را میخری ای خدایی که امید عبد بی بال و پری کی گدای رو سیاهت را مدینه میبری آرزو دارم ببینم که بقیع را زائرم کاش بینم زائر قبر امام باقرم او به سن کودکی کرببلا را دیده است قاری قرآن بر سر نیزه ها را دیده است در شلوغی ضربه های بی هوا را دیده است دور پیکر پیرمردان با عصا را دیده است دیده او شمر آمد و با پا بر آن پیکر زده در دل گودال،خنجر بر آن حنجر زده دیده او با چشم خود اهل حرم در پیچ و تاب دیده او بعد از عمو از چشم خیمه رفته خواب دیده او با چشم خود در خیمه ها قحطی آب دیده او با چشم خود شش ماهه و اشک رباب دیده او با چشم خود شش ماهه را بر روی دست دیده او تیر ستم بر حنجر اصغر نشست .👇
. حجت الاسلام شحیطاط سوغات ما از کربلا درد و محن بود پژمردگی لاله های در چمن بود من تشنگی در خیمه را احساس کردم یاد از دو دست خونی عباس کردم دیدم که پرپر می زند هم سنگر من در خاطرم شد زنده یاد مادر من من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه من کودکی بودم که آهم را شنیدند دیدم سر جد غریبم را بریدند من دیده ام در وقت تشیع جنازه اسبان دشمن را که خورده نعل تازه .👇
. 🔊 🔸مراسم (ع) و یادبود همسر گرامی مداح اهل بیت حاج محمد یزدخواستی 📆 زمان: 👈  یکشنبه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ 🔷 با نوای : 👈 حاج میثم مطیعی 👈 کربلایی مهدی رعنایی 👈 حاج 🔊  بخش اول | کسی در سن هجده سالگی پهلو نمی گیرد 🔊  بخش دوم | می سوخت در و فاطمه پشت در بود 🔊 بخش سوم | روی دامن رباب میزدنم، توی مجلس شراب میزدنم 🔊 بخش چهارم l وقتی که مشهد میام کنار باب الجواد، میخونم با چشم خیس حرم نداره بقیع 🔊 بخش پنجم l من به عشق اینکه خواب کربلا ببینم رو به کربلا میخوابم 🔊 بخش ششم l ای نور خدا نما، ای آیه منجلی، کعبه به تو مایله، تو قبله هر دلی 🔊 بخش هفتم l با تعصبم من به ولایت علی، جونمم میدم پای خلافت علی 🔊 بخش هشتم l اونی که پهنه سفرش گداشو میبینه، پای حرف منم شبیه اون غریبه میشینه 🔊 بخش نهم l خودم این زندگی رو برا خودم ساختم، به کسی نه به گناهای خودم باختم 🔊 بخش دهم l گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم، پشت سرت خیلی و ان یکاد خوندم 🔊 بخش یازدهم l خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا 🔊 بخش دوازدهم 👇