.
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#ولادت
#سید_رضا_مؤید
باز دل شکستهام نوای دیگر آورد
پردۀ بهتری زند، نغمۀ خوشتر آورد
لئالی کلام را ز طبع من بر آورد
مگر ثنای عسکری، حجّت داور آورد
که آگه از مقام او، کسی به جز اله نیست
نسیم درک و عقل را در این حریم راه نیست
عبد خدا که داده حق، خدایی از عبادتش
بسته شده به طوق جان سلسلۀ ارادتش
رام شده وحوش هم، به درگه سیادتش
حقیقت غدیر خم، جلوه گر از ولادتش
ولادتش به هشتم ربیع ثانی آمده
جهان پیر را از این مژده، جوانی آمده
به سامرا نظر کن و جلوۀ ذوالکرام بین
قِران مهر و ماه را در این خجسته شام بین
باب امام عصر را فراز دست مام بین
دهم اما را به بر یازدهم امام بین
چشم علی منوّر از جمال ماه پارهاش
فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حسن دوبارهاش
نور ولایتش به رخ ردای خلقتش به بر
لوای عصمتش به کف تاج شفاعتش به سر
بر همه هستیاش نظر در همه عالمش گذر
اما هادیاش پدر حضرت مهدی اش پسر
خلایقند چاکرش، ملائکند عسکرش
هیچ کسی نمیرود به نا امیدی از درش
رسالت پیمبران تکیه زده به دوش او
درس هدایت بشر زمزمۀ سروش او
وضع جهان و چشم او راز نهان و گوش او
حصار ظلم ظالمان شکسته از خروش او
به دورهای که معتمد کرد فزون نفاق را
به هم درید سعی او پردۀ اختناق را
بهشت علم پرورد آب و هوای گلشنش
اهل کمال، خوشه چین، ز گوشههای خرمنش
حکیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش
امام عصر تربیت، یافته روی دامنش
نهال عصمتی چنان بر آورد چنین ثمر
درود ما بر آن پدر سلام ما بر این پسر
سلالۀ پیمبر و مبشّر پیام حق
که دیده بس شکنجه تا زنده شود مرام حق
مبیّن اصول دین مفسّر کلام حق
داده به دست مهدیاش رسالت قیام حق
که بعد من امام بر جوامع بشر تویی
مهدی منتقم تویی امام منتظر تویی
رفت یکی ز شیعیان به پیشگاه حضرتش
برای حاجتی ولی اذن نداد خجلتش
امام را ببین که چون داشت خبر ز ذلّتش
نخوانده گفت پاسخش نگفته داد حاجتش
ز یک اشاره از کف امام کامیاب شد
به قدر احتیاج او خاک طلای ناب شد
ای جلوات کبریا جلوه گر از جمال تو
کتاب تفسیر تو خود آیتی از کمال تو
من که ز پا نشسته ام به درگه جلال تو
امید رحمتم بود، ز لطف بیزوال تو
«مؤیّدم» گدای تو بر آستان مهدیات
امید آن که خوانی ام ز دوستان مهدیات
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#امام_عسکری
.
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#ولادت
#سید_هاشم_وفایی
مدینه باز پر از آیههای نورانی است
حریم وحی ز انوار حق چراغانی است
بلور نور به سقف فلک مگر بستند
که این فضای مقدّس همیشه نورانی است
نسیم بال ملائک نوید میبخشد
که فصل رویش گل لحظههای روحانی است
گلی به گلشن سرسبز وحی روئیده است
که کار پیک امین خدا گل افشانی است
به دست هادی دین، جلوهگر شده ماهی
که روی انورش آئینهای زحیرانی است
به پاس مقدم این عسکری لقب امشب
به عرش و فرش خدای کریم مهمانی است
به آیه آیۀ رویش فروغ توحید است
به جلوه جلوۀ او جلوههای قرآنی است
خداست با خبر ازجلوۀ خدادادش
مگو که منزلت و قدر او سلیمانی است
کلیم خادم این مکتب پر از نور است
مسیح در بر او کودکی دبستانی است
جلال و منزلت اوست حیدری، اما
شکوه فاطمی او، شکوه رحمانی است
هر آن کسی که نصبیی نبرد از مهرش
به روز حشر نصیب دلش پشیمانی است
فروغ دیدۀ این آفتاب هستی بخش
شهاب شبشکن آسمان ظلمانی است
بخوان دعای فرج را ظهور نزدیک است
گمان مدار که غیبت همیشه طولانی است
مپرس ازچه «وفایی» دوباره گریان شد
که آسمان نگاهم ز شوق بارانی است
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#امام_عسکری
.