.
#حضرت_ام_البنین
تقديم به مادر حضرت عباس و سه برادر دلير عباس :
از آن دمی كه خانه مولا رسيدی
ام_البنين را جای نامت برگزيدی
اين خانواده تازه مادر داده از دست
از اين سبب دادی به خود نام جديدی
گفتند فرزندان زهرا را از آغاز
با مهر خود،مانند مادر پروريدی
گرچه كنيز بچهها خواندی خودت را
در مادری كردن بر آنها روسپيدی
تنها نه #يک عباس نامآور؛ نوشتند
تو باغبانِ چار ابالفضل رشيدی
راوی پسرهای تو را میگفت، اما
تكرار میکردی : حسينم را نديدی؟
داغ سر و سرنيزهها بر سينهات ماند
داغی كه با چشمان ظاهر هم نديدی
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
#نفيسه_سادات_موسوی✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.................
.
#حضرت_ام_البنین
وحید قاسمی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند!
شرزه شیران جگردار جوانت بودند
این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست
سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست
گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد
مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد
چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد
چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد!؟
گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد
داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند
اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند
مادر! این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو
روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم
مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت
پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت
روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان
هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان!
خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر
خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر
خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر
داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر
کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند
دخترت را ملاعام معذب دیدند
.