.
#امام_حسین علیهالسلام
#خروج_از_مدینه
#علیاصغر_انصاریان
حسين قافلهات نيّتِ سفر دارد
تو ميروي و خدا از دلت خبر دارد
براي بدرقه اُمّالبنين هم آمده است
به جاي مادرتان دست بر كمر دارد
مسير جاده زیاد است و دخترت كوچك
براي دختر تو اين سفر خطر دارد
براي قاسم از اينجا زره ببر آقا
براي پيكر او سنگها شرر دارد
ميان قافلهات جا كه هست با زينب
بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد
بيا حسين عوض كن تو ساربانت را
گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_از_مدینه
.
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
مدینه! با همه شادی و غم، خداحافظ
ز رنج و درد و بلا، بیش و کم خداحافظ
به کوهِ غصه از اینجا روم خداحافظ
که میبرم همه اهلِ حرم خداحافظ
خدای فاطمه کرده بسوی من اِقبال
اراده کرده که بیند مرا تَهِ گودال
اراده کرده خدا تشنه کام، این لب را
که بشنود ز لبِ خشک، ذکرِ یارب را
به جسمِ خسته ببیند، عبورِ مرکب را
اراده کرده ببیند اسیر، زینب را
شبِ مدینه اگر که مجال بگذارد
بگو مخدره معجر زیاد بردارد
به دخترانِ حرم یک به یک بگو، سردار!
که گوشواره و خلخال را سبک بردار
سه ساله را همه جا روی دوشِ خود بگذار
رباب را کُمکَش کن، به بردنِ گهوار
میانِ قافله نوزاد را بگردانند
هماره دورِ سرش حِرز را بچرخانند
ای آفتابِ حرم، باش سایه سارِ حرم
مواظبِ حرمم باش، ای قرارِ حرم
بمان تو تا دمِ آخر، بمان کنار حرم
رشیدِ من! همه جا باش پاسدار حرم
سپاهِ کفر، اگر چشمِ تو ببیند دور
خدا نکرده رسد بی حیائی اَش به ظهور
خدا نکرده اگر سایه ی تو کم بشود
بدانکه قدّ من اول ز داغ خم بشود
سپس هجومِ حرامی سوی حرم بشود
حجاب و چادر و معجر، نه محترم بشود
که احترام به زینب نمیکند دشمن
ولی سوار به مرکب نمیکند دشمن
پس از من و تو هزاران بلاست تقدیرش
نه محرمی است که یاری کنند، تدبیرش
نه فرصتی است که گردد رها ز زنجیرش
رگِ بریده کند یاری اَش، به تکبیرش
در آن غبار که تا شام و کوفه دارد آه
شوند قافله را شمر و حرمله همراه
تمامِ آینه ی بوتراب، یاعباس
به نیزه رَاسِ تو در اضطراب، یاعباس
که پیشِ تو به دو چشمِ پر آب، یاعباس
نگاهِ زینب و بزمِ شراب، یاعباس!
به غیرِ پَستی و هیزی، نبیند از کفار
بجز خطابِ کنیزی، نبیند از کفار
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#محمود_ژولیده
.
مدینه امامت کجا میرود.mp3
1.3M
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي
مدینه امامت کجا میرود
گمانم سوی کربلا میرود
شبانه به همراه اهل و عیال
به انجام اعمالِ حجّ وصال
به اشک و به سوز و نوا می رود
گمانم سوی کربلا می رود
مدینه امامت کجا میرود
گمانم سوی کربلا میرود...
رخش همچنان مِهر و مَهپاره است
علی اصغرش بین گهواره است
به همراه او تا مِنا میرود
گمانم سوی کربلا می رود
مدینه امامت کجا میرود
گمانم سوی کربلا میرود
رود سوی وعده گهش با خدا
سرش میرود بر روی نیزه ها
به اِحیای امرِ خدا میرود
گمانم سوی کربلا می رود
مدینه امامت کجا میرود
گمانم سوی کربلا میرود
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حاج_امیر_عباسی✍🎤
نیمه شب رفت از شهر پیغمبر.mp3
864.3K
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي
در اوج غربت؛ با سوز سینه
قافله عشق؛ رفت از مدینه
نیمه شب رفت از شهر پیغمبر
آنکه در گودال میشود بی سر
آه و واویلا آه و واویلا...
امشب دلم شد غوغای محشر
آه از وداع حسین و مادر
مرثیه خواند با دو چشم تر
الوداع مادر الوداع مادر
آه و واویلا آه و واویلا...
چه سرنوشتی در انتظار است
راهی به عزم دیدارِ یار است
با لبِ تشنه میدهد او جان
غرق خاک و خون بی سر و عریان
آه و واویلا آه و واویلا...
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حاج_امیر_عباسی✍🎤
حسین رود از شهر پیمبر.mp3
666.6K
#نوحه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
حسین رود از شهر پیمبر
به عزم دیدار حیّ داور؛ با دیده ی تر
آه؛ رود به ناله؛ با یک سه ساله؛ به کرببلا
آه؛ آه و واویلا...
آخر چرا رفته در دل شب
با اهل بیت و رباب و زینب، در آن دل شب
با عباس و اکبر؛ قاسم و جعفر؛ رود نینوا
آه؛ آه و واویلا...
کرده وداع با یاس شهیده
زهرای دلخونِ قد خمیده؛ آن نور دیده
آه؛ مادر غمخوار؛ خدا نگهدار؛ تا به عاشورا
آه؛ آه و واویلا...
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حاج_امیر_عباسی✍🎤
.
#حرکت_کاروان_از_مدینه
تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین بن علی راهی شد
كاش افتد به دلش خواهر خودرا نبرد
يا اگربرد دگر دختر خود رانبرد
چند روزيست خدايا كه پسر دارشده
يارب اي كاش على اصغر خود رانبرد
...........................
.
ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ
کاش اُفتد به دلش، خواهر خود را نَبَرد
یا اگر بُرد، دگر دختر خود را نبرد
چند روزی نگذشته ست پسردار شده
یارب ای کاش، علی اصغر خود را نبرد
نبوَد نام علی، جُرم کمی درکوفه
میشد ای کاش، علی اکبر خود را نبرد
هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش
اگر عباس ز جان بهتر خود را نبرد
چه عقیق یَمنی، کاش فقیری میخواست
تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد
میرود پشت سر لشگر او، عشق ز شهر
مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد
فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد
میتوانست مگر مادر خود را نبرد
#حیدر_توکلی✍
#خروج_کاروان_از_مدینه
.
.
#خروج_از_مدینه_زمینه
#زمینه
راهیِ به کربلا شده ارباب ارباب ارباب
غرقِ غربت و بلا شده ارباب........
دیگه بسته بارِ سفرو زینب زینب زینب
دوخته چادرِ سه سالَه رو زینب........./
وای خیلی تو این کاروون
جای حسن خالیه
بویِ جدایی میاد
زینب چه حالیه
غریبِ مادر حسین....
..........
با چه صولتی داره میاد عباس عباس عباس
با چه هیبتی داره میاد عباس......
مشکاشونو کرده پُرِ آب سقا سقا سقا
قرص و محکمه دل رباب سقا سقا سقا/
وای میگیره امّ البنین
قرآن به رویِ سرش
میگه یه وقت دور نشه
از محملِ خواهرِش
غریب مادر حسین
........
قلبِ خواهرت نگرونه داداش داداش داداش
بی تو خواهرت نمیتونه داداش......
از حالا برات بی قرارم داداش داداش داداش
کهنه پیرْهنِت رو میارم داداش....../
وای گفته برام فاطمه
پاره میشه پیرهنِت
یه روز میبینم داداش
غریب گیر آوردنت
غریبِ مادر حسین......
........
ماهِ رویِ اکبرو ببین داداش داداش داداش
وای اگه بشه نقشِ زمین داداش.......
گرگای بیابون و گل لیلا لیلا لیلا
وای گلوی اصغر و نوکِ نِی ها نِی ها نِی ها/
وای می بینم اون لحظه رو
رباب بی چاره شد
سرِ همه رویِ نی
نوبتِ شیرخواره شد
غریبِ مادر حسین
.......
پاره ی تنِ نبی کجا گودال گودال گودال
مادرم از علقمه بیا گودال.......
ای خدا ببین چه خبره گودال گودال گودال
نیزه ها برا یه نفره گودال........
بینِ مقتله یه مادرِ بی حال.......
پیرمردا با عصا میرن گودال........
وای صدای بی جونی از
یه جسمِ بی سر میاد
از وسطِ شعله ها
شکسته خواهر میاد
غریب مادر حسین.....
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#محمدجوادخلیلی
.👇
.
#خروج_از_مدینه
#زمزمه
#نوحه
نسیمی جانفزا می آید
بوی کرببلا می آید
واویلا واویلا واویلا
......
کاروانی به راه افتاده
مادری ناله ها سرداده
شد حسین راهیِ کربلا
واویلا واویلا واویلا
.......
آمده بدرقه یک مادر
می زند شانه مویِ اکبر
کن تماشا به چشمان تر
وداعِ اکبر ولیلا را
واویلا واویلا واویلا
.......
می کند گریه ام البنبن
گوید عباس من دلغمین
همه حرفم به تو باشد این
جان تو جانِ پورِ زهرا
واویلا واویلا واویلا
......
بِکِش ناز همه دخترها
جان ِ تو جانِ این خواهرها
نشکند غرور معجرها
لحظة بی کسی در صحرا
واویلا واویلا واویلا
.......
دورِ گهواره اصغر باش
دائما دورِ این مادر باش
فکرِ این رباب مضطر باش
پرنگهداری تو مشکش را
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
#حرکت_کاروان_از_مدینه
.👇
.
#روضه #حرکت_کاروان_از_مدینه و شروع قیام #امام_حسین (ع)
حاج #منصور_ارضی 🎤
جدايی از مدينه باورم شد
حرم غمخانۀ صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادری و شير خواری
شود آمادۀ اُشْتُر سواری
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمی آرام ، اصغر خواب باشد
كناری باغبان سرگرم لاله
كند بابا كُشی نازِ سه ساله
كناري نجمه مست روی قاسم
زند شانه سر گيسوی قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالای اكبر ، اُمِّ ليلا
ولی يك سو همه تصوير اين شب
شده وقتِ پريشانی زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بی تو می ميرم حسين جان
تمام آرزوهايم تو هستی
منم مجنون و ليلايم تو هستی
همه شب روی سجاده نشينم
الهی ای حسين داغت نبينم
تمامی امانت های مادر
ميان بسته پيچيدم برادر
جواب سيد الشهدا :
دلم را آب كردی گريه كم كن
مرا بی تاب كردی گريه كم كن
شده وقت سفر ای نور ديده
نشين بالای محمل ای رشيده
محارم دور محمل بي قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
يل ام البنين زانو گرفته
علی اكبر به پای ناقه رفته
به روی معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پای تو هستم
همه رفتند اما غرق احساس
پيامی آمد از مادر به عباس
زمان حرفهای آخرين شد
وصيت خوانی ام البنين شد
صدا زد می روی ای نور عينم
ولی جان تو و جانِ حسينم
برو اما بدان شير نبردی
مبادا بی حسينم باز گردی
بيا تا خوب من رويت ببوسم
بلندی های ابرويت ببوسم
به خلوت بوسه هايم درس دارد
حيا كردم ، حسين مادر ندارد
بانوای گرم #حاج_منصور_ارضی
👇
.
#خروج_از_مدینه_زمینه
#زمینه
قصد سفر کرده ای / ای گل زهرا حسین
به کربلا میروی / سفر به خیر یا حسین
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
.....
مدینه خون گریه کن/ وقت جدایی شد
عزیز زهرا دگر / کرببلایی شده
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
........
اذان بگو ای حرم / پشت سر قافله
منتظر اصغر است / به کربلا حرمله
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
......
دگر به همراه خود / دختر خود را مبر
اکبر خود میبری / اصغر خود را مبر
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
.......
تند مران ساربان / به حرمت مادرش
تا ننشیند غبار / به چادر خواهرش
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
.......
راه شام
تند مران ساربان / به حرمت مادرش
مباد افتد زمین / زناقه ها دخترش
یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین
ویا به #سبک_میگذرد_کاروان
#عبدالحسین✍
#خروج_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
👇
.
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه_زمینه
وای من و وای من و وای من
میرود از مدینه آقای من
پشت سرش مدینه چاوُش بخوان
کرببلایی شده مولای من
وای حسین وای حسین وای حسین
.....
جان عقیله العرب بر لب است
وداع زهرا و حسین امشب است
مدینه با فاطمه خون گریه کن
شروعِ آوارگی زینب است
وای حسین وای حسین وای حسین
......
عزیز زهرا به کجا می روی
شبانه بی سر وصدا میروی
این سفر تو بوی خون می دهد
با علی اکبرت چرا می روی
وای حسین وای حسین وای حسین
.....
تو را به جان علی اکبر نرو
همره این خواهر مضطر نرو
تازه پسر دار شده ربابت
به خاطر علی اصغر نرو
وای حسین وای حسین وای حسین
.......
ام البنین گریه کند زار زار
قرآن گرفته بر سر علمدار
یک وقت بی حسین برنگردی
عباس من برو خدا نگهدار
وای حسین وای حسین وای حسین
.......
عباسم آبروی مادرت باش
سقای طفلان برادرت باش
هرجا دیدی نامحرما زیادن
مراقب حجاب خواهرت باش
وای حسین وای حسین وای حسین
.......
عباس من ای نور دیدگانم
دلواپس طفلان کاروانم
کسی به او کمتر زگُل نگوید
جانِ تو و جانِ رقیه جانم
وای حسین وای حسین وای حسین
#خروج_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
👇
.
#خروج_کاروان_از_مدینه
مدینه وقت خداحافظی شده با تو
دگر به کوچه نبینی عبورِ ما را تو
از این پس، آیهی نیلی به کربلا دارم
حدیث صورت و سیلی به کربلا دارم
از این به بعد خیامم، به شعله بنشیند
غلاف و تیغ و نیامم، به شعله بنشیند
از این به بعد مسیرم، به قتلگاه افتد
که راه طفل اسیرم، به قتلگاه افتد
از این به بعد ندارم، امان به بحر و بری
نه بر تن است مرا کهنه پیرهن، نه سری
از این به بعد، نه معجر بماند و نه لباس
بگو که چشم تو روشن، امیر من، عباس!
□ □ □
اَلا امیر سپاهم! در این شب تاریک
گذر کنید نهانی، ز کوچهای باریک
قرارمان همگی هست، با رسول الله
وداع آخرمان است، با رسول الله
که جدِ اَطهرمان، خود به گوش من فرمود:
شبانه رو سوی کرب و بلا نمایم، زود
خدا اراده نموده، که کشتهام بیند
به روی خاکِ عطشناک، تشنهام بیند
خدا اراده نموده اسارتِ زینب
ز اهل کوفه ببیند، جسارتِ زینب
بگو به اهل حرم، گرچه خود سبکبارند
لباس و چادر و معجر زیاد بردارند
صغیره های حرم صیدِ نقشه میگردند
تمامِ یاس رُخانَم، بنفشه میگردند
مرا نه خواهرِ من، در عبا کند پیدا
میان تیغ و سنان و عصا کند پیدا
سرم به نیزه رود، خواهرم به همراهم
به شام و کوفه رود، کاروانِ پر آهم
عزا و بزمِ شراب و اسیریِ زینب
میانِ طشت طلا، چوب خیزران بر لب
هجومِ تهمتِ بیگانگان به هیزی، آه
حریمِ عصمتِ آل علی، کنیزی، آه
دفاع از حرم اهلبیت، نزدیک است
که انتقامِ غمِ اهلبیت، نزدیک است
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_از_مدینه
#محمود_ژولیده ✍
.