eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای نیزه دار ؛ آینه بر نیزه میبری؟ خواهی چگونه از وسط شهر بگذری از کوچه های خلوت آنجا عبور کن خوب است اندکی به ابالفضل بنگری کمتر بخند ،قاری قرآن دلش شکست بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری دیگر بس است نیزه خود را زمین مکوب تو از یهودیان محل سنگ دل تری دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت حالا تو صاحب دو سه تا کیسه زری با رقص نیزه پدرم قصد کرده ای در پیش چشم عمه لجم را در آوری؟ داری گل سری که عمویم خریده است بی آبرو برای که سوغات میبری؟ حس میکنم به دختر خود قول داده ای از کربلا براش دو خلخال میبری وحید قاسمی✍ *************** قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد همچون درخت روشني در هر کرانه بايد بلرزاني وجود کوفيان را قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه خيره نگردد سوي ما خيره سرانه اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه در حسرت لب هاي خشکت آب مي‌شد ريحانه ات با التماسي دخترانه آن شب که مي‌بوسيد چشمت را سه ساله خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبح با غمناله هايي مادرانه یوسف رحیمی✍ ******** سبز است باغ آینه از باغبانی‌ات گل کرد شوق عاطفه از مهربانی‌ات از بس که خار خاطره بر پای تو نشست چشم کسی ندید گل شادمانی‌ات حتی در آن نماز شبی که نشسته بود پیدا نشد تشهدی از ناتوانی‌ات آن‏جا که روز کوفه ز رزم تو شام بود شوق حماسه می‌چکد از خطبه‏خوانی‌ات امّا شکست خطبه‏ی پولادی تو را بر نیزه آیه‌های گل ناگهانی‌ات با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو لبریز بوسه باد لب خیزرانی‌ات عمر سه ساله صبر دل از لاله می‌گرفت آتش نمی‌زنیم به داغ نهانی‌ات جواد محمدزمانی✍ *************** زن بود مثل مرد اما حرف میزد پر جوش و غوغا مثل دریا حرف میزد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودند مثل تمام مردها تا حرف میزد از بغض های در گلو ترکیده میگفت از زخم های عشق حتی حرف میزد راز حضور اهرمن را فاش میکرد وقتی که از عشق اهورا حرف میزد گویی علی در پیکر او زنده میشد از بس که زینب مثل بابا حرف میزد حامد صافی قهدریجانی✍ ************** اينان كه سنگ سوي تو پرتاب مي كنند بي حرمتي به آينه را باب مي كنند در قتلگاه،آن جگر تشنه ي تو را با مشك هاي آب خنك،آب مي كنند لب هاي خشك نيزه ي خود را حراميان از خون سرخ توست كه سيراب مي كنند عكس سر بريده ي عباس را به ني در چشم هاي اهل حرم قاب مي كنند با نوحه ي رباب و تكان دادن سنان شش ماهه ي تو را سر ني خواب مي كنند اين آسمان شب زده را اي هلال عشق هفده ستاره گرد تو جذاب مي كنند هفده ستاره معتكف چشم هايتان سجده به سمت قبله ي مهتاب مي كنند هفده ستاره با كلماتي ز جنس اشك تفسير سرخ سوره ي احزاب مي كنند وحید قاسمی✍