.
#فاطمیه
📝 #دردا_که_پیر_گشتم_در_موسم
🖊 #زمینه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_دوم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
🖊 #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی
این موسم جوانی ، این قامت کمانی...
گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی
وقتی که باغ می سوخت ، بلبل به گریه می گفت:
آتش زدن ندارد ، باغی که شد خزانی
ما داغ دیده بودیم ، اُمت به جای لاله
هیزم به خانه ی ما ، آورد ارمغانی
جای غلاف و شمشیر ، بر روی بازویم ماند
بر من ِمدال دادند ، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو ، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو ، کردند قدر دانی...
رسم وفا چنین بود ، اجر رسالت این بود
تنها امانتت را ، کشتند و در جوانی
برخیز یا محمد ، اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن ، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم ، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم...
سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش
زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی
شاعر: #غلامرضا_سازگار
[ صدف نبّوت ۲ ]
@emame3vom
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ
📝 حاجمحمودکریمی
👇👇
.
متن #دردا_که_پیر_گشتم_در_موسم
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_دوم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
🖊 #فاطمیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی
این موسم جوانی ، این قامت کمانی...
گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی
وقتی که باغ می سوخت ، بلبل به گریه می گفت:
آتش زدن ندارد ، باغی که شد خزانی
ما داغ دیده بودیم ، اُمت به جای لاله
هیزم به خانه ی ما ، آورد ارمغانی
جای غلاف و شمشیر ، بر روی بازویم ماند
بر من ِمدال دادند ، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو ، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو ، کردند قدر دانی...
رسم وفا چنین بود ، اجر رسالت این بود
تنها امانتت را ، کشتند و در جوانی
برخیز یا محمد ، اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن ، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم ، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم...
سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش
زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی
شاعر: #غلامرضا_سازگار
[ صدف نبّوت ۲ ]
....................
📋 دیشب تا صبح گریه کردی
⬛️ #روضه | #حاج_محمود_کریمی
⬛️ #شب_سوم_فاطمیه_اول_۱۳۹۷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم گریه کردم
دیشب که رویت، شد قاتل من
دست تو می لرزید، چون دل من
ای وای مادر، وای مادر، وای مادر
از این ماتم، خانه ی ما را غباره غم گرفته
مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته
در خواب گوید، مادر کجایی
راهی نمانده تا، خانه بیایی
دیشب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی
با هر لرزش، آاااه، ناله کردی، آاااه، ناله کردی ناله کردی
دیدم که بابا دور از گُلِ روت
با دست لرزان، شد سرگرم تابوت
دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد چشم گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد پا گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد گوش گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📝 #دردا_که_پیر_گشتم_در_موسم
🖊 #زمینه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_دوم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
🖊 #فاطمیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی
این موسم جوانی ، این قامت کمانی...
گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی
وقتی که باغ می سوخت ، بلبل به گریه می گفت:
آتش زدن ندارد ، باغی که شد خزانی
ما داغ دیده بودیم ، اُمت به جای لاله
هیزم به خانه ی ما ، آورد ارمغانی
جای غلاف و شمشیر ، بر روی بازویم ماند
بر من ِمدال دادند ، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو ، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو ، کردند قدر دانی...
رسم وفا چنین بود ، اجر رسالت این بود
تنها امانتت را ، کشتند و در جوانی
برخیز یا محمد ، اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن ، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم ، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم...
سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش
زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی
شاعر: #غلامرضا_سازگار
[ صدف نبّوت ۲ ]
....................
📋 دیشب تا صبح گریه کردی
⬛️ #روضه | #حاج_محمود_کریمی
⬛️ #شب_سوم_فاطمیه_اول_۱۳۹۷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم گریه کردم
دیشب که رویت، شد قاتل من
دست تو می لرزید، چون دل من
ای وای مادر، وای مادر، وای مادر
از این ماتم، خانه ی ما را غباره غم گرفته
مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته
در خواب گوید، مادر کجایی
راهی نمانده تا، خانه بیایی
دیشب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی
با هر لرزش، آاااه، ناله کردی، آاااه، ناله کردی ناله کردی
دیدم که بابا دور از گُلِ روت
با دست لرزان، شد سرگرم تابوت
دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد چشم گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد پا گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
از درد گوش گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
https://eitaa.com/emame3vom/54556
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇