eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز ⏹
. بسم الله الرحمن الرحيم زود برگرد کریمانه که فردا دیر است با گریبان تنم دست اجل درگیر است همه در ظل عنایات تو سرگرم خودند انتظار فرجت آیه بی تفسیر است مستعد بهر ظهور تو نگشتم که دعا حبس در معصیت من شده بی تاثیر است چه شد این ظرف وجودی که سرای حق بود از طعام گنه و کاذب گندم سیر است تو کنار من و من در پی تو می گردم جای شکرش بروم جای دگر، تکفیر است موی پیشانی من دست تو را می خواهد پای من در حرمت طالب یک زنجیر است گر نظر از سر رحمت به دعایم نکنی کار من تا به قیامت به رضایت گیر است . صاحب نفسا وقت سحر ياد زما کن در بين قنوتت من آلوده دعا کن در هم بخر اين بارِ به هم ريخته ام را کمتر گل زيباى خود از خار جدا کن کشکول گداى سر راه تو گرفتم که گاه کريمانه نگاهى به گدا کن از دست گنهکارى خود خسته شدم من اين مرغک پر بسته ز هر دام رها کن دل مرده ام اى يار مسيحا نفس من هوئى بکش و حاجت اين خسته روا کن آخر بشود دورى تو قاتل جانم با يک نظرى درد نفس گير دوا کن جا مانده ام از قافله ى سرخ شهيدان راهى دل ما را به مسير شهدا کن اى زائر شش گوشه بيا يک سحرى را ما را ز کرم در به در کرببلا کن . سرد و بی روحم ببین دنبال درمان آمدم سر به زیر و روسیاهم من پشیمان آمدم بند دنیا بودم و عقبی فراموشم شده دور ماندم از تو با حال پریشان آمدم این هوای نفس من دارد زمینم میزند دست گیرم باش آقا بین خوبان آمدم کم محلی کردنت آتش به جانم میزند دلشکسته هستم و با چشم گریان آمدم با گناهانم دلت را من زیاد آزرده ام یک نگاهی کن که حالا بهر جبران آمدم سائلی دربه درم دارم به لب ذکر رضا در میان روضه ها با اذن سلطان آمدم یادم آمد آن شبی که از دم باب الجواد حاجتم را گفتم و تا پای ایوان آمدم گفتم آقا کربلا میخواهم از دست شما چشم وا کردم حریم شاه عطشان آمدم پر شد از شمشیر و نیزه قتلگاه و خواهری می دوید و ناله میزد ای حسین جان آمدم .