eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•وقتی که دورم از تو.... روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● وقتی که دورم از تو درمونم فقط اشکِ بی تو زیارتنامه‌ی من خط به خط اشکِ میشه یه شب خوابم بیای؟ای خوش ترین رویام من فکر حاجت نیستم،از تو تو رو می‌خوام هر شب با پای دل،تا مشهد اومدم هر جای عالمم،دلتنگ مشهدم دلتنگِ مشهدم *دلم خیلی برات تنگ شده یا امام رضا ، تو مدینه ی منی ، تو کربلای منی، تو نجفِ منی،من امسال که از همه جا مونده شدم بیشتر دلم تنگ شده …* اینجا شهیدایِ زیادی اومدن رفتن رزق شهادت رو تو دادی،اومدن رفتن از این حرم رزق شهادت ساده می‌گیرن اون‌ها که می‌میرن برات؛هرگز نمی‌میرن هر شب این خونه رو،با گریه در زدم هر جایِ عالمم، دلتنگِ مشهدم دلتنگِ مشهدم میشه نگاهم خیره به چشمای تو باشه؟ وقتی که جون میدم سرم رو پای تو باشه می‌ترسم، اون لحظه تو هم باشی کنارم کاش *شبِ اول قبرم میای؟ به خودم وعده دادم…خودت فرمودی یا امام رضا؛ ” مَنْ زَارَنِي عَلَيَّ بُعْدِ دَارِي” هر کس با این دوری راه بیاد زیارتِ من…“أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ”مَنِ امام رضا سه جا بهش سر می زنم … “اذا تَطَايَرَتِ الکتب يَمِيناً وَ شِمَالًا …”اون موقعی که نامه ی اعمال و دست راست و چپ من میدن “وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ ، وَ عِنْدَ الْمِيزَان”…من منتظرتم … میگن: مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری همش می رفت مشهد، می اومد ترمینال به این اتوبوس‌ها می گفت ؛ اگه جا نیست کفِ اتوبوس میشینم ،من می خوام برم مشهد ، من اینجور شنیدم ، بعد از وفاتش در عالم رویا به یکی از شاگردانش گفت :امام رضا وفا کرد ، هر چی من رفتم مشهد ، با همون تعداد اومد زیارتم …* میشه نگاهم خیره به چشمایِ تو باشه ؟ وقتی که جون میدم سرم رو پایِ تو باشه می ترسم، اون لحظه تو هم باشی کنارم کاش وقتی که جون میدم خودت بالاسر من باش بارون میشه برات،اشکای بی حدم هر جای عالمم، دلتنگ مشهدم دلتنگ مشهدم سر رویِ خاکِ حجره میذاری تک و تنها هی زیر لب میگی: کجایی مادرم زهرا ؟ *آقای ما رفت دارُالعماره .. اون مأمون ملعون، میوه ی مسموم رو تعارف کرد، آقایِ ما امتناع کرد ،اجبار کرد گفت: مجبوری بخوری…در روایت هست دو سه دانه انگور بود یا انار بود …دو سه دانه تناول کرد ..سریع بلند شد ….مامون ملعون صدا زد …“اِلی اَین ؟” کجا میری ؟فرمود: “اِلی حَیثُ وَجَهتنی …”به همون جایی که من و فرستادی ….عجب سَمّی به امام رضای ما دادن…از دارالاماره تا منزل راهی نبود …مرحوم شیخ صدوق در عیون الاخبار رضا روایت کرده : این راه کوتاه رو امام رضای ما پنجاه‌ بار نشست و بلند شد ….مثل مار گزیده ها به خودش می پیچید …آخ بمیرم برات ….هی صدا می زد جگرم…”آی قربون شما برم که گریه می کنید ولی حسین حسین میگید …”دستور امام رضاست به ریان بن شبیب، “یابنَ شَبیب اِن کُنتُ باکیا لِشیِ فَابکِ لِلحُسَین ….”اگه خواستی گریه کنی برا حسین گریه کن ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آخ بمیرم …وارد منزل شد اباصَلت درها رو ببند،من داخل حجره میشم …کسی رو راه نده ..اباصلت میگه همه ی درها رو بستم …یه وقت دیدم یه ماه پاره ای وارد منزل شد …ای آقا ! ای جوان نورانی! من همه ی درها رو بسته بودم ، شما چطور وارد شدید؟ یه نگاهی کرد ، ای اباصلت ! خدایی که من رو از مدینه به توس آورد از در بسته رد میکنه ….وارد حجره شد جوادالائمه… سر بابا رو بلند کرد ، به دامن گذاشت ، دلش راضی نشد ….“وَقَبَّلَ ما بینَ عَینَین…” بین دو دیدگان پدر رو بوسه زد ، دلش راضی نشد …بابای غریبش رو به سینه چسبانید …“عَلی وَ صلَّ الله عَلی الباکینَ عَلیَ الحُسین “دلها بسوزه …اما کربلا کار برعکس شد …پدر پیری آمد ..سر جوانش رو بلند کرد …آخه قاعده اینه ، پسر باید بیاد بالای سر پدر مثل جوادالائمه…اما کربلا اینطور نبود .. امام حسین آمد بالای سر علی اکبر … سَرِ علی رو بلند کرد به دامن گذاشت….  خاک رو از صورت جوانش پاک کرد …آی نگاه کرد فرقِ پسر مثل باباش امیرالمومنین شکافته… دلش راضی نشد ..“وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّه…..”صورت به صورت علی گذاشت….بعد صدا زد؛ “علی !عَلَی الدُنیا بَعدکَ العَفا…”دلش راضی نشد..رو کرد سمت لشکر دشمن یابنَ سعد ….” قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي”نفرین کرد خدا رَحِم تو رو قطع کنه …راوی میگه: دیدم یه وقت برگشت سمت خیمه ها “وَ اَقبَل عَلی فِتیانِه …”یه نگاهی به جونای بنی هاشم کرد ، صدا زد:” یا فِتیَه بنی هاشم اِحمَلوا اَخاکُم….” جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید سید بنِ طاووس نوشته راوی لشکر دشمن میگه ؛یه وقت دیدم ..یه زنی از خیمه ها بیرون آمد “فَجاءت زَینب وَ هی تُنادی یا اُخَیاه یابنَ اُخَیاه”میگه زینب صدا میزد: وای برادرم وای پسر برادرم… “فَجاءَت وَ اَکَبَّت عَلَیه …” زینب آمد، خودش رو به روی این پیکر مطهر انداخت … امام حسین زیر بغل های خواهر رو گرفت …این خواهر و برادر آرام به سمت خیمه ها برگشتن، ساعتی نگذشت زینب دوباره از خیمه ها بیرون آمد…راوی میگه: “فَوَالله لا اَنسی زِینَب بِنت ُ عَلی..”میگه یادم نمیره زینب دوباره از خیمه ها بیرون آمد …“وَ هی تُنادی بِصَوتِ حَزین “با یه صدای محزونی …“وَ قَلبِ کَئیب “با یه قلب سوخته ای ، هی صدا میزد “وامُحمدا !صَلّی عَلیکَ مَلیکُ السَماء هذا حُسینُ بِلعَراء مُقَطَعُ الاعَضاء وَ بَناتُکَ السَبایا وَ اِلی اللهِ المُشتَکی ….”راوی میگه همه شروع کردن گریه کردن ….راوی لشکر دشمن میگه:  “فاَبکَت وَالله کُلَّ صَدّیقِ وَ عَدوّ…”همه شروع کردن گریه کردن …وقتی زینب سلام الله علیها با پیغمبر حرف میزد …می گفت:* این کشته ی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست *“بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً…” پدر ومادرم فدای حسینی که روز دوشنبه لشکرش رو غارت کردن… “بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى” فدای اون کسی که با لب تشنه جان داد… ” بِأَبِي المَهموم حَتَّى مَضَى” فداي اون که موقع شهادت دلش پر غصه بود...* سر روی خاک حجره میذاری تک وتنها هی زیر لب میکی کجایی مادرم زهرا ؟ دیدی چقدر سخته لب تشنه سَرِ رو خاک ای جان فدای غربت اون پیکرِ صد چاک حسین جانم فرزندت اومده حالا بالا سرت شکر حق که نرفت روی نی ها سرت یا مولا یا رضا…. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•به نام قبلۀ ایرانیان.. و توسل به ساحت مقدس حضرت امام رضا علیه السلام اجرا شده 1401_ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── به نام قبلۀ ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسادت کند به اقبال ِ کبوتران بهشتی روی بام حرم کسی نبود که ما را دهد پناه اما هزار مرتبه قربان این مرام حرم فدای میکده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هزار رنگ عوض کرد روزگار اما حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را خدا نگیرد ازین مملکت خراسان را به روی هر کس و ناکس در حرم باز است نشد که بشکنی آقا غرور مهمان را سلام بر حرمی که میان خود جا داد میان آن همه مومن ، گناهکاران را سلام بر تو همیشه گره گشایی کرد سلام بر تو عوض کرد حال انسان را به جز هوای حرم که به ما نمی سازد به عالمی نفروشیم زیر ایوان را برای عرض ارادت به ما وجود بده برات مشهد ما را تو زود به زود بده حرم پناه امیر و رعییت است آقا همیشه دور و بر تو قیامت است آقا پی علاج به جایی به جز حرم نروم دوای هر غم و دردی زیارت است آقا کنار پنجره فولاد تو همه دیدند رسیدن به محالات ، راحت است آقا میان آن حرمی که پر از ملائکه هست نفس کشیدن ما هم عبادت است آقا خدا کند که بمیرم نبیند این چشمم که روبروی ضریح تو خلوت است آقا کسی شبیه تو با من نکرد همراهی همیشه از حرمت دست پر شدم راهی منم امام رضایی منم خراب شما نیازمند دعاهای مستجاب شما منم همان که شب و روز می خورد غبطه به سنگ های کف صحن انقلاب شما خدا کند بشود قسمتم که جان بدهم شبیه حضرت معصومه در رکاب شما سلام داده ام آقا به سویتان هر شب چه کرده ام نشنیدم شبی جواب شما میان چاه زمانه نشسته ام عمری خدا کند که به دادم رسد طناب شما چه غم ازین همه غربت چه غم ز بی یاری دلم خوش است همیشه تو دوستم داری ندیده ایم کسی را به مهربانی تو فدای این همه الطاف آسمانی تو چشیده آهوی آواره هم مرامت را بگو به کی نرسیده است نان رسانی تو بزرگ و کوچک ایران تمامشان دارند چه خاطرات قشنگی ز میزبانی تو بگیر تا به ابد دست آن جماعت که نداده اند به ما یاد جز نشانی تو بیا و قسمت ما کن لیاقت ریان شویم محرم اسرار روضه خوانی تو شکسته ایم و زمین گیر ،بال می خواهیم دلی محرمی و اشک و حال می خواهیم شاعر : محمد حسین رحیمیان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ذکر یا رضا دارم .. و توسل به علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص به نفس حاج امیر عباسی ●━━━━━━─────── ذکر یا رضا دارم به دلِ پریشونم شبایی که دلتنگم زائر خراسونم صحنِ با صفای رضا سقاخونۀ کربلاست دل همۀ عاشقا کبوترِ گنبد طلاست یا ابا الحسن یا رضا .. دل می بره از عالم مسجد گوهرشادش آسمون حاجت هاست پنجره فولادش یاد اون شهیدا بخیر که زائر مشهد شدن لحظۀ شهادت همه مسافر مشهد شدن یا ابا الحسن یا رضا .. تا ابد به دل داریم حسرت شهادت را بر زمین نیندازیم بیرق ولایت را ما فدایی رهبریم چشم ما و امر ولی خون ما فدای حسین جان ما و سید علی یا ابا الحسن یا رضا .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•رسیدم دوباره به درگاه شاهی.. و توسل به حضرت امام رضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص به نفس سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── صلی الله علیک یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی .. رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب درۀ نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد به لطف تو پشت و پناهی ــــــــــــــــ مثل آهوی بیابان به بیابان زده ام چون شنیدم گذرت باز به صحرا خورده من از اینجا بروم زود زمین می افتم این گدا چیزی اگر خورده همینجا خورده ــــــــــــــــ پسر فاطمه بدجور بهم ریخته ام پسر فاطمه در کار گره ها خورده ما نگرانیمون اینه عاشورا بیاد و محرم رو نبینم .. کارمون به جایی برسه رفیقامون برام دعا کنن بگن خدا کنه محرم رو ببینه .. یا امام رضا .. شما فرمودید به خانواده جلو جلو برا شما گریه کنن .. آی امام رضایی که جلو جلو اجازه دادی بچه هات برات ناله بزنن .. زهری که به امام رضا دادن نوشتن دفعتاً جگر آقا آب شد .. با یه وضعیتی از کاخ مامون خودش رو رساند به خانه .. فرشای حجره رو کنار زد صورت گذاشت رو خاک وفاة الإمام الرضا از اباصلت نقل میکنه هی زیر لب صدا می زد حسین ، حسین .. یه نفس عمیقی کشید روح از بدن مفارقت کرد .. اینجا امام رضا لحظۀ احتضار هی صدا زد حسین .. اما نوبت به ابی عبدالله که رسید صدا زد یا غیاث المستغیثین .. لحن ابی عبدالله عوض شد دید میخوان بریزن سمت خیمه .. صدا زد اول بیاید کارِ حسین رو تمام کنید .. جایت کم است پیکر خود را تکان مده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان مده خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن چشم تو روشن محرم ندارم قول داده بودی باشی کنارم دیدی غریبم گفتی اُخیَّ گفتم کجایی گفتی إلیَّ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. (علیه السلام) باز دارم به سر هوای ضریح دلمان تنگ شد برای ضریح دوست دارم رها شوم از خود در میان سر و صدای ضریح چقدر دل شکستگی خوب است در حریم پر از دعای ضریح دست هایِ پر از تمنایی می خورد رویِ حلقه های ضریح می شود خوبتر خدا را دید در همان یا رضا رضای ضریح واجب واجب است به هر عاشق سجده ی شکر پیش پای ضریح حرم ثامن الحجج رفتم واقعاً واقعاً به حج رفتم اشک با من، سرودِ غم، با تو نوحه ی گریه دار و دَم با تو گفتن شعرِ روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن فقط با من کربلا کردنِ دلم با تو گُذری کن دمی به روضه ی ما چشم با این گدا، قدم با تو دست با من، به سر زدن با من شور این خیمه و علم با تو روضه خواندن برای تو با من اشک های دمادمم با تو روضه خواندی شبی امام غریب جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب ▪▪▪▪ جَدِّ ما را سوارها کشتند بین گودال بارها کشتند جَدِّ ما یک نفر ولی او را لشگری از هزارها کشتند اعتبار تمام عالم را جمع بی اعتبارها کشتند چکمه را روی عشق  می کوبند جد ما را شرارها کشتند خواهرش را پس از بریدن سر خنده ی نیزه دارها کشتند وای از عصر روز دهم وای از ضربه ی دوازدهم ▪▪▪▪▪ لب خنجر به روی حنجرش بود به سویش چشم های دخترش بود تمام لحظه های سر بریدن  سرش بر روی پای مادرش بود ▪▪▪▪▪  زنهای نوغان (یکی از مناطق قدیمی و تاریخی مشهد است) مهریه هاشون را حلال کردند، گفتند: مهریه مون حلال، ما هم می خواهیم بریم تشیع پیکر پسر فاطمه، زن ها همه اومدن اینقدر گریه کردن و صورت خراشیدن، اومدن گل ها رو کنار زدن بتونن جنازه رو پیدا کنن، اما... یه جای دیگه گفتن: سر پسر پیغمبر داره میاد زن ها رفتن روی پشت بام سنگ برداشتن، اینقدر سنگ زدن سر عزیز دل فاطمه روی زمین افتاد، پیشانی زینب شکست، ای وای حسین…..   حسین آرام جانم حسین روح روانم  ┈••✾••✾••┈ 👇
4_5800921205233944346.mp3
11.9M
صدایِ پای محرم به گوش می آید.. مناجات و توسل به حضرت (ع) السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ خوشم که شاه رئوفم مرا صدا کرده میان این همه مردم مرا سوا کرده مرا کشانده به اینجا دگر عوض بشوم به بی پناهِ گنهکار اعتنا کرده زِگوشه ی حرمش تا به عرش راهی نیست  مرا امام رضا عاشقِ خدا کرده  اگر گره به دلم خورده چاره اش اینجاست گره ز کار دلم با نگاه وا کرده یقین کنید که سلطان نگفته می بخشد همین که زائرِ اویی به تو عطا کرده زمان جلوه ی یا ایها الرضایی خویش ز بس که لطف نموده همه رضا کرده به زیر سایه ی ایوان باصفایِ رضا دلم هوایِ نجف ؛ صحنِ مرتضی کرده بلند بلند به پیری گریه می کنم امشب شبیه طفل که دستِ پدر رها کرده صدایِ پای محرم به گوش می آید  چه آتشی به جگر روضه ها به پا کرده قسم به ناله ی شب های جمعه ی زهرا دلم هوایِ سحرهایِ کربلا کرده صدا زند پسر من ؛ کدام بی انصاف  تنت بدون کفن بر زمین رها کرده ؟
. |⇦•آسمان است و خسوف... علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── آسمان است و خسوف قمرش معلوم است غربت بی‌حد او از سفرش معلوم است کوله‌بار سفر آخرتش را بسته از مناجات و نمازِ سحرش، معلوم است *امام رضا فرمود: ابا صلت اگر آمدم عبا به سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، فقط در حجره رو ببند....* موی آشفته و اوضاع به‌ هم‌ ریخته‌اش با عبایی که کشیده به سرش، معلوم است *مسیر خونه نزدیک بود ابا صلت میگه دیدم آقا هی رو زمین مینشینه، هی با کمک دیوار بلند میشه، هی میگه وای مادر..‌.یکی از نشانه های غربت دوری از مادره...* دو قدم راه نرفته، چِقدر می‌افتد ناتوان‌ بودنش از زخم پَرش، معلوم است به زمین‌خوردن او ارثیه‌ی مادری است دردِ پیچیده به پهلو؛ اثرش معلوم است وسط حجره‌ی دربسته به خود می‌پیچد اثر زهر به روی جگرش، معلوم است خواهرش نیست ببیند چه سرش آمده است ولی از حالت بغض پسرش، معلوم است لبِ او سرخ شد امّا به‌ خدا چوب نخورد مجلس شام به چَشمان ترش، معلوم است روی خاک است ولی زیر سمِ اسب نرفت روضه‌ی عصر دهم در نظرش، معلوم است نعل‌ها بود که محکم روی پیکر می‌رفت یک‌ نفر در طلب جایزه با سر می‌رفت *ابا صلت میگه دیدم امام رضا داره میاد چند قدم که راه میاد هی روی زمین میشینه گریه می کنه. عبا رو سر کشیده. صورت مبارکشون رو‌کسی نمی دید اما اباصلت میدونست که امام رضاست داره میاد دوید زیر بغل آقا رو بگیره..... دلها رفت تو ی یه کوچه. وقتی به علی خبر دادن فاطمه ات از دنیا رفت .تو‌مسجد بود حسنین آمدن‌ مسجد رو ورانداز کردن، بابا کجاست؟ گفتن بابا! مادراز دنیا رفت. یه مرتبه علی با صورت به زمین افتاد.... لنگر زمین و آسمان، ستون اسلام و مسلمین، شمشیر خدا و شیر خدا، پشت وپناه پیغمبر، کَنندهٔ در خیبر، فاتح بدر وحُنین، علی داره به طرف خونه میاد.. مسیر خونه نزدیک بود دیدن فاتح خیبر هی زمین میخورد بلند میشد می گفت: یا زهرا! به حجره رسید دیدن دیگه رو زانو‌ داره راه میاد بچه ها دارن میبینن اینم یه زمین‌خوردن. بازم بگم ....* «از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین‌» *اما همه ی این زمین‌خوردنها معلولِ یک زمین خوردنه. یا دوتا یا سه تا..اولیش مادر بین در ودیوار زمین خورد.دویش اونجا که کمربند علی رو‌گرفته بود با ضرب غلاف وتازیانه ولگد زمین‌خورد. یکیشم اون جا بود که امام‌حسن‌ میگه من دستم‌ تو‌ دست مادرم بود، چنان مادرم به دیوار خورد... بمیرم برا مادر پهلو شکسته ات آقاجان..* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5972072890315572505.mp3
2.49M
علیه_السلام من کیستم گدایِ تو یا ثامن الحُجَج شرمندۀ عطایِ تو یا ثامن الحُجَج بلله نمیروم برِ بیگانگان به عجز تاهستم آشنایِ تو یا ثامن الحُجَج از کارِ من گره نگشاید کسی مگر دستِ گره گشایِ تو یا ثامن الحُجَج دار الشفاست کویِ توو خود تویی طبیب دردِ من و دوایِ تو یا ثامن الحُجَج رضاجان ... رضا جان ... دیوانه ام اگر که بهشت آرزو کنم ... آیم اگر به کویِ تو یا ثامن الحُجَج رضاجان ... رضا جان ... خدا لعنت کنه اونایی رو که قدرِ تو رو ندونستند آقای من ... کاری کردن میان حجره افتاده بود ... «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم» ... مثلِ مار گزیده به خودش می پیچید ... صدا میزد جگرم .... مگه میشه تو اون حال یادِ جدِ مظلومش حسین (ع) نبوده باشه ... طرفِ راستِ صورتش روی خاک ... لباش مثلِ دو چوبِ خشک بهم میخورد ... «اِسقُوني شَربَةً مِنَ الماء» .... حسین جان .... حسین جان ... «اِسقُوني شَربَةً مِنَ الماء فَقَد نَشِفت كَبِدي» ....جگرم از تشنگی میسوزه ... یه وقت دیدن ده نفر آمدن ، ظرف هایِ آب آوردن ، تا رسیدن کنارِ گودی قتلگاه ... مقابلِ چشمِ این آقایِ لب تشنه ... غریب ... مظلوم ... آب ها رو ، رو زمین خالی کردن ... حسین ...... خدایا به لبهایِ خشکیدۀ عزیزِ فاطمه و بحقِ شش ماهه اش علی اصغرش فرج امام زمانمون برسان ... گر آب ندارد پدرِ مظلومم ور شیر ندارد مادرِ محرومم از آب گذشتم و نمی خواهم شیر بیرو ن بکشید تیر از حلقومم .... حسین ..... 🎤 .
. |⇦•بعد دو ماه عزا... و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده ۲۹ ماه صفر ۱۴۰۱ به نفس حاج‌ محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بعد دو ماه عزا،عاشق کربلا پیرهن سیاشو میسپُره دست امام رضا همیشه نوکرش،میاد که آخرش امام رضا دعاش کنه راضی شه مادرش مسافر هر ساله، دوباره راه افتاده از اربعین بر گشته راهیه گوهرشاده «امام رضا یا مولا..» من بی شَکیبتم، اِبن شَبیبِتم دو ماهه که سیاه پوشِ جد غریبتم مثل تو دَم به دَم، یاد محرمم گریه کنِ حسین میشم، تو روضه ی تواَم میگن رو خاک حجره، هی به خودت پیچیدی خنجر کُند آقاجان، زیرگلوت کِی دیدی؟! «امام رضا یا مولا...» لحظه ی آخرت کنار بسترت از مدینه جواد اومد نشست بالاسرت اینجا پسر اومد، با چشم تر اومد کربلا بالینِ پسر، چرا پدر اومد؟ کنار اکبر افتاد، دور تا دورش چرخیدن بلند بلند داد میزد بلند بلند خندیدن حسین غریب مادر.... السلطان ابالحسن.... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•حرفام اگه یه ذره... وتوسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── حرفام اگه یه ذرّه عامیونه است کار دله، مثل خودم دیوونه است دلم میخواد کبوترِ تو باشم حاجت و این چیزا همه ش بهونه است اکثر خاطرات بچگیمون با مشهد توعه، با سقاخونه است "آمدم ای شاه" یه عمره واسه ات قشنگ تر از شعرای عاشقونه است اون کسی که میاد به پابوس تو دلش رو جا نمیذاره،دیوونه است هر کسی حاجتی داره،پیش تو یکی زمین خورده ی این زمونه است یکی شفای مادرش رو میخواد یکی دیگه لنگِ اجاره خونه است تو اون همه خوش به حال کسی که فقط به فکر خودِ صاحب خونه است اجازه ی تو بوده گریه کردیم برای مادری که بی نشونه است برای مادری که تدفینشم تو اوج بی کسی و مخفیونه است برای مادری که بعد از سه ماه هنوز رو دستش جایِ تازیونه است راستیاتش حال دلامون بده درمونِ دردامون فقط مشهده منو ببر به کربلا آقاجون منو بخر تو رو خدا آقاجون ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. •|⇦ای که چون من هزارها .. و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص به نفسِ کربلایی حسین طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای که چون من هزارها داری آسمانی پُر از دعا داری دست هایم دخیلتان هستند بس که دستِ گره گشا داری از گدا هم کریم می سازی بس که اعجازِ کیمیا داری من هوای تو را به سر دارم تو هوایِ دلِ مرا داری هر چه بیمار هم بیاید باز تو برایِ همه دوا داری دل شکسته کسی به من میگفت: خوش به حالت امام رضا داری ما ندیدیم بام از این بهتر هیچ جا احترام از این بهتر آهویِ دامِ آهویت هستم نیست صیاد و دام از این بهتر از تهِ دل سلام همسایه ای سلام اَلسلام از این بهتر با جذامی، غلام، هم سفره ما ندیدیم مرام از این بهتر نوکر خانۀ تو باشم من که نباشد مقام از این بهتر اشک با من سرود غم با تو نوحۀ گریه دار و دم با تو گفتن شعر روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن بوَد با من کربلا کردنِ دلم با تو گذری کن شبی به روضۀ ما چشم با این گدا، قدم با تو دست با من، به سر زدن با من زدن خیمه و علم با تو روضه خواندن برای تو با من گریه هایِ مُحرَمَم با تو *می زنه قلبم داره میاد دوباره باز بویِ محرم امشی اومدم رزقِ محرممُ بگیرم از امام رضا ..* روضه خواندی تو ای امام غریب جدِّ ما تشنه بود یابنَ شَبیب جدِّ ما را سوارها کشتند بینِ گودال بارها کشتند جدِّ ما یک نفر ولی او را لشکری از هزارها کشتند خواهرش را پس از بریدن سر خندۀ نیزه دارها کشتند محمدجواد پرچمی✍ ــــــــــــــــــ .👇👇
YEKNET.IR - roze 1 - hafteghi tire 1401 - haj hasan khalaj.mp3
7.5M
|⇦•پناه اهل محبت... ویژهٔ زیارت مخصوصه اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج
. |⇦•ای رئوف همیشه خوب.... و توسل به علیه السلام ویژهٔ اجرا شده به نفسِ سیدمهدی حسینی ●━━━━━━─────── صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا علیّ بنَ موسَی الرِضــا ای رئوف همیشه خوب، سلام پیش تو می‌شود دلم آرام شد زیارت همیشه نیمه تمام هرکه رویت ندید، شد ناکام کاش قلب مرا تکان بدهی دیگر این بار رخ نشان بدهی از همه غیر تو بُریدم من خویش را تا حرم کشیدم من گرچه رویِ تورا ندیدم من طعم آغوشِ تو چشیدم من آبرو رفته را خریدی تو دست، رویِ سرم کشیدی تو این رئوفی که می‌شناسم من رَد نکرده ز خانه‌اش دشمن پسرِ فاطمه است پس حتما به قسم نیست احتیاج اصلا دردهامان دوا شود اینجا گِرِهِ کور واشود اینجا تو گنهکار را عوض کردی دلِ بیمار را عوض کردی هر گرفتار را عوض کردی آخرِ کار را عوض کردی راهم از حادثه به تو افتاد عوضم کن تو را بجان جواد شاهِ گنبد طلا، امام رضا جلوه‌های خدا، امام رضا بقیع و سامرا، امام رضا نجف و کربلا، امام رضا صاحبِ سرزمین ایرانی تو برای همیشه سلطانی قبله‌ی نور حضرت خورشید نورِ حیدر زصحنِ تو تابید هر شب از گنبد تو بی تردید می‌شود جلوه‌ی نجف را دید در حریمِ تو زائرِ نجفم با سلامی مسافرِ نجفم صحن هایت بهشت این دنیاست چون حریم تو جنت الزهراست کُنجِ باب الجواد، عرشِ خداست چون نسیمش نسیمِ کرببلاست در حرم هرغروب، بی تابم یادِ صحن و سرایِ اربابم تا کشیدی عبا به روی سرت نظر انداختی به دور وبرت یک نفس پاره پاره شد جگرت جمع کردی زکوچه بال و پرت سرِ پا بودی و زمین خوردی ناگهان نامِ مادرت بُردی همه درهایِ حجره را بستی روی پهلو گرفته‌ای دستی یادِ گودالِ کربلا هستی کِی گرفتار عده‌ای مستی بین یک دسته گرگ، شیر افتاد جایِ تنگی حسین گیر افتاد لبش از تشنگی تکان می‌خورد نیزه او را به هر طرف می‌بُرد گُل لبهاش با لگد پژمُرد نیزه داری گلویِ او آزُرد عده‌ای صبرِ خواهرش بُردند دورِ لب تشنه آب می‌خوردند تا بدن پایمال مرکب شد وقت دیدار، نیمه‌ی شب شد از حسینی که نامرتب شد حنجری پاره سهم زینب شد چه حسینی مرمل بدماء چه حسینی مقطع الاعضاء در کنار تنی که شد بی سر نیمه شب خواهر آمد و مادر دو زنِ مو سپید و یک پیکر وا نمودند تا ز سر معجر ناگهان ساربان ز راه آمد بهرِ غارت به قتلگاه آمد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... گریز ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•عالم بدون روی تو.... و توسل به علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── السلام علیک یا علی بن موسی الرضا عالم بدون روی تو تاریک و تیره است خورشید مشرقین عبا روی سر نکش پنجاه بار در وسط این گذر نیفت پنجاه بار بر دل عالم شرر نکش اینقدر پیش چشم همه یاد مادرت در پشت درب خانه ی خود دردسر نکش بال و پر هزار مَلَک فرش راه تو شمس الشموس روی زمین بال و پر نکش دیگر شبیه مارگزیده به خود نپیچ دامن به خاک حجره بیا و دگر نکش *آقاجان!باور کنید اگه حضرت، خواهرش بالاسرش بود راحت تر جون میداد، به امام حسین راست میگم، ابی عبدالله بالاسرش بوده زینب..* خواهر که نیست محضر تو، لااقل غریب وقت وداع درد فراق پسر نکش *میگه یه وقت دیدم تمام درهای حجره که بسته بود، در باز شد آقازاده ای ناله کنان داره میاد، ابتاه..* با قطره قطره بارش چشم بهاری ات تصویر روضه ی پسر و یک پدر نکش *وقتی سرشو جوادالائمه به زانو گرفت، دید امام رضا داره گریه میکنه، عاشق روضه ی امام حسین بوده، یعنی میخوای بگی.. اون ساعت یادش افتاد کربلا برعکس شد، پدر سر پسر و به دامن گرفت..* هر کار هم کنی پسرت پا نمی‌شود بس کن حسین این همه آه از جگر نکش روح و روان من علی آرام جان من علی تازه جوان من علی آرام جان من علی *به ابی عبدالله میگن مُقَطِّعَ الاعضا، اینا نشانه ست ها، تمام سران لشکر ابی عبدالله رو میگن مقطع الاعضا، حسین جان ما این حرفو زدیم دلیل داریم ها، چون پاهاشو قطع کردن، چون میگه اِرباً اِربا، نه فقط در قسمت بالا..* بس کن حسین زینبت از هوش می‌رود پنجه به خاک در بَر او اینقدَر نکش .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•کوثر اشک من .. علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ." درود خدا بر تو ای ابالحسن..درود خدا بر روح تو ..درود خدا بر بدنت..مولا جانم صبر کردی..و تو را سکوت ..خدا بکشه کسانی رو که تو رو با دست و زبانشون کشتن...* کوثر اشک من از ساغَر و پیمانه‌ی توست دلِ آتش زده‌ام شمعِ عزا‌خانه‌ی توست جگرِ سوخته، خاکسترِ پروانه‌ی توست شعله‌های دلم از آهِ غریبانه‌ی توست ای تو را به قدم زائر کویت گلِ من وِی خراسان تو تا صبح قیامت دل من درد جان را تو طبیبی تو طبیبی تو طبیب بزم دل را تو حبیبی تو حبیبی تو حبیب بی تولای تو دل را نه قرار و نه شکیب تو غریب‌ الغُرَبایی و همه خلق، غریب نه خراسان که سماوات و زمین، حائر توست دور و نزدیک ندارد دل ما زائر توست ای قبولِ غمِ تو گریه‌ی ناقابل ما آتش عشقِ تو در روز جزا حاصل ما مایه از خاک خراسانِ تو دارد گِل ما ما نبودیم که می‌سوخت به یادت دل ما سال‌ها آتش غم، شمع‌صفت آبت کرد زخم در سینه، شراری شد و بی‌تابت کرد تو به خِلقت پدری و تو به زهرا پسری مثل جد و پدرت از همه مظلوم‌تری تو جگرپاره‌ی پیغمبر و پاره‌جگری بلکه بی‌تاب‌تر از بِسمِل بی‌بال و پری *میان حجره افتاده بوداز این پهلو به آن پهلو می‌غلتید..* میزبان تو شده ای جان جهان قاتل تو کس ندانست ندانست چه شد با دل تو تو که سر تا به قدم، آینه‌ی توحیدی به چه تقصیر چو بِسمل به زمین غلتیدی مرگ را دور سرت لحظه به لحظه دیدی همچنان مارگزیده به خودت پیچیدی که گمان داشت که با آن غمِ پیوسته‌ی تو قتلگاه تو شود حجره‌ی دربسته‌ی تو بابی انت و امی که چه آمد به‌ سرت داغ معصومه‌ی مظلومه به جان زد شررت تو زدی بال و پر و کرد تماشا پسرت بس که بر شمس رُخَت ریخت ستاره، قمرت شرر آه برآمد ز نهادت مولا صورتت شسته شد از اشک جوادت مولا *اباصلت میگه دیدم جوانی وارد حجره شد من که درها رو بسته بودم چگونه وارد شدی فرمود: اون خدایی که به چشم‌ به‌ هم زدنی منو از مدینه به طوس آورد از درِ بسته وارد کرد..اومد نشست سر بابا رو به دامن گرفت. ردای امامت رو تحویل گرفت پدر رو دامن پسر جان داد...یابن‌الحسن..!* طایر روح، غریبانه پرید از بدنت قاتلت اشک‌فشان بود به تشییع تنت خبر از غربتِ تن داشت فقط پیروهنت کرد با خون جگر دست جوادت کفنت چوبِ تابوت تو بر شانه‌ی جانِ همه بود جای معصومه‌ی تو اشک‌فشان، فاطمه بود «یا امام رضا بمیرم برا غربتت..» بانوان چشم ز مهریه‌ی خود پوشیدند دور تابوت تو پروانه‌ صفت گردیدند اشک‌ها بود که بر غربت تو باریدند لاله از خونِ جگر بر سر راهت چیدند مردها مثل زنان شیونشان برپا بود دور تابوت تو ذکر همه، یا زهرا بود ای خدا سوختم از گریه، دل از کف دادم کاش می‌سوخت فلک از شررِ فریادم کاش می‌داد غمِ شامِ بلا بر بادم یادِ خاکستر و سنگ لب بام افتادم پای تابوتِ رضا چنگ و نی و دف نزدند همه سیلی زده بر صورت خود کف نزدند «حسین.. حسین..» دور تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند دور تابوت تو ناله ز دله تنگ زدند اما دور زینب همه از چار طرف سنگ زدند تا شرار از جگر و ناله ز دل برخیزد اشک میثم به تو و جد غریبت ریزد *آنقدر گل آوردن رو بدن امام رضا ریختن می‌خواستن بدنو بردارن گل‌ها رو عقب زدن حسینیا..اما کربلا زینب کبری اومد گودی قتلگاه نیزه شکسته‌ها رو عقب زد، سنگا رو برداشت..* حسین.. حسین.. *خیره خیره به نازنین بدن برادر نگاه می‌کرد صدا می‌زد: آیا تو برادر منی؟!...حسین..* «صلی الله علیک یا اباعبدلله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Roohollah Rahimian - Age Mordam Chi (320).mp3
3.82M
|⇦•اربعین نزدیکه وآشوبم.. وتوسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ روح الله رحیمیان ●━━━━━━─────── به امام رضا میگم حرفامو آخه بهتر میدونه دردامو اربعین نزدیکه و آشوبم میشه آقا بزنی امضامو اگه مُردم چی اگه قبل اربعین چشامو بستم چی اگه مُردم چی همه رفتن پس من که دلشکسته ام چی اشکامو ببین من فقط یه کربلا ازت میخوام همین اشکامو ببین نکنه دوباره جا بمونم اربعین یه حرم فقط، رفیق با معرفت به رقیه میگم از جاموندن آخه جاموندنو درکش کرده کاش منو تو کربلا خاک کنند حیفه آدم از حرم برگرده دل وا موندم بیقراره از همون سالی که جا موندم اگه دل خونم خسته ام بس که یه کنج از حرمو خوندم یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم هوای بهشت بریم کربلا به جای بهشت «یه حرم فقط، رفیق با معرفت» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•برسانید نگار.... علیه ااسلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── برسانید نگار و سر و سامان مرا بگذارید سر راه حرم، جان مرا کعبه یک سنگ نشان است، خدا کم نکند لطف پی در پی سلطان خراسان مرا گر جدا ماندم از آن ماه، ملامت نکنید چه کنم؟ چرخ فلک سرزده فرمان مرا چند وقت است نخورده به ضریحش دستم بفرستید به مشهد، غمِ تهران مرا آی مردم همه آبرویم دست رضاست من گنه کردم و داده همه تاوان مرا گریه ام خنده ندارد، دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی می داند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله دور، سلام آقا جان مهربان! دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا قبرم از شوق وصال تو به هم می ریزد قدمی رنجه کن آن لحظه پایان مرا نمک سفره ما چیست؟ اباعبدالله می دهند از سر این سفره فقط نان مرا گفت گودال برای بدنم تنگ شده با نوک پا نشکن سنگ سلیمان مرا ازلب خشک وترک خورده من دست بکش با ته نیزه نزن اینهمه دندان مرا : ایام .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ای امام‌ رضا آقا جانم... 🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی قربون غریبیت برم‌ امام رضا... 🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی شب شهادت امام رضاست... آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید... ( بعد منزل نبود در سفر روحانی) امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید... بریم کنار پنجره فولاد امام رضا... 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان... اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه... وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره... این فرش ها رو کنار زد... روی زمین نشست... مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه... خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده... از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد... حضرت خوشحال شدند... از جاشون بلند شدند ... هی صدا میزدند... پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا... فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید... یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد... اما خود امام رضا فرمودند... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ همه روضه ها به کربلا ختم میشه... اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت... کربلا قضیه برعکس بود... ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت... آماده ای بگم یا نه... 🔸سپه کوفه و شام استاده 🔸به تماشای شه و شهزاده 🔸شه به روی پسرش افتاده 🔸همه گفتن حسین جان داده اومد کنار جوانش نشست... سر علی اکبرش رو به دامن گرفت... دلش طاقت نیاورد... سر جوانش رو به سینه چسباند... دید دلش طاقت نمیاره... لحظات آخره... خدایا... ابی عبدالله چکار کنه... علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭 یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند... هی صدا میزنه... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان... بابا... اُف بر این دنیا بعد از تو علی... تسلای دل ابی عبدالله... ناله بزن یاحسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین .
امام حسین ع
. #روضه_امام_رضا_علیه_السلام #ماه_صفر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز ج
. گریز دوم: عرضه بداریم آقا جان... یا امام رضا... شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند... اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید... وقتی چشمان مبارک رو باز کردید... سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود... اما دلها بسوزه برا اون آقایی که... داخل گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از تنش جدا کردند... امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا... بمیرم... داخل خیمه... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود... لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا... اما... یک جایی دیگه اومد... کجا... اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند... اومد صدا زد... بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم... 🔸بنی اسد بیایید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت... حالا میخواد با پدر وداع کنه... لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند ............. . گریز سوم👇 آقای خوبم... جان عالم به فدای مظلومیت شما... در عالم غربت به‌ شهادت رسیدید... اما وقتی شیعیان خبردار شدن... کفن قیمتی آوردند... برای تشییع جنازه همه آمده بودند... بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند... با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد... اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله... دلها بسوزه... برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا... بدون غسل و کفن... ای خدا... کاش به همین اکتفا میکردند... صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند... جلو چشمان بچه های حسین... جلو چشمان خانم زینب کبری... تمام استخوان ها شکست... 🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود 🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند 🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود 🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا 🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود الا لعنت الله علی القوم الظالمين .
. |⇦•خدا رو شاکرم.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── خدا رو شاکرم، که باز هوایی ام ببین منم آقا امام رضایی ام *اگه دلت تو حرمشه با من بخون..* قول دادی که سه جا بیای کنار من بشی تو مونس و تاب و قرار من *همه ی دلشوره هام امشب همینه امام رضا ..* موقع کفن و دفنم بیا کنار من باش به روم که خاک میریزن سر مزار من باش تو شب اول قبر بیا جواب من باش خالیه دستم آقا حساب کتابِ من باش «آقام آقام رضا جان..» *اگه کسی امشب صدا نزنه دیگه خیلی از دستش میره ها، شب آخره و شب امام رضا..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•وابسته ام به نان و نوایت... شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ" وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم میمیرم عاشقانه برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباریت منم هستم در آرزوی عبایت هنوز هم دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عجز و التماس به پایت هنوز هم بر گوشِ آهوانک به صیاد مبتلا میپیچد انعکاس صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو خورشید محو آینه هایت هنوز هم نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم شکر خدا که میشود از عشق منقلب در صحن انقلاب گدایت هنوز هم محتاجم و کنارِ ضریحت نشسته ام در انتظار خیر دعایت هنوز هم با سردی و گلایه و با دلخوری که نه با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم از تبِ زهر نفسگیر، تنت می لرزد همچنان مار گزیده بدنت می لرزد *وقتی حضرت رفت و با اون هیبت برگشت.به اباصلت گفت: اباصلت! اگه دیدی عبا رو سرم هست بدون کارِ من تمامه..میگه دیدم آقام داره میاد عبا به سر کشیده. حال آقام خرابه.. قربون حالت برم آقا.. میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سر سفره نشستن حضرت دید هیچکدوم لب به غذا نمیزنن ،فرمود: چرا اینها غذا نمیخورن؟ عرضه داشت آقا جان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم.حضرت با اون حالش برای اینکه غلامان غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهانش گذاشت اما لقمه پایین نرفته دیدن حضرت با پشت افتاد زمین مثل مار گزیده داره به خودش میپیچه..* چه کنم ناله ز دل وقت تردد نکشی چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان! دست رئوفت چقدر سرد شده شمس نورانی افلاک زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک زمین افتادی آقا جان! بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حُجرهٔ خود خیره شدی *گفت: اباصلت فرشهای حجره را جمع کن بذار رو خاکها جون بدم.* خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرشهای کف این حجره چرا جمع شده یاد کربلا بودی اما... خواهرت نیست کنارت به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا جوادت برسد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجهٔ شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت اگه اون لحظه میدید سرت رو دامن جوادت داری پا رو زمین میکشی...اما زینب نگاه کرد سر علی اکبر رو زانوی حسینه دید یه عده دارن کف میزنن..یه عده دارن هلهله میکنن.. میدونی چرا زینب بهم ریخت؟ از تحیُّر حسین...هرجای بدن که نگاه میکرد.. یه وقت صدا زد ..جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. مقایسه امام حسین و امام رضا |⇦•شکست بال و پرش... شهادت علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا شکست بال و پرش، مثل مادرش زهرا گریست چشم ترش، مثل مادرش زهرا ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا چقدر فاطمه دارد، تبارِ پیغمبر چه آفتی زده بر لاله‌زار پیغمبر ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا «امام رضا یا امام رضا یا امام رضا» میان کوچه نشست و بلند شد آقا شمارش نفسش باز می‌رود بالا نفس نمانده برای سلالۀ زهرا میان حجرۀ تنهایی‌اش فتاد از پا شبیه مارگزیده به خویش می‌پیچید خوشی ز عمر ندیده، به خویش می‌پیچید دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا «امام رضا یا امام رضا یا امام رضا » جواد، آمد و سر را گرفت از دل خاک تن نحیف پدر را گرفت از دل خاک تمام خون جگر را گرفت از دل خاک دو چشم غرق شرر را گرفت از دل خاک همین که چشم ترش خیره شد به چشمانش صدای یا ولدی زد شراره بر جانش *آقا جواد الائمه آمده بالا سر امام رضا.. دل جای دیگه رفت..* سرش به پای پسر بود، کربلا برعکس عزا و داغ  پدر بود، کربلا برعکس پدر عازم سفر بود، کربلا برعکس به روی پیکره سر بود، کربلا برعکس پدر به جای پسر بود کربلا برعکس "یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای همه ی دلخوشیم... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── از همه جا رانده شدم آمدم باز به تو، باز به تو رو زدم چشم سرم بسته و با پای دل همسفر قافله‌ٔ مشهدم ای همه‌ٔ دلخوشی ام، السلام سایه‌ٔ تو روی سرم، السلام دست مرا مثل همیشه بگیر عالی مقام ای جانم و جانانم و ای دردم و درمانم حاجت بدهی یا ندهی پای تو میمانم سلطانم سلطانم سلطانم «السطان اباالحسن » رو به روی گنبد تو جنّتم نوکریِ خانه‌ٔ تو عزتم روز ازل دل به حرم داده‌ام تا به ابد بر سر آن بیعتم آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان، راهم بده ای یارم و دلدارم و ای ماه شب تارم تو مَحرم اسراری و من جز تو که را دارم؟ ای یارم ای یارم ای یارم «السطان اباالحسن» جز نظرت مرهم هر غصه چیست؟ در همه جا جز تو مرا یار کیست؟ باورم این بوده که جز لطف تو هر چه رسد، هر که رسد رفتنی‌ست من به کرم خانه‌ٔ تو دلخوشم منت دستان تو را می‌کشم ای همه‌ٔ آبرو و عزت و آرامشم آقایم و مأوایم و آن مرهم غم‌هایم هر جا بروم آخر سر سوی تو می‌آیم مولایم مولایم مولایم «السطان اباالحسن » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•خوشا آن دل ... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── ای جان جهان جان ادرکنی ایوب زمین و آسمان ادرکنی ای زنده کننده ی مسیحا الغوث یا مهدی صاحب الزمان ادرکنی ای شمع جهان افروز بیا و ای شاهد عالم سوز بیا ای مِهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر اسعد فرخ رخ امروز تویی پیروز بیا ما دیده به راه تو دوخته ایم از ما همه چشم مدوز بیا عمری ست گذشته به ما دانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا من مفتقر رنجور توام تا جان به لب است هنوز بیا «یا صاحب الزمان» اللهمَّ صلِّ علی علی بن موسی الرِّضَا المُرتَضی الاِمامِ التَّقیِ النَّقی و حُجَّتِکَ علی مَن فَوقِ الارض و مَن تَحتَ الثَّری الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کثیرَةً تامَّةً زاکِیةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفضَلِ ما صلَّیتَ علی احَد مِن اولیائِک خوشا آن که دل در هوای تو بسته که چشم و دل از ما سوای تو بسته شفاعت بدون تو معنا ندارد رضای خدا بر رضای تو بسته کرم چهره بر آستان تو سوده شفا دل به دارالشفای تو بسته دری هست درگاه رحمت که گردد برای تو باز و برای تو بسته سرِ رشته‌ ی رحمت آسمانی به گلدسته های طلای تو بسته بشر نه، که جبریل دامانِ خدمت به اِیوان و صحن و سرای تو بسته *حیف که قدرتو ندونستن آقا، اباصلت میگه دیدم از خانه ی مأمون خارج شد، عبا به سر کشیده، به سفارش خود آقا حرفی نزدم، اما دیدم هی رو زمین مینشینه برمی خیزه، آقایی که قرار زمین و زمان در دستشه بی قراری میکنه، یه قدم میاد مینشینه، به سختی بلند میشه راه میفته، تا حجره با اینکه راهی نبود قریب به پنجاه مرتبه رو زمین نشست و برخواست، وارد حجره شد با همون حال، تحمل کرد، غلام ها اومدن غذاشونو خوردن و رفتن، دیگه فرشای حجره رو عقب زد، رو زمین افتاد، یابن الحسن، یَتَمَلمَلُ کَتَمَلمُلِ السَّلیم، مثل مارگزیده به خودش میپیچید، از این پهلو به آن پهلو میغلتید، یه وقت دیدم جوانی که شبیه ترینِ مردم به امام رضاست وارد حجره شد، گفتم آقا من که درها رو بسته بودم چگونه وارد شدین؟ فرمودن: همون خدایی که به چشم به هم زدنی منو از مدینه به طوس آورد، از درِ بسته هم وارد کرد، نشست، سرِ بابا رو به دامن گرفت، ودایع امامت رو تحویل گرفت، پدر رو دامن پسر جان داد... ای حسین، به چشم به هم زدنی از مدینه به طوس آمد میوه ی دل امام رضا، اما کربلا چه خبر بود؟ از خيمه تا گودال امام زین العابدین نتونست بیاد...* خواهر اومد دید بالای بلندی ازدحام صد حرامی دور یک بیت الحرام کوفیان مهمان نوازی می‌کنند *بمیرم، یه عده با شمشیر، یه عده با نیزه، یه عده هم با سنگ و چوب..* «صلی الله علیک یااباعبدالله و صلی الله علیک یا اباالحسن یا علی بن موسی ایها الرضا» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇