eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•حدیث دوست نگویم... و توسل به روحی له الفدا ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد *میگه اگه درد و دلی داری در خونه ی من بیا ..اگه حاجت داری باب حاجات رو بهت معرفی کرده...بیا درخونه ی موسی بن جعفر علیه السلام اگه به غیر بگی، آبروتو‌ میبره، اما این خانواده دهان باز نکردی حاجتت رو بهت میدن، نمیزارن دست خالی برگردی....* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دستِ دعا نگه دارد *میگه یه موقعی تو سختیا و گرفتاریا تا بنده ای دهان باز میکنه چیزی میخواد فرشته ها میگن این صدا آشناست این همیشه میاددر خونه ی خدا .. حالا که گرفتار شده نیومده، تو راحتیا زیاد اومده در خونه‌ خدا مناجات کرده اما بعضیا نه،دهان باز میکنند میگن زود بهش بدین بره نمیخوام صداشو بشنوم ..* گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سرِ رشته تا نِگه دارد *اگه میخوای آقات نگاه کنه نذار این رشته‌ پاره بشه... اگه آلوده ی گناهم شدی زود خودت رو پیدا کن، دو رکعت نماز بخون، بگو: آقاجان! تو‌ که من رو فراموش نمیکنی میدونم‌، من فراموشت کردم، من به اشتباه افتادم اما میدونم تو، تو قنوت نمازت یادِ منِ آلوده هستی ....* صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•یافت آن‌ گُل را ولی... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── بذار این روضه رو برات یه کم باز کنم"وَالسَّاقِ الْمَرْضُوضِ" این عبارت رو‌ که آوردن برا موسی بن جعفر از "رَضَضَ" میاد، جایی به کار میبرن‌ که خُرد بخواد بشه، له بخواد بشه، آخه استخونهای پای آقارو خُرد کردن... دو جا دیگه برا اهل بیت این عبارت رو به کار بردن، یه بارش رو اون نانجیب برا معاویه نوشت: وقتی اومدم پشت در، در آتیش گرفت چنان با لگد به در زدم صدای خُرد شدن استخونای زهرا شنیده شد... اینجا یه نفرافتخار کرد اما تو‌کربلا ده نفر با افتخار وقتی برگشتن تو‌کاخ‌ معاویه گفتن: امیر! اومدیم‌ ازت جایزه بگیریم، گفت: مگه چیکار کردید شما؟ گفتن: "نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر" ما اسبامون رو نعل تازه زدیم، چنان تو‌ گودال تاختیم دیگه چیزی از بدن ابی عبدالله نموند... بدن موسی بن جعفر رو اینطوری به خواری و ذلت میخواستن تشییع کنن، نانجیبا بدن رو روی تخته پاره گذاشتن، از یه طرف سر آقا آویزان، از یه طرف پاها از این تخت آویزان... اما وقتی شیعیان فهمیدن آقاشون رو به شهادت رسوندن همه همدیگه رو‌خبر کردن، بدن روگذاشتن‌ تو بازار "سُوق الرَیاحِین" هدفشون این بود بدن آقارو بذارن سران شیعیه بیان ببینن بگن‌ : ماکاری نکردیم ببینید نه جای خفگی روبدنشه، نه‌جای شکنجه است. قبل از شهادت حضرت هم این‌کار رو‌ کردن همه رو جمع‌کردن، حضرت تو نفسای آخر فرمود گول اینارو‌ نخورید اینا من رو مسموم کردن‌... حضرت روشنگری کرد. اینجام هدفشون این بود، بیان مردم یه نگاه بکنن برن، اما دسته دسته اومدن‌ اینقدر گُل روی این بدن ریختن، قیمتی ترین کفن هارو برا حضرت آوردن. اینقدر گُل ریختن بدن پنهان شد. یه بدن دیگه هم من سراغ دارم پنهان شده بود، زینب اومد کنار بدن نشست، هی شمشیر شکسته هارو کنار زد، نیزه شکسته هارو عقب زد، سنگارو‌ عقب زد...* یافت آن‌ گُل را ولی پرپرشده پاره پاره پیکری بی سر شده گفت: آیا یوسف زهرا تویی؟ آن‌که من گم‌کرده ام تویی؟ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 📋 ترَک بر استخوانت خورد و کوبیده شد از زنجیری (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ترَک بر استخوانت خورد و کوبیده شد از زنجیر ولیکن، خنجرِ کُندی نشد با حنجرت درگیر اگرچه پیکرت بر روی دستِ چند حَمّال است تنِ جدِّ غریبت غرقِ خون در بین گودال است خدا را شکر بعد از تو، غرورِ خواهرت نشکست کسی بر صورتِ طفلِ صغیرِ تو نزد با دست السلام عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُون و وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوض ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. |⇦•شبِ کاظمین مثه مشهده... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── شبِ کاظمین مثه مشهده دلم واسه ی دیدنش لک زده شبِ کاظمین چقد محشره یه بابُ المرادش دلُ می بره کاظمین قبله ی جان ها کاظمین خانه ی دلبر کاظمین خاکِ دو مولا کاظمین شهر دو سَرور چقد دوس دارم که با مادرم به پابوسِ موسی بن جعفر برم بهشتِ برایِ من این حرم نشد دست خالی از اینجا برم کاظمین قبله ی جان ها کاظمین خانه ی دلبر کاظمین خاکِ دو مولا کاظمین شهر دو سَرور تو قَعرِ السُجون یه دل خسته بود به زنجیر و غل دست و پاش بسته بود تو قَعرالسُجون چه دردی کشید بمیرم که خیلی اهانت شنید چشا غرق اشک، لبش غرق آه تنش از شکنجه کبود و سیاه به غیر از دعا، نبود رو لباش بمیرم شکسته شده ساقِ پاش چقدر غرق خون، شُدش پیرهنش چقدر تازیانه زدن رو تنش به هر ضربه ای، که خورد با سَنان میگفتش بمیرم برات عمه جان بگو از وجود، سلام و درود به اون کشته ای که لبش تشنه بود بگو از وجود، سلام و درود به اون حنجری که زیرِ دشنه بود عزیزم حسین، عزیزم حسین عزیزم، عزیزم،عزیزم، حسین بسوزه برات دلِ خواهرت شده روضه خونِ تنِ بی سرت بسوزه برات دلِ مادرت که این جوری بی سر شده پیکرت عزیزم حسین، عزیزم حسین عزیزم، عزیزم،عزیزم، حسین یه کُنج از حرم، بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم، هوای بهشت ببر کربلا به جای بهشت عزیزم حسین، عزیزم حسین عزیزم، عزیزم،عزیزم، حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•به زیرِ تابوتِ غریب... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی ●━━━━━━─────── لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه عزیز زهرا و‌ حیدره که تابوتش تخته ی دَره تشییعِ موسی بن‌ جعفرِ خوبه دخترش نیست جز غل و زنجیر کفنی دور پیکرش نیست آسمونم امروز گریه میکنه با روضه ی اَلسَاقَ المَرضُوضٰ ولی کرب و بلا دختری با ناله های مادری دیده که خنجرِ به روی حنجری به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه چه داغی روی دلا نشس کبوتر زخمی از قفس رها شده اما بی نفس آقای سادات گوشه ی زندان شده ممنوع الملاقات صورتِ نیلی افطاری هر روزشه ضربه ی سیلی واویلا، واویلا... توی دنیا با غم کرده مُدارا میونه سیاه‌ چاله بلا به یاد گودال و داغِ کربلا به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه همه رسیدن دور و برش به‌ جای معصومه دخترش گُل میریزن رو‌ پیکرش غصه اش و‌ خوردن‌ هی کفنای قیمتی براش آوُردن دلم‌میگیره که کفنِ شهیدِ کربلا حصیره غم‌و غربتشه بی حسابِ ولی دیگه میونه طناب نبردن اهل بیتشو بزم شراب به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•قلم سرمست کرد از... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی ●━━━━━━─────── قلم سرمست کرد از نام تو اوراق دفتر را گرفته عِطر روح افزا تنی از عود و عنبر را بدون شک گرفته حاجت خود را هر آنکس که به خانه پهن کرده سفره ی موسی بن جعفر را خدا در طورِ سینا با کلیمُ الله صحبت کرد تو در قنداقه می گفتی همه اسرار داور را اگر موسی عصایی داشت و بعد اژدهایش کرد تو جان بخشیده ای بر پرده یک نقشِ مصوَّر را تو را در بدترین زندان دنیا هم نگه دارند مگر شب می تواند کور سازد نور اختر را *فکر کردند آقا رو تو سیاه چال انداختند، این نور خاموش میشه... زن رقاصه ای رو آوردند، آقا رو اذیت کنه آزار بده به گمان خودشون، اینا هم بایستن عقب بخندن به آقا، مسخره کنند. اصلاً کار اینا اینجوریه ایناهمه شون می خندیدند به اهلبیت، کربلا هم خندیدند، تو کوچه های کوفه و شام هم خندیدند... اینجا هم میخواستند یه کار بکنند بخندند... این زن تا وارد زندان شد، دید موسی بن جعفر به حالت سجده، داره میگه: الهی..الهی...این زن به سجده افتاد.گفت آقاجون غلط کردم، اشتباه کردم، عوض شد...* تو را در بدترین زندان دنیا هم نگه دارند مگر شب می تواند کور سازد نور اختر را تو با تیغ تَقیه در دل زندان چنان کردی علی با ذوالفقارش کرده گویا فتح، خیبر را خریدی درد زندان را به جان تا دور گرداند خدا از شیعیانِ تو عذابِ روز محشر را *نه فقط این آقا، هر نیزه ای هم که به جدش حسین می خورد، فقط می گفت: خدایا! شیعیانم... تو کوچه ها هم وقتی به مادر ما سیلی زدند...وقتی مادر ما رو پشت در سوزوندند... گفته باشه: به جای همه گریه کنای حسینم می سوزم...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
@babolharam_netمداحی_آنلاین_غریبونه_تنهای_تنها_مهدی_رسولی.mp3
زمان: حجم: 4.88M
|⇦•غریبونه تنهای تنها... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── غریبونه تنهای تنها تو زندونِ تاریکی امّا جز ناله های مناجاتِت کسی ناله تو نمی‌شنوه جز خدا کسی ناله های چند ساله اتو نمی‌شنوه زخمِ زنجیرا روی استخون واویلا واویلا مُعَذَّبٌ فِی قَعرِ السُّجون واویلا واویلا ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیّاد رفته باشد «یا باب الحوائج یا موسي بن جعفر» ملائک از عنایاتِت شدن محوِ مناجاتِت هر کسی حسینیه تو عالم تا قیامته به زیرِ دِینِت قربون زخمِ روی لب هات ناله های حسین حسینِت مُقَطَّعُ الأَعضا حسین واویلا واویلا مُرَمَّلٌ بِالدِّما یا حسین واویلا واویلا «حسین واویلا حسین واویلا» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•عطر حرم دل..... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── عطرِ حرمِ دلِ، امشب کاظمینیه پر می‌کشم تا ضریحِ تو از این حسینیه یه گوشه چشم تو دلیل پرواز شد تا اسمتو بردم، گره باز شد؛ اعجاز شد نگا به چشم ترم کن بیا و امشب کرم کن امام رضایی‌ترم کن می‌کشه دلم پر مثه کبوتر می‌زنه صدا «دخیل یا موسی‌‌بن‌‌جعفر» ای اون‌که امام ابوابُ‌الحوائجی برای تو سینه می‌زنم با دست مُلتَجی دلی که بی‌تاب امام کاظم شد با خیل عشاقش، ملازم شد؛ عازم شد حتماً خودش سفره‌داره غلامی که خونه‌زاده تو و رضا و جواده سلوک الی‌الله طی مدارج به برکت نور تو «یا باب‌الحوائج» راهی می‌شه قلبم از آفاقِ کاظمین تا حرمِ ساقی حسین تا بین‌ُالحرمین هم شمع اصحابه هم شیر پیکاره کعبه‌ی سیاره؛ علمداره؛ کرّاره قطره به قطره دلارو بردی به دریا ابالفضل یا سیّدی یا ابالفضل دخیلِ ضریحه ساقی لشکر می‌خونم ای حسین! ای غریب مادر! .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شکر خدا که شیعیان... شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمدحسینخانی ●━━━━━━─────── آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به يادِ غصه او پُر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانيِ روضه، حضرت زهراي اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پَر است *یعنی اینقدر به امام کاظم سخت میگرفتن، آقامون خیلی لاغر شده بود، فقط پوست و استخوان مانده بود، گوشتای بدن آقا آب شده بود...* از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است *بچه های فاطمه مثل مادرشون فاطمه بهشون جسارت شد، مثل مادرشون کتک خوردن... امام رضا علیه السلام می فرمایند: بابام موسی بن جعفر هر روز صد ضربه شلاق کتک میخورد...* باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهوديِ بي دين که کافر است *روزا رو آقا روزه می گرفت اما اون زندان بان نانجیب می اومد، با تازیانه به سینه، به پهلوی آقا می‌زد، ناسزا می گفت... ان شالله مزد گریه های شما کاظمین باشه... هرکی هر حاجتی داره، مریضا، گرفتارا زندانی دارا، اوني كه بچه نداره.... اين خانواده خانواده ي كَرَمند، محاله كسي از در خونشون دست خالي برگرده... تو زندان آخری خیلی به آقامون سخت گذشت، هی طلب مرگ می کرد، هی میفرمود: خدا مرگ منو برسون....* شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند *مگه سنان چیکار کرد؟ راوی میگه: وارد گودال قتلگاه شد، نیزه ای رو برداشت، چنان به دهان ابی عبدالله زد...* شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند *مثل فردا همه ی مردم شیعیان اومدن جلوی در زندان، همه منتظر آقا هستند، یکی میگه الان آقام میاد من بغلش میکنم، یکی میگه آقام میاد درد دل باهاش میکنم...* شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند * تمام عشق دختر باباشه، خدا نكنه جلو چشم دختری باباش رو بزنن، خدا نکنه بابایی جلو دخترش زمین بخوره...* دوری تو از خانواده بد نبوده وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
امام حسین ع
. |⇦•شکر خدا که شیعیان... #قسمت_اول #روضه شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به
. موسی ابن جعفر علیه السلام و ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمد حسینخانی ●━━━━━━─────── *وقتی خبر دادن: یا حضرت معصومه! باباتون رو کشتن، دیدن بی بی افتاد رو زمین،رمق از زانوهاش رفت، زیر بغلای دختر موسی بن جعفر رو گرفتن، اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" دلا بسوزه به حال اون دختر نازدانه ای که توی خرابه سر باباش رو براش آوُردن، شروع کرد به گریه کردن، بابا! حالا فهمیدم اون موقع چوب خیزاران اون نانجیب به کجا میخورد، به لب و دندان تو می‌زد... دخترت برات بمیره بابا...* ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کُندی باخنجر ندیدند *دم در زندان عده ی زیادی اومدن، یکی میگفت من برا آقام کفن آوردم، یکی تاج گل آورده بود، یکی قربانی آوُرده، اما یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، چهارتا حمال بدن امام کاظم رو غریبانه بیرون آوُردن، اما به هر حال بدن آقای ما رو با احترام به خاک سپردن، کفن کردن، نماز خوندن، اما کربلا..." أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان" سلام بدن هایی که بدون کفن به خاک سپرده شدن... ای حسین!...* به صحرا، سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی می مُردم نمیدیدم اینقدر جسارت به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت! شلوغی دور و برم رو یا مظلوم! حسین جان! حسین جان!... به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم شبی که می رفتم برات کاسه ی آب گذاشتم، واویلا حسین جان! تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خدا حافظی کردی با زینبت زیر نیزه یا مظلوم *خدايا! به سوز دل امام رضا و حضرت معصومه، ظهور امام زمان ما برسان، کربلای این جمع امضا بفرما، این جمع رو به کربلا برسان،به موسی بن جعفر مریض هامون رو شفا بده، به موسی بن جعفر باران رحمتت رو بر سر ما نازل بفرما...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رسم‌ نامردا همینه... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌عباس حیدرزاده ونریمان پناهی ●━━━━━━─────── *بی بی جان! ایام شهادت پدر بزرگوارتان، آقا موسیَ بنِ جعفر است ... نمیدونم چند سال بابا رو ندیدی؟ چند سال از دیدن پدر محروم بودی ؟ میگن هر کاروانی که وارد مدینه میشد، می فرمود: بروید بپرسید ببینید بابای من هم آزاد شده یا نه ؟ اما یه روز براش خبر آوردند: بی بی جان، دیگه منتظر نباش، بابای غریبت، گوشه زندان، زیر غل و زنجیر از دنیا رفت ... چه میگذره به دختر وقتی بفهمه باباش از دنیا رفته ... نمیدونم بی بی جان چه کردید شما ؟ بی بی جان، نبودید اون روزی که بابای غریبتون از زندان آزاد شد، دیدند چهار غلام زیر یک تخته پاره رو گرفتند، بدن تو غل و زنجیره، سنگینه، بدن رو زمین گذاشتند، روپوش رو کنار زدند، دیدند غل و زنجیر به گردن آقاست ... خوب شد نبودی ببینی، اگر بودی می دیدی، دق میکردی ! ... هان میدونی میخوام کجا ببرمت ؟ ای کاش دختر خرابه هم سر بریده ی بابا رو‌ نمیدید....* رسم نامردا همینه سر بابا رو زمینه عمه چادری سرم کن بابا گوشامو نبینه ببین عمه بی قرارم سرشو رو سینه دارم چرا قرآن نمیخونه من که خیزران ندارم شدم از جفا و کینه مثل بانوی مدینه بس که سیلی خوردم عمه دیگه چشمام نمیبینه ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی ؟ بابا حسین جانم .. آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم ؟ بابا حسین جانم .. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست چیزی نمانده از تمام پیکر تو انگار که یک پوستی بر استخوانی است زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست زخم گلویِ تو پذیرفته است اما زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی است از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلید بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست *خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن... نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..* نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست *اما یا موسی بن جعفر!...* اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست علی اکبر لطیفیان ✍ *یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•هرچه کردم دلم... ویژه شهادت باب الحوائج امام‌ موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── دلا بره کاظمین و تو حرم آقا موسی بن جعفر علیهم السلام؛"السلام علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ"یعنی سلام بر اون آقایی که گوشهٔ زندان و سیاه چاله‌ها معذّب بود" بِالسَّاقِ الْمَرْضُوض،ِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" زنجیرها ساقِ پاهاشو خُرد کرده.."وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ‏"نازنین بدنش رو تخت پاره‌ای از زندان بیرون آمد."وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وعلیَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى و علی جدّتِهِ فاطمة الزهرا" هرچه کردم دلم جای دیگه نرفت غیر از در خونهٔ باب‌الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام..* زندانیی که غیر خدا در نظر نداشت عمری شکنجه دید و کس از وی خبر نداشت هر روز، روزه بود ولی وقت شامگاه جز تازیانه، قوت و غذایی دگر نداشت گفت:صیاد را ببین که چه بیداد می‌کند نه می‌کُشد مرا و نه آزاد می‌کند یا فاطمه به جان تو سوگند، روزگار زندانی از عزیز تو مظلوم‌تر نداشت *چه کردن با حجت خدا، گفت از روزنهٔ در به زندان نگاه کردم دیدم کأنّه لباسی روی زمین افتاده، دقت کردم دیدم حجت خدا، موسی بن جعفر، علیه السلام، سالها گوشهٔ زندان با او چه کردن، جز مُشتی گوشت و پوست و استخوان، چیزی از نازنین بدنش نماند، بمیرم..* جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود زنجیر را ز گردن مجروح بر نداشت ممنوع بود کس به ملاقات او رود یا آن عزیزِ مانده به زندان پسر نداشت *لحظات آخر چشمشو باز کرد دید دیگه سرش روی دامن میوهٔ دلشه..* ای نور دیده گوشهٔ زندان خوش‌آمدی بر دیدن پدر تو پسر جان خوش‌آمدی زندان کجا، مدینه کجا و تو در کجا امشب مرا به این سر و سامان خوش‌آمدی بر لب رسیده جانمو از دیده رفته نور نورم به چشم و بر لبم ای جان خوش‌آمدی بابا..!تو ضامن غُرَبائی و من غریب امشب مرا به شام غریبان خوش‌آمدی *ردای امامتو تحویل گرفت، پدر، گوشهٔ زندان روی دامن پسر جان داد..حسینی‌ها! کربلایی‌ها! دلسوخته‌ها! گریه کن‌ها! اینجا آقا موسی بن جعفر، سرش به دامن میوهٔ دلش امام رضا بود لحظهٔ آخر، بمیرم، کربلا نه تنها کسی نبود سر جدّ مظلومشو به دامن بگیره، بمیرم، یا امام رضا! یه وقتی دید سینه سنگینی می‌کنه ...«حسین» به همین‌جا ختم شد؟ نه.. خیلی طول نکشید.. این نازنین سینه زیر سم اسب‌ها کوبیده شد.... * «حسین » کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند حسین بن علی بی‌کفن است استخوانی اگر از سینهٔ او ماند به جا آن‌ هم از ضربِ سُمِ اسب شکن در شکن است *به خدا حق داشت میوهٔ دلشو صدا بزنه برام حصیر بیارین..ببخشید یابن‌الحسن، عذر می‌خوام، ببخشید آقا! شنیدم اسب‌های سنگینو انتخاب کردن "و تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها".حسین ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇