.
#وفات_حضرت_خدیجه
کیست بانویم خدیجه، آنکه از حق بیم داشت
بندگیِ حضرت محبوب را تعلیم داشت
او کنیز حضرت حق بود و در عمرِ گِران
کرد ثابت، دودهای چون نسلِ ابراهیم داشت
اولین شخصِ مسلمان، از بزرگانِ قریش
اولین بانو که خود را بر خدا تسلیم داشت
او که روز غربتم، تنها طرفدارِ من است
هستیِ خود را برای یاری اَم، تقدیم داشت
با تمامِ ثروتش، اسلامیان را بیمه کرد
با فقیران، کلِ داراییِ خود تقسیم داشت
جبهههای حق، ز پشتیبانی اَش پر بهره بود
ثروتِ او همچو شمشیر علی، تحکیم داشت
همدل و همپای من، دنیای من عقبای من
مادر زهرای من، نزد خدا تکریم داشت
گاه جبریلِ امین، او را سلام از حق رساند
گاه شَانَش را به آیاتی، خدا تعظیم داشت
خود محبتهای او شد، بابِ محنتهای او
در رهِ دینِ خدا، تا پای جان تصمیم داشت
دورهی شِعبِ اَبیطالب، جهادی سخت کرد
استقامت ها در آن تهدید و هم تحریم داشت
داغهای بعدِ خود را گفت با زهرای خود
مادری کرد و به گِریه، درد را تفهیم داشت
گفت بعد از ما، تو تنها یاورِ حیدر شوی
آنچه میدانست از غربت، بر او ترسیم داشت
سخت سیلی میخوری، پهلو شکسته میشوی
شرحِ بیتِ وحی و شرحِ آتشِ دژخیم داشت
از غمِ کوچه برایش گفت تا گودالِ خون
کز تمامِ داغها در سینهاَش تقویم داشت
بی کفن ماند و عبایم را برای خویش خواست
غربتِ او تا شهیدِ کربلا تعمیم داشت
با کفنهای بهشتی، کربلایی شد بپا
در عزای شاهِ عطشان، مجلسِ ترحیم داشت
اولین بنیانگزارِ روضه، اُمُ الفاطمه ست
آخرین ساعاتِ عمرش، هیئتی تنظیم داشت
گفت یازهرا، حسینت را پریشان میکشند
آب را مهریهی خود کن، که عطشان میکشند
#روضه_ام_المؤمنین_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
#محمود_ژولیده ✍
...........
#امام_زمان
با امام زمان در رحلت حضرت خدیجه(س)
------------
باید گریست مثل سحاب از فراق تو
باید که گشت خانه خراب از فراق تو
با جرم ماست فصل ظهورت نمی رسد
باید کشید داغ عذاب از فراق تو
بی خود که نیست در دل یاران بی قرار
افتاده عشق در تب و تاب از فراق تو
جز غم نبود در دل گلهای ارغوان
جز خون نداشت لاله گلاب از فراق تو
هر عاشقی که گشت بیابان نشین وصل
لب تشنه بود و دید سراب از فراق تو
پیدا تر از تو نیست ، که باید بگویمت
این چشم ماست غرق حجاب از فراق تو
ما را گناه کرده جواب از وصال عشق
اکنون رسید پیک خطاب از فراق تو
این ناله ها که هست ، اثر هم نمی کند
اینک شدیم جمله مجاب از فراق تو
باید نهیب بر دل عصیانی ام زنم
باید به خویش کرد عتاب از فراق تو
این شعله های درد که آتش زده مرا
آقا دلم شده ست کباب از فراق تو
هم سینه داشت ناله عزای خدیجه را
هم دیده ریخت گوهر ناب از فراق تو
هم دل شده ست غرق غم از اشک مصطفی
هم لاله خیز گشته تراب از فراق تو
«یاسر» گرفت صد صدف از بحر اشک و آه
تا آن که ریخت دُر خوشاب از فراق تو
**
#محمود_تاری «یاسر»✍
.