.
#دروازه_ساعات
#راس_الحسین_علیه_السلام
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم، یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مُشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
عالم ذر، ذره ای از خاک پای حضرتش را
از برای افتخار از حضرت داور گرفتم
بر در دروازه ی ساعات، یک ساعت نشستم
تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم
زینبی دیدم، چه زینب؟ کاش مداحش بمیرد!
من ز آه آتشینش، پای تا سر در گرفتم
سر شکسته، دل پر از خون، دیده خون آلود اما
حالتی دیدم که بر خود، حالتی دیگر گرفتم
ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده
گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم
نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان
سر به راه دوست دادم، زندگی از سر گرفتم
اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم
تا خودم از تشنگی، آب از دم خنجر گرفتم
گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان
حظّ ازادی برای اکبر و اصغر گرفتم
#شام
#مصیبت_شام
#ساعی_مرشد_چلویی
https://eitaa.com/emame3vom/49888
_____
.
ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید…
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید…
زیر یک پرچم و بیرق، همگی سینه زدیم…
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید…
فکر این مساله بدجور خرابم کرده…
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید…
من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست…
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید…
و ببالید به خود چون که رسیدید حرم…
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید…
به مقام علی اکبر که رسیدید مرا یاد کنید…
جان زینب به سوی مقتل ارباب نرید…
یک نصیحت کنم و از همگی ذکر دعا…
مدیونید از آن شهر کفن ها بخرید…
☆ به وقت مرگ مبادا مرا کفن بکنید…
که من غلامَمو ، ارباب بی کفن دارم
#امام_حسین
#اربعین
.