eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چه در سفر شام، رنج و صدمه کشیدم هزار شکر شها! ماندم و مزار تو دیدم چگونه شرح دهم؟ نازنین برادر زینب تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم به زیر نیزهَ‌وشمشیر و سنگ‌و‌خنجر و پیکان چو یافتم بدنت،مرگ خویشتن طلبیدم زدند دختر زارت سکینه را سپه دون به جرم اینکه بگفتا:از این زمین مَبَریدم به جبر و قهر کشیدندش از کنار تن تو بگفت: من که پدر کشته‌ام، دگر مزنیدم شبی که، کنج خرابه ز جور‌ منزل ما شد ز سوز نالۀ طفلی ز جای خویش پریدم یکی به گریه همی گفت عمه جان پدرم کو؟ که از فراق رخ او شده است قطع امیدم شب و خرابه و آهِ یتیم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم میان مجلس شرب و قمار، راس تو در طشت چو راه چاره به من بسته گشت، جامه دریدم شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت چو راه چاره به من بسته گشت، ‌جامه دریدم نظر به آب چو می افکنم به یاد من آید همان سخن که ز حلق بریده‌ی تو شنیدم گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم گواه، قامت خم گشته است و موی سپیدم اگر که رسم بود گل به روی قبر جوانان گل بنفشه،‌ من از دست تازیانه خریدم یکی سفارت عظمی به شهر شام گشودم رقیه را به سفیری ز جانب تو گزیدم فراشت پرچم مظلومی تو ای شه مظلوم کنون حضور تو من جان به کف ز راه رسیدم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 کاروان عشق @emame3vom
بی گلِ رویت پدر از زندگی دل برگرفتم دست‌شستم از دو عالم چون‌ترا در برگرفتم یاد داری قتلگه نشناختم جسم شریفت خم شدم بابا نشانت را ز انگشتر گرفتم هر چه‌کردم جستجو انگشت و انگشتر ندیدم پس سراغ حضرتت از عمّه مضطر گرفتم در مقام قرب بودم، ماتِ جسم چاک چاکت تا برای شیعیان پیغام زان حنجر گرفتم سوختم آتش گرفتم چون شنیدم نالۀ تو ز اوّلین پیغام تو دستور تا آخر گرفتم داشتم می‌مُردم از غم در کنار کشتۀ تو لب بر آن حنجر نهادم زندگی از سر گرفتم بر تن آزردۀ من بوسه می زد تازیانه من برای توشۀ ره بوسه زان پیکر گرفتم بس که سیلی زد عدو در راه وصلت‌ بر رخ من صورتم نیلی شده سنّت ز نیلوفر گرفتم خواهر کوچکترم چون دید رأست در خرابه داد جان در پیش رویم من غمی دیگر گرفتم خوش به حال او که جان را کرد قربان سر تو من گران جانم که ماندم قبر تو در بر گرفتم این من و این جان ناقابل فدای خاک کویت تا نپنداری که جز تو مونس دیگر گرفتم مجلس نامحرمان دیدی مرا بازوی بسته آستین را پیش رویم چون نَبُد معجر گرفتم ای پدر بعد از تو من دیگر نخواهم زندگی را مرگ را زین زندگانی ای پدر خوشتر گرفتم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 کاروان عشق @emame3vom
. علیه‌السلام به تنگ آمد دلم از کينۀ منصور يا جدّا فلک بين باچه‌کس کرده‌مرا محشور يا جدّا نکرده شرم از روی تو، در آن شام ظلماني‏ نموده بی‌حیائی بر سرم مأمور، يا جدّا پياده، سر برهنه، در پی اسبش دوانيدم‏ به عذر اينکه من مأمورم و معذور، يا جدّا دهد دشنام گاهی، گه زند آتش سرای من عجب‌خوش‌داشتند حقّ تورامنظور، ياجدّا تن اولادتو چون‌جوجه می‌لرزید از وحشت از آن‌ظلمی که‌شد در آن شب‌دیجور، يا‌جدّا ندانستم چه بُد تقصیر من کآخر پیِ قتلم نموده زهر کین در دانه‌ی انگور، يا جدّا نمی‌گریم برای‌خود، فغان‌دارم بر آن شاهی که شد با عترتش در کربلا محصور، يا جدّا اگرخون‌بارم از دیده بجای‌اشک عجب نبود که یاد آمد حسین و وقعۀ عاشور، يا جدّا ز قلبش تیرزهرآلود را می‌خواست آن‌سرور ز پیش آرد برون اما نشد میسور، يا جدّا فدای‌آن‌شهی‌گردم‌که‌شد‌خون‌جبین غسلش سم مرکب حنوط و خاک ره کافور، يا جدّا فدای آن شهی گردم که بُبریدند انگشتش پیِ انگشتری، آن قومِ از حق دور، يا جدّا فدای‌آن‌شهی گردم که‌ماند او بی‌کفن،عریان خجل‌شد خاروخس کردش بدن‌مستور،ياجدّا فدای‌آن‌شهی‌گردم که بعد از دفن،فرزندش خطابش کرد «یا مَن نَحرهُ مَنحور»، يا جدّا به دور بسترم‌خویشان من،‌ اما به قربانگاه شه«مظلوم» بود و فرقۀ منفور، يا جدّا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 کاروان عشق .