.
📃 ای کاش راهت از شب کوفه جدا شود
🎙 #روضه #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_بیست_و_پنجم_ماه_رمضان_۱۴۰۰
🏷 #حضرت_مسلم "ع"
ای کاش راهت از شب کوفه جدا شود
ختم بهخیر این غم بیانتها شود
ای کاش نامههای سفیرت به تو رسند
یا باد با نوای دلم همنوا شود
مداح خانوادهتان هستم، آمدم
تا خانه خانه بزم حدیث شما شود
دم از علی و آل علی آنقدر زنم
تا کوچهها پر از نفس مرتضی شود
با هر اذان به «اشهد ان علی» رسم
تا هر حضور، خطبهای از لافتی شود
از معجزات خیبر و از بدر گفته تا
شعر و شعورشان همه شیر خدا شود
یا از حسن بگویم و از حسّ یک غریب
شاید فضای کوفه کمی غمفضا شود
آنقدر از حسین بخوانم که جان دهم
باشد که یک حسینیه اینجا بنا شود
افسوس زین جماعت سنگی بیوفا
باور نداشتم که یکی باوفا شود
اینجا مدینه است نه کوفه؛ میا، مخواه
زهرا دوباره عابر این کوچهها شود
اینجا مدینه است نه کوفه؛ بیا بخوان
تا باز بزم روضهی زهرا بهپا شود
افتادهام به یاد تو و روضهخوانیات
از مادری که رفت خودش خونبها شود
تا در، حضور فاطمه حسّ کرد؛ زد به سر
دلشوره داشت، بانی یک ماجرا شود
یادش نرفته بود که هرصبح با ادب
جبریل میرسید کمی خاکپا شود
با التماس گفت به مادر: بمان، میا
تا مانع جسارت یک بیحیا شود
در بود و شعله بود و حرامی به پشت آن
میخواست با حرارت در آشنا شود
فرصت نداد، شعله فقط کار خود کند
مهلت نداد تا که در بسته وا شود
زینب صدای «فضه بهدادم برس» شنید
کوشید مادر از در و آتش جدا شود
آه ای علی من؛ به مدینه میا، مخواه
تکرار داغهای دل مجتبی شود
اینجا نیا که فاطمهات جای دوش تو
در حلقهی فشرده زنجیر، جا شود
بدجور چشم زجر، مرا زجر میدهد
ای وای اگر که همسفر بچّهها شود
خولی، تنور خانهی خود گرم میکند
شاید که میزبان سری آشنا شود
اینجا میا که روی سرت شرط بستهاند
روزی رسد که گیسویت از نی، رها شود
تقصیر نیزه نیست که سر بیتعادل است
کافیست نیزهدار کمی جابهجا شود
میافتی و به روی زمین، غلت میخوری
میافتی و سر تو پر از ردّ پا شود
.👇
حاج محمود کریمی4_5990293563219384048.mp3
زمان:
حجم:
35.93M
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_پنجم_ماه_رمضان_۱۴۰۴
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_علی_اکبر (س)
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزمگاه، صدای پسر شنید
میرفت تا که پدر برود همره پسر
زینب اگر کنار برادر نمیرسید
#روضه_حضرت_علی_اکبر
.
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_پنجم_ماه_رمضان_۱۴۰۴
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_علی_اکبر (س)
امیرالمؤمنین! صحرای محشر را تماشا کن
به دشت کربلا، تکرار حیدر را تماشا کن
ولیالله! ولیالله دیگر را تماشا کن
دوباره خاطرات جنگ خیبر را تماشا کن
پیمبر را، پیمبر را، پیمبر را تماشا کن
بگو اللهاکبر؛ جنگ اکبر را تماشا کن
به تن پوشیده با دست حسینبنعلی، جوشن
زده بر یاری فرزند زهرا بر کمر، دامن
خدا گوید: تعالیالله؛ پیمبر گویدش أحسن
خوراک ذوالفقارش، جرعهجرعه خون اهریمن
کند تحسین به دست و بازویش هم دوست، هم دشمن
بیا ای شیر داور! شیر داور را تماشا کن
سپر گردیده پیش نیزه و شمشیر، پا تا سر
رخش قرآن؛ تنش فرقان؛ دلش یاسین؛ لبش کوثر
نبیخَلق و نبیخُلق و نبینطق و نبیمنظر
زمین کربلا، صحرای بدر و او چو پیغمبر
در امواج خطر از بیم شمشیر علیاکبر
فرار و ترس یک دریای لشکر را تماشا کن
جبین بشکسته؛ تن خسته؛ دهن خونین؛ دو لب عطشان
به دیدار پدر در خیمهگه بشتافت از میدان
سرشکش از بصر، جاری؛ شرارش در جگر پنهان
زبان چون چوب خشکیده؛ نفس چون شعلهی سوزان
سرشک عمّه! اشک چشم خواهر را تماشا کن
زبانش در دهان باب و خونش جاری از حنجر
وجودش باغ گل از تیغ و تیر و نیزه و خنجر
گلو خشکیده؛ دل تفتیده؛ چشم از اشک خونین، تر
پدر گفت: ای همای من! مزن از تشنگی پرپر
که سیرابت کند با دست خود امروز، پیغمبر
برو سقّایی جدّت پیمبر را تماشا کن
برو بابا که اکنون چشم در راهند قاتلها
برو بابا که دریا گردد از خون تو ساحلها
برو بابا که زخمت گُلکند تا حشر در دلها
برو تا شعلهی داغ تو گردد شمع محفلها
برو پرپر بزن در خون خود مانند بسملها
جمال بیمثال حیّ داور را تماشا کن
دوباره در اُحد روو کرد آن پیغمبر ثانی
دوباره کربلا را کرد با یک حمله، طوفانی
ز تیر و نیزه، دشمن کرد بر رویش گلافشانی
تنش گردید از شمشیر، چون آیات قرآنی
هزاران زخم خورد و شد هزاران بار قربانی
بگرد ای آسمان؛ صدپاره پیکر را تماشا کن
دریغا! گشت نقش خاک، سر و قدّ دلجویش
جدا گردید تا پیشانی از هم، طاق ابرویش
پدر بشتافت از میدان و روو بگذاشت بر رویش
ز اشک دیده، زینب شست خون از جعد گیسویش
بیا میثم! خدا را دیدهی دل بازکن سویش
به سرتاپای او زخم مکرّر را تماشا کن
🏷 #روضه_حضرت_علی_اکبر (س)
.....
🎙 #نوحه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_پنجم_رمضان_۱۴۰۴
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #نوحه_حضرت_علی_اکبر (س)
ای ماهی غرق خونم
ای باغ گل خزونم
پاشو که منم مثه تو، نیمهجونم
بالا بلند بابا
گیسوکمند بابا
اگه تو بری توو این غریبی
دل به کی ببنده بابا؟
پاشو بریم که سکینه بیقراره
چهجوری برت گردونم ای پاره پاره
از من مگه دل بریدی؟
حال پدرو ندیدی؟
کشتی منو بس که رو خاک، پا کشیدی
تازه جوون بابا
دردت به جون بابا
حالا دیگه کی بشه عصای
دست غرق خون بابا
پاهام دیگه نای برگشتن نداره
چهجوری برت گردونم ای پاره پاره
بالای سرت میشینم
جونکندنتو میبینم
آتیشه به جای دل توو عمق سینهام
رفتی همه امّیدم
رفتی یل رشیدم
حال دلمو باید بپرسی
از محاسن سفیدم
غمت داره جونمو بر لب میاره
چهجوری برت گردونم ای پاره پاره
#شب_هشتم_محرم
.