eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
۰ حق ذوی القربی السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود این آفرینشِ همه جز موهبت نبود شرح خصال عترت طه نگفتنی است آدم به عزم و رتبه در این مرتبت نبود در سال های دعوت و ابلاغ وحی رب یک لحظه راحتی و دمی عافیت نبود در آیه های مصحف حق بهر اهل بیت غیر از فضیلت و سخن از منقبت نبود اجر رسالت نبی از جانب خدا غیر از مودّت و کرم و مرحمت نبود گاهی به ضرب درب و گهی سنگ و نیزه ها آیا برای عترت او منزلت نبود آتش زدن به خیمه و دامان دختران دیگر چنین سزا و چنان عاقبت نبود حتی عرب به رسم بد جاهلیّتش این گونه در ستمگری اش بی صفت نبود بر دختران داغ دیده و رنجیده و اسیر سیلی و تازیانه دگر تسلیت نبود شد برترین تقربِ حق اشکِ بر حسین گریه برای غربت او بی جهت نبود باید که معرفت به مرام حسین داشت آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ ✍ یازدهم محرم ۱۴۴۶ .............. فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ..... .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله نور تو قلب و وجود همه را روشن کرد هم ، زمان را و زمین را و سما روشن کرد شعله ای هست به جانم که تو افروخته ای دو جهان را به خدا نور شما روشن کرد سینه ام را بشِکاف و به میانش بنِگر آتش قلب و دلم را که خدا روشن کرد شیر مادر که در آن مجلس روضه خوردیم آتش عشق تو را در دل ما روشن کرد از سماوات همه اهل سما می بینند این زمین را که فقط کرببلا روشن کرد در میان حرم سینه و در قلب و دلم شعله ی عشق تو را اشک عزا روشن کرد هر که از نهضت سرخ تو جدا گشت رهش آمد و فتنه ای از جور و جفا روشن کرد همه ی قتلگه و وادی طف را یک شب آن سری که ز قفا گشته جدا روشن کرد آسمان را به شبی کنج تنور خولی رأس زیبای تو ای نور هدی روشن کرد دست بسته به بیابان و شبِ ظلمت و شام نور رخساره ی تو قافله را روشن کرد بزم نامحرم و آن جمع حرامی ها را سر خونین تو در تشت طلا روشن کرد تا قیامت ز قیامت شده شور محشر نور تو راه خدا را همه جا روشن کرد پنج شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب سیزدهم محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله اندوه عزا به ذکر یا رب سر زد در روز چرا ستاره ی شب سر زد خورشید مگر دمیده در وقت غروب یا از سر نی هلال زینب سر زد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ روح از تن بی قرار من پر زده است غم آمده و به سینه خنجر زده است مهتاب به مهمانی ما آمده یا خورشید ز روی نیزه ها سر زده است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یک قافله می رود ، برابر ، نیزه شد همره قافله سراسر نیزه هشتاد و چهار یاس نیلی ، ناقه هجده سر یوسف از جفا بر نیزه ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ در قبر چو آن پیکر صد چاک گذاشت گویا که تو را به اوج افلاک گذاشت چون سر به تنت نیست ، امام سجاد آخر رگ حنجر تو بر خاک گذاشت جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب چهاردهم محرم ۱۴۴۶ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ. سلام بر دفن شدگان بى‏ كفن. اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ . سلام بر سرهاى جدا شده از بدن‏ ها . بر روی نی ماهم تویی ، آیینه ی آهم تویی آن چه که می خواهی شدم ، آن چه که می خواهم تویی افتاده قلبم بر رهت ، بر اوج نی روی مه ات یک قافله دل همرهت ، محبوب دلخواهم تویی افتاده جسمت روی خاک ، ماندم به قلبی چاک چاک گشتم ز دوری ات هلاک ، هجران جانکاهم تویی تو روی نیزه در نماز ، من با تو در راز و نیاز بی تو پر از سوز و گداز ، سوز من و آهم تویی من پیرو تو زینبم ، از دوری ات جان بر لبم آه ای هلال هر شبم ، مهرم تویی ماهم تویی رخسار ماه کامل و ، جاری شده خون دل و من در میان محمل و ، بر نیزه همراهم تویی لحظه به لحظه هر گذر ، در دیر راهب ، تشت زر در جای جای این سفر ، نور شبانگاهم تویی یار دل آرامم تویی ، نجوای هر گامم تویی صبحم تویی شامم تویی ، سالم تویی ماهم تویی ای آتش دیرینه ام ، چون شعله ای در سینه ام ای عشق ای آئینه ام ، معراج هرگاهم تویی سروم همیشه سر فراز ، قرآن بخوان ای دلنواز با نغمه و صوت حجاز ، محبوبِ اَلله ام تویی قرآن بخوان از نیزه ها ، تا آن که گردد جمع ما از چشم نامحرم رها ، از غصه آگاهم تویی ره می روم با کعب نی ، با ضربه های پی ز پی بنگر مرا از روی نی ، ذکر قدگاهم تویی شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب پانزدهم محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا اباعبدالله این اسم اعظم است ، سلام ٌ علَی الحسین عشقِ مجسم است ، سلام ٌ علَی الحسین ذکر دمادم است ، نور مسلّم است این نقش پرچم است ، سلام ٌ علَی الحسین در بین قدسیان ، این ذکر جاودان چشمه ی زمزم است ، سلام ٌ علَی الحسین مبهوت راز او ، راز و نیاز او عیسی بن مریم است ، سلام ٌ علَی الحسین از چشمه ی غمش ، بر گل ز ماتمش اشکی چو شبنم است ، سلام ٌ علَی الحسین نامی معظّم است ، بر دل چه مَحرم است ذکری مکرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین حب و ولایتش ، مهر و محبتش حقِ مسلّم است ، سلام ٌ علَی الحسین مرآت حق نما ، از جلوه ی خدا نور دو عالم است ، سلام ٌ علَی الحسین بهر عطای او ، همچون گدای او صدها چو حاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین هر دم به اهتزاز ، تعقیب هر نماز این فخر آدم است ، سلام ٌ علَی الحسین جاری ز آه او ، سوز نگاه او این اشک نم نم است ، سلام ٌ علَی الحسین جان ها ز غربتش ، انبوه محنتش در اوج ماتم است ، سلام ٌ علَی الحسین عالم به زیر دِین ، شد بر غم حسین عشقش فراهم است ، سلام ٌ علَی الحسین جاریِ خون و اشک ، از دیده های مشک دریایی از غم است ، سلام ٌ علَی الحسین از سوز خیمه گاه ، از داغ قتلگاه هر قامتی خم است ، سلام ٌ علَی الحسین تا وقت مردنم ، من هر چه دم زنم از عشق او کم است ، سلام ٌ علَی الحسین این عشق ما همه ست ، این ذکر فاطمه ست محبوب خاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین هر دل که مَحرَم است ، مستانه هر دم است شور محرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ ✍ روز عاشورا محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب لحظه لحظه کنم تمنایت قبله ام شد دو چشم زیبایت جان سپارم دمی که از محمل بر سر نی کنم تماشایت ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ بشنو از نی حکایت زینب کعب نی رمز محنت زینب دوریِ سر ز پیکرت ای وای غصه ی بی نهایت زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ تیر ظلمت به کوکبت خورده سنگی از کینه بر لبت خورده ضربه ی سنگ دشمنان اول بر دل و جان زینبت خورده ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ آسمان از غم تو باران شد ابرِ چشمان من بهاران شد قاتل کودکان دلبندت طعن و لبخند نیزه داران شد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ داغ تو شعله ای زده بر دل غصه ات می شود مرا قاتل زائر رأس خونی ات هستم با سر غرق خونم از محمل ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یا حسین ای برادر زینب روی نیزه برابر زینب جان خواهر بمیرم از غصه گر بپرسی ز معجر زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ هم پیام تو را رساندم من هم به عشق تو خطبه خواندم من رأس تو روی نیزه ها بود و نیمه جان در پی ات کشاندم من ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ طعنه هایی ز ساربان دیدم خنده هایی که از سنان دیدم همه را دیده ام ولی ای وای بر لبت چوب خیزران دیدم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ سوی ما دیده های اغیار است محرم تو به دید انظار است غیرت الَله دو چشم تو روشن زینبت در میان بازار است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ غصه ای بیکرانه می خوردم طعنه ها از زمانه می خوردم تو جلو روی نیزه می رفتی من پی ات تازیانه می خوردم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ دیده ام بر برادرم افتاد ضرب دشمن به پیکرم افتاد چشم خود را به روی نی بستی تا که چشمی به معجرم افتاد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ قلب من غصه دار طفلان شد چشم تو بی قرار آنان شد دخترت تا کمی عقب افتاده گیسویت روی نی پریشان شد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ دخترت پشت قافله  اِی وای بین ما گشته فاصله اِی وای کعب نی را تحملش کردم خنده ی زجر و حرمله اِی وای ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ از تماشای تو چه مدهوشم رأس تو می بَرد دل و هوشم نیزه ات خم شد و به یک باره من گرفتم سرت در آغوشم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یارِ بر نی نشسته ی زینب آهِ قلب شکسته ی زینب گشته اشکت به نیزه جاری از دیدن دستِ بسته ی زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ✍ شب نوزدهم محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا اباعبدالله شب های جمعه فاطمه مهمان کربلاست در اشک و گریه بر غم سلطان کربلاست شور و نوای اهل ولا از نوای اوست شوریدگی ز زلف پریشان کربلاست گیسوی نی اگر که تکان خورده با نسیم از رأس روی نیزه ی جانان کربلاست آشفتگیِ اهل بیابان به قرن ها از زلف غرق خونِ شهیدان کربلاست انگشتری که حلقه ی آن کل عالم است این خاتمش نگین سلیمان کربلاست لحن حجاز و صوت نبی ، کهف و اَلرّقیم رأس بریده مصحف و برهان کربلاست از نیزه ها صدای خدا می رسد به گوش این سوره های بعثت انسان کربلاست اثبات وحی و مکتب الهام زینبش با آیه های قاری قرآن کربلاست آزادگی و تقابل به ظلم و جور بخشی ز امر نهضت و فرمان کربلاست عشق و وفا و حجب و حیا و صفا و صبر خوبی هر آن چه هست ز احسان کربلاست هر جا فتاده نعش شهیدی به روی خاک از لاله های سرخ گلستان کربلاست در خیمه ی حسین دل آرام می شود آرامشی که حاصل طوفان کربلاست باید که سر دهد به سرِ دار عاشقی هر کس که دل سپرده به پیمان کربلاست تا روز محشر از غم آن تشنه کام عشق دل های عاشقان همه عطشان کربلاست دوشنبه اول مرداد ۱۴۰۳ ✍ شب هفدهم محرم ۱۴۴۶ .
.  السلام علیک یا اباعبدالله الحسین خدایا شد حسین محبوب و یارم به خاک پای او سر می گذارم قسم بر نام زیبای حبیبم که دست از عشق یارم بر ندارم ✍ .
. السلام علیک یا سید الساجدین هستی و وجود خود به جانان دادی در اوج دعا تو درس عرفان دادی هم زینت جمع عابدان بودی و هم از غم ‌ماه عاشقان جان دادی ✍ . ........................ . علیه‌السلام هیچ‌کس مثل من، در این عالم، وسط شعله‌‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من، این‌قَدَر دورش ازدحام نشد لشکری نانجیب می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیرِ زهرا، به هیچ معصومی، این‌قَدَر گرم، احترام نشد روضه از این شدیدتر هم هست؟ لحظه‌ای که حسین یاری خواست و علی بود اسم من، اما خواستم پا شَوم ز جام نشد به لب تشنه‌ی علی اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم تا به امروز، هیچ شمشیری، اینقدر تشنه در نیام نشد رفتنِ شاهزاده‌ای چون من، به اسیری به یک طرف، اما در سفر، این‌قَدَر غُل و زنجیر، گردن بنده و غلام نشد آه! زینب کجا و بزم یزید؟ او کجا و جواب ابن‌زیاد؟ باز هم صد هزار مرتبه شکر، چون که با شمر همکلام نشد این چهل سال گریه‌ام، شاید از همان روز اربعین باشد هر قَدَر عمه، سعی کرد صبور به حسینش کُند سلام نشد دیدم از زیر چادرش زینب، گفت، طوری که نشنود عباس: رنج‌ها دیده‌ام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشد گفت: شرمنده‌ام برادر جان! رفتم و بی‌ سه‌ساله برگشتم روی آن زخم‌های بی‌حدش، دست زینب هم التیام نشد منِ سجاد، این‌قَدَر خواندم در مدینه نماز و هیچ‌کدام آخرش مثل آن نمازی که عمه‌ام خواند، بی‌قیام نشد ✍ .
. الا لعنةُ الله عَلَي القومِ الظالمين تا ناد علی ندای جبرائیل است چون سوره ی عادیات در تأویل است باید که درِ قلعه خیبر را کَند این قلعه کنون به نام اسرائیل است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ القدسُ لَنا ندای جبرائیل است آوای سپاه و لشکر هابیل است از خون شهید ما پیام آمده است : هنگامه ی فتح نسل اسماعیل است ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین هر چه داریم ز ایام محرّم داریم دین و ایمان خود از این غم و ماتم داریم نفَس پیر خمین است که احیا کرده اگر  از نام حسین این همه پرچم داریم نه فقط دین خدا ، حب وطن را هم ما از همین سینه زنی های محرّم داریم مظهر و منشأ هر خوبی و خیر است حسین هر چه داریم از این نام معظّم داریم این حسین است که سرچشمه ی آزادگی است افتخاری است که بر عالم و آدم داریم از ازل تا به ابد نقش دل ماست حسین این چنین است که با نوحه ی او دَم داریم به خدا تا به قیامت ز همین نام حسین پرچم عشق به بام همه عالم داریم خانه ی کوچک زهرا و علی قبله ی ماست راه حق را ز همین بیت مکرّم داریم اگر از خوبی و احسان و خدا دور شدیم دوری از مهر حسینی است که با هم داریم اگر از تیرگی و بار گنه تاریکیم به خدا عشق حسین است که ما کم داریم بی سبب نیست که در حلقه ی دل سرمستیم چون نگینی ز سلیمانیِ خاتم داریم همچنان همت و چمران و سلیمانی ها صد هزاران به صف خط مقدم داریم تیر صهیون زده بر پیکر مهمان حرم بر جگر تا به ابد داغ مجسم داریم مرهم داغ دل از کشتن مهمان چه بوَد انتقامی است که با عزم مصمم داریم سر سردار حرم گر به سر نی زده اند از یقینی است کز این عشقِ مسلّم داریم یادی از ناقه ی عریان کنم و خیل اسیر داغ سنگین اسیران که دمادم داریم ساق پرخون و سرِ سوخته از آتش خصم داغی از سنگِ سر بام ، فراهم داریم هیچ پرسی سبب ناله ی الشام چه بود ؟ تا قیامت ز همین جمله به دل غم داریم چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ ✍ شب ۲۶ محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا اباعبدالله الا لعنةُ الله عَلَي القومِ الظالمين در سینه غمی ز عهد دیرین داریم ما داغ حسین و غربت دین داریم هم شام بلا و کوفه و کرببلا هم غصه ی غزه و فلسطین داریم ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله هر روز بدان که روز ما عاشوراست هر قطعه ی خاک ما دماء الشهداست لبنان و یمن ، غزه ، فلسطین ، ایران هر گوشه ی این جهان ما کرببلاست ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ هر لحظه ی تاریخ پر از تمثیل است گاهی به فرات و علقمه گه نیل است بر شمر و یزید و حرمله لعنت باد هم شمر زمان ما که اسرائیل است ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله بعد تو زمانه ی مکافات رسید بیش از همه غربتت به اثبات رسید یک شهر برای قافله آذین شد وقتی که به دروازه ی ساعات رسید ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ رفتی و زمان ، زمان مهمانی شد بر قافله ات وقت پریشانی شد رأس تو سه روز روی نیزه بود و یک شهر برای تو چراغانی شد ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله شب اول ماه صفر ؛ ورود به شام آن چه در دایره ی عشق به اثبات رسید جلوه ی نور خدا بود به مرآت رسید حق که در صبح ازل دم ز تجلی می زد آیه ی نور به مصباح و به مشکات رسید سجده کردند همه مثل سجود آدم تا که بر خیل مَلَک وقت ملاقات رسید بعثت دیگری انگار به پا گردیده یا که کلیم آمد و در طور به میقات رسید صوت قرآن حجازی تو غوغا می کرد گویی از وحی خدا روح افاضات رسید رأس زیبای تو بر نیزه پدیدار شد و بین من با سر تو وقت مناجات رسید همه در تابش خورشید سه روزی ماندیم قافله تا که به دروازه ی ساعات رسید شهر آذین شد و در جشن و چراغانی بود تهمت خارجی و رَجم و مکافات رسید غربت و بی کسی و بی سر و سامانی ما بیشتر از همه در شام به اثبات رسید امتی آمده و اجر رسالت می داد یا که بر عترت او وقت مجازات رسید من سرم مثل تو بشکسته ز سنگ از سر بام سر به سر بود چنین رسم مساوات رسید سرِ ما شعله ی آتش سر تو خاکستر سر ما خم نشد و نغمه ی هیهات رسید همه را صبر نمودم به شکیبایی خود ولی از زخم زبان شرح شکایات رسید تشت زر ، بزم شراب و من و نامحرم ها حرف معجر شد و هنگام مراعات رسید خطبه ی حیدری ام کرد چه طوفان بر پا که یزید آن همه حیرت زده و مات رسید عاقبت کنج خرابه شده منزلگه ما هر که سرمست تو گردد به خرابات رسید نیمه شب رأس تو آمد به دل ویرانه به نماز شب من اوج عبادات رسید دخترت رأس تو را تا که به آغوش کشید جان فدا کرده و بر اوج زیارات رسید   دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴۴۶ .
. السلام علیکِ یا بنتَ الحسین ای که مهمان شده ای گوشه ی میخانه ی من پر شد از جام غمت ساغر و پیمانه ی من ای سراسر سر تو سر به سریر سرمد ای سر و سرو من ای سرور فرزانه ی من دیگرم بهر تو یارای پذیرایی نیست نیست جز خون دلم باده ی میخانه ی من خالی از غیر و پر از مهر و تمنای توام هست تنها غم تو در دل دیوانه ی من پیش تر همره من بودی و من همره تو دست گلچین شده ویرانی گلخانه ی من آشیان منِ محنت زده را طوفان برد بی تو آتش زده شد بال و پر و لانه ی من جای تو تشت زر و محفل من خاک بلا نیست شایسته ی تو خاک کف خانه ی من چه کسی کرده یتیمم به همین سن کمم چه کسی کرده جدا رأس تو جانانه ی من از چه رو صورت و لب های تو شد غرق به خون جان فدای تو کنم یار کریمانه ی من ای که آیی ز سرِ نیزه و از تشت طلا کن نگاهی به من و حال غریبانه ی من هر زمانی که برای تو بهانه گیرم تازیانه رسد از دشمن بیگانه ی من گوشوارم شده غارت ولی این ها مانده : معجر روی سر و غیرت مردانه ی من گر که بر دامن من رأس تو مهمان گردد می رود هستی و جان بر سر شکرانه ی من ببرم همره خود زائر زهرایم کن ای که مهمان شده ای گوشه ی ویرانه ی من پنج شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ شب چهارم ماه صفر ۱۴۴۶ ✍ .
. السلام علیکِ یا مولاتی رقیه یا بنت الحسین هستیِ خودت به دست جانان دادی تو دار و ندار خود به مهمان دادی تا رأس پدر به دامنت مهمان شد با بوسه به خونِ لب او جان دادی 🎤 .
. السلام علیک یا اباصالح المهدی با ذکر حسین غرق نورش گردیم در محضر او پر ز حضورش گردیم هر کس که حسینی اَست یار مهدی است باید که مهیای ظهورش گردیم ✍ .
. السلام علیکِ یا شريكةَ الحسين ای زینب من دوام نهضت با توست ترسیم مسیر استقامت با توست دست تو ودایع امامت دادم یعنی که ادامه ی امامت با توست ✍ .
. السلام علیکِ یا شريكةَ الحسين تفسیر حسین و معنی دین زینب احیاگر کربلا و آئین زینب   روشنگر روح نهضت عاشورا آغازگر جهاد تبیین زینب ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله عشق تو به فطرت و سرشت است حسین زیبایی و اوج سرنوشت است حسین از کرببلا به سوی جنت نروم وقتی که ضریح تو بهشت است حسین ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله سرِ بریده قصه ها دارد چه قصه های پربلا دارد ز دشت لاله های سرخ آید چه قصه ای ز کربلا دارد ز قتلگاه پر ز خون آید ز قتلگه چه ماجرا دارد چه خاطراتی از دل مقتل ز مادری نوحه سرا دارد قصه ای از تنور و خاکستر قصه ای از تشت طلا دارد چه آیه ها از رگ و حلقومی بریده همچو نی نوا دارد آیه ی کهف و الرقیم از او چه نغمه ای رأس جدا دارد به روی نی رفته چهل منزل چه گفته ها ز نیزه ها دارد چه گفته ها از سر عباس و علیِ اکبر از قفا دارد چه ماجرای غم فزا ای وای ز دیده های بی حیا دارد چه حرف ناگفتنی از معجر ز دختر خیر النسا دارد حرف کنیزی به میان آمد چشم به ناموس خدا دارد ؟ غیرت حق که رأس عباس بود قیامتی مگر به پا دارد سر بریده در خرابه رفت دخت سه ساله ای ندا دارد ز تشت زر به سوی ویران شد به روی دامنش چها دارد شبی که مهمان خرابه شد جان دهد و عزم سما دارد دوباره اربعین سفر کرده سری که عزم نینوا دارد تا به قیامت ای همه دنیا سرِ بریده قصه ها دارد ✍ .
. السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله ای ابر بیا و بارش باران کن ای ماه کریمان تو بیا احسان کن گویند تو سفره دار عالم هستی ما را به کنار سفره ات مهمان کن ✍ .
السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله گل را به حریم سرمدی می بردند تا محضر عرش ایزدی می بردند در بین هجوم تیرها بر شانه یک شاخه گل محمدی می بردند ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ فرمود پیمبر که مرا جانان است هم او که به پیکر جهان چون جان است در روز قیامت به خدا خندان است هر کس به غریبی حسن گریان است ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ هر صاحبِ دل با سخنم می گرید از ناله و نوحه خواندنم می گرید در روز قیامت نشود گریه کنان چشمی که برای حسنم می گرید ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ از گریه ی هر ستاره باران بارید از داغ گل بهاره باران بارید بر پیکر نوگلی میان تابوت از تیر جفا دوباره باران بارید ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ خون شد دل من ز غصه‌ای دیرینه در شهر مدینه از شرار کینه گلبرگ گلی به شانه ها پرپر شد با تیر جفا شکسته شد آئینه ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ قوم نجبا نجیب را می بردند محنت زده عطر سیب را می بردند از کینه ی یک قوم ، میان صد تیر بر شانه گلی غریب را می بردند ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ در وقت وداعِ گل من محشر شد صد تیر بلا به سوی این پیکر شد گل ها همه روی دست ها جا دارند جسم گل من به شانه ها پرپر شد ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ ای ابر بیا و بارش باران کن ای ماه کریمان تو بیا احسان کن گویند تو سفره دار عالم هستی ما را به کنار سفره ات مهمان کن ⛥⛥⛥⛥⛥⛥⛥ .
. بوی غم می آید از شهر پیمبر بعد از این می‌زند بر سینه اش الله اکبر بعد از این ناله ی مسجد بلند و گریه مسجد بلند چون به مسجد نیست احمد روی منبر بعد از این فاطمه دارد کنار بسترش دق میکند می‌چکد خونابه ی چشمان دختر بعد از این شهر بی پیغمبر اصلا جای حیدر نیست که نیست این دریای جوشان جای گوهر بعد از این رفتن بابا ز خانه کار خود را میکند می‌رود امنیت از این خانه دیگر بعد از این نه سلامی.. نه علیکی.. نه نگاهش میکنند کوچه کوچه می‌رود بی یار حیدر بعد از این گرچه عزراییل زد آرام روی در ولی.. می‌زند نامحرمی محکم بر این در بعد از این خانه ای که خشت خشتش آیه ی وحی خداست بوی آتش دارد از این قوم کافر بعد از این وای بر دست علی و چشم تارش بعد از این وای بر پهلو و بر بازوی کوثر بعد از این آن سری که بوسه گاه احمد مختار بود می‌کشد سردرد از سیلی مکرر بعد از این ✍ ............................ . صلی الله علیک یا رسول الله با تو دل آسمانیان غمگین نیست بر داغ غمت به قلب ما تسکین نیست در وقت فراق تو علی گفت چنین : بعد از تو دگر مصیبتی سنگین نیست   ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ غم آمد و بر زمانه اش آتش زد بر دلبر و آشیانه اش آتش زد از بهر تسلای دل دختر تو بعد از تو  به درب خانه اش آتش زد ✍ ......................... . (ص) کسی به خانه رسید و نمود دق الباب گشود فصل خزان را ز فصلهای کتاب برای بردن جان جهان اجازت خواست خدا کند ندهد کس به این اجازه جواب اگرچه اذن نخواهد ورود عزرائیل ولی به حرمت احمد (ص) چنین نموده خطاب ز غصه های دل فاطمه (س) نگردد کم ملک نموده اگر هم رعایت آداب تمام شهر مدینه است بیت الاحزانش ز درد هجر پدر قلب او شده است کباب بمیرم از غم او زین مصاب، چشمانش یکی به خون شده و چشم دیگری پر آب حروف نورِ علی نورِ، نور شد تفسیر به صحن سینه حسن با حسین در یک قاب ز چشم یاس نبی اشک می چکد هر دم به چشم خواب پدر ریزد از ستاره گلاب چگونه تاب بیارد فراق روی تو را نگاه کن شده زهرای اطهرت بی تاب مرو پدر بِرَوی روز ما همیشه شب است دو دستِ دست خدا بسته می شود به طناب نرو که تیره نگردد حریر چهره ی ماه ز جنس رنگ کبودی زند به چهره حجاب بیا مرا خبری ده که طاقتم طاق است به زودْ آمدنم پیش خود مرا دریاب 1402/06/22 رحلت محمد مصطفی رسول اکرم (ص) تسلیت