eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا حجّة بن الحسن! تو خطاها را به خوبی‌ها مُبَدّل می‌کنی با ظهورت مشکلاتِ خلق را حَل می‌کنی چهره‌ی مطلوبِ دین را مینمایی برهمه ساز و کار خُدعه را با صدق، مُنحَل می‌کنی مُستَجابُ الدّعوه ای، آخر به دستان خودت امرِ اعلای گشایش را مُعَجّل می‌کنی در غدیرِ دیگری، بانگِ " اَلا یا اَهل... " گو، دینِ کامل گشته را با خویش، اکمل می‌کنی حضرت شادی! تویی غایب، جهان باشد غمین چون که آیی مِهر را با خویش مُنزَل می‌کنی انبیا و اولیا و هر چه خوبی بوده است... حُجّةِ بْنِ العسكرى! در خویش مُجمَل می‌کنی انتقام کربلا را می ستانی از عدو دادخواهی از دَم ِ شاه مُرَمّل می‌کنی ✍ سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ .
. اَلسّـلامُ علیـكَ يـا اباصـالح المَـهدي بر چهره‌ی طاهایی اَت، اَللّهُ اَکبر بر صولت مولایی اَت، اَللّهُ اَکبر بر اَبرُوانِ حیدریّ و چشم های... نورانیِ زهرایی اَت، اَللّهُ اَکبر صدها هزارانْ یوسفِ مصرند ماتت بر جَذْبه و زیبایی اَت، اَللّهُ اَکبر بر ظاهر و بر باطنت صَدْ قُلْ هُوَ اللّه بر این همه والایی اَت، اَللّهُ اَکبر صَدْ قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد بر هیبت تو بر قدرِ بی همتایی اَت، اَللّهُ اَکبر بر برقِ لبخند و صفای صحبت تو بر محضر رویایی اَت، اَللّهُ اَکبر بر خالِ روی صورتت بر گونه هایت پیشانیِ سقّایی اَت، اَللّهُ اَکبر یابنَ الحسن! ای جانشین حقْ تعالی! بر رتبه ی اعلایی اَت، اَللّهُ اَکبر زهرا که می بیند تو را با عشق گوید: بر قامت رعنایی اَت، اَللّهُ اَکبر ای نوح دوران! وارثِ موسَی بْنِ عمران! بر آن دم عیسایی اَت، اَللّهُ اَکبر طاووس جنّت! کوکب دُریّ ِ عترت! بر آیَةُ العظمايی اَت، اَللّهُ اَکبر باشد ظهورِ تو شروع شادمانی بر لحظه ی پیدایی اَت، اَللّهُ اَکبر ✍ شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ .
. یا صاحب الزمان! خوشبختىِ مُدام بُوَد در رضای تو شد عاقبت به خیرترین کَس، گدای تو از غيبت تو خادم ِ تو درد می‌کِشَد هرگز نیفتد از لب نوكر، دعای تو شب‌ها به شوق روی تو در خواب می‌رود هر کس که بین روز بُوَد بی‌نوای تو پیوسته زیر گام تو دارد نَفَس، کسی... که بسته اَست قلب خودش را به پای تو ناموس ِ نوکر تو بُوَد امر و نَهیْ هات آویزِ پلک‌هاش بُوَد امر های تو وقتش حرام ِ غیر تو هرگز نمی شود هرکس که وقف کرده خودش را برای تو جز حاجتِ تو نیست به قلبش حوائجی هرکس که غرق گشته به بحرِ ثنای تو در کربلا و در عرفات است بی گمان هرکس که هست در عرفه، در هوای تو ✍ چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ .
. اَلْحَمدُللّهِ الّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتِمَسّکینَ بِوِلایَةِ اَميرِالمُؤمِنين وَ اَبنائِهِ الْمَعصومين عليهم‌السلام پیراهنِ مهدی، همان پیراهنِ مولاست جایی که او تِکْیه زده، تِکْیه گهِ طاهاست امر امامت، همچنان بعد از نبی باقیست مِثلِ علی از ما به ما مهدیست که اُولاست " اَلْیَوم اَکمَلتُ لَکُم " امروز هم جاریست امروز در مهدی، کمالِ دینِ مان پیداست طاووس ِ اهلِ جنّت و کانون زیبایی عالیجنابِ این جهان هست و جنانْ آراست در دستِ پیغمبر، کنون در عالَم معنا... دستانِ مهدی، جای دستان علی بالاست " مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَهديٌ مَولاه " فرمایش ِ اعلای امروزِ اَبوالزّهراست عید غدیر، آیینه ی تجدیدِ هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست تجدیدِ بیعت با علی، اکنون فَرَج‌خواهیست غفلت ز مولای زمانه، اصلِ گمراهیست در جاده ی سبز غدیر و صاحبش بودن امروز با شخص ِ ولیّ عصر، همراهیست خَتم ِ نبوّت را بُوَد خَتم ِ وصایت، او مهدی، کنون در جایگاهِ حُجّةُ اللّهيست ما قرن ها در غفلتِ کبری از او هستیم هر آنچه که کردیم در این راه‌، کوتاهیست باشد به یُمنِ بودنِ او خلق را آرام دریا همیشه، مایه ی آسایش ِ ماهیست بی تاب بودن از فراقش هست دینداری آگاه بودن از غم ِ او اصلِ آگاهیست عید غدیر، آیینه ی تجدید هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست مانندِ یک مُستَأصَل و مانند یک مضطر مانند یک گمگشته و مانند بی یاور مانند یک روی زمینْ اُفتاده ی محتاج مانند مسکینی که او گُم کرده یک گوهر مانند یک ماهی که افتاده بُرون از آب مانند طیری که شده از خستگی، بی‌پر مانند حالِ یخ فروشی که همه یخ‌هاش... گردیده آب و خاک می ریزد از آن بر سر مانند یک طفلی که دور افتاده از بابا چون بی‌پناهی که بُوَد حیران و بی‌سنگر فریاد باید داشت " اَللّهُمّ عَجّل... " را باید صدا زد با عطش، با ناله، با باور عید غدیر، آیینه ی تجدیدِ هم‌عهدیست لبّیكَ یا حیدر، کنون لبّیكَ یا مهدیست ✍ جمعه ۹ تیر ۱۴۰۲ .
. یا صاحب الزمان! صاحبِ این روضه ها! جانها فدای چشم تو روضه ی مکشوفِ گودال است پای چشم تو در دو راهی مانده ایم آخر بگِرییم از چه رو! از عزای جَدّ تو یا از عزای چشم تو!؟ صبح که آغاز می گردد بُکائَت بر حسین ساعتی که بگْذرد، زخم است جای چشم تو کربلا یک روضه است و چشم تو یک روضه ای جان، بسوزد بیشتر بر کربلای چشم تو چون که می افتی به یادِ روضه های شهر شام محشری برپا شود در نینوای چشم تو مرثیه می بارد از چشمان تو هر صبح و شب سنگ را هم آب گردانده رثای چشم تو حضرت سجّاد هم حیران شود از گریه ات! قرن ها چون چشم او باشد هوای چشم تو حاجت قلب حسین و قلب زینب! اَلعَجَل حضرت زهراست مبهوت بُکای چشم تو کشته ما را جمله ی حتّیٰ اَموت ِ ناحیه تا ثریّا می رود فریاد های چشم تو تا نیاید رخصت از حَق بر خِتام غیبتت خیمه برپا می کند صبح و مَسای چشم تو لا به لای اشک ها اَمّن یُجیب اَت را بخوان بِشْکند سَدّ ظهورت با دعای چشم تو ✍ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴٠۲ .
. یابن الحسن! نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین! بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ✍ .
. یا امیــرالمومنین یا صاحب الزمان خدا به وصفِ امام زمانه، سرتاسر... گُریز می زندم از فضائل حیدر یکیست زادگهش در جوار خانه‌ی حق یکیست صبح ظهورش کنار خانه‌ی حق در ابتدای ولادت، دو شاهِ هر دو جهان... گشوده اند لبان را به آیه‌ی قرآن یکی به آیه‌ی « قَد اَفلَحَ... » زبان بِگُشود یکی به لب: « وَ نُریدُ... » نشانْد و گویا بود همان درفش ِ هدایت که بود دستِ علی نشسته در کفِ موعودِ حق‌پرستِ علی عدالتی که علی داشت در حکومتِ خویش بُوَد مرام ِ امام زمان، به دولتِ خویش علی، بهار یتیمان و مثل او مهدیست علی، عدوی لئیمان و مثل او مهدیست پس از خروج، که نوبت به کارزار رسد به دست میرِ زمان، تیغ ذوالفقار رسد وَزَد نسیم ِ غدیر و هوای هم‌ْعهدی به منبرِ پدرش تکیه می زند مهدی چو ضربه‌ای که علی زد به عَمْر در میدان بُرَد ز پیکر ابلیس، سر، امام زمان چراغ خانه‌ی قبرم بُوَد محبّتشان دلیلِ هر تپشم، اشتیاق خدمتشان برای اینکه بگیرم به کف، لوای فرج نیابتاً ز علی، می‌کنم دعای فرج ✍ ۱۴۰۲/۰۷/۰۹ .
. و السلام علی الامام الرئـــــــوف السلام علی فاطمة المعصـومه بر چشم ها ضیایند این خواهر و برادر بر درد ها دوایند این خواهر و برادر هست این کریمه‌ی قم، آن طوس راست سلطان چشم و چراغ مایند این خواهر و برادر آن را«علی»ست نام و این راست«فاطمه»نام محبوب کبریایند این خواهر و برادر آن بضعه‌ی رسول و این جلوه‌ی بتول است معصومه و رضایند این خواهر و برادر اصلاً کریم هستند، از ریشه مهربانند از نسل مرتضایند این خواهر و برادر چشمی ندیده باشد بر گِرد این دو خلوت از بس گِره، گشایند این خواهر و برادر ما ریسمان به گردن، این خانواده، ارباب از بس که دلربایند این خواهر و برادر این قبله‌گاه دریا آن قبله‌گاه خورشید آییــنه‌ی خدایند این خواهر و برادر خورشید و ماه، هر دو ممدوح کردگارند مستغنی از ثنایند این خواهر و برادر ۱۴۰۲/۰۸/۰۴ .
. بـــــــــــه نــــــــام خــــــــدا با شجاعت، خجالتی باید در خجالت، صداقتی باید اِدّعا را کنار باید بُرد باید از وضع خود، تَاَسّف خورد ما کجا خواستارتان هستیم؟! بند، ما، دورِ دستتان بستیم بر لبت هست: « اِنّ شیعَتَنا... ...اِتّکالاً علیٰ مَحبّتنا » با گناهیم، با شرر، مأنوس خجلتش را تو می‌کِشی افسوس غیبت، از آنِ ما بُوَد نه شما غصّه، هجران ما بُوَد نه شما دین، مساویست با تو امّا ما... بخشی از دینمان تویی آقا! تربیت گشته ایم با نُقصان دارد ایراد، دین و دنیا مان ای تمام هویّت مذهب! از رگِ گردنی به ما اَقرَب ای زمان و زمانه را صاحب! اَظهر از شمس! نیستی غایب هست اعمال زشت ما مانع ور نه، مِهر رُخَت بُوَد ساطع گیر، از ماست خاک بر سرمان غایبیم از وجودِ سرورمان ادّعا ها که کرد ما را طرد شاید این اعتراف، کاری کرد جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ .
. خسته شدیم از این همه ظلم، این همه نفاق اسلام بی امام زمان را نخواستیم دنیا دو روز، بیش نباشد بنا بر این بی صحبت نگار، همان را نخواستیم ماییم و شِکوه های فراقْ از ولیّ عصر این روزگار غرقِ زیان را نخواستیم در این تنی که نیست قوی بهر خدمتش احساس و قلب و روح و روان را نخواستیم اصلاً بدونِ « اَلعَجَل » و بی دعای عهد بی عرض استغاثه، زبان را نخواستیم از بس نکرده ایم‌ دعایش شدیم زار بی فکر و ذکر یار، جهان را نخواستیم آن روضه ای که نیست دعای فرج در آن آن ناله و سِرشک و فَغان را نخواستیم ✍ ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ .
. یا اباصالح المهدی عرض سلام و ادب، خدمتِ عالیجناب! خاک ِ تو را بنده اَم، مهدیِ زهرا مَآب! نوکریِ تو جنان، غفلت ِ از تو عذاب اَلکنِ از وصف تو قدرت گفتار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها واله ِ یاد تو ام، مخلص نام تو ام حلقه به گوشانه در محضر گام تو ام مشتعلِ مَشعل ِ مِهر و مُرام تو ام جان به فدایت کنم با مددت بار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها خلق، گدایان تو ، تو نَفَس ِ خلقتی فصلِ بهار جهان! تو به زمان، نَضرَتی چند سِدِه می شود در مِحَن غیبتی؟ ای سِعه ی صدر تو قبله ی صبّار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها وای به حال همه، گر شود این هجر، طال ندبه ی هجرانِ تو هست به جان‌ها مَقال شیعه زند از تبت، صبح و شبان، بالْ بال هست دخیلِ درت، سیل گرفتار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها جز تو نباشد شهی، شاهـنشین زمین عالَم خدمت به تو ، هست حیات برین حرف دلم را شنو، حال دلم را ببین با نظر رحمتت نور شود نار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ ............ اَلمُستَغاثُ بکَ یا صاحب الزّمان چه واژه ای به تنِ وصف غربت تو کنم؟ به قامت غم تو چون مدیحت تو کنم؟ مصیبت همه را خوانده ام نمی دانم... چگونه نوحه برای مصیبت تو کنم؟ رسیده ایم به بن بست، راه چاره! بیا من از کدام طرف رو به حضرت تو کنم؟ دل سیاه، سفید از عنایت تو شود کجا بیایم و جلب عنایت تو کنم؟ به دینِ تازه ی تو دینِ مُرده، زنده شود بگو چه کار برای شریعت تو کنم؟ نشد « امام زمانی » شوم، دری بگشا دمی مُرید تو گردیده، خدمت تو کنم تمام سلسله ی انبیاء ربّ احد فدای غربت تو ای سلاله ی احمد! زبان الکن من را... غریب با عظمت! نموده هجر تو گویا غریب با عظمت! تمام دهر، کم از موم هست در دستت ولی شدی تو چه تنها، غریب با عظمت! تو را نخواسته ایم از صمیم قلب، اگر پُریم از غم و بلوا، غریب با عظمت! کجاست کهف حَصین و کجاست مأمن تو؟! که سر نهیم به آنجا غریب با عظمت! تو را چگونه بخوانم؟ به چه خطاب کنم؟ عظیم ِ در غربت یا غریب با عظمت! به مُهر مهر تو دارم نیاز در محشر بزن به قلب من، امضا غریب با عظمت! تمام سلسله ی انبیاء ربّ احد فدای غربت تو ای سلاله ی احمد! ۱۴۰۳/۰۵/۲۱ ............. . یا صاحب الزمان یا اباعبدالله من، ضلالتِ ضلالتِ ضلالتِ ضلالتم تو، طهارتِ طهارتِ طهارتِ طهارتی من، دنائتِ دنائتِ دنائتِ دنائتم تو، شرافتِ شرافتِ شرافتِ شرافتی من، ملالتِ ملالتِ ملالتِ ملالتم تو، جلالتِ جلالتِ جلالتِ جلالتی من، حقارتِ حقارتِ حقارتِ حقارتم تو، سخاوتِ سخاوتِ سخاوتِ سخاوتی من، هلاکتِ هلاکتِ هلاکتِ هلاکتم تو، هدایتِ هدایتِ هدایتِ هدایتی من، جهالتِ جهالتِ جهالتِ جهالتم تو، محبتِ محبتِ محبتِ محبتی من، حماقتِ حماقتِ حماقتِ حماقتم تو، عنایتِ عنایتِ عنایتِ عنایتی من، ندامتِ ندامتِ ندامتِ ندامتم تو، مروّتِ مروّتِ مروّتِ مروّتی من جهنّم ِ جهنّم ِ جهنّم ِ جهنّمم تو، سعادتِ سعادتِ سعادتِ سعادتی ✍ ۱۴۰۳/۰۵/۱۷ .
. قال المهدی عجل الله فرجه: اکثروا الدعا بتعجیل الفرج با توبه از گناه، فراوان دعا کنید با گریه از نگاه، فراوان دعا کنید باشد چراغ راه به ما « اکثروا الدعا » طبق کلام شاه‌، فراوان دعا کنید هر کس، کنون زیاد برایش دعا کند... او راست در سپاه، فراوان دعا کنید بهر طلوع مِهر سَداد و صلاح و عدل بر درگه الٰه، فراوان دعا کنید بهر خِتام شام سیاهِ نفاق و شرک تا وُصلَتِ پگاه، فراوان دعا کنید بهر ز بینْ رفتنِ شیطان ز روزگار تا او شود تباه، فراوان دعا کنید بهر فرج به امر خودِ صاحب الزمان بهر ظهور ماه، فراوان دعا کنید بهر عمل به متنِ صریح کلام شان ارواحنا فداه، فراوان دعا کنید بعد از شنیدن غم آن رأس که رسید... بر رفعت قناه، فراوان دعا کنید تا که اثر نماید و از هجر کم شود با سوز و صدق و آه، فراوان دعا کنید بحرمة الحسین علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج ۱۴۰۳/۰۶/۰۷ ✍ .