MiladSardaranKarbala1398[08].mp3
1.53M
💠 زبان مادری تو زبان کشور ماست (#مدح_امام_سجاد (ع))
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🌸 #میلاد_امام_سجاد (ع)
نشیب های دل من فراز می خواهد
فراز اشک مرا در نماز می خواهد
مؤید است به روحُ القُدس قلم اما
برای شعر سرودن نیاز می خواهد
اگر چه کرده دل من خیال پردازی
حقیقت است که عاشق مَجاز می خواهد
برای سفره ی بازش نیامدم اینجا
گدای این در، آغوش باز می خواهد
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز می خواهد
پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل
دوباره آیه ی قرآن ز راه آمده است
میان بیشۀ شیران هاشمی امشب
غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است
فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب
عزیز دختر ایران ز راه آمده است
شب تولد فرزند شاه دختر ماست
زبان مادری او زبان کشور ماست
کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان
کسی که خسته شد از سجده های او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان
کسی که با نفس یک غلام ساده ی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
کسی که موقع انفاق بین سائل ها
ملقّب است دل شب به صاحب انبان
به حق او حجر الاسودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام
ز اهتمام خلایق به احترام امام
شاعر: #محسن_عرب_خالقی✍
امام حسین ع
👆
📋 مرا وصل کرده نیازم به تو
#مدح_امام_حسین (ع)
#مدح_حضرت_عباس (ع)
#مدح_امام_سجاد (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرا وصل کرده نیازم به تو
رسیدم در اوج نمازم به تو
سراپا نیازم، بنازم به تو
بفرما! که جان را ببازم به تو
تویی قلبم و بیتو سنگم حسین
بدان که بدون تو لنگم حسین
شَرَف بر عقیق یمن میدهی
مِی از بادهی پنج تن میدهی
سبو را، ز دست حسن میدهی
به من اذن نوکر شدن میدهی
در خانهی تو ادب میکنم
فقط گریه از تو طلب میکنم
شود کوثر، اشکِ گران قیمتت
شفا میدهد چای با تُربتت
مرا رد نکن با زَر و ثروتت
منم رعیتِ رعیتِ رعیتت
عبای خودت را به چشمم بکش
به این پیکر زخم، مرهم بکش
درست است سنگین شده پوشهام
درست است بیزاد و رهتوشهام
هنوز از نجف، مست آن خوشهام
به دنبال بوسه به شش گوشهام
به شوق تو پَر از قفس میکشم
به دور ضریحت نفس میکشم
به روی رکابم نگین میزنم
رویش نقش عرش بَرین میزنم
عَلَم را به روی زمین می زنم
درِ بیتِ ام البنین میزنم
می و بادهی نابمان آمده
علمدار اربابمان آمده
صفا داده اشکش به جریان نیل
ز لعلش طلب میکند سلسبیل
اسیر نگاهش شده جبرئیل
به قنداقهاش جان عالم دَخیل
فدای دو تا چشم او نَشأتین
بقربان دستان ذُخر الحسین
رجزهاش از الان همه حیدری
شده کار شمشیر او صفدری
اباالفضلی است و علی اکبری
زند گردن اولی آخری
به رگهای او غیرت زینب است
قدش سایهی قامت زینب است
جهنم بپا میشود با تبش
بهشت است مدهوش جام لبش
علی جلوه ها کرده در یا ربش
به زهرا رسید از نماز شبش
زیارت که با زمزمه می روم
همان اولش علقمه می روم
علی را ببین و هوالهو بزن
گدا باش و صرفاً به او، رو بزن
فقط پیش پاهاش، زانو بزن
دم از زادهی شهربانو بزن
جهان، مست عطر سه سردار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
چه عشقیست ذکر و وضو داشتن
در این دست خالی سبو داشتن
امید فراوان به او داشتن
درِ خانهاش آبرو داشتن
دَمَش گرم! سینه زدن رزق اوست
محرم صفرهای من رزق اوست
خریداره آه گرفتارهاست
شفابخش آلام بیمارهاست
دعای سحرگاهِ بیدارهاست
غمش کاسهی آب افطارهاست
قنوتش، مناجات شعبانیه است
همه روضهها را خودش بانی است
*شاعر: #رضا_دین_پرور
.