eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 ۱۴۰۳ عجل الله فرجه ای امید دل بی تاب همه رعیت ها چشم ما پر شده از اشک پر از حسرت ها باز از مرحمت یک نظرت جمع شدند بر سر سفره ی روضه، همه ی هیات ها ما سیه پوش غم مادر مظلومه شدیم و در این روضه گرفتیم بسی عزت ها تو حواست به من نوکر نالایق هست بارها دست گرفتی وسط غفلت ها بارها مرحمتت شامل حالم شده است بارها داده ام آقا به تو من زحمت ها (تا نیایی گره از کار بشر وا نشود) همگان منتظرت؛ امت ها ... دولت ها تو بیا تا که به زیر قدم فاطمی ات بشکند سیطره ی کل ابرقدرت ها پسر مادری هستی که به مسجد فرمود بارها جمله ی "هیهات من الذلت" ها مادرت دست ز دامان امامش نکشید گرچه زخمی شده در کوچه ی بی غیرت ها ....................... . ای پدر برگرد حال بچه هایت خوب نیست بی تو در قلب همه جز غصّه و آشوب نیست می شود پاشیده از هم، خانواده بی پدر التماست می کنم برگرد دیگر از سفر یک سراغی از من و چشمان گریانم بگیر در ازای لحظه ای دیدار خود، جانم بگیر گرمی دستان تو شد احتیاج دست من یک خبر از حال خود ده ای تمام هست من بوده ام من در تمام عمر؛ سربارت، درست نیستم لایق که باشم یار وغمخوارت،درست نیستم لایق ولی جنس دلم از سنگ نیست نیست دل آن دل که بهر دیدن تو تنگ نیست کاش می شد بشنوم صوت دل انگیز تو را کاش بودم همدمت در روضه ی صبح و مساء کاش می بردی مرا هم پیش قبر مادرت می گرفتم اشک و خون از چشم های اطهرت می دهم حق که شده درمان ِدرد تو محال آشنا هستی تو با معنای (صارَت کَلخیال) تو غروب آفتاب مرتضی را دیده ای تا سحر آن ناله های بی صدا را دیده ای احتضار مادرت در بسترش را دیده ای سرفه ها و خون ِروی معجرش را دیده ای دیده ای تو غسل زخم سینه را هر نیمه شب گریه ی جدّت علی کرده تو را هم جان به لب ای خدا دیگر به حقّ درد بازو، انتقم کن غضب دیگر به حقّ زخم پهلو، انتقم مادری بین در و دیوار، گوید: انتقم خون ِمانده بر نوک مسمار، گوید: انتقم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
دوباره درد  ِهجرت، بر لب جوهر نشسته و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی سر  ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه به امّید شفاعت در صف محشر نشسته ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته شده شرح غم  ِسی سال  ِ حیدر اینکه هرشب کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر به روی حور، دست ثانی کافر نشسته به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته به جای تو زند بوسه به رگهای بریده به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)