eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. به محبان عنایتی داری به کرامت چه عادتی داری به گمانم که ارث مادری اَست برگ یاسی لطافتی داری علی اکبر ، شبیهِ پیغمبر تو به زهرا شباهتی داری دل به یاد نجف می اندازی مرقد با صلابتی داری روی دوش عموئی یا در عرش عموی سرو قامتی داری قدسیان ماتِ رویِ قدسیِ تو مثل بابا قداستی داری نورِ راه سفینه های نجات بر رخ فاطمی تو صلوات از بهشت خدا سروش رسید ساقیا وقت عیش و نوش رسید بیتِ ارباب ما معطر شد تا که آن یاس سبز پوش رسید بوی ریحانت النبی آمد تا که در خانه عطر و بوش رسید خندهء اینچنین کجا و حسین ؟ آمد و خنده اش به گوش رسید خانواده همه بغل کردند نوبت شانۀ عموش رسید میل دیدار فاطمه می کرد عموی او به آرزوش رسید هدیه اش کن ز من چو می پرسی چارقل بعدِ آیت الکرسی پُر کن از عطر عشق او ریه را متبرک ردیف و قافیه را در بهشت حسین وارد شو کن رها این جهان عاریه را در و دیوار ریسه بندان کن پر کن از شرشره حسینیه را مرتضی هیبت است و زهرا رو عشق کن ، خاندان و ذریّه را بر محب علی درود فرست لعن کن پیرو معاویه را تشنگان زیارتیم ، خدا باز کن باز ، راه سوریه را لب شیعه پر از تبسم شد آسمان پشت گنبدش گم شد باعثِ فیض مستمر شده ای بس که دُردانۀ پدر شده ای شمسِ پر نورِ خانۀ ارباب قمرِ شانۀ قمر شده ای صیدِ عمه شدی همان اول در یمِ عمه غوطه ور شده ای از تو حاجت گرفته ایم ، آری باب حاجاتمان اگر شده ای فتبارک ، حسین می خوانَد شاهکار خدا مگر شده ای ؟ سخت ، محبوبِ هیأتی هایی عشقِ عشاق در به در شده ای ما که زندانیان بندِ توایم یا رقیه علاقه مندِ توایم آمدی تا شوی شکیب حسین دختر کوچک و نجیب حسین عطر تو خانه را به وجد آورد ای گل یاسِ دلفریب حسین علتش نفحۀ بهشتی توست که شده شهره بوی سیب حسین پدرت گرچه خود طبیب همه است هست چشمان تو طبیب حسین حمد مخصوصِ خالقیست که کرد دختری مثل تو نصیب حسین دل نبسته در این جهان دیگر بعدِ زینب چو تو کسی به حسین ای الفبای عشق ، دختر عشق بارگاه تو شد نگین دمشق نا تمامیّ و بی کرانی تو کهکشانی تو آسمانی تو دوستدارِ تو حضرت مهدیست عمۀ صاحب الزمانی تو دختری ، نقش ویژه ای داری در وجود حسین جانی تو تو سه سال از حسین ، دل بردی فوق هر گفته و بیانی تو تو شبیه عمو ابالفضلی باب حاجات شیعیانی تو تو سریع الاجابه ای بی بی می دهی حاجتم به آنی تو به تو سوگند با تمام خلوص به تو دارم ارادتی مخصوص جلوه ات را جمالِ ماه نداشت پیش تو در بساط ، آه نداشت روز ، مثل رُخت سپید نبود شب چو زلفت موی، سیاه نداشت هیچ طفلی میان چشم حسین مثل تو شأن و جایگاه نداشت تو چه کردی که بین آغوشش کَس به اندازهء تو راه نداشت؟ نیمه شب داخل خرابۀ شام عمه مانند تو سپاه نداشت یک چنین دختری به ویرانه غیر دیوار تکیه گاه نداشت تو حرم نه ، ... تو کهکشان داری وسعتی قدِّ آسمان داری .
. حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینه‌ی حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جمله‌ی زیباست دردانه‌ی یکدانه‌ی مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانه‌ی سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبرِ لیلاست رقیه گر طفل سه ساله‌ست تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه ✍ .
. ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن امشب غریبه نیست میان من و شما قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن مثل خدا که در رمضان خوب می خرد آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن این دل برای آمدنت زیر و رو شده این دل شده است خانه تکانی نگاه کن بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام جرم مرا به دید جوانی نگاه کن عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن نیمی زِ عمر، در هوس کربلا گذشت نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن عباس چون علیست جبینش شکافته زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن .
. ای جمالت بهار، معصومه کرمت ماندگار ، معصومه یادگار امام هفتـــــــــــم ما ای رضا را قرار، معصومه صلوات خدا به روح شما بی حد و بی شمار، معصومه نذر ایل و تبار تو جانِ هر چه ایل و تبار، معصومه ابر رحمت همان دو دست شماست من کویرم ببار ، معصومه خواهری مثل زینب و تو ندید دیدۀ روزگار، معصومه تا گدای کریمه هستم من همۀ عمر بیمه هستم من قلب عالم پر از تلاطم شد لب دنیا پر از تبسم شد عشق موسی بن جعفر است اینکه نور چشم امام هشتم شد قلب ما رفت تا درون حرم بین امواج جمعیت گم شد بابهای حریم او یک یک باب حاجات کل مردم شد قبلۀ دل همیشه مشهد بود قبله چرخید وقبله ها قم شد در جوارش کسی نشد آقا غیر از آنکه گدای خانم شد حق او کن ادا تو با صلوات یک نه صد نه هزار تا صلوات ماه زیبا و انورش دادند هر چه از خوب، بهترش دادند پسری خوب داشت مثل رضا مثل معصومه دخترش دادند یاد زهرا دوباره غوغا کرد تا به موسی بن جعفرش دادند شد تداعی ولادت زینب تا به دست برادرش دادند هر که آمد ولادتش به حرم از حرم تا حرم پرش دادند یِکُم ماه تا به یازدهم یک دهه مِی ز کوثرش دادند هر که در بند بانوی دو سراست دوستدارش خود امام رضاست نور عشق است نور ایمان است قدر و شأنش هنوز پنهان است از حرم تا حرم در این ایام غرق نور است ریسه بندان است مشهد و قم دو بال کشور ماست عالم از این دو بال حیران است چشم سلطان همیشه سمت قم و چشم بی بی سوی خراسان است تا قیامت به عصمتش سوگند بانوی یکه تاز ایران است این هم از دولت کریمۀ اوست قندِ چایِ بهشت سوهان است پیش خالق چه حرمتی دارد به کرامت چه شهرتی دارد ساقی امشب چه ناب پرکرده کاسه را بی حساب پر کرده به شراب طهور مهمانیم جانمان را شراب پر کرده حرمش را زنورِ مِهرِ رخش روز و شب آفتاب پر کرده چه همه با صفاست ، خادم او حوضها را ز آب پر کرده حرمش را به یمن میلادش بوی عطر و گلاب پر کرده خوش به حال کسی که جمع کند حرمش را ثواب پر کرده اهل بیتند همچو منظومه ماهِ منظومه است معصومه مرتضی رنگ و فاطمه سیماست قطره ای از کرامتش دریاست شهر قم ، حوزه های علمیه با تمسک به نام او برپاست هر رواقش بهشت موعود است این حرم نیست جنت الاعلاست این حرم تا خدا خدا باشد در زمین پایگاه عرش خداست زائر قبر او به شهر قم زائر قبر حضرت زهراست عمه معصومـۀ امام زمان عمۀ هر چه شیعه در دنیاست می رسد این پیام از هر سو السلام علیکِ یا بانو ✍ .
. در جشن مهر علی امشب به دل فاطمه افتاد پیغمبر اسلام شده صاحب داماد در عرش خداوند عجب ولوله ای شد دست علی و فاطمه را تا که به هم داد ✍ ....... از واژه اگر ریسه ببندید کم است از شوق دو چشم آسمان غرقِ نم است شاباش دهید و دائما کِل بکشید دست علی و فاطمه در دست هم است ✍ .
. برخیز اگر اهل غم و دردی تو باید که به اصل خویش برگردی تو با ظلم، ستیز کن در این وانفسا گر یاریِ مظلوم کنی مردی تو ✍ .
کربلایی محسن محمدی‌پناه5)shor-haftegi-20.12.1401.mp3
زمان: حجم: 7.97M
/حیدرنسب و فاطمه‌‌سیماست رقیه کربلایی محسن محمدی‌پناه مراسم هفتگی ویژه میلاد حضرت رقیه‌خاتون(سلام‌الله‌علیها) ۱۴۰۱/۱۲/۲۰ حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینهء حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست دردانهء یکدانهء مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانهء سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه ✍ .
. حسین گفتم و دل باز در کمند شماست که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا دلم زِ بدوِ تولد، علاقه‌مند شماست دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه پیِ شفا و تبرک، به چای و قند شماست کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد به صبحگاه جزا موردِ پسند شماست به اهل روضه بگویید روز رستاخیز به زیر سایه‌ای از پرچمِ بلند شماست همیشه معتقدم وقت مرگ می‌آیی مبر زِ یاد، کسی را که مستمند شماست ✍ .
. کور خواندند ، حرم جای حرامی ها نیست من سه ساله سند ظلم به آل اللهم آسمان علی و آل علی را ماهم بی سبب نیست اگر راه به دلها بردم عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم نوهء حیدرم و در رگ من خون علیست این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود من همانم که زدم ناله و کردم فریاد آبروی اموی پیش همه رفت به باد عشق را با هنر گریه ام آمیخته ام شام را بر سر کفّار فرو ریخته ام باب حاجات شدم جود و کرم کار من است عمویم حضرت عباس نگهدار من است شیعیان در تب و تابند علی جان مددی غیرت شیعه شده غیرت حجربن عدی سخن از نسل یزید بن معاویه شده پای یک عدهء کم ، باز به سوریه شده یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب یادشان رفته شکست علوی بود سراب شام ، امروز اگر صحنۀ درگیری هاست مُنجر ، این قصّه به سر کوبیِ تکفیری هاست وای اگر باز ، رگ حیدریم برخیزد باز ، شامات به یک لحظه بهم می ریزد برسانید به گوش سلفی ها سخنم که علمدار دفاع از حرم عمه منم عمه خود فاتح میدان عراق و شام است فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است عمویم حضرت عباس به ما حساس است چارهء کار به دست قلم عباس است شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند ایستادیم ، بگو  فکر چپاول نکند پرچم گنبد عمه همۀ عزت ماست نام عباس که آید سند قدرت ماست کور خواندند ، حرم جای حرامی ها نیست یک اشاره که کند حضرت سقّا کافیست ✅ .
. بر نامِ کریمِ آلِ طه صلوات یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات ........ با نام تو عشق، سرمدی خواهد شد دل‌ها همه خالی از بدی خواهد شد هر غنچه که بر تو می‌فرستد صلوات یک روز گل محمدی خواهد شد. ✍ ....... درماه خدا فروغ امید رسید یک جلوه ی دیگری زتوحید رسید با یک صلوات، عرشیان می گویند خورشید به روی دست خورشید رسید ............ امشب که فرشتگان سخن می‌گویند گویا سخن از زبان من می‌گویند ذکر لبشان شنیدنی‌تر شده است در ارض و سما حسن حسن می‌گویند ✍ .
. عج ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن امشب غریبه نیست میان من و شما قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن مثل خدا که در رمضان خوب می خرد آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن این دل برای آمدنت زیر و رو شده این دل شده است خانه تکانی نگاه کن بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام جرم مرا به دید جوانی نگاه کن عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن عباس چون علیست جبینش شکافته زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن ✍ ....... . 🔰 دردی سخت‌تر از فراق ماه رمضان ... مرحوم سید بن طاووس، در باب أعمال وداع ماه رمضان، اینگونه می‌نویسد: 📝 یکی از وظایف شیعیان امامیه، بلکه در واقع از وظایف امت اسلام این است که در روزهای پایانی ماه رمضان، احساس تنهایی کنند و افسوس بخورند که درک روزگار مهدیِ صاحب‌الزمان «ارواحنافداه» را از دست داده‌اند!!! 📋 فَالمُصيبةُ بِفَقدِهِ عَلَى أَهلِ الأديان، أَعظمُ مِنَ المصيبةِ بِفقدِ شَهر رمضان، 🔻مصیبت فقدان و دوری از صاحب‌الزمان «ارواحنافداه» بر متدیّنین، باید به مراتب سخت‌تر از مصیبت تمام‌شدن ماه رمضان باشد! 🔖 بعد، سیدبن‌طاووس این جملات طلایی را می‌نویسد: 📋 فَلَو كانُوا قَد فَقَدوا والداً شفيقا أَو أَخاً مُعاضِدا شقيقًا، أو وَلٕداً بارّاً رفيقاً، أما كانوا يَستَوحِشونَ لِفَقدِهِ، و يَتَوجّعونَ لِبُعدِه؟! ➖ اگر مردم یک پدر مهربانی داشتند و او را گم می‌کردند؛ ➖ اگر یک برادر تنی و باوفایی را داشتند و او را از دست می‌دادند؛ ➖ اگر یک پسر صالح و همراهی را داشتند و ناگهان او را دیگر پیدا نمی‌کردند، 👈 مگر نه اینگونه بود که وحشت و سرگردانی تمام وجودشان می‌گرفت! مگر از درد دوری‌اش، زجر نمی‌کشیدند؟! 📚 اقبال الأعمال، ج۱ ص۴۴۳ ✍ عزیزان! سید بن طاووس اینگونه درد فراق حضرت را می‌کشید تا که توفیق نصیبش گشت و در سرازیری سرداب سامراء، صدای ملکوتی آن حضرت را شنید!!! ✓ بیابون پرورم می‌کرد اگر هجران معشوقم به صحرا عاقبت روزی جمال یار می‌دیدم... .
. من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم در وجودم سکنات علی اکبر دارم نسبِ هاشمی ام کار خودش را کرده جگر حمزه ، دلِ فاتح خیبر دارم سِنِّ کم از نظرِ نسل علی مطرح نیست کوچک اما اثرِ مالک اشتر دارم همه کردند سر و جان به فدای پدرم کسر شأن است ببینند که من سر ، دارم در سپاهی که عمویم شده فرماندهء آن حکم جانبازی و سربازیِ لشگر دارم من ز نسل علی ام که زرهش پشت نداشت حرمله کمتر از آنست زره بردارم از سرِ نی به سرِ عمه شوم سایۀ سر ارثِ غیرت ز ابالفضل دلاور دارم کوفه و شام بترسید که من در رگ خود خونِ قتّالِ عرب حضرت حیدر دارم هاشمیّون همگی مادری اند ومن هم هر چه دارم همه از دامنِ مادر دارم گرچه افتاده ام از شیر به تیرِ سه پری جگری با جگر شیر برابر دارم کاشکی عمه به خیمه ببرد مادر را که نبیند اثرِ تیر به حنجر دارم شاعر: ✍ .