#دیر_راهب
#میرزایحیی_مدرساصفهانی
دیر نصرانی مقام جلوۀ دلدار شد
شام ظلمانی فروغ مطلع الأنوار شد
رشک محراب عبادت نغمۀ ناقوس گشت
غیرت تسبیح طاعت حلقه زنّار شد
مسکن موسیبنعمران در حضیضخاکگشت
منزل عیسی بن مریم بر فراز دار شد
گفت کی ببریده سر، از تن جدا گشتی چرا
چوب نیزار از چه زیبش سبزه گلزار شد
از کدامین تیغ، گلگون، فرق فرقدسای گشت
از کدامین تیر، پر خون، لعل شکّربار شد
کیستی آیا گناهت چیست تقصیرت چه بود؟
کاهل بیتت چون اسیر نوبه و تاتار شد
از چه رو گلگونهات نیلوفری رخسار گشت
از کجا آیینهات خاکستری رفتار شد
پاسخش فرمود،ای راهب! من آن لب تشنهام
کز قفایم سر جدا از خنجر خونخوار شد
رفت عباسم که آب آرد ز بهر تشنگان
دستش از پیکر جدا در عرصه پیکار شد
بر تن پاکش به جای غنچه پیکان بردمید
اکبر آن شاخ گلی کو را سمن گلنار شد
آب مهر مادرم بود و شدم عطشان شهید
در گلو آب روانم تیر آتشبار شد
گه فراز نیزه جایم بود گه شاخ درخت
گه کبود از چوب کینم لعل گوهر بار شد
در رضایدوست سهلاستاینکه بعدازقتلمن
خواهرم زینب اسیر لشکر کفّار شد
گرمی بازار حسن یوسف مصری شکست
یوسفم را تا گذر اندر سر بازار شد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 دیوان یحیی
@emame3vom