.
#امیر_کرمانشاهی
#واحد
#پنجم_صفر
دنبال بهونه بود از اول این سفر
شب بود رسید به من می زد تا دم
سحر
هی میگم #نزن تو گوشم اما
کو گوش شنوا
هی میگم نکش منو رو خاکا
کو گوش شنوا
هی میگه من و معطل کردی
بعد بدتر #میزنه
هی میگم خواب بودم من به خدا
کو گوش شنوا
کو گوش شنوا
دردو دلامو من همون شب گفتم
برا مادرت
نفس که میکشم تنم میلرزه
فدای سرت
شایدهمین الان بابا نفسم بره
پاهام پر از ورم موهام پر از گره
هی میخواستم که بلند شم از جام
اه بابا مگه شد
هی میخواستم که #نلرزه دستام
اه بابا مگه شد
تو که خون گرفته روی چشم تو
ولی چشماتو ببند
هی میخواستم که #نسوزه موهام
کجا میری از بغل من امشب
از اینجا بهتر
حالا چیکار کنم با این موهای
پر از خاکستر
دیر اومدی پیش من
بی حوصله ام زیاد
راستی #موهای سفید
بابایی بهم میاد
بوی نون میده موهای سرتو
اه چشمت روشن
جلوی تو می زدم خواهرتو
آه چشمت روشن
تو نبودی که چه #حرفا هایی زدن
اه چشمت روشن
به کنیزی ببرند دخترتو
👇